یک اندیشکده صهیونیستی بر این باور است که ایران در حال تشدید خطوط قرمز از پیش مطرحشده و حتی کشیدن خطوط جدید است؛ بنابراین با نزدیک شدن به مراحل نهایی، تنها دو گزینه برای انتخاب وجود دارد. اما این دو گزینه کدامند و غرب کدامیک را انتخاب خواهد کرد؟
گروه بین الملل، یک اندیشکده صهیونیستی بر این باور است که ایران در حال تشدید خطوط قرمز از پیش مطرحشده و حتی کشیدن خطوط جدید است؛ بنابراین با نزدیک شدن به مراحل نهایی، تنها دو گزینه برای انتخاب وجود دارد. اما این دو گزینه کدامند و غرب کدامیک را انتخاب می کند؟
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده مطالعات امنیت ملی در تحلیلی به قلم دکتر افرایم اسکولای و دکتر امیلی بی لاندو مدیر برنامه «کنترل تسلیحات و امنیت منطقهای» این اندیشکده صهیونیستی نوشت: با نزدیک شدن به ضربالاجل ۳۰ ژوئن برای نهایی کردن توافق هستهای جامع با ایران، جمهوری اسلامی در حال تشدید خطوط قرمز از پیش مطرحشده و حتی کشیدن خطوط جدید است. ضوابط و شرایط بیانشده در فکت شیت دوم آوریل کاخسفید، که همچنان مورد بحث و تفسیرهای متعدد بین اعضای گروه ۱+۵ و ایران قرار دارد، بطور کلی چهار موضوع مورد اهمیت برای ۱+۵ و یک مسئله مهم برای ایران -رفع فوری تحریمها- را مشخص میکند. این چهار مسئله مهم برای کشورهای گروه ۱+۵ عبارتاند از قابلیت غنیسازی اورانیوم، رآکتور آبسنگین اراک، بازرسی و نظارت و جنبههای نظامی برنامه ایران.
■ قبول ادعای ایران در مورد «غیرهستهای» بودن موشکهای بالستیک■
متأسفانه گروه ۱+۵ پیش از مذاکرات از افزودن موضوع موشکهای بالستیک در توافق نهایی صرفنظر کرد؛ ظاهراً این امر با رضایت و قبول ادعای ایران در مورد «غیرهستهای» بودن این سامانههای پرتاب، صورت گرفته است.
از بین این چهار موضوع به نظر میرسد دو مورد یعنی قابلیت غنیسازی [اورانیوم] ایران و رآکتور آبسنگین، دیگر مورد اختلاف نیستند. دو مورد دیگر همواره از موضوعات حیاتی در راستای تضمین هرگونه اقدام اعتمادسازی هستند که [نشان دهد] ایران توانایی آغاز و تولید تسلیحات هستهای را در یک بازه زمانی کوتاه نخواهد داشت. در واقع، نظام بازرسی و ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران نه تنها اساسی بلکه به هم مرتبط بوده و بنابراین باید بطور همزمان به آنها پرداخته شود.
به عبارت دیگر، نظام بازرسی باید بتواند این اطمینان را فراهم آورد که هر موردی درباره برنامه هستهای ایران برای بازرسان بینالمللی روشن بوده و هیچ فعالیت مخفیانهای صورت نمیگیرد. آگاهی از ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران (ابعاد نظامی احتمالی) جهت ارزیابی توان ایران برای تولید ابزارهای انفجاری هستهای ضروری بوده و ازاینرو برای بازرسی مؤثر و خوب، تعیینکننده است.
■ شرط بازرسی در «هر مکان، هر زمان»، به مثابه عدم استقلال از قدرتهای خارجی■
رهبر ایران به خوبی از اهمیت این دو مسئله آگاه بوده و از همین رو مصرانه درخواست بازرسی تأسیسات نظامی سری را رد میکند. اگر بخواهیم بیطرفانه صحبت کنیم، تسلیم شدن در برابر شرط بازرسی در «هر مکان، هر زمان» به مثابه عدم استقلال از قدرتهای خارجی، چه ملی و چه بینالمللی، خواهد بود.
علاوه بر این، الزام به اینکه بازرسان به دانشمندان و مستندات دسترسی داشته باشند، بطور کامل، همهچیز را [در مورد برنامه هستهای ایران] افشا خواهد کرد. مشکل ایران برای رعایت این شروط، ترکیبی از مسائل مختلف است؛ در کشوری که غرور عزت [ملی] جایگاه اصلی را دارد، چنین آشکارسازی [برنامههای داخلی] به عنوان حقارت بینالمللی غیرقابل توجیه، تصور میشود. این موضوع همچنین در خصوص مسئله حساس و مهم «ابعاد نظامی احتمالی» مصداق دارد. ایران تنها زمانی میتواند چنین درخواستهایی را بپذیرد که احساس کند هیچ گزینه دیگری ندارد؛ درست مانند آنچه در جنگ ایران- عراق اتفاق افتاد.
■ چماقهای غرب به اندازه کافی بزرگ نبودهاند■
البته در وضعیت غیر ایستای کنونی، ایران هنوز به این نتیجه نرسیده، چراکه «چماقهایی» که توسط جامعه بینالمللی بکار گرفته شدهاند به اندازه کافی بزرگ نبودهاند و به مدت کافی هم [بالای سر ایران] نگه داشته نشدهاند. از فشار تحریمها هم پیش از رسیدن به توافق نهایی کاسته شد؛ کاری که تنها دست گروه ۱+۵ را خالیتر کرد.
علاوه بر این، چالش موجود برای جامعه بینالمللی تنها ایجاد فشار و تنگنا برای نظام ایران نیست، بلکه پس از آن، استفاده مؤثر از اهرم فشار بهدستآمده، پشت میز مذاکره است. گروه ۱+۵ در این زمینه هم ضعیف عمل کرد و به جای اثبات توخالی بودن تهدید ایران در پشت میز مذاکره و ضمن داشتن این اطمینان که ایران بهخاطر رفع تحریمها به هیچ وجه میز مذاکره را ترک نخواهد کرد، در تلاش برای نزدیک شدن به یک توافق، دادن امتیازات به ایران را شروع کرد.
■ تنها دو گزینه برای انتخاب وجود دارد ■
برای ایران، این تلاش آمریکا برای «بازی جوانمردانه»، تنها ضعف آن قلمداد شد و زمانی که آسیبپذیری طرف مقابل برملا شد، نوبت ایران بود که خطوط قرمز و خواستههای خود را محکمتر کند. با نزدیک شدن به مراحل نهایی، شاید به نظر برسد تنها دو گزینه برای انتخاب وجود دارد: یا تسلیم شدن بیشتر در برابر خواستههای ایران و با نرسیدن به یک توافق. احتمال اینکه ایران حتی در ازای رفع کامل و فوری تحریمها از دو خواسته خود درباره بازرسی و ابعاد نظامی احتمالی صرفنظر کند نزدیک به صفر است.
الزام به حفظ توان تولید ابزار انفجاری هستهای، دارای بالاترین درجه اهمیت برای ایران است. پس نتیجه چه خواهد بود؟ امتیازات بیشتر به ایران یا اینکه ۱+۵ پیروز خواهد بود؟ از آنجایی که الزام گروه ۱+۵ در سال اخیر برای رسیدن به توافق با ایران افزایش یافته است، میتوان مفروض دانست که گروه ۱+۵ در نهایت راهی را خواهد یافت تا بتواند، حتی تا اندازهای، «هم خدا را داشته باشد و هم خرما را». در واقع با نزدیک شدن هر چه بیشتر به توافق، ۱+۵ بیشتر ملزم میشود تا اعلام نکند آنچه به آن میرسد، یک توافق بد خواهد بود.
■ آیا آمریکا خطوط قرمز ایران را خواهد پذیرفت؟■
بنابراین حتی بعید نیست اگر تمایل گروه ۱+۵ را برای توافق در موارد زیر هم شاهد باشیم: توافق روی بازرسی از پیش اعلامشده، عدم نمونهبرداری از سایتهای مختلف، عدم مصاحبه خصوصی، عدم بررسی، دادن زمان طولانی به ایران برای پاسخ به سؤالات در خصوص «ابعاد نظامی احتمالی» (و دریافت نکردن هیچ جوابی)، رویه دسترسی مدیریتشده در مکانهای گزیده شده و مانند آن.
متأسفانه این کار یک نمایش مضحک و سازماندهیشده برای حفظ آبرو خواهد بود. درصورتیکه چنین توافقی حاصل شود ایران عملاً گزینه سرمایهگذاری در یک عملیات مخفی را برای تولید مواد شکافتپذیر مورد نیاز جهت هسته یک ابزار انفجاری هستهای حفظ خواهد کرد؛ بخش قابل انفجار این دستگاه پیشتر در تأسیسات نظامی ایران که در معرض بازرسی نخواهد بود و جزئیات آن بنا بر مسئله «ابعاد نظامی احتمالی» افشا نخواهد شد، حاصل شده است.
به علاوه، در هر صورت با رفع محدودیتهای هدفمند روی ایران در عرض ۱۰ سال– بر اساس اصل عجیب و حیرتآور «لغو قانون پس از گذشت مدت زمان مشخص»- مسیر ایران در راستای توانایی هستهای نظامی هموار خواهد شد.