این رسانه به نقل از «رایان کروکر» سفیر سابق آمریکا در عراق گفت: هدف داعش تصرف شهر مکه و مدینه و تبدیل آنها به مقر پایتخت به اصطلاح «دولت اسلامی» خود است.
صدای آمریکا در این راستا به حملات تروریستی داعش در هفته های گذشته علیه مساجد شیعیان و دعوت از پیروان خود برای خونریزی های بیشتر و گسترش عملیات تروریستی اشاره دارد.
ایران برنده ماراتن مذاکرات است
انیس نقاش پژوهشگر لبنانی و کارشناس مسایل راهبردی با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی برنده اصلی ماراتن مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 است که به خط پایان نزدیک می شود، گفت که اگر این مذاکرات با توافق هسته ای خوب پایان یابد، یک پیروزی بزرگ دیگر در کارنامه ایران ثبت خواهد شد.
رییس موسسه تحقیقات و پژوهش های راهبردی (امان) در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت با وجود مشکلات، سختی ها و پیچیدگی ها در روند مذاکرات و فضای رسانه ای ایجاد شده، هر دو طرف سعی می کنند مذاکرات به نتیجه برسد و تنها اراده سیاسی گروه 1+5 برای دستیابی به توافق هسته ای نیاز است.
انیس نقاش گفت: سخنرانی اخیر حضرت آیت الله 'سید علی خامنه ای' نکات بسیاری در خود داشت از جمله اینکه با تعیین خطوط قرمز، باعث شدند تا مذاکره کنندگان ایرانی از موضعی قوی و محکم و با قدرت چانه زنی بالا به مذاکره ادامه دهند و از سوی دیگر عامل ایجاد وحدت در عرصه داخلی ایران در حمایت از گروه مذاکره کننده شد.
این پژوهشگر مسایل راهبردی تاکید کرد: ایران طرفی نیست که از حقوق خود کوتاه بیاید، بلکه طرف مقابل قابلیت بیشتری برای عقب نشینی از مواضعش را دارد.
وی ادعاهای برخی اعضای گروه 1+5 مانند «نگرانی از ساخت بمب هسته ای و شرط گذاری ها» را مانور سیاسی دانست و گفت که طبیعی است این کشورها از جمله آمریکا در آخرین مرحله مذاکرات بخواهند با این ادعاهای نادرست برای کسب دستاوردها و امتیازات بیشتر فشارهایی را وارد کنند، اما می دانند که ایران از حقوق خود کوتاه نمی آید و تسلیم این فشارها نمی شود.
مفقود شدن دکل نفتی ایران
آبان ۹۳ بهارستانی ها از گم شدن دکل نفتی متعلق به ایران خبر دادند که بعد از گذشت ۹ ماه دکل نفتی سوژه داغ رسانه های خبری شده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، در برنامه پیک بامدادی رادیو سراسری مجری برنامه گفت: گم شدن دکل حفاری متعلق به ایران این روزها به سوژه داخلی برخی از رسانه های خبری تبدیل شده است.
آبان 93 بود که برخی از نمایندگان در بهارستان خبراز گم شدن یک دکل نفتی ایرانی را دادند، دکلی که میلیون ها دلار خریداری شده است و حالا خبری از آن نیست.
بعد ازگذشت حدود 9 ماه ازطرح این موضوع در مجلس قصه دکل نفتی در میان شبکه های اجتماعی مجازی و در لابلای اخبار دوباره مطرح شد .
نادر قاضی پور عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس درباره دکل گمشده گفت: متاسفانه کمیسیون انرژی پیگیری های لازم را انجام نداد و ما چندین بار به بازرسی نامه نوشتیم و جواب دادند که پرونده تشکیل شده و به دادگاه ارسال شده است.
در این بین ابراهیم کارخانه ای یکی از اعضای کمیسیون انرژی مجلس دراین باره می گوید موضوع هنوز در کمیسیون مطرح نشده و طرح آن را به بعد از تعطیلات ارجاع می دهیم.
اما در میان سکوت خبری مسئولین نفتی چندی پیش بالاخره بیژن نامدار زنگنه ، وزیر نفت در حاشیه یکی از جلسات مجلس،گم شدن این دکل را تایید می کند و می گوید پیگیر موضوع دکل هستیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
قرنهاست که بحث "جدایی دین از سیاست" مطرح شده تا جاییکه بعد از قرون وسطی کشورهای اروپایی در عمل دین را از سیاست جدا کردند. من اصلاً به این کار ندارم که جدایی دین از سیاست کار مطلوبی هست یا نیست و تجربه ی عملی چه حرفهایی در این مورد دارد ولی چیزی که خیلی فکر منو به خودش مشغول کرده اینه که چرا تا به حال هیچکس "جدایی دین از خدا" را مطرح نکرده! چون تاثیری که دین به نزدیک کردن یا دور کردن انسانها به خدا داره به مراتب بیشتر و مهمتر از تاثیری هستش که دین در سیاست میذاره.
مگر غیر از خداست؟
البته بله، تمام دین های من درآوردی و عرفان های نوظهور که برای افراد تشنه ی معنویت اما بدون توان و دلِ دوری از عیاشی و منکرات ساخته شده-که رفته رفته جوامع رو به اضمحلال می بره-وقتی در مواجهه با ادیان الهی قرار می گیرند به دلیل تفاوت بینشی و نوع جهان بینی معمولاً به تعارض و دعوا ختم می شود.چرا که عده ای در تلاشند تا خدا را مصادره به مطلوب نفس شیطانی خود کنند.
مثلا می روند نماز می خوانند اما مختلط، یا با پیش نماز خانم یا بدون حجاب مناسب...
اگر رجوع کنید به گزارش شکایات مطرح شده از اعضای این دست عرفان ها متوجه عمق نفسانیت و حماقت و سوء استفاده... در آن ها می شوید.
چیزی که حقیقت است اینست که خداوند تنها مدافع واقعی انسان و انسانیت است و مهم هم خود اوست.
گرچه مطلب فوق هیچ ارتباطی به جنایات وهابیون داعشی ندارد زیرا اینان یک گروه سیاسی جنایی هستند که دین و مردمان کم دان را مورد سوء استفاده قرار داده اند لیکن تفکر جدائی خدا از دین به اندازه حضور بشر در کره زمین قدیمیست و دقیقا هزاران سال است پیرامون آن بحث شده و خواهد شد حال چطور کسی آنرا نمیداند خود این سئوال است!!!
یکی از بحث های پایه ای کلاسهای ایدئولوژی کلا اینست : ××ضرورت دین ×× زیرا اکثر مردم به پیامبران میگفتند شما لازم نیست زحمت بکشید ما خودمان خدا را میشناسیم و دین برایمان ضرورتی ندارد و شما دنبال دین خود بروید ما هم دنبال خدای خود. لذا هرکس علاقه داشته باشد میتواند هزاران صفحه و هزاران کتاب در مورد ضرورت دین بخواند که کلا همین بحث را مطرح میکند که دین چه ربطی به خداشناسی دارد ....
ضرروت دین یعنی اینکه دین از سوی خداست!!!!؟؟؟؟
مثلا ضرورت قانون یعنی قانون از طرف خداست و ضرورت بهداشت و ضرورت دفاع و ضرورت دارو برای مریض یعنی مرض یا بیمار یا دارو کدام از طرف خداست؟
و اینکه آیا این دین برای همه ضرورتی دارد یا نه ..
مثلا چه کسی نعیین میکند که برای چه دسته ای دین ضرورت دارد؟ و برای چه دسته ای دین ضرورت ندارد؟
ولی جدایی دین از خدا حرفهای دیگری میزند.!!؟؟
دین روش است و خداوند خالق جهان و غیر مادی .وقتی ما میگوئیم دیانت ما وسیاست ما از هم جدا نیست زیرا هم دیانت و هم سیاست هر دو از یک جنسند , راه و روش ولی خداوند جنسیت ندارد که ما او را از دین جدا کنیم با مخلوط.
این همان بحث ضرورت دین است که هزاران ساله است و فقط بازی با لغات چهره ظاهر آنرا تغییر داده است.
همه ی ما انسان ها هم از نعمت استعداد و هوش در سطوح مختلف و ظرفیت مختص خودمون بهره مندیم؟
شما افرادی رو در نظر بگیر که به دلیل شرایط بد و جبر محیطی یا خانوادگی یا هر دلیل دیگری از تحصیل محروم می شوند آیا چون سواد ندرند یعنی هوش و استعداد نداشتند که از نعمت سواد بی بهره مانده اند؟
مسلماً پاسخ هر انسان عاقلی به این پرسش منفی است چه بسا اگر بعدها شرایط مساعد شود و این فرد تحت تعلیم قرار بگیرد در آینده فرد اثرگذاری در رشته ی خود شود.
