سناتور آمریکایی با تاکید بر لزوم تغییر سیاست خارجی آمریکا، تصریح کرد از توافق هسته ای با ایران حمایت می کند.
گروه هسته ای، سناتور آمریکایی با تاکید بر لزوم تغییر سیاست خارجی آمریکا، تصریح کرد از توافق هسته ای با ایران حمایت می کند.
به گزارش بولتن نیوز، سناتور کریستوفر اس مورفی(Christopher S. Murphy) عضو کمیته روابط خارجی سنا شب گذشته در نشستی در موسسه تحقیقاتی ودروو ویلسون در واشنگتن با عنوان سیاست خارجی جدید برای آمریکا گفت:« سیاست خارجی آمریکا در سالهای اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده است. یکی از بسترهایی که می توان این مسئله را به روشنی مشاهده کرد وضع افغانستان است. در دوره باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، رویکرد واشنگتن در جنگ افغانستان کاملا تغییر کرد. افغانستانی که در گذشته در مشت طالبان بود با اقدامات آمریکا در این کشور آزاد شد. باوجود آنکه در گذشته کشت خشخاش در افغانستان کاهش یافته بود بار دیگر شاهد افزایش کشت خشخاش در این کشور هستیم و مقامات افغان نیز با این مسئله برخورد نمی کنند. این وضع نشان دهنده نتیجه تغییر سیاستهای آمریکا در افغانستان در سالهای اخیر است. بار دیگر می بینیم طالبان در مناطقی رشد کرده است که قبلا از آنجا پاکسازی شده بود. آمریکا توانست در افغانستان به اهداف نظامی اش دست پیدا کند اما نتوانست زیرساختهای اساسی افغانستان را تغییر بدهد. مردم افغانستان برای تامین نیازهای غذایی خود مجبورند به کشت خشخاش مبادرت کنند و آمریکا نتوانسته است در این خصوص کاری انجام بدهد. بنابراین، می بینیم که پیروزی نظامی آمریکا در افغانستان در صورت بی توجهی به لزوم تغییرات واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی در این کشور ، بی معنا است. همین مسئله درباره عراق مشهود است. آمریکا توانست با شمار زیاد نیروهای نظامی خود و هزینه های زیاد ، امنیت را در عراق مستقر کند. آمریکا پول زیادی بین قبایل سنی عراق توزیع کرد تا آنها به تامین امنیت در عراق کمک کنند. اما نوری المالکی نخست وزیر سابق عراق، بعدا جنگی داخلی را علیه سنی های عراق شروع کرد که سبب زاویه گرفتن شدید سنی های عراق با دولت مرکزی شد. بنابراین، درمجموع باید گفت مداخله های نظامی آمریکا در یک دهه گذشته در عراق و افغانستان بی نتیجه بوده است. همین حالا نیز همین نگرانی درباره مقابله با داعش مطرح است. فرماندهان نظامی آمریکا می گویند می توانند داعش را شکست بدهند اما از آن بیم دارند که پس از خروج نیروهای نظامی آمریکایی از منطقه بار دیگر اوضاع منطقه به حال گذشته بازگردد. بنابراین، پیش از هرگونه اقدام دراین خصوص باید به فکر حل مشکلات سیاسی کشوری همانند عراق بود. نمی توان فقط از رویکرد نظامی برای این منظور بهره گرفت.»
