اندیشکده استرالیایی:
غرب باید به دنبال روابط امنیتی با ایران باشد!
یک اندیشکده مطرح استرالیایی اعلام کرد آمریکا به خصومتش با ایران پایان دهد و به جای عربستان با ایران همکاری کند.
گروه بین الملل، یک اندیشکده مطرح استرالیایی توصیه کرده است که ایران و آمریکا دشمن مشترکی دارند و باید به خصومت بین خود پایان دهند و آمریکا به جای عربستان باید با ایران همکاری کند.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده استرالیایی سیاست بینالملل لُوی در تحلیلی به قلم راجر شاناهان، یکی از پژوهشگران این اندیشکده با نگاهی به شرایط بحرانی خاورمیانه و روابط امنیتی غرب با کشورهای عربی این منطقه به ضرورت و مزایای برقراری روابط امنیتی میان ایران و غرب، به خصوص آمریکا میپردازد و در شرایط کنونی رابطه با ایران را بهتر از روابط امنیتی با کشورهای عرب سنی به خصوص عربستان سعودی میداند.
■درباره اندیشکده لُوی■
بر اساس آخرین آمار دانشگاه پنسیلوانیا، در سراسر جهان بیش از ۶هزار و ۸۰۰مرکز تحقیقاتی و اندیشکده وجود دارد که سهم کشور استرالیا از این تعداد فقط ۲۹اندیشکده است . اگرچه این کشور تنها ۵۶/۰درصد از اندیشکدههای فعال در ۱۸۲کشور جهان را به خود اختصاص داده، تعدادی از اندیشکدههای استرالیایی در زمره مهمترین و برجستهترین مراکز تحقیقاتی در دنیا به شمار میآیند.
در آخرین فهرست برترین اندیشکدههای جهان که هر ساله توسط دانشگاه پنسیلوانیا منتشر میشود، اندیشکده سیاست بینالمللی لُوی رتبه ۴۵ام جهان را به خود اختصاص دادهاست.
اندیشکده لوی یک اندیشکده غیرحزبی و مستقل فعال در حوزه سیاست بینالملل است که توسط «فرانک لوی» تأسیس گردیده و ساختمان اصلی این مؤسسه در شهر سیدنی استرالیا قرار دارد. این اندیشکده که به عنوان برترین اندیشکده استرالیا ردهبندی شده است پژوهشهای باکیفیت و دیدگاههای متمایز در رابطه با رویههای بینالمللی که استرالیا و دنیا را شکل میدهند ارائه میدهد.
■ تقابل منافع و ارزشها در روابط غرب با دو کشور خاورمیانه ■
در یکی از کشورهای منطقه خاورمیانه، پیروی از هر دین و مذهبی به غیر از اسلام ممنوع است، زنان اجازه رانندگی ندارند، اکران فیلمها ممنوع است، هیچ انتخاباتی برگزار نمیشود و سال گذشته ۸۷ نفر را در ملأ عام گردن زدند. در یکی دیگر از کشورهای این منطقه، اقلیتهای مذهبی کرسیهایی در مجلس، و کلیساها، کنیسهها و معابد زرتشتی برای عبادت دارند، سه تن از معاونان رئیسجمهور زن هستند، کارگردانان سینمایی این کشور از شهرت جهانی برخوردارند و یکی از فیلمهای آن در سال ۲۰۱۲ میلادی برنده جایزه آکادمی اسکار شد، انتخابات ریاستجمهوری و مجلس در این کشور برگزار میشود، و حکومت گردن کسی را نمیزند. با این حال، کشور اول یکی از متحدان نزدیک غرب است و این در حالی است که آمریکا در گذشته کشور دوم را بخشی از "محور شرارت” نام نهاده بود. این دو کشور، عربستان سعودی و ایران هستند. اگرچه مقایسه بالا شاید کمی سطحی و پیشپاافتاده به نظر برسد و به مطالب بسیاری نپرداخته باشد اما نشان میدهد که در دنیای روابط بینالمللی، ارزشها چطور در مرتبهای پایینتر از منافع قرار میگیرند.
■ غرب باید به ایران نزدیک شود و از کشورهای عربی فاصله بگیرد ■
مسلماً دوراهی منافع و ارزشها در تعیین سیاست خارجی صرفاً منحصر به منطقه خاورمیانه نیست. اما در سایه خطرات امنیتی گروههای اسلامگرا و افراطی سنی و همچنین دورنمای سازش میان تهران و واشنگتن پس از توافق هستهای، طرح این سؤال ارزشمند به میان میآید که آیا بهتر نیست غرب در راستای منافع خود به سوی روابط نزدیکتر با ایران حرکت کند و رویکرد ظریفتری در روابط خود با کشورهای عربی اتخاذ کند؟ روابط امنیتی برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس با انگلیس به بیش از یک قرن قبلتر برمیگردد و واشنگتن و ریاض از سال ۱۹۳۳ میلادی تاکنون روابط دیپلماتیک با یکدیگر داشتهاند.
■ نگرانی اعراب از تغییر در استراتژی مهار ایران از سوی غرب ■
آمریکا دهها سال است بهعنوان تضمینکننده امنیت کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس عمل میکند، و در ازای آن تسهیلات بنیادی و بازار پرسودی برای فروش تسلیحات نظامی به دست میآورد. برای مثال، بین ماه اکتبر ۲۰۱۰ میلادی و اکتبر سال گذشته، آمریکا معاملات اسلحه به ارزش ۹۰ میلیارد دلار با عربستان سعودی به امضا رساند. فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه اخیراً قراردادی به مبلغ ۹ میلیارد دلار برای تأمین هواپیماهای جنگنده با قطر امضا کرد. روابط دفاعی از این قبیل اهمیت استراتژیکی و اقتصادی بالایی برای غرب دارند. اما کشورهای عربی و کشورهای حاشیه خلیجفارس بطور اعم و عربستان سعودی بطور اخص، از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی تاکنون ایران را بزرگترین تهدید برای امنیت خود به حساب میآورند. بنابراین هرگونه تغییر در استراتژی مهار ایران از سوی غرب، از نظر اعراب به بهای منافع کشورهای عرب سنی تمام خواهد شد.
■ سیاستهای متناقض عربستان سعودی در سطح خاورمیانه و بینالملل ■
نگاه کردن به مسئله امنیت از منشور ایران و فرقههای مختلف سبب شده است عربستان سعودی رویکرد بینظم و گاهاً متناقضی به سیاست خارجی منطقهای داشته باشد. برای مثال، عربستان بیآنکه توجهی به دیدگاههای ایدئولوژیک گروههای مخالف در سوریه داشته باشد، حمایتهای رسمی و غیررسمی مالی و لجستیکی از آنها به عمل آورده است. این امر اوضاع وخیم سوریه را خطرناکتر از قبل کرده است. عربستان در عین حال به ائتلاف آمریکا در بمباران اهداف داعشی در سوریه پیوسته است. عربستان سعودی از گروههای مخالف سنی در دمشق که تلاش در سرنگونی حکومت اسد را دارند حمایت میکند ، از سوی دیگر سربازانی به بحرین اعزام میکند تا به پادشاهی سنی اقلیت در سرکوب خواستههای اکثریت شیعیان این کشور برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی کمک کند. این تصمیمات متناقض نتیجه سیستم سیاسی سخت عربستان است که تصمیمگیریهای این کشور را به بهای سیاستهای دقیق و مستحکم تحتالشعاع قرار داده است. مثال دیگری از این تصمیمات متناقض، لابیهای فراوان سال گذشته دولت عربستان برای کسب یک کرسی در شورای امنیت سازمان ملل است که عربستان پس از پیروزی در کسب این رأی، بخاطر "ناکارآمد” دانستن سازمان ملل از پذیرفتن این کرسی خودداری کرد.
■ دو محدودیت بزرگ بر سر راه آزادی عمل ایران در میان اعراب ■
اما این دیدگاه عربستان که امنیت منطقهای در گرو رقابت صفر مجموع با ایران است، دو محدودیت بزرگ بر سر راه آزادی عمل ایران را نادیده گرفته است. در منطقهای که اکثریت آن را سنیها تشکیل دادهاند، ایران یک کشور شیعی است؛ و در منطقهای که اکثریت بخشهای آن را اعراب تشکیل دادهاند، ایران از نژاد فارس است. روابط ایران با سوریه طی چندین سال و بر مبنای ملاحظات راهبردی عملی و نه همبستگی ایدئولوژیکی شکل گرفت. واقعیت امر در خلال همه صحبتهایی که پیرامون ظهور هلال شیعی در خاورمیانه شکل گرفته این است که وضعیت قومی و دینی ایران بهعنوان بیگانه و غیرخودی سبب شده است که این کشور، نه بطور مستقیم، بلکه از طریق عوامل نیابتی در جهان عرب نفوذ کند. این استراتژی کارآمدی است اما اثرات محدودی دارد.
■ سیاست خارجی کنونی باید بر مبنای ارزشهای مشترک باشد ■
جهان غرب ارزشهای مشترک فرهنگی، اجتماعی یا ایدئولوژیکی بسیار اندک و محدودی با متحدان یا دشمنان فرضی خود در منطقه خاورمیانه دارد. لیبرالیسم سکولار، روحیه کاوش و جستار آکادمیک و اجتماعی، و همچنین مطبوعات دارای آزادی بیان امکانی برای ظهور و رشد در خاورمیانه نیافتهاند و احتمال چنین رخدادی در آینده نزدیک نیز بسیار اندک است. فقدان کامل اصلاحات معنادار سیاسی در حکومتهای پادشاهی منطقه دیده میشود. درحالی که معماران سیاست خارجی در گذشته اغلب به دنبال گسترش ارزشهای لیبرال بوده و پذیرفته بودند که متحدان ما در خاورمیانه به دنبال سرکوب همان ارزشها هستند، اما شاید اکنون زمان آن رسیده باشد که به دنبال ایجاد نوعی از سیاست خارجی باشیم که بر روی بزرگترین خطرات متمرکز شود و تأکید اصلی آن بر ارزشهای مشترک باشد.
■ مقابله با گروههای افراطی مستلزم اصلاحات اساسی در کشورهای سنی است ■
چنین سیاستی باید با این استدلال آغاز شود که بزرگترین تهدید برای امنیت منطقه رشد تصاعدی گروههای سنی افراطی است. اگرچه عراق و سوریه میدان عملیاتی این گروهها را فراهم کردهاند، اما عامل اصلی درحقیقت کشورهای همسایه (که وطن این گروهها هستند) و سیستمهای آموزشی کورکورانه این جوامع هستند که این باور و محرک ایدئولوژیک را به آنها تزریق میکنند که خداوند کشتن کافران را جایز دانسته است، و مهارتهای تحلیلی لازم برای ردّ چنین مفاهیمی را از آنها سلب میکنند. با توجه به رهبری دینی مرکززداییشده و نبود اصلاحات اساسی در اسلام سنی، گروههایی از این قبیل به حیات خود ادامه خواهند داد. جای شگفتی نیست که عربستان سعودی، تونس و اردن تأمینکننده بیشترین تعداد جنگجویان خارجی به سوریه و عراق بودهاند.
■ توافق هستهای بهترین فرصت برای بازنگری در روابط امنیتی با ایران ■
ایران هم مانند غرب نگران افراطیگری سنی در منطقه است. شرایط جغرافیایی، دینی و تاریخی ایران نیز نشان میدهد که نفوذ این کشور در عراق ادامه خواهد داشت. از هماکنون همکاریهای غیرمستقیمی بین نیروهای نظامی ایران و آمریکا در عراق وجود دارد، و ادامه مذاکرات هستهای روابط رودررو میان مقامات ایرانی و آمریکایی را تا حدی آسانتر نموده که در بیش از سی سال گذشته بیسابقه بوده است. شرایط در سوریه متناقض است و گروههای مورد حمایت ایران با همان گروههای سلفی میجنگند که هدف بمبارانهای هوایی آمریکا هستند اما از حکومتی دفاع میکنند که آمریکا و عربستان سعودی خواهان برکناری آن هستند. علیرغم اوضاع سوریه، نگرانیهای مشترک امنیتی غرب و ایران هرگز تا این حد قابلتوجه نبوده و سطح آشنایی مقامات دولتی با یکدیگر تا این حد بالا نبوده است. درصورتی که توافق هستهای به امضا برسد و تحریمها علیه ایران برداشته شود، مساعدترین زمان برای بازنگری در روابط امنیتی با تهران فرا خواهد رسید. این به معنای بازبینی اساسی در تمهیدات امنیتی نیست. منطقه خاورمیانه همچنان از لحاظ تأمین انرژی جهان و همچنین تجارت و سرمایهگذاری اهمیت بسیاری برای آمریکا دارد و آمریکا همچنان تضمینکننده امنیت آن خواهد بود.
■ گامهای آهسته درجهت ازسرگیری روابط با ایران ■
این تضمین آمریکا، با این حال، نباید بر مبنای پذیرش ایران به عنوان تهدید امنیتی باشد. اگر به ایران به عنوان رقیبی برای عربستان سعودی نگاه شود، امکان برقراری رابطه اصولیتر و درستتری با تهران فراهم خواهد شد. پیشبینی شکل و شمایل این رابطه کار دشواری است. در این مورد هم، همانند همه تلاشهایی که تاکنون برای ازسرگیری روابط پس از خصومتهای دیرینه صورت گرفتهاند، گامها باید با احتیاط و آهسته برداشته شوند. میتوان روابط دیپلماتیک را از سر گرفت، و میتوان تبادلات اطلاعاتی را در حوزههای منافع مشترک همچون گروههای اسلامگرای افراطی آغاز کرد.
■ اسرائیل، اولین مانع بر سر راه روابط غرب با ایران ■
در آینده میتوان به سازشی دست یافت که در آن، منافع امنیتی هر دو طرف به رسمیت شناخته شده باشند. البته موانع بزرگی وجود دارد که قبل از رسیدن به روابط امنیتی نزدیکتر باید بر آنها فائق آمد. مهمترین آنها مسئله اسرائیل است. هرچند اکثر کشورهای عربی اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند، دیدگاه آنها به اسرائیل بیاعتنایی توأم با احتیاط است. آنها امنیت اسرائیل را تهدید نمیکنند. ایران در زمان حکومت پادشاهی خود روابط خوبی با اسرائیل داشت اما جمهوری اسلامی ایران مشروعیت اسرائیل را نمیپذیرد و از حزبالله در لبنان و جنبش حماس در فلسطین حمایت میکند، که هر دو درگیریهای مسلحانهای با اسرائیل دارند. تا زمانی که این گروهها به تجهیزات نظامی مجهز بوده و نزدیک به مرزهای اسرائیل هستند و تهران از آنها حمایت میکند، امکان همکاریهای امنیتی قابلتوجه با ایران بسیار کم است.
■ بدگمانی مردم ایران به روابط نزدیک با غرب ■
مسئله مهم دیگر این است که مردم ایران روابط نزدیک امنیتی با غرب را تا چه حد قبول دارند. فریادهای "مرگ بر آمریکا” یقیناً گواهی بر دیدگاه انقلابی ایرانیان نسبت به غرب است اما برخی از ناسیونالیستهای ایرانی بدگمانی قدیمیتری به این روابط دارند. جلال آل احمد، روشنفکر سکولار ایرانی قبل از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ این کشور، اصطلاح غربزدگی را برای توصیف تأثیر هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی غرب بر فرهنگ ایران ابداع کرد. بعدها، علی شریعتی، سوسیالیست روشنفکر ایرانی این اصطلاح را در مفهوم انقلابیتری به کار برد. در دنیایی که با سرعت به سوی جهانی شدن حرکت میکند، جالب است که مفهوم غربزدگی همچنان اعتبار خود را حفظ کرده است.
■ کشورهای عربی نگران از دست دادن نفوذ خود در منطقه هستند ■
اگر کشورهای عرب سنی از تهاجم ایران علیه قلمروهای سرزمینی خود هراس دارند، قراردادهای امنیتی و تمهیدات بنیادی آمریکا باید از این نگرانیها بکاهد. اما اگر نگرانی اصلی بر سر از دست دادن نفوذ منطقهای باشد، آمریکا نباید در این رقابت دخالت کند. ما در سوریه، بحرین و اخیراً در یمن با این پدیده روبرو شدهایم که کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس از هراسناک بودن ایران برای توجیه دخالتهای خود استفاده کردهاند، لذا آمریکا در موقعیت دشواری برای تأمین نوع و میزان حمایت لازم قرار گرفته و نسبت به پیشبینی عربستان از پیامدهای دخالت آمریکا نگران بوده است.
■ غرب باید به دنبال روابط امنیتی با ایران باشد ■
سیاست خارجی باید نگاهی رو به آینده داشته و در عین حال به گذشته واقف باشد. و اگر نگاهی رو به آینده داشته باشیم، با استدلال محکم میتوان گفت روابط نزدیکتر با تهران میتواند امنیت و منافع بیشتری به همراه داشته باشد نسبت به اینکه ساختار امنیتی فعلی دستنخورده باقی بماند. روابط امنیتی با کشورهای عربی قدمت زیادی دارد اما این امر نباید این روابط را از بازبینی مستثنی سازد. در این منطقه پرتنش و پرآشوب که بازیگران غیردولتی اسلامگرای افراطی سنی بزرگترین تهدید امنیتی در کوتاهمدت و بلندمدت را ایجاد کردهاند، غرب باید به دنبال مشارکت و روابط بیشتر با دیگر کشورها باشد. شکی نیست که ایران و عوامل نیابتی این کشور و متحدان آن در چند جبهه علیه اسلامگرایان میجنگند. اکنون نوبت غرب است تا در این تصور کهنه که امنیت منطقهای یک بازی صفر مجموع است بازبینی کند، و راهی برای ورود ایران به این بازی پیدا کند.
منبع: اشراف