پس قبول بفرمایید که برای بهره برداری از استعداد و هوش خدادادی باید تحت تعلیم قرار گرفت و شرایط هر چه بهتر و معلم مجرب تر امکان پیشرفت بیشتر خواهد بود...
حال چطور ممکن است خدایی که ما را خلق کرده و فطرتاً میل به نیکی را در وجودمان به ودیعه نهاده،شخص یا اشخاص یا فرستادگانی را برای تعلیم ما نفرستد و یا آموزش لازم برای داشتن زندگی سعادتمندانه را از سیستم خود حذف کرده باشد؟اگر شما مطالعه داشته باشید متوجه هدف یکسان تمام ادیان الهی و پیامبران می شوید.
پیامبر به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده و مؤ منان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند و (گفتند) ما میان هیچیک از پیغمبران خدا فرق نمى گذاریم ، و همه یک زبان و یک دل در قول و عمل اظهار کردند که ما فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم ، پروردگارا!، آمرزش تو را مى خواهیم و مى دانیم که بازگشت همه به سوى تو است .(285)
خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانائى او (و روز جزا) نیکى هاى هر شخصى به سود خود او و بدیهایش نیز به زیان خود او است . بار پروردگارا! ما را بر آنچه که از روى فراموشى یا خطا انجام داده ایم مؤ اخذه مکن ، بار پروردگارا! تکلیف گران و طاقت فرسا چنانکه بر گذشتگان نهادى بر ما نگذار، بار پروردگارا! بار تکلیفى فوق طاقت ما را به دوش منه و بیامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما تنها سلطان ما و یار و یاور ما توئى ، ما را بر (مغلوب کردن) گروه کافران یارى فرما.(286)
چرا شما همیشه وقتی در بحث و استدلال و آوردن برهان به تگنا میرسی دیواری از دیوار بولتن کوتاهتر پبدا نمکنید و مشکلات مباحثات خود را به محدود بودن و سانسور در بولتن حواله میدهید.
آورده اید:
"ضرورت دین" بعد از "اثبات دین" مطرح میشود به بیان دیگر اول باید ثابت شود که دین از سوی خداست.
دقیقا برعکس گفته بالاست اول نباید ثابت شود که دین از طرف خداست اول, بعد از مدتها آزمایش راههای مختلف وبه تگنا رسیدن مردم , جامعه آماده برای پذیرش راه حل نهائی و عبور از تگناها میشود که در این مقطع حضرت حق نماینده و پیام آور خود را ارسال میکند و شیادان و فرصت طلبان موجود هم راه و روش خود را تبلیغ مینمایند . پس اول ضرورت دین را جامعه بایستی حس کند بعد جنگ بین حق و باطل شروع میشود و پیامبر باید ثابت کند که از طرف خداوند است و علاوه بر پیروزی در بحث های فلسفی و دینی و اجتماعی ....که سالها طول میکشد پیامبر بایستی بتواند ثابت کند که از طرف خدا ست و دین او هم از طرف خداست .پس برعکس نظر فوق اول ضرورت دین و بعد اثبات دین نه برعکس .
آورده اید خیلی ها ذاتا به طرف گناه نمیروند..... پس لابد این افراد احتیاج به دین و پیامبر ندارند.
بنده سالها با اعضاء حزب توده مباحثه و مجادله داشته ام این موضوعات و صدها موضوع دیگر و سئوالات دیگر جدید نیستند زیرا قسمتی از مارکسیستهائی که اقتصاد مارکسیسم را پذیرفته اند و موروثی خدا را هم قبول دارند ضرورت دین و پیامبران را نفی کرده و انسانها را مختار دانسته اگر دوست داشتند خودشان بدون دین و پیغمبر و مسجد و منبر خدا را مستقیما پرستش کنند چون همه اینها اضافیست و ضرورتی ندارد .
شما مباحثات علامه محمد تقی جعفری ره با مادیون را مطالعه کن تا سئوالات بمراتب سخت تر و پیچیده تری را تجربه کنی . ایشان صدها کتاب و جزوه نوشته اند و هزاران ساعت سخنرانی و مباحثات فراوانی با فلاسفه بنام اروپا .... .
من حرفم اینه که هر تفکری باید در آزمایش خودشو ثابت کنه، اصلاً تفکر شما رو صددرصد درست پس چرا وضعیت جوامعی که تفکر شما در آنها جاریست خیلی خوب نیست؟ به نظرم تجربه حرف اولو آخرو میزنه، تکامل این جهان هم بر اساس تجربه ی موجودات زنده و حتی غیرزنده محقق شده
**من حرفم اینه که هر تفکری باید در آزمایش خودشو ثابت کنه، اصلاً تفکر شما رو صددرصد درست پس چرا وضعیت جوامعی که تفکر شما در آنها جاریست خیلی خوب نیست.
اگه کاری به این نداری که تجربه عملی توی کشورهای اروپایی چه حرفایی برای گفتن داره پس چرا از کشورهای مسلمون این تجربه رو طلب میکنی؟واگه ملاکت تجربه ست کشورهای اروپا وآمریکا و.....تجارب زیادی توی زمینه جدایی دین از سیاست دارن و هیچکدومشون نتونستن جوابگوی نیاز خداجویی جوامعشون باشن.بجز درست کردن یه آخور آباد با وسایل پیشرفته کاری نکردن.نمیدونم به آخرت اعتقاد داری یا نه ولی آمریکا ته تهش بخواد دنیامون رو آباد کنه ولی آخرتمون رو بر باد میده.پس میبینی که تجربه اونها شکست خورده هست.
امروزه سوءاستفاده از دین بسیار مد شده، خطراتی که داعش و طالبان برای جهانیان آفریده اند را میتوان در مثالی که زده ام یافت.
حرف و استدلال زیاده و مجال و حوصله هم کم!
فرض کنید بالاخره پس از چندین دهه اتوبان تهران-شمال افتتاح شده و در کنارش جاده ی وسوسه انگیز چالوس هم هست. خب هم اتوبان و هم جاده چالوس مسافرین رو به مقصد نهایی یعنی شمال رهنمود میکنند، در این بین سه دسته افراد هستند، یه دسته قصد سفر به شمال رو ندارند، دسته دوم اتوبان رو انتخاب میکنند و دسته سوم جاده چالوس قدیمی رو ترجیح میدهند و حتی به دیگران پیشنهاد میدهند. واقعیت امر هرچند جاده چالوس وسوسه انگیز، باقدمت و زیباست ولی هزاران پیج و خم داشته با هزاران خطر که راننده با تجربه می طلبد، خیلیها وقتی به این جاده میزنن قصدشان شمال نیست و فقط کنحکاوی آنها رو به این جاده کشانده و خیلیها هم هدف اصلیشان تفریحست و رسیدن به شمال اولویتشان محسوب نمیشود، این جاده پراز هیاهوست و خطر همواره در کمین است، هم جاده پروپیچ و خم و ناآشناست و هم افراد با انگیزه های مختلف فراوانند و هر دو خطرآفرین.
حالا اتوبان رو در نظر بگیرید، آنقدر سرراست است که حتی نیازی به راهنما هم ندارد، مسافرینش هم یکدستترند و تقریباً همگی هدفشان شمال است.
ختم کلام اینکه خدا سرراستتر از اونی هست که تبلیغ میشود.
شما ترجیح می دید از راه ها و روش خودتون یا آنچه کشورهای توسعه یافته پیش گرفته اند به خدا برسید و توصیتون اینه بقیه هم به همون روش عمل کنن و روش های کهنه که دین تجویز کرده، دور بریزن...
به قول مولوی:
"هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو"
نسخه ی شما برای افراد استثنائیست مثلا برای کسی که در معرض آموزه های دین نبوده یا ظرفیت کمی برای پذیرش دارد...
خیابان ،بزرگراه،آزادراه منشأشون یک تفکره و برای رسیدن به مقصدی طراحی شده اند!در هر مسیری چه جاده چه بزرگراه چه اتوبان ...امکان تردد هم نوع انسانی با هر نوع تفکری وجود دارد خصوصیتی که برای جاده و افرادش مطرح کردید در سایر مسیرها هم حاکم است و اصالت راه این رو می طلبه،اما ما دو مقصد داریم یکی رسیدن به خدا در حالی که مقربیم به او و دیگری هم خداست اما در حالی که مغضوب او شده ایم!اچرا که همه ی ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم!
واقعاً لجم گرفت خواستم حرفی بزنم و حماقت خودش رو یادش بیارم که چرا به جای ردشدن از خیابونی که حصار کشی شده از مسیر جایگزین زیر زمینی با پله ی برقی و کمترین دردسر عبور نمی کنه و تو این شرایط دو قرت و نیمشم باقیه!
ولی همین فرد اگر بره در یک کشور غربی و مجبور شه مستخدم جایی بشه یا با ظرف شویی گذران عمر کنه در موارد مشابه مثل کسی که جادو شده مثل یه شهروند نمونه و قانون مدار رفتار خواهد کرد...
جامعه ی ما پر شده از این افراد بی هویت و شاکی از زمین و زمان و مفتون غرب...نه تفکر دینی پشتوانه ی رفتارشونه و نه منطق و قانون...
چرا فکر می کنید چیزی که جامعه رو عقب نگه داشته دینه؟
یا تلفیق دین با سیاست؟
به نظر شما آن چه چیزی است که وقتی یک نفر ایرانی در کشورهای اروپایی و امریکایی مشغول به کارهای سطح پایین میشود ولی از انجام آن احساس رضایت میکند؟ آیا غیر از احترام به انسانیت، عدالت اجتماعی در حد بالا، رفاه ایجاد شده حتی با درآمدهای نسبتاً پایین برای اشخاص، امکان تحصیل و بسیاری از موارد دیگر که در کشور ما قدری کمرنگ است. در خیلی از کشورهای اروپایی افراد را با پول نمی شناسند بلکه با رفتارهایشان شناخته میشوند. چیزی که در اینجا کمرنگ شده است.
بعنوان مثال؛لبیک مردم به فتوای میرزای شیرازی و شکستن قلیان ها برای لغو امتیاز تنباکو(ببینید به چه حد سرشکستگی و وابستگی تن داده بودند این حاکمان متظاهر تحت تأثیر روشنفکر نماها)،فتوای جهاد برای مبارزه با روسیه توسط آیت الله سید محمد طباطبایی در زمان فتحعلی شاه،هشت سال دفاع مقدس برای دفاع از تمامیت ارضی و انقلاب اسلامی و تاریخ پر است از شواهد!
هیچ نعمتی بالاتر از عدم وابستگی و آزادگی نیست و ایران در سایه ی دین همیشه سرفراز بوده هرچند زخم خورده از دست دوست نما و دشمن!
مشکل ما اینه که سیاسیون ما همچین بر مدار دین خدا نبوده اند در طول تاریخ بلکه تظاهر به این امر داشته اند!
اما به نظر شما چه کسی مسبب بروز این مشکلات است؟آیا غیر از خودمان؟
آیا مسئولین و مدیران کم کار و بی تقوا از کره ی مریخ تشریف آورده اند؟
آیا کسی که اقدام به کم فروشی،کم کاری، اختلاس،ارتشاء، فساد اخلاقی ،بدعهدی، ریا و تظاهر و...می کند از خارج از این کشور آمده است؟
ما دچار یک چرخه ی معیوبیم که خود مدام به آن دامن می زنیم و دلیلش خودخواهی و خود بینی و کمرنگ شدن تقوا و فراموشی خدا در تمام شئونات است!
چیزی که از شواهد و قراین برمیاد اینه که رابطه ی کم کاری و غر زدن یک رابطه ی معکوسه،هر چه کم کارتر غر زدن و ایراد گرفتن بیشتر!
می گویید" در خیلی از کشورهای اروپایی افراد را با پول نمی شناسند بلکه با رفتارهایشان شناخته میشوند."
البته این دست اظهار نظرها نیاز به مطالعات عمیق جامعه شناسی و تجربه ی مدت ها زندگی با مردمان آن دیار را می طلبد که بنده فاقد آنم. ولی نمی توان منکر وجود فرهنگ خوب بود.
و باید تلاش کرد برای بهبود اوضاع جامعه هر کس از خودش و اطرافش!
با احترام
با نظرت کاملاً موافق هستم. به نظر من یکی از دلایل افزایش اینگونه معضلات در جامعۀ ما تظاهر است. تظاهر به مدرن شدن و استفاده از تکنولوژی های نوین بدون درک عمیق و بهره گیری از علوم انسانی و اجتماعی. به هر حال هر معضلی دارای راه حلی است. ما باید هر کداممان بخواهیم که درست زندگی کنیم. واقعاً نمی خواهم سیاه نمایی کنم اما بزرگان ما هم در این زمینه بسیار کم کاری کرده اند.
واقعا بی خیال مارادونا مواضب این غصنفر درجه 1 باشید به خودی ها گل نزنه.
آقا یکنفر به این آقا غضنفر تفهیم اتهام بکنه که انتخاب نوع پرچم نه دست بولتنه و نه دست کاربر و بستگی داره فقط به ای پی شما که از کجا اینترنت شما تغذیه میگردد.
واقعا غضنفر1 به شما تبریک میگویم که خوب اسم درستی روت گذاشتند. ضمنا ای پی ربطی به پیه و چربی و روغن ندارد. و ای هم ربطی به من ندارد!!
ببینید اگر در بدنتان سلولی کارش رو خوب انجام ندهد یا مزاحمتی برای بقیه سلولها ایجاد کند سلولهای دفاعی بدن به اون حمله میکنند و اونو از بین میبرند، ما هم اگه مزاحمتی برای سیستم جهانی ایجاد کنیم دیر یا زود خود سیستم ما رو حذف میکند و این رو میتوان با جهنم مورد اشاره مقایسه کرد ولی برعکسش هم صادق است.
حالا بخاطر عوارض برخی از داروها یه عده مثل داعش دور هم جمع شدن و تشکیل غده ی سرطانی رو داده اند، هرچند این غده خطرناک است ولی دیر یا زود از بین میرود چون جهان نابود شدنی نیست.
تجربه نشان داده است که کسی موفق است که در حال زندگی کند، از گذشته درس بگیرد ولی نه تا آن حد که در گذشته زندگی کند و به آینده هم فقط نیم نگاهی بیندازد نه اینکه همواره دلش به آینده خوش باشد.
یه سیلی نقد از هزار حلوای نسیه شیرینتر و باارزشتر است. اینو تجربه ی کل تاریخ بشریت میگه نه من
داعش حاصل سوء استفاده ی سیاسیون از حماقت جمعی است که برای رسیدن به خدا مصرف سلیقه ی شخصی -درست همان چیزی که شما بدان اعتقاد دارید- و بی اعتنایی به وجوب اطاعت از ولی خدا برای رسیدن به خدا را جایز شمرده و می کنند هر آنچه که به عقل ناقص و خوی پستشان درست است!
پیامبر اکرم طبق وصیت الهی خود ،
دو چیز گران سنگ در میان ما به ارث گذاشتن که این دو تا خود بهشت همواره با هم هستند و آن کتاب خدا و اهل بیت رسول خدا بود!
تیشه به ریشه ی امت اسلام رو در صقیفه زدند همان هایی که ولی خدا را به بند کشیده همسرش را به شهادت رسانده و حقوقش را پایمال کردند.
خداوند جهان را بر پایه ی اصولی ساخته است و بر اساس قوانین حاکم برآن خداوند بر خود فرض دانسته تا فرستادگانی را برای راهنمایی انسان ها به همراه آموزه هایی به سویشان گسیل کند و این آموزه ها دین است که رفته رفته کامل تر شده و در اسلام به اوج خود رسیده،چه بخواهید و چه نه دین پذیرفته از جانب خدا فقط و فقط اسلام است(مگر برای استثناها)چه بخواهید و نخواهید تنها راه رسیدن به قرب خدا از راه و روش دین (اسلام) است.
من راجع به داعش حرف هامو زدم در جواب خانم سارا و جناب پایتخت و بولتن بنا بر اقتضائات اخلاقی و رعایت اصول حرفه ای با اینکه نه در آن اثری از بی احترامی بود و نه امنیت ملی را نشانه گرفته بود و نه شرح و بسط زیادی داشت حذف گردید.چرا؟البته بولتن همیشه انقدر حق به جانب جواب میده که آدم پشیمون میشه!
برای سوءتفاهمی که در ذهن شما شکل گرفته آنهم راجع به دامن زدن به تفرقه من این موضوع را رد می کنم و صقیفه اتفاقیست که افتاده اما ما هم به تبعیت از امامان خود و برای جلوگیری از تفرقه که به نفع هیچ کس نیست به آن تنها به عنوان اتفاقی که افتاده بنا بر اقتضاء استناد می کنیم!
ممنون از توصیتون به مطالعه بیشتر که برای همه ی ما در هر سطحی واجبه، شما هم بهتر است تاریخ را تحریف نفرمایید و به نهج البلاغه مراجعه کنید و مخصوصا راجع به 25 سال خانه نشینی مطالعه کنید!
محبت اهل بیت رسول خدا در ایران مذهب و دین بر نمی دارد و ایشان را همه دوست می دارند و این یک شعار نیست.حتی میان اهل سنت در کشورهای دیگر هم این محبت وجود دارد...این محبت در جان تمام آزادگان جهان که با ایشان آشنایی دارند وجود دارد.
بنده هم هر روز این را به خود یادآوری می کنم؛ که دوستم و در صلحم با دوستانشان(اهل بیت رسول خدا،14معصوم) و دشمنم و در جنگم با دشمنانشان...
سلامت باشید.
در این که فرمودید «چه بخواهید و چه نه دین پذیرفته از جانب خدا فقط و فقط اسلام است(مگر برای استثناها)» و موارد استثنا قائل شدید نکته های زیادی است.
انسان به سبب ممکن الخطا بودن همواره در اختلاف عقاید به سر برده است به این معنی که همواره عده ای بیان می کنند که فهم ما از دین (در اینجا اسلام) کاملترین و نزدیکترین به اصل موضوع است. علت اختلافها هم همین موضوع است که عده ای همواره خود را فصل الخطاب می دانند. چه درست و چه غلط گروه های مختلف از مسلمین با یکدیگر اختلاف عقیده دارند که در طول تاریخ و امروزه شاهد آن بوده و هستیم. با اختلاف راه به جایی نخواهیم برد بلکه روش اسلام احترام به عقاید است و نشان دادن راه درست از روشهای درست و عقلانی. هیچ کس با ارعاب مسلمان نمی شود. داعش محصول تفکری است که خود را به حق می داند.
در ضمن موارد استثنا و تشخیص مستثنی بودن هم خود یک معضل به معضلات گذشته می افزاید. به نظر من درست ترین تفسیر، نگاه و روش نسبت به دین اسلام در دستان هیچکس نیست و همگی مسلمانان از ذره ای از حقیقت بهره برده اند (فقط ذره ای از آن) .
اسلام یعنی تسلیم امر خدا بودن و به بیان شهید مطهری و آنچه واضح و مبرهن است اوامر خداوند یا بهتر بگویم آخرین اوامر خدوند در قالب دین اسلام است! خداوند که با بندگانش تعارف ندارد؟
در تمام کتب آسمانی از آمدن پیامبر بعدی و پیامبر آخرالزمان سخن به میان آمده و عهد گرفته شده از پیامبران برای ایمان آوردن به رسول اکرم (ص)!در قرآن ذکر شده که یهودی ها مثل مادری که فرزندش را بشناسد پیامبر را شناختند ولی چرا به او ایمان نیاوردند؟آیا این نافرمانی و بدعت که از گذشته به ارث برده بودند و منجر به گمراهی آیندگان شد نباید عقوبتی داشته باشد؟
و آیا پیروی از آیین پدران از روی جهالت نیست و نباید راجع به شناخت خدا و خواسته هایش برای زندگی صحیح تحقیق شود؟
موارد استثناء وجود دارد اما وقتی با کسی صحبت می کنی و همچنان بر اصول خود پافشاری می کند چه از روی کفر چه جهل به سبب آشنا شدن با نوع نگاه دیگر مکلف به تحقیق می شود و نمی تواند ادعا کند به گوش من نرسید یا از فردی که به نظرم وارسته و درست کردار نبود شنیدم و این حجتی است برای او که نمی تواند از آن شانه خالی کند مگر بضاعت فکری نداشته باشد که حکمش با ما نیست!منظورم خوانندگان بولتن نیستن کلی عرض می کنم!
از قدیم الیام گفته اند میهمان خ.... صاحبخانه است و ماهم که حرف شنوی مان معروف.عزت عالی مستدام.
با این اوصاف بعید نیست که در آینده نچندان دور شاهد حملات بیشتر ی از داعشی ها باشیم!
سهم ما شیعیان چقدره؟
سهم اهل سنت چقدره؟
علتش دینداری بعضی از مسئولین عراقه و سوریست بدون مردم داری، بدون ارزش دادن به نظر تک تک مردم مناطق و فرقه های مختلف.
امام علی(ع) حکومت رو نپذیرفت مگر با رای مردم.
کی میرسه کوروش دیگری بیاد و موافق و مخالف را زیر پرچم اتحادش بگیره؟؟؟