وی در ادامه افزود:« از دیرباز دو خط مشی کلی در سیاست خارجی آمریکا مطرح بوده که عبارت بوده است از انزواگرایی و مداخله بین المللی. شاهد آن هستیم که بار دیگر جمهوری خواهان از لزوم اقدام نظامی آمریکا در عراق و حتی سوریه سخن می گویند. این درحالی است که مردم آمریکا نگاه بدبینانه ای به این مسئله دارند. نتایج نظرسنجی ها نیز موید همین مسئله است. البته برخی از نظرسنجی ها نیز نشان می دهد که از نیروهای نظامی آمریکا برای مقابله با داعش استفاده شود. مردم آمریکا از خطر داعش ترس دارند. اما مردم آمریکا از جنگ خسته شده اند. عقب نشینی باراک اوباما از طرح اقدام نظامی علیه سوریه در سال دو هزار و سه، به روشنی همین مسئله را نشان می دهد. با این اوصاف، باید پرسید آمریکا چگونه می تواند از خودش درمقابل خطراتی ازقبیل داعش یا القاعده یا طالبان محافظت کند. مردم آمریکا به دنبال گزینه هایی بغیر از گزینه های صرفا نظامی برای رسیدن به این هدف هستند. آنها می خواهند با ابزارهای جدید با تهدیدهای جدید مقابله شود و نه اینکه فقط از اقدامات نظامی استفاده شود که به گذشته تعلق دارد. باید نگاهی ترقی گرایانه داشت. باید نوع نگاه به سیاست خارجی آمریکا تغییر کند. باید نگاهی کلی در این زمینه داشت. آمریکا باید در عملکرد خودش در عرصه جدید بین المللی که با تهدیدهای جدید همراه است تجدیدنظر کند. فقط هجده ماه از دوران مسئولیت باراک اوباما باقی مانده است. باید دید در این مدت چه کارهایی می توان انجام داد که سیاست خارجی آمریکا تغییر کند. آمریکا به رهبری جدیدی نیاز دارد که شاید هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه سابق آمریکا بتواند چنین نقشی را ایفا کند. به هرحال، باید به این نکته پرداخت که چگونه می توان با دشمنان جدید آمریکا با شیوه هایی جدید مقابله کرد. باید اصولی تبیین کرد که هدایت کننده سیاست خارجی آمریکا باشد. باید سیاست خارجی آمریکا، تغییر جهت دهی باشد تا بتواند با چالشهای جدید مواجه شود.»
وی گفت:« در عرصه سیاست خارجی آمریکا باید به اصولی توجه شود. یکی از این نکات آن است که ظاهرا درسهای گرفته شده از گذشته فراموش شده است. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا حدود سه درصد از تولید ناخالص داخلی خود را برای کمک خارجی صرف می کرد تا به استقرار ثبات در کشورهای دیگر کمک کرد. این رویکرد برخاسته از این درس تاریخی بود که اگر در کشورهای دیگر ثبات وجود نداشته باشد، هزینه ناشی از برهم خوردن توازن قدرت برای آمریکا بسیار بسیار زیاد خواهد بود. میزان کمکهای خارجی آمریکا در سالهای اخیر بسیار کاهش یافته است. باید طرح جدیدی دراین خصوص اجرا شود که شبیه طرح مارشال باشد و برای کمک به مناطق درمعرض خطر ازقبیل خاورمیانه باشد تا از طریق آن، ثبات در این منطقه حاکم شود و این وضع، درنهایت به نفع آمریکا تمام شود. لازم نیست حالا هم سه درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا برای کمک به کشورهای دیگر هزینه شود اما نباید کمکهای مذکور کاهش یابد. این هزینه به مراتب به صرفه تر از هزینه هایی است که بعدا مجبور باشیم به صورت نظامی و امثال آن هزینه کنیم. کار دیگری که آمریکا می تواند در عرصه سیاست خارجی انجام بدهد بهره گیری از رویکرد چندجانبه گرایی بجای یکجانبه گرایی است.آمریکا می تواند از نهادهای بین المللی از قبیل سازمان ملل متحد و حتی ناتو بهره بگیرد تا به اقدامات چندجانبه مبادرت کند. این رویکرد چندجانبه گرایی به نفع آمریکا است زیرا سبب همسویی متحدان می شود و هزینه ها را برای آمریکا کاهش می دهد. اگر قرار است اقدام نظامی صورت پذیرد ، این اقدام نیز می تواند با همراهی متحدان آمریکا باشد. اگر کشورهای دیگر حاضر نباشند با ما همکاری کنند باید در درست بودن اقدام نظامی تامل کرد. البته اگر تهدید جدی متوجه آمریکا باشد مسئله متفاوت است. نکته دیگری که در این زمینه باید به آن توجه داشت این است که اگر اقدام نظامی برای مقابله با گروهی همانند داعش لازم باشد باید به طرح ثانویه و راه خروج از این عرصه نیز اندیشید. مسئله مهم دیگر در این زمینه آن است که اقدام نظامی فقط زمانی سودمند است که با راهبرد سیاسی همکاری باشد. درست است که آمریکا قدرتمندترین ارتش جهان را دارد اما باید به راهبرد سیاسی لازم برای آن همراه شود. درغیراینصورت، دستاوردهای ناشی از اقدام نظامی در این حوزه ها برای کوتاه مدت خواهد بود.»
وی در ادامه افزود:« کار دیگری که آمریکا باید انجام بدهد این است که اقدامات مخفیانه و عملیات اطلاعاتی اش که پس از یازده سپتامبر بسیار گسترش پیدا کرده است، محدود شود. مسئله مهم دیگر برای سیاست خارجی آمریکا این است که سطح زندگی و خدمات اجتماعی و اقتصادی در داخل کشور تقویت شود تا آمریکا الگویی برای کشورهای دیگر باشد. این مسئله برای سیاست خارجی آمریکا بسیار مهم است. نکته دیگر مهم در این زمینه آن است که شکاف بین گفته و عمل آمریکا در حوزه هایی ازقبیل حقوق بشر از بین برود. چگونه آمریکا می تواند از حقوق بشر سخن بگوید اما افرادی را در زندان گوانتانامو بدون محاکمه نگاه دارد؟ نکته دیگر در عرصه سیاست خارجی آمریکا که بسیار مهم است این است که باید به موضوع تغییرات زیست محیطی توجه شود. تغییرات زیست محیطی که به بروز مشکلاتی از قبیل خشکسالی در کشورهایی همانند سوریه و سومالی منجر می شود، آثار فاجعه باری به همراه دارد که در حال حاضر هم شاهد آن هستیم. آمریکا باید از امکانات ناشی از دنیای چندقطبی بهره بگیرد. نباید فقط به قدرت نظامی متکی بود. باید به نقش عوامل اقتصادی و سیاسی توجه داشت. باید به ارتباط محافظت از آزادی های مدنی و امنیت توجه کرد. این عوامل با هم ارتباط مستقیم دارند. »
وی افزود:« سیاست خارجی مترقی برای مقابله با گروهی همانند داعش باید با ارزیابی صادقانه از اهدافمان شروع شود. باید اهداف را بررسی کرد. باید از ابتدا مشخص باشد که آیا هدف آمریکا شکست دادن داعش است. بی تردید این هدف مهم است. باید توانایی داعش برای هدف قراردادن آمریکا از بین برود. اما اینکه آیا قرار است داعش از صفحه خاورمیانه محو شود، مسئله به صورت دیگری است. آمریکا باید مشخص کند آیا می خواهد داعش را نابود کند؟ اگر این هدف مدنظر باشد، رویکرد ما در عرصه سیاست خارجی متفاوت خواهد بود. در این صورت، باید همکاری نظامی شدید با متحدان منطقه ای مان وجود داشته باشد. باید اهداف و رویکردها با هم تناسب داشته باشند. درعین حال ، باید دید حاضریم چه میزان منابع مالی برای رسیدن به اهدافمان اختصاص بدهیم. آمریکا نمی تواند همه مشکلات را با تکیه بر قدرت نظامی حل کند. تهدیدی جدید متوجه آمریکا شبیه تهدیدهای قدیمی نیست و به همین علت باید از ابزارهای جدید برای مقابله با آن بهره گرفت.»
