کد خبر: ۲۵۸۶۸۶
تاریخ انتشار:
به مناسبت عید بزرگ جهان اسلام، مبعث رسول الله

گزیده‌ی بیانات رهبر انقلاب پیرامون عید وحدت بخش مبعث رسول الله

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب هدف از بعثت در قلمرو فردى را تحول درونى انسان و در قلمرو اجتماعى، عدالت اجتماعى می‌دانند. ایشان مبعث را بزرگ‌ترین و عزیزترین روز تاریخ‏ می‌دانند و می‌فرمایند: مبعث، ریشه سعادت بشر و تاریخ و سرچشمه خیرات تا ابدالآباد است.‏ فرمایشات مقام معظم رهبری درخصوص روز مبعث در ادامه از نظر می‌گذرد:

گروه فرهنگی - حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب هدف از بعثت در قلمرو فردى را تحول درونى انسان و در قلمرو اجتماعى، عدالت اجتماعى می‌دانند. ایشان مبعث را بزرگ‌ترین و عزیزترین روز تاریخ‏ می‌دانند و می‌فرمایند: مبعث، ریشه سعادت بشر و تاریخ و سرچشمه خیرات تا ابدالآباد است.‏ فرمایشات مقام معظم رهبری درخصوص روز مبعث در ادامه از نظر می‌گذرد:

بزرگ‌ترین و عزیزترین روز تاریخ

به گزارش بولتن، روز مبعث، بى‏شک بزرگترین روز تاریخ بشر است، زیرا هم آن کسى که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد، یعنى وجود مکرّم نبىّ بزرگوار اسلام - صلّى الله علیه و آله و سلّم - بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیده عالم وجود و مظهر اسم اعظمِ ذات اقدس الهى است یا به تعبیرى، خودِ اسم اعظم الهى، وجود مبارک او است و هم از این جهت که آن مأموریتى که بر دوش این انسانِ بزرگ گذاشته شد، یعنى هدایت مردم به سوى نور، برداشتن بارهاى سنگین از روى دوش بشر و تمهید یک دنیاى مناسبِ وجود انسان و بقیه وظایف لایتناهى بعثت انبیا، وظیفه بسیار بزرگى بود، یعنى هم مخاطب بزرگترین است، هم وظیفه بزرگترین است. پس این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.

عید تاریخ انسانیت‏

عید شریف مبعث، در حقیقت عید تاریخ انسانیّت است، مبعث در حقیقت روز برافراشته‏شدن پرچم رسالتى است که خصوصیات آن براى بشریّت، ممتاز و بى‏نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت، همچنان که بعثت، پرچم‏دارى و برافراشته‏شدن پرچم عدل است، همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والاى انسانى است؛ «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق».

ریشه سعادت بشر

مبعث، ریشه سعادت بشر و تاریخ و سرچشمه خیرات تا ابدالآباد است. بزرگداشت مبعث، فقط تکلیف مسلمانان نیست، بلکه بشریت مظلوم باید از فرامین پیامبر اسلام(ص) که سرآغاز آن، روز مبعث بود، احترام و تجلیل و قدرشناسى کند؛ چون نجات انسان در این تعالیم است.

حادثه‏اى در حد اصل خلقت انسان‏

بعثت حضرت خاتم الانبیا - صلى الله علیه و آله و سلم - حادثه‏اى است که با اصل حادثه خلقت انسان باید مقایسه شود؛ این‏قدر با عظمت و مهم است.

هدف بعثت

آنچه براى ما، به عنوان درس و استفاده از این حادثه و عید باید مطرح شود، پیام مبعث در حد درک و قدرت استفاده ما است. آنچه که به طور اجمالى مى‏شود فهمید و گفت، این است که بعثت نبى اکرم در قلمرو وجود فردى و تحول درونى انسان و همچنین در قلمرو حیات اجتماعى انسان و زندگى جمعى، هدفى را مشخص و معین کرده است.

الف. در قلمرو وجود فردى‏

در قلمرو وجود فرد که اصل هم همین است که تحولى در انسان به وجود آید، آیاتى در کلام الله آمده است، مثل این آیه شریفه سوره آل عمران: «لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة». این تزکیه و آموختن کتاب و حکمت، همان تحول درونى انسان است. انسان براى این‏که به هدف خلقت خود برسد، باید به هدف بعثت انبیا درباره خود نائل شود، یعنى متحول گردد؛ درست شود، خوب شود و از آلودگیها و پستیها و عیب‏ها و هواجسى که در درون انسان است و دنیا را به فساد مى‏کشاند، نجات پیدا کند. این، در قلمرو وجود فرد است. بعثت براى این است. در بیانى هم که فرمودند: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق»، باز برگشتش به این است؛ «برانگیخته شده‏ام که مکرمتهاى انسانى را کامل کنم»، یعنى تهذیب انسان، تزکیه انسان، انسان را به حکمت سوق‏دادن، او را از جهالت بساطت عامیانه به فهم و زندگى حکیمانه رساندن.

ب. در قلمرو حیات اجتماعى‏

در قلمرو حیات اجتماعى، چیزى که به‏عنوان هدف معین شده است، عدالت اجتماعى است؛ «لیقوم الناس بالقسط». «قسط» با «عدل» فرق مى‏کند؛ عدل یک معناى عام است، عدل همان معناى والا و برجسته‏اى است که در زندگى شخصى و عمومى و جسم و جان و سنگ و چوب و همه حوادث دنیا وجود دارد، یعنى یک موازنه صحیح. عدل این است، یعنى رفتار صحیح، موازنه صحیح، معتدل‏بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معناى عدل است. لکن قسط، آن‏طور که انسان مى‏فهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعى است، یعنى آن‏چیزى که ما امروز از آن به «عدالت اجتماعى» تعبیر مى‏کنیم. این، غیر از آن عدل به معناى کلى است. انبیا اگرچه حرکت کلى‏شان به سمت آن عدالت به معناى کلى است - «بالعدل قامت السماوات و الارض»؛ آسمانها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان‏بودن سرپا هستند - اما آن‏چیزى که فعلًا براى بشر مسأله است و او تشنه آن است و با کمتر از آن نمى‏تواند زندگى کند، قسط است. قسط یعنى این‏که عدل، خرد شود و به شکل عدالت اجتماعى در آید. «لیقوم الناس بالقسط». انبیا براى این آمدند.

درس و نصیحت و وصیت پیغمبر(ص)

صرف این‏که بنشینیم، بگوییم آیه‏اى نازل شد و جبرئیلى آمد و پیغمبر(ص) به رسالت مبعوث شد و خوشحال بشویم که (چه کسى) ایمان آورد و کى ایمان نیاورد، مسأله‏اى را حل نمى‏کند. مسأله این است که ما باید از این حادثه - که مادر همه حوادث دوران حیات مبارک پیغمبر(ص) است - درس بگیریم.

صرفا در حالت آسایش، در حالت امن و امان، پرچم حق را بلندکردن و پاى آن سینه‏زدن، حق پیش نمى‏رود. حقْ آن وقتى پیش مى‏رود که صاحب حق، پیرو حق، در راه پیشرفت حق از خود استقامت و استحکام نشان بدهد.

همان ایستادگى اول بعثت، منجر مى‏شود به استقامت عجیب سه سال در شعب ابى‏طالب؛ سه سال در یک دره‏اى در مجاورت مکه، بدون آب، بدون گیاه، در زیر آفتاب سوزان. شب تا صبح، بچه‏ها از گرسنگى گریه مى‏کردند که صداى گریه بچه‏ها از شعب ابى‏طالب به گوش کفار قریش مى‏رسید و ضعفاى آن‏ها هم دلشان مى‏سوخت، اما از ترس اقویا جرأت نمى‏کردند کمک کنند، اما مسلمان که بچه‏اش در مقابلش پرپر مى‏زد - که چقدر در شعب مردند، چقدر بیمار شدند، چقدر گرسنگى کشیدند - تکان نخورد. امیرالمؤمنین(ع) به فرزند عزیزش محمدبن‏حنفیه فرمود: «تزول الجبال و لاتزل»؛ کوهها ممکن است تکان بخورند، از جا کنده شوند، تو از جا کنده نشو. این همان نصیحت پیغمبر(ص) است، این همان وصیت پیغمبر(ص) است. این است راه برخاستن امت اسلامى، بعثت امت اسلامى این است. این درس پیغمبر(ص) به ما است. بعثت این را به ما تعلیم مى‏دهد.

این «انّما» خیلى معنا دارد

شما ببینید، این راست است که پیغمبر(ص) فرمود: «انّما بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». این حدیث از طرق فریقین- فِرَق اسلامى- نقل شده است؛ شیعه و سنّى نقل کرده‏اند. این «انّما» خیلى معنا دارد، یعنى اساساً بعثت من براى این است؛ هدف این است؛ بقیه مقدّمه است. «لاتمّم مکارم الاخلاق»؛ تا این‏که مکارم اخلاق، در میان بشر و افراد جامعه، در میان انسانها و این امّت کامل شود؛ رشد پیدا کند و همه از آن برخوردار شوند و انسان شویم. باید انسان شویم، باید اخلاق انسانى را در خودمان تقویت و تکمیل کنیم. اگر در جامعه‏اى که متعلّق به اسلام است، در نظامى که ارکان آن، ارکان اسلامى است، ما از اخلاق الهى دور بمانیم و دنبال هوسها، خودخواهى‏ها و خودپرستى‏ها برویم و هر کس تلاش کند براى این‏که بیشتر به دست بیاورد، بهتر بخورد و بهتر زندگى کند، از دست این و آن بقاپد و اگر لازم شد، بیش از حقّ خود استفاده و تصرّف کند، نه گذشتى باشد و نه ایثارى؛ این چه حکومتى خواهد بود؟! چه اسلامى و چه جامعه اسلامى‏اى خواهد بود؟!

ما مسلمان‌ها مقصریم‏

همه چیزهایى که بشر- در همه زمانها، در همه شرایط و در هر نقطه عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است، یعنى علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادرى و برابرى؛ چیزهاى اساسى‏اى که جریان زندگىِ سالم انسان به این‏ها وابسته است.

امروز بشر به این معارف محتاج است. ما مسلمانها تقصیر داریم و باید به تقصیر خودمان اقرار کنیم. ما مسلمانها تقصیر داریم؛ اوّلًا در ارائه معارف حقیقى اسلام در سطح جهان؛ ثانیاً در نشان‏دادن الگوهاى درست از اسلام در سطح عالم. اگر مسلمانها عمل و رفتارهاى اجتماعى و فردى و الگوهاى حکومتى و سیاسى خود را بر طبق این معارف تنظیم کنند، بزرگترین تبلیغ اسلام است.

بزرگ‌ترین تبلیغ براى اسلام‏

بعد از دوران قرون وسطى که در دنیاى مغرب‏زمین و مسیحیت، تهاجم تبلیغاتى وسیعى نسبت به شخصیت رسول اکرم(ص) انجام گرفت و دشمنانِ سوگندخورده‏ى اسلام فهمیدند که یکى از راههاى مبارزه با اسلام این است که چهره نبىّ مکرّم اسلام - صلّى الله علیه و آله و سلّم - را مخدوش بکنند و کارهاى زیادى هم در این زمینه انجام گرفت، تا امروز که دشمن به نحو مستمر و با شیوه‏هاى مختلف، روى امحاى شخصیت پیامبر(ص) از ذهنهاى آزادگان عالم کار کرده است، مردم بسیارى در دنیا هستند که اگر پیامبر اسلام(ص) را به همان اندازه‏اى که مسلمانها مى‏شناسند یا حتّى کمتر از آن بشناسند - یعنى حقیقتاً فقط شبحى از آن چهره منوّر بر دلهاى آنان آشکار بشود - عقیده و گرایش آن‏ها نسبت به اسلام و معنویت اسلامى تضمین خواهد شد. ما باید روى این مسأله کار کنیم.

بزرگترین تبلیغ براى اسلام، شاید همین باشد که ما چهره پیامبر اسلام(ص) را براى بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار بجا است قبل از آن‏که دشمنان و مخالفان، با روشها و شیوه‏هاى فرهنگى و هنرى پیچیده خود، چهره‏ى آن بزرگوار را در اذهان مردمِ بى‏خبرِ عالم مخدوش کنند، مسلمانانِ هنرمند و مطلع و وارد به شیوه‏هاى گوناگون در عالم، با بیان و تبلیغ و تبیین، راجع به آن شخصیت معظّم و مکرّم، کار علمى و فرهنگى و هنرى و تبلیغى بکنند.

باید روى معرفى شخصیت رسول اکرم(ص) کار کنیم و نه فقط شخصیت آن بزرگوار به معناى زندگى آن حضرت، بلکه ابعاد گوناگون وجود آن بزرگوار مثل اخلاقیات و روش حکومت و مردم‏دارى و عبادت و سیاست و جهاد و تعلیمات خاص را مورد توجه قرار دهیم. نه فقط هم کتاب بنویسیم، بلکه باید کار هنرى و تبلیغى را با شیوه‏هاى جدید و با استفاده از تکنیکهاى موجود شروع کنیم و نه فقط در جمهورى اسلامى، بلکه در همه انحاى جهان اسلام، آن‏را انجام دهیم.

یک درس فراموش‌نشدنی

یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه‌ی تاریخی نیست -این آن نکته‌ای است که ما باید در مواجهه‌ی با این حادثه‌ی بزرگ و این خاطره‌ی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ی بر این خاطره‌ی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش‌نشدنی است در درجه‌ی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ی بعد برای همه‌ی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه‌ی درس‌آموز است.

مبعث و راه دشوار آینده‌ی ما

ما مسلمان‌ها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیده‌ی بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشته‌ی پرفروغ را چراغی کنیم برای راه آینده‌ی دشوار خودمان که در پیش داریم.

هدف بعثت دعوت به توحید بود

بعثت نبی اکرم در درجه‌ی اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه‌ی فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسان‌هاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت‌های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه‌ی پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش‌های زندگی، قدرت‌های طاغوتی و شیطان‌ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان‌ها را دستخوش هوس‌ها و تمایلات خود قرار دهند.

اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ی پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه‌ی مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفی نمیکند؛ تمتعات دنیوی را منفور نمی‌شمارد؛ انسان را با همه‌ی استعدادها و غرایز در صحنه‌ی زندگی، فعال می‌طلبد؛ اما همه‌ی اینها باید در خدمت تعالی و رفعت روح و بهجت معنوی انسانی قرار گیرد تا زندگی در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایی، ظلم و جهل و درنده‌خویی نیست و این کار دشواری است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.

عربستان، قبل از هجرت

بعثت نبی اکرم برای بشر آغاز راه نویی بود. دنیای محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیای بسیار بد و غیرقابل تحملی بود؛ دنیای گرایش و جذب مادیات شدن، دنیای خوی حیوانی، دنیای بی‌مهاری قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوت‌رانی بی‌بندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه‌ی حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگی هم که منطقه‌ی عربستان را احاطه کرده بودند - یعنی ایران ساسانی و امپراتوری روم - دچار همین مشکلات بودند.

مبعث، پرچم علم و معرفت را برافراشت

مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریت، ممتاز و بی‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر می‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همه‌ی چیزهایی که بشر - در همه‌ی زمان‌ها، در همه‌ی شرایط و در هر نقطه‌ی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسی‌ای که جریان زندگی سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با این‌که در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز -البته بعضی کسان به‌طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفی کردند- اما همین اسلام می‌فرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله»؛ یعنی باز آنجایی که شرایط اقتضا میکند، صلح را بر جنگ ترجیح میدهد.

مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است

روز مبعث، بی‌شک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن‌کسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنی وجود مکرم نبی بزرگوار اسلام صلی‌الله - بزرگترین انسان تاریخ و عظیم‌ترین پدیده‌ی عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خود اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسب وجود انسان و بقیه‌ی وظایف لایتناهی بعثت انبیا - وظیفه‌ی بسیار بزرگی بود. یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.

اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت میکنیم، محصور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمیشود محتوای بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولی اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده‌ی بعثت را - اگرچه لایتناهی است - تعریف اجمالی بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و برای انسان است؛ انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگی چند روزه‌ی دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه‌ی مشخصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناخته‌ای است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. بعثت، برای این انسان و برای سرنوشت این انسان و برای هدایت این انسان است.

بعثت پیغمبر خاتم در رأس همه‌ی حوادث تاریخ بشر قرار می گیرد

اگر ما در بین حوادث تاریخ بشر -حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید -بعثت انبیا را از همه‌ی این حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانیم- که همین هم هست، بعثت پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهمیت، در رأس همه‌ی حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار میگیرد.

هیچ حادثه‌ای از قبیل انقلابهای بزرگ، مرگ‌ها و حیات‌های ملتها، پدید آمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مکتب‌های گوناگون، اهمیتش برای بشریت، به اندازه‌ی بعثت‌های انبیا نیست؛ همچنان که امروز شما می‌بینید، ماندگارترین شکل‌های فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکل‌هایی است که ادیان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همین‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند که مستقیماً خود را در پرتو اشعه‌ی بعثت نبی اکرم قرار نداده‌اند - یعنی غیرمسلمانان - اما همان‌ها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده‌اند.

بی‌شک علم و تمدن بشر، خلقیات نیکو در میان انسان‌ها، عادات خوب و بسیاری از این مقوله چیزها، اگر ظاهراً هم به ادیان متصل نباشد، در ریشه‌ی اصلی، جوشیده‌ی از ادیان و معارف الهی است و در رأس آنها بعثت نبی مکرم اسلام است؛ لیکن درعین‌حال همه‌ی بشریت - در آینده هم بیشتر - از این برکات استفاده خواهند کرد. بنابراین بزرگترین، مهمترین و برجسته‌ترین حادثه در تاریخ بشر، این بعثت است.

خدای متعال به برکت اسلام، به برکت توجه به معنویت اسلام و توجه به پیام سیاسی اسلام، ما را از آن رنجها خلاص کرد؛ یعنی بعثت برای این نبود که یک عده مردم، عقیده‌ای را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصی را انجام دهند، اما نظام اجتماعی، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگی مردم را شکل دهد. بحمدالله این کار در نظام اجتماعی اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده کرد و ثمرات شیرین آن را هم چشید.

بنده احساس میکنم که ما احتیاج داریم که در زمینه‌ی اخلاق و تزکیه و تهذیب، بر روی نفوس خودمان و نفوس دیگران کار کنیم. نوسازی معنوی نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران، این مجاهدت بزرگ را لازم دارد و این هم یکی از پیامهای مهم بعثت است.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین