ما کسانی هستیم که اوّلین شعارهای این مسائل را داده ایم و الحمدللَّه تا الان هم دنبالش بوده ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمی شود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما می آید کتاب را از شما می خرد و می گوید اینها متدیّنین و در رأس کار هستند.
به گزارش بولتن نیوز، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از ناشران مهمترین محور بیانات معظم له بدین شرح است:
**به
نظر من، طبقه ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعه های ارزشمند جامعه
محسوب می شود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیله انتقال
فرهنگ را در اختیار مردممان می گذارند. در این جا نباید کسی بگوید که
ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته این حرف، حرف درستی است؛ ناشران دنبال
کسب درآمدند. ای بسا گاهی مؤلّف و مترجم هم همین فکر را می کنند؛ ولی این
از ارزش کار آنها نمی کاهد. ممکن است یک پزشک هم که شما از او این قدر
تشکّر می کنید، برای کار پزشکی خودش درآمدی کسب کند؛ یا یک پرستار، یا هر
فرد امدادگر و خدوم دیگری برای خودش درآمدی کسب کند. این که کسی در مقابل
کاری، درآمدی کسب می کند، از ارزش ذاتی کار نمی کاهد. البته اگر کسی که این
کار را انجام می دهد، نیّت مخلصانه داشته باشد و این کار را برای اهداف
عالی و الهی بکند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر می شود.
**من
در ذهن خودم، کار فرهنگی منفی را - یعنی آن چیزی که از نظر ما و با معیار
ما بد است - به سه نوع تقسیم می کنم: یک نوع، آن نوشته یا کتابی است که یک
منطق یا سخنی را ارائه می دهد که از نظر ما آن سخن غلط است. یک فکر است، یک
پیشنهاد است، یک نظر است، در هر زمینه ای ممکن است؛ لیکن فقط آن صاحبِ نظر
مخالف، در فکر این است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هیچ انگیزه ای
دنبال آن نیست. طرح چنین فکر مخالف و غلطی - از نظر ما - در جامعه، مفید
است؛ بودنش از نبودنش بهتر است؛ زیرا اگر اندیشه غلط طرح نشود، اندیشه درست
نمی جوشد. این منطقی است و ما مایلیم آن چیزی که از نظر صاحبش البته درست
است، اما از نظر ما غلط است، منتشر شود؛ در حوزه های مختلف هم منتشر شود؛
کمااین که مثلاً در عالم فقاهت، یا در عالم فلسفه - حالا آن بخش کار ما؛
یعنی فلسفه اسلامی - و بقیه مباحث علمی، کسانی چیزهایی را می نویسند که از
نظر یک جمع دیگر غلط است. آنها هم جوابش را می نویسند؛ نتیجه این می شود که
مطلب رشد پیدا می کند، پرورش پیدا می کند، ذهن ها قوی می شود و سخن و علم
پیش می رود.
**نوع دوم کار که غلط است، این است که انگیزه
آن صرفاً ارائه یک سخن علمی یا یک نظر فلسفی یا اجتماعی یا سیاسی نیست؛
بلکه جزئی از چارچوب یک طرح براندازی است. نشر این هم مضرّ است. دشمن وقتی
که می خواهد با ابزار فرهنگی به کشور و جامعه و نظامی حمله کند، چیزهایی را
هدف می گیرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنین چیزهایی هست. هم در عالم
کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست. البته وقتی ما می
گوییم که این فکر غلط، یا این طرح غلط، یا این سخن نادرست، در چارچوب یک
طرح امنیتی و براندازی قرار دارد، ممکن است صاحب آن اندیشه، مطلقاً نداند
که چه کار می کند! این به معنای آن نیست که خود او هم در آن طرح براندازی
یا خرابکاری شریک است؛ نه، گاهی اصلاً او هیچ سهمی ندارد، اما دشمن از او
استفاده می کند. این جا یک انسان خیرخواه، به مجرّد این که دید از سخن او،
از حرف او و از کار او به عنوان جزئی از یک مجموعه خرابکاری در این کشور
استفاده می شود، اگر خود او به این کار براندازی یا خرابکاری مایل نیست،
فوراً عقب می کشد. قاعده اش این است؛ اگر عقب نکشید، پس او هم سهیم و شریک
است. این، نوع دوم از اندیشه های غلط است.
** نوع سوم، آن
کار فرهنگی است که اثرش آنی است و قابل پاسخگویی نیست. مثل این که در جامعه
ای بیایند عکس های مستهجن جنسی را به شکل وسیعی در میان جوانان پخش کنند!
شما چطور می خواهید این را جواب دهید!؟ اصلاً قابل جواب دادن است!؟ این
اصلاً قابل جواب دادن نیست. وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک
تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلوِ این کار فرهنگی
را باید گرفت؛ این آن ممیّزی واجب است که در جنجال علیه ممیّزی و سانسور
نباید هدف را گم کرد. من وظیفه نظام می دانم، وظیفه وزارت ارشاد می دانم،
وظیفه شما که ناشرید می دانم، که وقتی چنین چیزی مطرح می شود، شما اجازه
ندهید و کمک نکنید. این هیچ ربطی ندارد به این که ما با فکر آزاد موافقیم
یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادیهایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با
بعضی از آزادی ها مخالفیم. ما با آزادی های جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی
گناه مخالفیم و این کاری است که مردم را به این طرف سوق می دهد. همین الان
در کتاب های ما هست؛ کتاب های منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف این نبود
که با گفتن من، نام یک اثر غلطی تکرار شود، اسمش را می گفتم. کتابی که
جوانان را به طور واضحی، با شیوه های هنری، به سمت گناه سوق می دهد! این یک
مسأله فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را
منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!
**خطاست اگر کسی گمان کند، ما که
نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسیت به خرج می
دهیم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی
هستیم که اوّلین شعارهای این مسائل را داده ایم و الحمدللَّه تا الان هم
دنبالش بوده ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمی شود
اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما می آید کتاب را از شما می
خرد و می گوید اینها متدیّنین و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا
فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد.
**پس قدم
اوّل چیست؟ نفوذ در ذهنیت مردم. ذهن مردم، ایمان مردم، دل مردم، عواطف
مردم و عشق مردم است که هدف دشمنان قرار دارد و نفوذ در اینها از طرق
فرهنگی است. البته تصوّر می کنند که موفّقیت یافته اند و گمان می کنند که
پیشرفت کرده اند؛ لیکن خطا کرده اند؛ اشتباه کرده اند. ارکان نظام مستحکم
است و مسؤولان نظام هم مراقبند و باید هم مراقب باشند.