کد خبر: ۲۶۹۱۷۲
تاریخ انتشار:

روی دیگر رؤیای آمریکایی: مهاجرهایی که آسیب دیدند!(تصاویر+18)

اخطار: تصاویری که در این پست به نمایش در آمده، بسیار ناراحت‌کننده هستند. لذا از نشان دادن آن‌ها به کودکان و نوجوانان خودداری نمایید!
اخطار: تصاویری که در این پست به نمایش در آمده، بسیار ناراحت‌کننده هستند. لذا از نشان دادن آن‌ها به کودکان و نوجوانان خودداری نمایید!

این پروژه‌ی عکاسی، درباره‌ی بخشی از یک حقیقت است که معمولاً نادیده مانده‌است. مهاجرینی که با امید تابیدنِ نوری به روز تیره‌شان، از سرزمین خود رخت سفر بسته‌اند و به امید وعده‌ی شیرین رؤیای آمریکایی، با مصائب فراوان خود را به آن جا رسانده‌اند. اما رؤیا، تنها وجهه‌ای شیرین و لطیف ندارد. کابوس هم نوعی رؤیاست. سوژه‌های این پروژه، آن‌هایی هستند که کابوس را تجربه کرده‌اند، آن‌هایی که به امید آینده‌ای بهتر، بدون مدرک در مرزهای مکزیک گرفتار شده‌اند و یا تحت سوء استفاده‌ی جن.سی قرار گرفته‌اند و اگر هم بتوانند خود را به آمریکا برسانند، متحمل آسیب‌هایی جبران‌ناپذیر شده‌اند.

ماجرای این افراد، سرتاسر اندوه و شکست است. آن‌هایی که با این شیوه خود را به مقصد رسانده‌اند، تحقیر و نقض حقوق انسانی خود را تجربه کرده‌اند و از انواع تحقیرها رنج برده‌اند و با گروه‌هایی جانی و خلافکار دست و پنجه نرم کرده‌اند. نمایشگاه Al otro lado del sueño (روی دیگر رؤیا) که آثاری از Nicola Frioli هستند، چهره‌ای خشن از مهاجرت در آمریکای مرکزی و بهای سنگینی را که در ازای آرزوی شغل بهتر و آینده‌ای روشن پرداخته شده، نشان می‌دهد. بی‌رحمی وحشتناکی که در مرزهای مکزیک هست و شاید از آن چیزی نشنیده‌بودیم.


پرواضح است که درد مهاجرت، گذشتن از وطن به کورسوی یک امید، تنها گریبانگیر مهاجران به آمریکا نیست. ایرانی‌هایی را به یاد بیاورید که به امید زندگی‌ای بهتر، خواستند که استرالیا را وطن جدید کنند، اما سر از جزیره نائورو درآورده‌اند و خبرهای دردناک مربوط به آنها را هر از چند گاه می‌خوانیم.

اما در عین حال باید به افغان‌هایی هم فکر کنیم که به طرز معکوسی، سال‌ها ایران را مأمنی برای خود می‌دانستند. شمار اندکی از آنها از فضای آرام کشورمان استفاده کردند، به شماری از آنها کارهای مشقت‌بار فوق‌انسانی تحمیل کردیم و راه‌ها و خطوط گاز خودمان را ساختیم. به بهانه نوع رفتار، پوشش یا احیانا جرم‌های قلیلی از آنها، با نگاه فخرفروشانه و حتی نژادپرستانه به آنها نگاه کردیم.

واقعیت این است که مهاجرت‌های کور تکانه‌ای، خیلی کم پیش می‌آید که اسباب خوشبختی ما انسان‌ها را فراهم کنند.

به صورت متناقضی تحت شرایطی خاص مهاجرت می‌تواند خوب هم باشد، چه بسیار مواردی که در حال حاضر، حتی در زمانی که رؤیای آمریکایی رنگ باخته است، داستان‌های موفقیت حیرت‌انگیز بعضی از آشنایان را در آن سرزمین شنیده باشیم. از سوی دیگر کشورهای مهاجرپذیر، تحت برنامه‌های زیرکانه و مدبرانه، می‌توانند از ظرفیت‌ها، نیروی کارگر و مغزهای مهاجران استفاده کنند و حتی گونه‌گونی نژادی و فرهنگی حاصل هم می‌تواند غنی شدن جو فرهنگی کشور مهاجرپذیر شود.

در کل مهاجرت و مهاجرپذیری، هر دو روی سکه را دارند.


۱- تئوفیلو سانتوس ریورا، ۴۲ ساله و اهل پاناما است. او در حین مهاجرت، در خاک مکزیک گرفتار گروهی خلافکار شد و برای نجات خود، از سقف قطار پایین پرید. حالا این وضعیت رقت‌بار اوست، برای همیشه فلج و در هم‌شکسته. تیره‌روزی او تنها به همین‌جا ختم نمی‌شود. او دچار سیروز کبدی است و پزشکی در زمان ثبت این عکس به او گفته تنها ۴۰ روز فرصت زندگی دارد. او آرزو داشت فرزندان و نوه‌هایش به آمریکا بیایند تا بتواند با آن‌ها خداحافظی کند. عکس در سال ۲۰۱۴ گرفته شده و احتمالاً الآن ریورا مرده‌است.

4-28-2015 2-05-55 AM

۲- این زن، ماریانا نام دارد و تنها ۲۹ ساله است. در مسیر مهاجرت غیرقانونی، او بارها تحت تجاوز قرار گرفت. یک‌بار که برای دفاع از خود در برابر تجاوز تازه در تقلا بود، خلافکاران او را به دره‌ای پرت کردند و او چنین جراحتی برداشت. مردی که هم‌سفر ماریانا بود، تلاش کرد از او دفاع کند، اما به سختی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او به چند بیمارستان مختلف منتقل شد، اما هیچکدام جراحی‌ای را که به آن نیاز داشت، روی او انجام ندادند. ۱۵ روز از ماجرا گذشته‌بود که جراحی برای او ضروری شد. آخرین پزشکی هم که او را ویزیت کرد، گفت تنها نیاز به آتل‌های تازه دارد.

4-28-2015 2-06-42 AM

۳- آرماندو، در سمت چپ تصویر، توانست خود را به آمریکا برساند، اما در Bajaی کالیفرنیا او را مجدداً به مبدأ ارجاع دادند. او تسلیم نشد و سعی کرد با قطاری باری مجدداً خود را به آمریکا برساند. در حین تلاش برای سوار شدن به قطار، افتاد و قطار از روی بازویش رد شد. حالا او با یک دست، در انتظار رسیدن اسناد و مدارک‌ش است که او را به عنوان یک پناهنده معرفی خواهد کرد.

4-28-2015 2-07-19 AM

۴- این کوله‌پشتی از آن سالوادور سانتوی ۲۱ ساله است. او داخل کوله‌پشتی‌اش، شماره تلفن یکی از اقوام را در هندوراس یادداشت کرده است. پنهان کردن اطلاعات شخصی در مکزیک، برای جلوگیری از آدم‌ربایی و اخاذی از خانواده، برای افرادی مانند او که قصد مهاجرت دارند، امری مرسوم به شمار می‌آید. طبق ادعای نهاد ملی امنیت عمومی، در سال ۲۰۱۳، ۳۶۰۰ مورد آدم‌ربایی به دادستانی کل گزارش شده‌است این میزان در سال ۲۰۱۲، ۱۲۵۹ مورد بود.

4-28-2015 2-07-50 AM

۵- مردی ناشناس با دو دخترش پشت پلاکاردی پنهان شده تا هویت‌ش شناخته نشود. او نوشته است: «من با قاچاقچی‌ها مواد مخدر (در هندوراس) کار کرده‌ام تا خرج خانواده‌ام را در بیاورم. تا زمانی‌که بخاطر امنیت فرزندانم فرار کردم.» همکاری با قاچاقچیان امری معمول در آمریکای مرکزی محسوب می‌شود.

4-28-2015 2-08-28 AM

۶- کلاهی که از یک شوهر برجای مانده‌است. لیدیا و همسرش اهل هندوراس بودند و شوهرش تلاش کرد خود را برای شغل بهتر به امریکا برساند. دو سال قبل، شوهرِ لیدیا در اثر تصادف با قطار دچار ترومای مغزی شد و فوت کرد. این کلاه چرک و کهنه، تنها چیزی است که به همراه جنازه‌ی همسرش، به لیدیا تحویل دادند.

4-28-2015 2-09-12 AM

۷- گونزالو در طی سفر قاچاق به عنوان یک پناهنده، در مکزیک ۲۲ ساله شد. او هندوراسی است و خانواده‌اش امیدوارند او بتواند خود را به آمریکا برساند. او روی این مقوا برای همسر و دختر ۹ ماهه اش نوشته: «لورنا، رافائلا، دلم برای‌تان خیلی تنگ شده. زود برمی‌گردم!»

4-28-2015 2-09-35 AM

۸- این تسبیح متعلق به روزاری سانتوس ۲۸ ساله، اهل گواتمالا است. کارفرمای روزاری این را به او داده تا از خطرها در طول سفر، محافظت‌ش کند.

4-28-2015 2-10-30 AM

۹- یِنیفر ۸ ساله است و اهل گواتمالا است. او در طول سفر به سمت امریکا با خواهر ۱۲ ساله و ۱۱ تن دیگر از پناهندگان، بر اثر تصادف اتومبیل‌شان که با لاستیک‌های صاف به سرعت می‌راند در چیواس، مجروح شد. راننده‌ی اتومبیل تنها کشته‌ی این حادثه بود.

4-28-2015 2-10-55 AM

منبع

برای مشاهده مطالب عکس ما را در کانال بولتن عکس دنبال کنیدbultanpicture@

منبع: یک پزشک

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین