کد خبر: ۲۶۵۹۹۷
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار:
شهدای دور از وطن، ما را به وطن جان برسانید

غواصان شهید! هنوز هم برای مادرانتان تازه‌اید، مثل ماهی که هر وقت از آب بگیری تازه است

اما در این میان، هیچ کس به اندازه‌ی مادران این شهدا بی‌تاب نیست. بی‌تاب دیدن آنچیزی که می‌گویند این همه‌ی آن جوانی‌ست که نزدیک به سی سال پیش فرستادی جبهه و حالا که برای خودش مردی شده، برای دیدنت برگشته. شاید حجم اندکی از جسم این جوانان را برای مادران به سوغات آورده‌اند، اما برای مادر، فرزند همیشه تازگی دارد. چه اینکه هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه است.


گروه دفاع مقدس –


می شمارم بارها تا یکصد و هفتاد و پنج

می نویسم آب ، دریا ، یکصد و هفتاد و پنج


خاطر خود را تسلی می دهم با مشق عشق

من شدم مجنون و لیلا ، یکصد و هفتاد و پنج


عشق ، جان تازه ای بگرفته است این روزها

می کند کار مسیحا یکصد و هفتاد و پنج


رازهای سر به مهری دارد از آن سالها

تا ابد ماند معما یکصد و هفتاد و پنج


در توسل جلوه ی پنج است و هشت و چارده

وا کند صدها گره را یکصد و هفتاد و پنج


یا نبی ، یا فاطمه ، یا مرتضی و یا حسن

یا حسین و یا رضا ، یا یکصد و هفتاد و پنج


گر محرم زنده باشم مینویسم گوشه ای

بیرق مشکی سقا ، یکصد و هفتاد و پنج


هم در آنجا یکصد و هفتاد و پنج آیه ، ردیف

هم ردیف شعرم اینجا ، یکصد و هفتاد و پنج


به گزارش بولتن، امروز همه‌ی مسائل کشور تحت تاثیر یک موضوع است. از قهرمانان فوتبال تا سیاسیون و از نوسان بازار بورس تا آنهایی که همیشه در این وادی تنفس کرده‌اند، امروز فقط به یک چیز فکر می‌کنند: شهدای غواص.

و چرا نکنند؟ مگر امروز برای قهرمان فوتبال این کشور چه افتخاری بالاتر از این وجود دارد که به پیشوازی قهرمانان اصلی و اصیل کشور بروند؟ آنهایی که مدال قهرمانی و پهلوانی خود را از خدای خویش دریافت کردند و فاتح دروازه‌های جان شدند؟

مگر امروز مدیران سیاسی و مسئولین کشور، کاری مهمتر از تجلیل این شهدا دارند؟ آیا مگر غیر از این است که میزهای ریاست این مدیران، استوار از خون شهدا بوده و ایشان به هیچ کس به اندازه‌ی این شهدا مدیون نیستند؟

و چه تناسب زیبایی پیدا کرد روز تشییع پیکر پاک این شاه ماهیان از آب گرفته با سالروز شهادت آنهایی که شاید بتوان ایشان را اولین شهدای انقلاب اسلامی نامید. شهید بخارایی و نیک نژاد و اندرزگو و صفارهرندی. شهدایی که به قول رهبر انقلاب، در آن تاریکی و اختناق زمان پهلوی، نوری روشن کردند که همه‌ی اطراف خود را منور کرد.

اما اگر بپذیریم آن چهار شهید، اولین شهدای انقلاب اسلامی بودند باید بدانیم که این شاه ماهیان به دریای جان رسیده، آخرین شهدای انقلاب اسلامی نبوده و نیستند. چه اینکه این انقلاب تا رسیدن به دست صاحب واقعی‌اش، تشنه خواهد ماند. تشنه‌ی خون پاک این شهدا.

اما در این میان، هیچ کس به اندازه‌ی مادران این شهدا بی‌تاب نیست. بی‌تاب دیدن آنچیزی که می‌گویند این همه‌ی آن جوانی‌ست که نزدیک به سی سال پیش فرستادی جبهه و حالا که برای خودش مردی شده، برای دیدنت برگشته. شاید حجم اندکی از جسم این جوانان را برای مادران به سوغات آورده‌اند، اما برای مادر، فرزند همیشه تازگی دارد. چه اینکه هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه است.