وی در پاسخ به سوالی درباره نقش کنگره در عرصه سیاست خارجی آمریکا گفت:« براساس قانون اساسی آمریکا، تعیین سیاستها در عرصه سیاست خارجی آمریکا برعهده قوه مجریه و رئیس جمهور است. اما کنگره به علت قدرت تخصیص بودجه می تواند در این زمینه نقش مهمی ایفا کند. قوه مقننه(کنگره) تنها نهادی است که حق دارد اعلام جنگ کند. البته کنگره در سالهای اخیر از چنین اختیاری درباره مقابله با القاعده یا داعش استفاده نکرده اند. در این خصوص باید به اقدام اخیر کنگره درقالب مصوبه کورکر توجه داشت که براساس آن، کنگره باید توافق هسته ای با ایران را بررسی کند. اینگونه اقدامات بسیار مهم هستند اما کافی نیستند و باید کارهای بیشتری در این زمینه انجام شود تا نقش کنگره در عرصه سیاست خارجی آمریکا برجسته تر شود. یکی از نکات مطرح در این زمینه ، سیاستهای کلی و اصول حاکم بر سیاست خارجی آمریکا است. گفته می شود آمریکا حامی دموکراسی است. از سوی دیگر گفته می شود آمریکا به فکر امنیت ملی اش است. نباید تصور کرد نگاهی تک بعدی در این زمینه وجود دارد. باید به موضوع چالشها و تهدیدها توجه داشت. باید نوع تهدیدها مشخص شود. باید دید آیا فقط مخاطرات امنیتی و نظامی مطرح هستند؟ باید به مخاطرات دیگر هم توجه داشت. یکی از حوزه های مغفول در این زمینه، حوزه شرق اروپا است. آمریکا باید سرمایه گذاری ویژه ای برای انرژی حوزه شرق اروپا انجام بدهد تا مسئله روسیه تعدیل شود. اما در بودجه آمریکا به این حوزه توجه نمی شود. چرا فقط باید به اقدامات نظامی فکر کرد و اینکه بودجه ای برای این اقدامات مثلا در حوزه ای همانند سوریه اندیشیده شود. بازهم تاکید می کنم نباید قالب ریسکها و مخاطرات متوجه آمریکا فقط از منظر نظامی و تهدیدهای نظامی باشد.»
وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره مذاکرات هسته ای گفت:« من از رویکرد دولت اوباما برای رسیدن به توافق هسته ای جامع با ایران کاملا حمایت می کنم. باآنکه
جزییات توافق هسته ای را نمی دانم از این مذاکرات حمایت می کنم. مسائل سیاسی ایران نیز در این خصوص مطرح است. اما به هرحال باید به اصول کلی توجه داشت. گزینه دیگر بجای گزینه مذاکرات، گزینه نظامی است که اصلا مناسب نیست. شاید این توافق هسته ای ، کامل و بی عیب و نقص نباشد اما از اقدام نظامی نسنجیده بسیار بهتر است. یکی از همکاران من در کنگره آمریکا می گفت می توان تاسیسات هسته ای ایران را در دو روز نابود کرد بدون آنکه به عواقب چنین کاری اندیشیده شود. صحبتها نمی تواند در خلاء مطرح شود. اما باید نگاه واقع بینانه داشت. در بررسی این گزینه باید نگاه تحلیلی-تطبیقی درمقایسه با گزینه های دیگر داشت. به نظرمن، کلیات توافق حاصل شده ، چارچوبی بسیار فوق العاده است. من نیز بسیار ترجیح می دهم که طول عمر این توافق برای مدتی بیش از ده سال باشد اما به هرحال مفادی از توافق اینگونه تنظیم شده است. اگر میانه روها دراین قضیه بتوانند پیروزی داشته باشند بهتر از این است که این فرصت از دست برود. در این صورت می توان با ائتلاف تشکیل شده (بین المللی) در حوزه های دیگر نیز همکاری کرد.»
وی درپاسخ به سوالی درباره اختلافهای کنگره و دولت آمریکا درعرصه سیاست خارجی نیز گفت:«باید کنگره و کاخ سفید اختلافهای خود در حوزه هایی همانند نحوه اقدام علیه داعش را حل و فصل کنند. بی تردید، آمریکا نمی تواند درباره مسائل مهم دست روی دست بگذارد و کاری انجام ندهد. باید براساس قانون اساسی آمریکا، اختلافهای قوه مقننه و مجریه حل شود زیرا مسائل مطرح در عرصه بین المللی برای آمریکا بسیار اهمیت دارند و آمریکا نمی تواند درباره آنها سکوت اختیار کند. آمریکا ناگزیر است در این حوزه ها کاری انجام بدهد. در اقدام برای کشورهای دیگر ازقبیل عراق و لبنان و یمن، آمریکا باید به ثبات اقتصادی این کشورها توجه ویژه داشته باشد و درعین حال، باید اقداماتش به صورت هماهنگ با متحدانش باشد و نه اینکه به صورت یکجانبه فعالیت کند. باید برای ثبات اقتصادی این کشورها اقدام کرد. نباید فقط به فکر ثبات سیاسی این کشورها بود. به همین علت است که کمکهای اقتصادی به این کشورها بسیار حائز اهمیت است.»
وی در ادامه افزود:« درمقابله با داعش باید اهداف ما مشخص باشد. باید اهدافی واقع بینانه تعریف و مشخص کرد. آمریکا نباید به گونه ای در دعواهای منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) وارد عمل شود که جانب یکی از دو طرف شیعه و سنی را بگیرد. بی تردید، جنگ عراق تاثیر تصاعدی بر شکل گیری این جنگ فرقه ای در منطقه داشته است. ظاهرا به عواقب سیاسی تصمیم ورود به جنگ عراق توجهی نشد. منظورم این است که وقتی می خواهیم اقدامی صورت بدهیم باید به عواقب آن توجه داشته باشیم. به هرحال، باید از آمریکا درمقابل حملات محافظ شود. این پروژه و این برنامه فقط به منطقه خاورمیانه محدود نمی شود. اما در هر حال تهدیدهای جدی ازجانب این منطقه متوجه آمریکا است. داعش درصدر تهدیدهای مطرح در این زمینه است. داعش در مناطق مختلف جهان گسترش پیدا کرده و نیرو جذب کرده است.»
وی در پاسخ به سوالی درباره سیاست آمریکا درباره چین گفت:« خط مشی دولت اوباما چرخش به شرق بوده است. به نظرمن، ما درباره چین می توانیم در حوزه هایی سیاست تندتر اتخاذ کنیم. می توانیم از تحریمهایی درمقابله با حملات سایبری یا سیاستهای مالی چین اتخاذ کنیم. نباید اجازه داد چین جنگ تجاری راه بیندازد. باید به مناقشه های سرزمینی چین و همسایگانش در آبهای دریای چین جنوبی و چین شرقی نیز توجه داشت. نمی توان این مناقشه ها را بدون نقش آفرینی آمریکا حل کرد. یکی از حوزه های مطرح در این زمینه، مباحث مربوط به تغییرات زیست محیطی است که انتظار داریم چین در این زمینه مشارکت جدی داشته باشد. باید در بسیاری از حوزه هایی که با چین تعامل داریم، سخت تر برخورد کنیم. آمریکا می تواند درباره حملات سایبری چین مطالب زیادی بیان کند اما وقتی خود آمریکا به شنود مکالمات تلفنی مقامات خارجی مبادرت می کند، موقعیت آن برای برخورد با چین به علت حملات سایبری، تضعیف می شود.»
وی در پاسخ به سوالی درباره روسیه گفت:« باید نگاه ما به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) تعدیل شود. نباید از پیوستن کشورها به ناتو جلوگیری کرد. درباره مسئله اوکراین نیز باید توجه داشت که بسیاری از مطالب مطرح در کنگره آمریکا به مسلح و تجهیز کردن اوکراین مربوط است. این نکته مهم است. اما درحال حاضر مهمترین مسئله این است که آمریکا درباره بدهی پانزده میلیارد دلاری اوکراین چه کار می تواند انجام بدهد. باید شرکتهای آمریکایی و صندوقهای بازنشستگی آمریکایی پا پیش بگذارند و بخشی از این مطالبات خود را از اوکراین ببخشند. اما در کنگره آمریکا هیچ سخنی در این زمینه مطرح نمی شود. اصلا صحبت نمی شود که آمریکا می تواند به اوکراین کمکهای اقتصادی بدهد. آمریکا حاضر است میلیاردها دلار کمک تسلیحاتی به اوکراین بدهد که ظاهرا هم مجانی است اما حاضر نیست به اوکراین وام بدهد. علت این مسئله نیز آن است که فقط به قدرت نظامی آمریکا تمرکز می شود و فقط این مسئله برجسته می شود و درنتیجه به دیگر ابزارها و اهرمهای قدرت آمریکا توجه نمی شود که در اختیار دارد.»