یک اندیشکده صهیونیستی با انتشار گزارشی راهبردی در آستانه ضربالاجل مذاکرات هستهای ایران به واکاوی نقش اسرائیل در مذاکرات هستهای ایران پرداخت و مدعی شد اگرچه اسرائیل در مذاکرات هستهای ایران نقشی ندارد، اما در واقع بازیگری کلیدی و اصلی در روند این مذاکرات بوده است. اسرائیل در واقع در شکل دادن چهارچوب این گفتگوها و تأثیر آنها بر روی توسعهی برنامهی هستهای ایران تأثیرگذار بوده است.
گروه بین الملل، یک اندیشکده صهیونیستی با انتشار گزارشی راهبردی در آستانه ضربالاجل مذاکرات هستهای ایران به واکاوی نقش اسرائیل در مذاکرات هستهای ایران پرداخت و مدعی شد اگرچه اسرائیل در مذاکرات هستهای ایران نقشی ندارد، اما در واقع بازیگری کلیدی و اصلی در روند این مذاکرات بوده است. اسرائیل در واقع در شکل دادن چهارچوب این گفتگوها و تأثیر آنها بر روی توسعهی برنامهی هستهای ایران تأثیرگذار بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده اسرائیلی مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در گزارشی راهبردی به قلم سرتیپ بازنشسته یوسی کوپرواسر رییس اسبق تحقیقات اطلاعات نظامی نیروی دفاعی اسرائیل و دبیر کل سابق وزارت امور راهبردی رژیم صهیونیستی به بررسی نقش اسرائیل در مذاکرات هستهای ایران پرداخت. این پژوهش به بررسی سیاست اسرائیل در رابطه با برنامهی هستهای نظامی ایران، ابزارهای اسرائیل به منظور پیشبرد اهداف خود، و تأثیر این سیاستها بر روی برنامهی هستهای تهران میپردازد. این پژوهش همچنین به بررسی سیاستهای دیگر بازیگران کلیدی که در این مسئله درگیر هستند، به ویژه ایالات متحده و ایران، میپردازد.
■ درباره مرکز مطالعات استراتژیک بگین سادات■
مرکز مطالعات استراتژیک بگین سادات پیشبرندهی تفکرات واقعگرایانه، محافظهکارانه، و صهیونیستی است که به دنبال ایجاد امنیت و صلح برای اسرائیل است. عنوان این مرکز از نام مناخم بگین و انور سادات که تلاشهایشان برای ایجاد صلح را میتوان پایهگذار حل و فصل درگیریها در خاورمیانه دانست اقتباس شده است. این مرکز به انجام پژوهشهای سیاسی در مورد مسائل استراتژیک میپردازد، به ویژه اگر این مسائل به امنیت ملّی و سیاست خارجی اسرائیل و مسائل منطقهای خاورمیانه مرتبط باشند.
■ نقش کلیدی یوسی کوپرواسر در دیپلماسی جهانی در رابطه با برنامه هستهای ایران ■
سرتیپ یوسی کوپرواسر در این بررسی جامع که از نزدیک درگیرِ دیپلماسی جهانی در رابطه با برنامهی هستهای ایران بوده است، به بررسی موشکافانه نقش اسرائیل در مناقشه برنامهی هستهای ایران میپردازد. و بار دیگر باید اشاره کرد که این پژوهشی بینظیر توسط فردی است که از زمانی که برنامهی هستهای ایران از ۲۷ سال پیش آغاز شد، از نزدیک پیگیر آن بوده است. گزارش راهبردی وی بسیار موشکافانه، روشنگر، و گویا بوده و به این مسئله میپردازد که ایالات متحده و اسرائیل هرکدام چگونه مسیری جداگانه برای متوقف ساختن پیشرفتها و دستاوردهای هستهای ایران برگزیدهاند.
■ اینکه ایران هنوز به سلاح هستهای دست نیافته است، مرهون تلاشهای اسرائیل است ■
به صورت اجمالی میتوان گفت که واشنگتن اکنون به دنبال این است که ایران را از گسترش سلاحهای هستهای باز دارد، در حالی که اورشلیم به دنبال این است که ایران را از دستیابی به توانایی تولید سلاح هستهای باز دارد. کوپرواسر با عصبانیت این ادعا را رد میکند که موفقیت ایران در حرکت به سوی دستیابی به سلاح هستهای، نشاندهندهی ناکامی اسرائیل است. "این ادعایی خندهآور است. اگر اقدامات اسرائیل نبود، ایران چندین سال پیش به سلاح هستهای دست یافته بود.”
■ راهکارهای پیشنهادی کوپرواسر برای مقامات ارشد اسرائیل ■
حال باید چه کار کرد؟ کوپرواسر بر این عقیده است که اسرائیل باید تا آخرین لحظه هر آنچه از دستش برمیآید برای جلوگیری از به امضاء رسیدن یک توافق بد با ایران انجام دهد. اما اگر با وجود تلاشهای اسرائیل، یک توافق بد به امضا [ی طرفین] برسد، در آن صورت اسرائیل باید توان اطلاعاتی خود را چند برابر سازد تا بفهمد در ایران چه میگذرد و بدین ترتیب بتواند هشیار عمل کند؛ اسرائیل همچنین باید تلاشهای خود در مسیر تقویت توان نظامیاش را بالا برد تا در صورت لزوم بتواند از خود دفاع کند؛ و آخر اینکه اسرائیل باید راهی بیابد تا اتحاد منطقهای خود را گسترش داده و بدین ترتیب بتواند مانع تلاشهای ایران برای پیش بردن دستاوردهای هستهایاش در جهت دستیابی به نفوذ منطقهای گستردهتر گردد.
■ اسرائیل نباید بر سر امنیت داخلی خود تابع واشنگتن باشد ■
کوپرواسر میگوید اگر توافقی به امضاء نرسد، اسرائیل باید تلاشخود برای مشورت و رایزنی با گروه ۱ + ۵ را شدت بخشد تا بتواند فشار را بر روی ایران بالا ببرد. کوپرواسر تأکید میکند که اسرائیل تحت هیچ شرایطی نباید تفاهمی با ایالات متحده را بپذیرد که به موجب آن شاهدِ محدودیتی در تصمیم اسرائیل مبنی بر آن که اورشلیم چه تصمیمی به منظور محافظت از خود در برابر خطرات هستهای که پس از دستیابی به یک توافق اسرائیل را تهدید مینماید اتخاذ میکند، باشیم.
■ نقش حساس و تعیینکنندهی اسرائیل در روند گفتگوهای هستهای ■
اگرچه اسرائیل در گفتگوها بر سرِ برنامهی هستهای ایران که میان جامعهی بینالملل و ایران در حال انجام است نقشی ندارد، اما در واقع بازیگری کلیدی و اصلی [در روند این مذاکرات] بوده است؛ اسرائیل در واقع در شکل دادن چهارچوب این گفتگوها و تأثیر آنها بر روی توسعهی برنامهی هستهای ایران تأثیرگذار بوده است. نقش اسرائیل در این میان، بازتابدهندهی اهمیت بالای سرنوشت برنامهی هستهای ایران در چشمانداز اسرائیل است – آن هم با توجه به اینکه ایران بارها خواستار نابودی اسرائیل بوده است.
■ رویکرد متفاوت اسرائیل و ایالات متحده در رابطه با تهدید هستهای ایران ■
در حالی که اسرائیل و ایالات متحده هدف مشترکی دارند و آن بازداری ایران از دستیابی به سلاح هستهای است، و با اینکه این دو با یکدیگر جهت رسیدن به این هدف همکاری میکنند، اما دیدگاههای متفاوت آنها منجر به اتخاذ رویکردهای متفاوت در رابطه با این تهدید، دادن امتیاز و نرمش نشان دادن به ایران، و نقش ایران در منطقه میگردد. به بیان کوتاه، واشنگتن به دنبال این است که ایران را از گسترش سلاحهای هستهای باز دارد، در حالی که اورشلیم به دنبال این است که ایران را از دستیابی به توانایی تولید سلاح هستهای باز دارد.
■ ایران را تنها با اعمال زور و فشار میتوان از برنامهی هستهایاش بازداشت ■
استراتژی اسرائیل در قبال برنامهی [هستهای] ایران، همواره استفاده از زور و فشار بوده است. اسرائیل بر این باور است که با اعمال فشار کافی میتوان ایران را متقاعد ساخت که هیچ شانسی برای تبدیل شدن به یک کشور مجهز به سلاح هستهای ندارد. از سوی دیگر، اسرائیل بر این باور است که توافقی که هماینک پیشنهاد شده است، از دید ایران یک پیروزی برای جمهوری اسلامی به شمار میآید، آن هم پیروزیای که میتواند به دستاوردهای بیشتر ایران در دستیابی به هژمونی منطقهای منتهی گردد.
■ دولت اوباما حاضر نیست طرح راهبردی پیشنهادی اسرائیل را بپذیرد ■
دولت اوباما ادعا میکند که استراتژی اسرائیل نتیجهی عکس دارد. و برای این ادعا دلایلی میآورد که تمامی آنها تحریفشده بوده و یا صرفاً غلط هستند. در واقع، دلیل اصلی اینکه دولت [اوباما] تمایل ندارد استراتژی پیشنهادشده توسط اسرائیل و سایر دولتهای عرب که با اورشلیم همعقیده هستند را بپذیرد این است که این استراتژی [از دید دولت اوباما] هم بیشازحد خوشبینانه بوده و هم بیش از اندازه به دنبال یافتن مقصر میگردد.