■ عوامل شکلدهنده سیاست خارجی و امنیتی ایران ■
سیاست خارجی و امنیتی ایران را عوامل دوگانهای متشکل از منافع ملّی و ایدئولوژی شکل میدهد. تنشهای میان این دو قطب فکری، تعیینکنندهی بحث امنیت ملّی در درون حکومت است. هرچند که باید این را نیز گفت که هر زمان رهبران احساس کنند که یک تنش واقعی در شرفِ روی دادن است، مصلحت ملّی را بر تفکرات ایدئولوژیکی ترجیح میدهند. اقدامات نرم و سختی که توسط شبکهی مقاومتِ گروههای نیابتی و شریکان ایران – مانند حزبالله لبنان و شبهنظامیان شیعهی عراق – صورت میپذیرد، بیانگرِ نقش هردوی این عوامل [(منافع ملّی و ایدئولوژی)] در شکل دادن به استراتژی ایران میباشد.
■ رفتار امنیتی ایران متناسب با خطرهای داخلی و خارجی است که آن کشور با آن مواجه میگردد ■
ایران دغدغههای امنیت داخلی خود را بر نگرانیهای خارجی در اولویت قرار میدهد. هشیاری حکومت در برابر سرنگونی و حفظ ثبات داخلی، بر تصمیمگیریهای امنیت خارجی و برنامهریزیهای نظامی ارجحیت دارد. رفتار ایران در واقع از درک [مقامات] آن کشور از تهدید علیه منافع ملّی و اصول بنیادین ایدئولوژیکی ناشی میشود. در واقع، با توجه به عواملی مانندِ پی بردن به این مسئله که چه زمانی کشور، تداوم انقلاب، کارایی اقتصادی آن کشور، رهبری آن کشور در بین کشورهای مسلمان، مسلمانان شیعه، و یا کشورهای همسایهی منطقهای ایران در خطر میباشد، تحلیلگران و سیاستگذاران ایران تصمیمات امنیتی متناسب با شرایط را اخذ میکنند.
■ تمایل ایران به دور نگه داشتن نبردها و درگیریهای منطقهای از مرزهای خود ■
ایران همواره در طول تاریخ ترجیح داده است تا جنگهای کم شدت انجام داده و یا به جنگهای نیابتی و نامتقارن بپردازد. در واقع، بهرهگیری از دیگران برای انجام جنگهای مدّ نظر ایران، و دور نگه داشتن دشمنان آن کشور از مرزهای خود، واکنشی است منطقی و عقلانی که ایران با توجه به موقعیت استراتژیک حساس خود بروز میدهد و همین مسئله به ایران کمک میکند تا تشدید ناآرامیها [در اطراف خود] را محدود سازد.
استراتژیها و تفکرات نظامی ایران، واکنشی است به سلطهی منطقهای ایالات متحده و متحدان آن کشور. ایران با هدفِ پایین آوردن قدرت متعارف ایالات متحده [در منطقه] به سرمایهگذاری و صرف هزینه در توان نظامیاش، و بالا بردن هنرهای عملیاتی خود میپردازد.
■ موقعیت ویژهی جغرافیایی و استراتژیک ایران، رفتار آن کشور را توجیه میکند ■
ایران کشوری غیرقابل پیشبینی، با رفتاری غیرمنطقی و خودسر نیست، بلکه صرفاً کشوری است که به درستی درک نشده است. با بررسی ماهیت استراتژیک ایران، به خوبی میتوانیم درک حکومت ایران از خطر و محاسبات استراتژیک آن کشور را ببینیم. در واقع، چیزی که اقدامات ملّی ایران را شکل میدهد، همان قدمت و انعطافپذیری آن کشور به عنوان یک ملّت و یک تمدن، و نیز ناتوانی ایرانِ نوین در بازپسگیری قدرت نسبی است که این کشور در طول قرون نخست امپراتوری پارسی از آن برخوردار بود. موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران در خاورمیانه، یک دفاع طبیعی و ذاتی علیه تصرف شدن به وجود میآورد؛ اما از سوی دیگر، ایران همواره با یک نوع حسِ منزوی بودن و بیبهره بودن از متحدان نزدیک نیز روبرو بوده است.
■ ترجیح دادن منافع ملی بر ایدئولوژی از سوی ایران ■
همچنین، چیزی که مسئلهی سیاست خارجی ایران را پیچیده میسازد، هویتهای گوناگون و گاهی اوقات متضادی است که این کشور در طول تاریخ خود به دست آورده است، از جملهی این هویتها میتوان به اینها اشاره کرد: پارسی، اسلامی، شیعه، و انقلابی. اصول انقلابی ایران، در واقع شکلدهندهی مشروعیت و بخشِ اعظم سیاست خارجی آن کشور است؛ در حالی که از سوی دیگر، تعیینکنندهی تصمیمات رهبری آن کشور نیز میباشد. و هرگاه که ایدئولوژی با منافع ملی (مصلحت کشور) در تضاد قرار گیرد، این منافع ملّی است که در اولویت قرار گرفته و بر ایدئولوژی ترجیح داده میشود.
■ سازوکار تصمیمگیری در جمهوری اسلامی ایران ■
تصمیمگیریهای حکومت ایران در مورد مسائل امنیتی و استراتژیک را میتوان به بهترین شکل به عنوان فرایندی مبتنی بر آرای همگانی و توافقِ نظر در میان رهبران سیاسی و نظامی اصلی ایران بیان نمود. تصمیمگیریها در مورد استفاده از قدرت متعارف، تغییر سیاستهای کلان خارجی، و یا سمت و سو دادن به تصمیمات مجلس انقلاب اسلامی ایران و نهادها و سازمانهای مخفی، هم از طریق کانالهای رسمی و هم از طریق کانالهای غیررسمی صورت گرفته و به اجرا در میآید – که تمامی اینها تحت رهنمودها و راهنماییهای رهبر معظم انجام میپذیرد. نیروی نظامی رسمی و متعارف ایران، یعنی ارتش، بیش از پیش با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام شده است، هرچند که باید گفت که این ساختار نظامی دووجهی منحصر بهفرد، همچنان سیاست، برنامهریزی، و ادارهی ایران را پیچیده میسازد.
■ واکنش ایران به مسائل منطقهای با توجه به تحولات منطقه ■
این گزارش به بررسی منشاء و ماهیت استراتژی امنیتی ایران از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ تاکنون ایران میپردازد. این پژوهش همچنین به بررسی محرکها و مولفههای تاریخی و فرهنگی ایران در طول فرهنگ استراتژیک آن کشور پرداخته و ماهیت و روند تصمیمگیریها در تهران را مورد نگرش قرار میدهد. مقالهی پیشِ رو همچنین به بیانِ نحوهی تکامل درک خطر از سوی حکومت ایران پرداخته و محاسبات استراتژیک ایران را از طریق سه بررسی موردی روشن میسازد: جنگ نفتکشها، جنگ ایالات متحده در عراق، و بحران فعلی در سوریه. در طول این دورهها، رهبران ایران اینگونه احساس نمودند که تحولات [اخیر] منطقهای، خطری برای موجودیتِ ایران و نیز ثبات و امنیت [داخلی] آن کشور پدید میآورد. این موارد موجب گردیده است تا تحولاتی در درون نیروهای نظامی ایران پدید آید و بنابراین این تحولات به نوعی پدیدآورندهی تغییرات استراتژیک در میان رهبران آن کشور بود.
■ ایران احتمالاً پس از توافق جامع هستهای نیز به نبرد علیه آمریکا و متحدانش ادامه خواهد داد ■
حتی اگر قدرتهای جهانی یک توافق هستهای جامع با ایران را نهایی کنند، سیاستمداران انتظار دارند که ایران به انجام جنگهای کمشدت و نبردهای پنهانی و غیرمستقیم با ایالات متحده و متحدان آمریکا ادامه دهد. همچنین باید انتظار داشت که ایران به تلاشهای بلندمدت خود برای بالا بردن توان بازدارندهی آن کشور علیه قدرت نظامی متعارف غرب ادامه دهد.
گفتنی است این گزارش در مرکز اشراف ترجمه شده است و آماده فروش میباشد.
متن کامل این گزارش راهبردی را میتوانید از لینک زیر دانلود نمایید:
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com