جای ماهی کجاست؟ در دریا

پس چرا زیر خاک‌ها بودند؟

ماهی و خاک! قصه تلخی است

کاش در آب‌ها رها بودند


دست بسته به شهر آوردند

صد و هفتاد و پنج ماهی را

ماهی و دست بسته زیر خاک!

من نمی فهمم این سیاهی را


این سیاهی که یک نفر با خاک

بکشد ساکنان دریا را

ماهی و دست بسته زیر خاک

حل کند یک نفر معما را!


بیست و نه سال منتظر بودیم

پیرمان کرد داغ ماهی‌ها

خانه روشن شد از رسیدنشان

تا که طی شد فراق ماهی‌ها

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سید علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
0
1
تقدیم به غَوّاصان دریادل و دوخط روضه

از دجله ها آورده اند عباس ها را
از بطن مَوّاجِ بلا الماس ها را
در جامه ی تقوا، تبِ اخلاص ها را
با دست های بسته این غَوّاص ها را
اَلسّابِقونَند و جوانانِ بهشتند
با دست های بسته یازینب نوشتند

یک دسته ی سینه زنِ بی تاب آمد
یک هیئت از پابوسیِ ارباب آمد
یک موج، از آرامش گرداب آمد
دریا خروشید از دلش مهتاب آمد
این ها زمانی سَروْ بودند و قیامت
این دست های بسته هم دارد حکایت

دلواپسِ امرِ ولی بودند و رفتند
عَمّار و مقدادِ علی بودند و رفتند
شمشیرهای سیقَلی بودند و رفتند
اُمِ وَهَب ها را یَلی بودند و رفتند
سیدعلی را در بلا، بی یار دیدند
از قلبِ خاک اینگونه شد با سر دویدند

اصحابِ کهفْ امروز بیدارند، آری
با دستِ بسته بر سرِ دارند، آری
پایِ ولایت مثل تَمّارند، آری
سلمان و مقدادند و عَمّارند، آری
ما مُرده ایم، اما شهیدان زنده هستند
در مکتبِ پیرِجماران زنده هستند

سخت است مادرها پسرها را ببینند
یک استخوان، جسمِ جگرها را ببینند
در پاره پیراهن، قمرها را ببینند
اینگونه روی خاک سرها را ببینند
دیدند مادرها زمین افتاده ها را
با چهره ای پُرچین، این آزاده ها را

آن خواهری که غُصّه گاهی سهمِ او شد
در حسرت دیدار هم، آشفته مو شد
داغ جدایی سالها بُغضِ گلو شد
سخت است، اما با بردار روبرو شد
سخت است، اما سر به تن دارد برادر
گر پاره پاره، پیروهن دارد برادر

با دستِ بسته بر زمین خوردند ؟ هرگز
سر نیزه ها را، از کمین خوردند ؟ هرگز
تیر از یسار و از یمین خوردند ؟ هرگز
اصلاً عمود آهنین خوردند ؟ هرگز
اما همینکه از نَفَس افتاد عباس
با چند ضربه از فَرَس افتاد عباس

رضاباقریان. مشهد مقدس
علي از شيراز
|
UNITED STATES
|
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
0
2
اي ملايك شما در اسمانها بوديد بعد سالها بزمين برگشتيد شما هميشه بوديد ما نابينا بوديم و شما را نديديم محافظان هميشگي انقلاب ظهور دوبارهتان بر ما مبارك
انتظار
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
0
2
شرمنده ایم که بعد از شهدا حتی اعتقاداتشان را هم حفظ نکردیم...
امیر
|
UNITED STATES
|
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
0
1
شعر اول از آقای محمود مربوبی می باشد. بد نیست اسم شاعر هم قید شود
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
0
2
شهيد گمنام سلام
خوش اومدي به شهرت
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۷
0
1
گمنام منم.شما اشنایید فرزندان ایران وهمیشه زنده وجوان وقشنگ وخندان.شما همیشه پیش ملت ایران هستید.در قلب ما.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین