روزنامه نیویورک تایمز نوشت: اگر غرب می خواهد ایران در حل بحران خاور میانه شرکت داشته باشد، باید به طور مستقیم با این کشور به تعامل بپردازد و نفوذ ایران را به عنوان یک واقعیت و نه عامل نگرانی به تصویر کشد.
به گزارش بولتن نیوز، این روزنامه در گزارشی به قلم محمد علی شعبانی نوشت مذاکرات ایران و غرب تاکنون به برنامه هسته ای این کشور محدود بوده و این در حالی است که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تصریح کرده کشورش خواهان گفتگو درمورد مسایل دیگری فراتر از برنامه هسته ای تهران است. این سخنان ظریف فقط خواسته یک سیاستمدار میانه رو تحصیلکرده در غرب نیست بلکه مقامات ایران ازجمله آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم ایران هم با وی موافقند.
سیاست منطقه ای ایران بیش از آن که مبتنی بر اتحاد با دیگر کشورها باشد، به دنبال جلوگیری از شکل گیری اتحاد ضد ایرانی میان قدرت های رقیب است. این مسئله فضا را برای تعاملی که به نفع هر دو طرف است، هموار می کند. اکنون مسئله مهم این است که چگونه می توان به جای تشدید درگیری ها، آنها را کاهش داد.
سابقه همکاری ایران و آمریکا در جنگ با تروریسم مثبت است. در سال 2001 سرنگون کردن طالبان و تشکیل دولت جدید درافغانستان تنها چند ماه به طول انجامید. سال گذشته هم پس از متوقف کردن پیشروی های دولت اسلامی یک کابینه جدید به طور صلح آمیز در عراق تشکیل شد.
اتفاقی نیست که مهره های کلیدی ایرانی در هر دو ماجرا یکی بوده اند. برخلاف تصور عموم سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس قدرتمند ایران، یک فرد تندرو نیست بلکه یک فرد عمل گراست و باوجود به تصویر کشیدن ظریف به عنوان رقیب میانه روی جدی سلیمانی، این دو نفر در حقیقت از دیر باز با هم همکاری داشته و به نتایج خوبی هم دست یافته اند.
این دو نفر به همراه یکدیگر پیشنهادهایی برای برقراری آتش بس، برگزاری گفتگوهای ملی و تشکیل دولت های فراگیر در سوریه و یمن مطرح کرده اند.
نویسنده در ادامه تاکید می کند به غیر از شعار «مرگ بر آمریکا» که در تهران سر داده می شود، واقعیت این است که آمریکا برای همکاری با ایران با مشکلات بیشتری مواجه است. در واشنگتن موضوع ایران به طور بی شرمانه ای به یک فوتبال سیاسی تبدیل شده و در خاور میانه هم آمریکا نگران متحدانی است که می ترسند توافق با تهران برای آنها هزینه های سنگینی به دنبال داشته باشد.
دفاع اوباما از مذاکرات هسته ای به این خاطر موفق بود که هیچ جایگزین واقع بینانه ای برای آن وجود نداشت. اکنون زمان آن فرا رسیده است که اوباما این واقعیت را با توجه به تحولات منطقه هم ثابت کند.
درخصوص یمن اوباما شجاعت به خرج داد و اجازه نداد تعهدات آمریکا به متحدانش وی را برای یک انتخاب نادرست بین ترک دوستان یا پیروی بدون قید وشرط از اشتباهات آنها تحت فشار بگذارد.
منتقدان گفتگو با ایران اکنون باید بدانند که تعامل با ایران برای برقراری ثبات در منطقه یک موهبت بی موقع به جمهوری اسلامی نیست. آنها همچنین باید دریابند که غرب در مثلث کابل، صنعا، بیروت با ایران منافع مشترک زیادی دارد.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا برای تعامل با ایران به منظور حل بحران منطقه ابتدا باید به سیاست قطع ارتباط چند دهه ای با این کشور خاتمه دهد.
باوجود برگزاری مذاکرات اخیر، دیپلمات های آمریکایی از لحاظ فنی همچنان فقط می توانند به تبادل تعارف با همتایان ایرانی خود بپردازند.
به منظور افزایش فرصت ها برای تعامل با ایران کمیت و کیفیت ارتباطات با این کشور باید گسترش یابد. اوباما برای دستیابی به این هدف به تصویب کنگره نیز نیازی ندارد. وی می تواند با اختیار خود به سیاست قطع رابطه خاتمه دهد.
علاوه بر آن غرب باید به ترس از نقش فعال ایران در منطقه خاتمه دهد. نخستین گام در این راه به کار گیری لحن جدید گفتار است.
پیشرفت در مذاکرات هسته ای نتیجه در پیش گرفتن گفتمان مبتنی بر«برد-برد» بوده است. در موضوعات منطقه ای هم خیلی مفید خواهد بود اگر نفوذ ایران به جای یک عاملی نگرانی به عنوان یک واقعیت به تصویر کشیده شود.
نویسنده در ادامه با تاکید بر اهمیت برگزاری گفتگوهای منطقه ای افزوده است: مصر، ایران، عربستان و ترکیه علاوه بر آمریکا و روسیه باید در این گفتگوها شرکت داشته باشند.
درحالی که دیپلمات ها در حال تنظیم پیش نویس توافقنامه نهایی هسته ای هستند، منطقه باید مزایای تعامل بیشتر با ایران را بررسی کند. این تعامل نه تنها برای غرب و همسایگان ایران ضرری ندارد بلکه سودمند نیز است.