کد خبر: ۲۶۸۰۶۹
تاریخ انتشار:
دکتر مطهری طبیعت رسانه و میزان نقش رسانه ها در سیاست را بررسی می‌کند

رسانه ابزار ایماژساز سیاست و سیاست مبنای القای رسانه‌ای

مصطفی مطهری نوشت: در تبیین برنامه های تلویزیونی صدا و سیما باید باب کلام را چنین گشود که ایجاد فضای فانتزی مبتنی بر رویکردهای مصرف گرایانه در برنامه های تلویزیون بویژه در تهیه و تدارک و پخش سریال ها بیشتر در قالب دکترین « فرهنگ عامه » که به عنوان جانشيني خاص براي « فرهنگ والا » در نظر گرفته شده است قابل بحث و نظر می باشد.

رسانه ابزار ایماژساز سیاست و سیاست مبنای القای رسانه‌ایگروه رسانه: مصطفی مطهری دکترای علوم سیاسی در یادداشتی با عنوان «رسانه ابزار ایماژساز سیاست و سیاست مبنای القای رسانه‌ای» که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار بولتن نیوز قرار داده است، برای تحلیل تاثیراتِ تاثیر در فرآیند تاثیر رسانه ملی بر تمام اقشار و افراد در جامعه را جهت گیری جریان رسانه ای به گونه ای فارغ از هرگونه تعصب و ارزش گروهی و یا جناحی دانسته و این رسانه را تنها در مقام یک نهاد و یا سازمان رسانه ای در خدمت منافع ملی و ترویج ارزش های مبتنی بر ساختار نظام جمهوری اسلامی تعریف می کند.

به گزارش بولتن نیوز متن این یادداشت به شرح زیر است:

در جهان امروز جریان اطلاعات در تمام حوزه های معرفت بشری نقشی تعیین کننده و کارساز دارد؛از این رو آگاه سازي و آموزش همگاني و توسعه مشاركت در پرتو رشد وشتاب روزافزون رسانه ها اهميت فراوان داشته و نقش اطلاع رساني به مردم و تلاش برای بالا بردن فهم و شعور سياسي جامعه از اهم وظايف وسايل ارتباط جمعي می باشد. مع الوصف درك دنياي پيرامون و اطلاع از حوادث و رويدادها به خوبي تاثيرات وسايل ارتباط جمعي را براي ما روشن و آشکار مي سازد .

آنچه که به عنوان طبیعت رسانه و میزان نقش رسانه ها در سیاست بیان می شود و بسیار حیاتی به نظر می رسد این است که اساساً از رسانه‌ها به‌ عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می‌شود؛ رکنی که از یک طرف با مردم و از سوی دیگر با حکومت در ارتباط است؛بنابراین آنچه روشن ومشخص است اینکه رسانه ها اصولا بر دلالت های دریافتی و ماهیت نهادهای اجتماعی و سیاسی تاثیر گذار هستند و مرز رابطه ای که میان سیاست، رسانه ها و مردم وجود دارد، نکته ای است که در یک پروسه دال و مدلولی و نهایتا دلالت تشخیص آن دشوار به نظر می رسد، بنحویکه بازنمایی مفاهیم این رابطه سه گانه در نحوه چیدمان نشانه ها در قالب دلالت های ضمنی ( نه صریح )ترتیب یافته است. مع الوصف با این تفاسیر و تعابیر به نظر می رسد رابطه ای دوسویه بین مخاطبان و رسانه ها برقرار است تا تاثیری واقعی از پیامها بر مخاطبان ایجاد شود.


رسانه ابزار ایماژساز سیاست و سیاست مبنای القای رسانه‌ایبنابراین می‌توان این تعبیر را هم به کار برد که رسانه‌ها واسطه و رابط اصلی میان سیاستگذاران و توده مردم‌ هستند ؛ بدین معنا که رسانه‌ها فعل به بسیج توده‌ها می زنند تا اندیشه‌های جدید و تکنیک‌های مدرن مورد وثوق را بپذیرند و از سوی دیگر ساختار سیاسی باثبات و پایداری را بنا نمایند که در آن ساختار، محیط اجتماعی همگون و منسجمی را خلق نموده و پدید بیاورند .این دو تعریف کم و بیش در رسانه های موجود در کشور نیز قابل مشاهده می باشند؛ اینکه برخی رسانه ها صرفا به نهادینه شدن سیاستهای دولت حاکم در بطن جامعه می پردازند و از سوی دیگر هم بعضی دیگر از زبان مردم سخن می گویند و صدای آنها را به گوش بدنه دولت و مسئولین می رسانند.

نباید فراموش نمود تزریق سیاستهای درست و بجای دولت به جامعه، ساری و جاری ساختن این سیاست ها در میان مردم، به گونه ای که برای آنان قابل درک و قابل لمس باشد یک بعد و بخشی از وظایف رسانه است .چرا که محتواي اعلانی رسانه ها با اهداف و اغراض گوناگوني صورت مي گيرد و اين در حالي می باشد که اين محتوا بيشتر بعد سياسي و جنبه تبليغاتي يافته است و از طريق پروپگاندا در جهت جذب و هضم مخاطب و هماهنگ کردن آن ها با اهداف خود گام برمي دارند. واقعیت این است که رسانه های گروهی تنها در برگیرنده اطلاعات لازم برای زندگی در جامعه مدرن و متجدّد نمی باشند ، بلکه در تعیین آگاهی ها و ارزشهای جوامع نقش ویژه و جایگاه اساسی و مهمی دارند. در راستای این رسالت آگاهی رسانی رسانه ها، وظیفه آموزش دهی نیز از اهداف اصلی آنان بوده و در چارچوب این نقش و وظیفه خطیر، رسانه هادی و مبشّر ارزش های جامعه به امور اخلاقی است.

در تبیین مباحث مسبوق الذکر باید بیان نمود سازمان های رسانه ای بنا بر سه لایه عینی، نمادین و رویه با هم متفاوت اند؛ در واقع هرسازمان رسانه ای متکی به دانش و مهارت خاصی است که آثار و پیامدهای آن دانش مهارتی بر فرهنگ سازمانی و روابط درون_ برون سیستمی رسانه و حتی فرهنگ سازمانی مشهود و قابل رویت می باشد. در این راستا نباید از این مهم غفلت نمود تأثير راديو و تلويزيون بر جهت گيري سياسي مردم از سایر رسانه ها بيشتر و موثرتر است؛ بطوریکه این دو رسانه بویژه تلوبزیون نقش مهم و اساسی را در تغيير عقيده ي مخاطبان و یا فعّال سازي مخاطبان نسبت به يك پديده ي سياسي كه به آن عقيده دارند يا ايجاد عقيده نسبت به پديده اي كه پيش زمينه ي ذهني درباره ي آن ندارند، را ایفا می کنند. صدا و سيما افزون بر اين كه مي تواند بر جهت گيري سياسي آحاد مردم تأثير گذار باشد، می تواند نخبگان جامعه را نيز تحت تأثير خود قرار دهد. امروزه مسئولان اجرايي كشورها با اهميت دادن به گزارش ها و تحليل هاي رسانه ها در بسياري موارد، خط مشي خود را با تأثيرپذيري از آن تغيير مي دهند.


رسانه ابزار ایماژساز سیاست و سیاست مبنای القای رسانه‌ای


مع الوصف برای تحلیل تاثیراتِ تاثیر در فرآیند تاثیر رسانه ملی بر تمام اقشار و افراد در جامعه باید جهت گیری جریان رسانه ای به گونه ای فارغ از هرگونه تعصب و ارزش گروهی و یا جناحی بوده و تنها در مقام یک نهاد و یا سازمان رسانه ای در خدمت منافع ملی و ترویج ارزش های مبتنی بر ساختار نظام جمهوری اسلامی عمل نماید چرا که برنامه های رادیویی و تلویزیونی جزء کالاهای عمومی هستند و رویکرد وابسته سازی رسانه ای از طریق بازار کالاهای عمومی قابل عرضه می باشد. بنابراین رسانه ملی با در نظر گرفتن صلاح جامعه و بدون توجه به قدرت حاکم (دولت ها ) باید از ایجاد یک محیط دو قطبی در جامعه رسانه ای جلوگیری کرده و تنها به وظیفه اصلی خود که در نظر گرفتن مصالح کل جامعه است عمل نماید و از تبدیل رسانه برای خدمت به یک سیاست خاص در این دوره زمانی چند ساله محذور بوده و مصون بماند.آنچه مسلم است عدالت در فضای رسانه ای حالِ حاضرِ ایران باید پررنگ تر شود و با سیاستگذاری درست و ایجاد یک فرهنگ رسانه ای، رسانه را به همان تعریف اصلی یعنی رکن چهارم دموکراسی تبدیل کنیم تا بتواند بازویی قدرتمند در جهت ارتقا و پیشرفت جامعه ایران اسلامی شود .

اما در تبیین برنامه های تلویزیونی صدا و سیما باید باب کلام را چنین گشود که ایجاد فضای فانتزی مبتنی بر رویکردهای مصرف گرایانه در برنامه های تلویزیون بویژه در تهیه و تدارک و پخش سریال ها بیشتر در قالب دکترین « فرهنگ عامه » که به عنوان جانشيني خاص براي « فرهنگ والا » در نظر گرفته شده است قابل بحث و نظر می باشد. ایماژ و تصویرسازی های خلق شده از انسان در این دکترین (( فرهنگ عامه ))، تصوير يك فرد بدوي است كه كور كورانه از معيارهای القاء شده در جهت منافع رسانه ها پيروي مي كند، منافعی که صرفا در جهت سرگرمی کاذب و مجذوب کردن مخاطبین بدون در نظر گرفتن فرهنگ و هدف والا می باشد. در واقع سرگرمی های ژله ای زودگذر و مقطعی در شکل سریال های استیصال آور برفکی کاذبِ فاقد محتوای ارزشی با دایره هیجانات آنی و گاه دلهره های دقیقه ای بی مبنا خود دالی برالقا فرهنگ عامه می باشد. در این چنین فضای سیاست فرهنگیِ عامه ( دکترین فرهنگی عامه ) مداری است که ابتذال در ارزش و زبان و گفتمان بوجود می آید و با دور شدن و فاصله گرفتن این نهاد ملی از رسالت ملی خود، رسانه های بیگانه را به یک هژمونی معنایی و مرجعی کامل در تمام ابعاد در میان و برای مردم تبدیل می کند .

رسانه ابزار ایماژساز سیاست و سیاست مبنای القای رسانه‌ایلاجرم با توجه به انواع نظامهای حاکم بررسانه ها ، سیاست رسانه ای در کشور باید با تدبیر مداوم و مستمر دست به انتخاب و خلق مفاهیم ارزشی در جامعه یازند به عبارتی لازمه اعجاز رسانه ملی نه همراهی و نه عدم همراهی با سیاست های حاکم در جامعه می باشد و اساس عمل کردن نه براساس سیاست ها و تمایلات تجاری بلکه بر پایه تمایلات ارزشی- اخلاقی - عقلایی باید مبنایی برای کار و عمل رسانه ملی قرار گیرد . بنحویکه در دنیایی که همه چیز رنگ تجارت و عقلانیت ابزاری به خود می گیرد افراد، نیازمند وجود کاربردی و عملی ارزش های اخلاقی اند تا بتوانند از پس مسئولیت ها و وظایف و حتی ناملایمات دنیای متجّدد برآیند.

پایان سخن اینکه داشتن سیاستی معقول و استراتژی صحیح برای رسانه در عصر جدید از تاریخ ایران در این برهه از تاریخ ایران، موجب می گردد رسانه ملی سیاسی (نه سیاست زده براساس مد روز) وابسته به جریان خاصی در کشور شکل نگرفته و براساس توجه به میدان های اخلاق رسانه ایِ منوط به ارزش های ملی - اسلامی نه تنها فضا را عرصه داخل کشور تلطیف نموده بلکه در جنگ رسانه ای نیز ضمن تثبیت و تحکیم مقام و جایگاه خود می تواند هژمونی رسانه ای خارج کشور را در میان اهالی و افراد پیرو آن را شکسته و رهیافت هژمونیک رسانه ای ملی را جایگزین آن نماید و در زمینه های اقتصادی توسعه محور نیز در تمام ابعاد ( خواه مادی و خواه معنوی ) ابزاری کامل باشد و از رویکرد بازار آگهی و بازرگانی محض فارغ آید ؛ لازمه رسیدن ، دستیابی و حصول به این مهم در مفهوم تعامل ، مستتر می باشد چرا که غنی بودن به دانش سیاست و مزین گشتن به دانش و سواد رسانه ای ، از یک سو موجب شکل گیری رویکردی رسانه ای دانش محور بر پایه آموزش همگانی می گردد و از سوی دیگر بستر مناسب را برای شکل گیری تعامل هم افزا ( نه دیالوژیک )به عنوان دانش زمینه ایِ پیش نیاز موضوعاتی چون مقبولیت ، هژمونی کلامی و تصویری و .. فراهم می آورد و جامعه را از عقلانیت مخدوش برآمده از رسانه های معیوب مصون نگاهدارد.

( مصطفی مطهری دکتری علوم سیاسی )

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین