به نامحرم نگاه می‌کنم و گاه دست او را لمس می‌کنم، چه‌کنم؟

گروه فرهنگی ـ اگر کسی بخواهد عادت به گناه را ترک کند باید با آمادگی لازم وارد جبهه ترک گناه شود او باید بداند ترک عادت بسیار سخت است و به گفته برخی از بزرگان خودسازی همانند کندن چاه با سوزن است. کسی که می‌خواهد نسوزد نباید به آتش نزدیک شود نمی‌تواند بگوید من در آتش قرار می گیرم ولی اجازه نمی دهم سوخته شوم. کسی که دردش نگاه به نامحرم است برای درمان مرضش نمی تواند شغلی را که مشتریانش زنان خواهند بود، انتخاب کند.

به گزارش بولتن نیوز، حجت‌السلام سیدمحمدصادق محمدی وفایی در یادداشتی در خصوص نگاه و رابطه با نامحرم به بهانه درخواست کمکی که در این باب از وی شده است، می‌نویسد: پنج شنبه مورخ 3/2/94نماز صبحم را که خواندم به صراط صادق سری زدم . شخصی با نام مستعار «خطاکار»نکاتی نوشته بود و از بنده حقیر طلب جواب و مشورت کرده بود که در ذیل فرازهایی از آن با جوابش ذکر خواهم کرد:

« سلام حاج اقا شب شما بخیر …بقرآن ما خانواده مذهبی و معتقدی هستیم و خودم از بچگی نماز و روزم را بجا آوردم.اهل مسجد و هیئت و دعا و مخصوصآ کمیل و ندبه هستم. راستش بنده شغل آزاد دارم و در کارم با زنان نیز ارتباط دارم و متاهلم ولی متاسفانه در کنترل نفس و اراده ام ضعیفم چرا که با وجودی که زنم را خیلی دوست دارم و باهاش خوشبختم ولی چشمام دنبال ناموس مردمه مثلآ در انتقال اجناس به مشتریان خانم در برخی موارد عمدآ دست آنها را لمس میکنم و یا بعضی اوقات شماره میدم در حالیکه بعد از گذشت چند دقیقه بشدت ناراحت و افسرده میشم … از خودم متنفرم و چند بار قصد خودکشی کردم چرا که نمیتونم نفس خودم را کنترل کنم.

پارسال به این نیت رفتم پابوس آقا سیدالشهداء که یا بکشه منو و یا این رذایل اخلاقی را ازم بگیره دست به دامنش شده بودم و دلم شکست و امیدوار بودم که میتونم نفسم را کنترل کنم ولی بعدش مثل قبل پیش اومد و بازم خطا رفتم.راستش نه دوست دارم تلفنی با هیچ خانمی ارتباط داشته باشم بخدا زنم را دوست دارم و باهاش خوشبختم و کمبودی ندارم و با هم زیارت امام رضا هم رفتیم و خواست و نیتم همونی بود که از سیدالشهداء طلب کردم. آرزوی طلبه شدن دارم و میخوام که با مدرک دیپلم وارد حوزه بشم که هم سرباز امام زمان باشم و هم خودمو اصلاح کنم گرچه میگن تو مسیر روحانیت شیطان و نفس سرسخت ترند ولی از این میترسم که نتونم از عهده ی طلبه شدن بر بیام و بنوعی گناهامو تکرار کنم اگه راهنماییم کنید ممنون میشم و بگید که چکار کنم خدا خیرتون بده.»

سلام علیکم

از این که سخن دلت را نوشتی و آن را به صراط صادق سپردی بسیار متشکرم .در این باره نکاتی تقدیمتان می کنم امیدوارم راهگشا باشند:

نکته یکم:

انسان موجود ی درست شده از جسم و روح است و اساس هر انسان به روح اوست .به تعبیر برخی ها جسم برای انسان همچون مرکبی است برای شخصی که سوار آن می شود.

درست است که اسب نیاز به آب و یونجه و تیمار دارد ولی نباید از حال سوار غافل شد . متأسفانه ما غالبا از اصل وجود روح غافلیم چه رسد به توجه به نیازهای روح.این انسان پاک تولید شده، آماده حرکت به سمت خداست و حرکت دادن آن به طرف شیطان و پستی ها بر خلاف نقشه ی آفرینش است از اینرو این روح پاک آمده ، از آلوده شدن به گناه ناراحت روان می شود . بنابر این اگر بعد از لمس دست نامحرمی از خویشتن ناراحت می شوی به این علت است که فطرت و انسانیتت نمرده است ونباید او را به سمت هلاکت بکشانی.

نکته دوم:

اگر کسی بخواهد عادت به گناه را ترک کند باید با آمادگی لازم وارد جبهه ترک گناه شود او باید بداند ترک عادت بسیار سخت است و به گفته برخی از بزرگان خودسازی همانند کندن چاه با سوزن است . شخصی که به گناه آلوده شده است روح و جسم او با یک زیارت آرمانی و اید آل نمی شود. بلکه باید در کنار توسل و زیارت برای برون رفت از منجلاب گناه ، خطوط قرمزی را برای خودش ترسیم کند. وقتی که یک معتاد به مواد مخدر می خواهد ترک کند به او توصیه می شود زمین بازی(جایی که در آن موتد کشیده) توپ بازی(خود مواد) و یار بازی(دوستان معتاد) را رها کند.

معتادی که به فکر ترک است باید مواد را از او دور کرد و باید از رفاقت با معتادان خودداری کند و شما نیز باید به شغلی بیندیشی که زمینه آن سنخ از گناهان را نداشته باشد.مثلا شما بین طلا فروشی که با نامحرمان سر و کار دارد و مغازه آهن فروشی به آهن فروشی بیندیشی . کسی که می خواهد نسوزد نباید به آتش نزدیک شود نمی تواند بگوید من در آتش قرار می گیرم ولی اجازه نمی دهم سوخته شوم.کسی که دردش نگاه به نامحرم است برای درمان مرضش نمی تواند شغل طلافروشی (مثلا)را انتخاب کند.

نکته سوم

شخصی گفت می خواهم زنم را طلاق بدهم .

گفتم چرا؟ فرمود: خوش گل تر از او یافتم!

گفتم بچه داری؟ فرمود: دو تا!

گفتم : بچه های شما به کدامین جرم باید از نعمت داشتن مادر و کانون گرم خانواده محروم شوند؟ آیا زیباتر بودن آن خانم ارزش این را دارد که فرزندانت را در عزای طلاق مادر غرق کنید؟ اگر فردای آن روز زیباتر از این خانم جدیدت یافتی چه می کنی؟ باز طلاق و به فکر ازدواج جدید خواهی افتاد؟!

برادر جان چشم از نگاه کردن سیر نمی شود و اگر کسی به همه ی نامحرمان دنیا هم نگاه کند وسپس به او بگویند در کره ماه هم زنی وجود دارد دوست دارد برود او را نیز نگاه کند.

بنابراین بهترین راه تربیت نفس است .هرکسی باید خود را مخاطب قرار دهد و بگوید بر اساس شریعت اسلامی اگر کسی به نامحرمی نگاهی مسموم کند،علاوه بر آتش جهنم ، در همین دنیا نیز شخص ناپاکی پیدا می شود و به محرم او نگاه می کند.

نکته چهارم:

همه ی گناهان در مقابل چشمان تیزبین خداوند انجام می شوند و هیچ گناهی از نظر او پنهان نیست او تعداد نگاههای مسموم را ثبت می کند و هرچه گناه متراکم تر شود در محضر خداوند بی آبروتر خواهد بود .علاوه بر این آبروی انسان قطره قطره جمع می شود و گاه یک دفعه ریخته می شود شخصی که از صبر و لطف خداوند سوء استفاده می کند گاه در یک چشم به هم زدن آبروی دهها ساله او ریخته خواهد شد.انسانی که مرزهای محرم و نامحرم را نادیده بگیرد و برای چندمین بار نگاههای مسموم و...نثار جامعه کند باید انتظار مکافات عملش را نیز داشته باشد.

نکته پنجم :

شما که خانواده ات را دوست دارید نباید به سمتی حرکت کنی که باعث خواهد شد خانواده را ترک کنی .راستی مگر آن نامحرمان چه امتیاز بزرگی دارند که خانم شما آن را ندارد تا به خاطر آن امتیاز هم روحت را آزرده کنی و هم خانواده را نادیده بگیری و هم آبرویت را در معرض نابودی قرار دهی! و هم خدا را به خشم آوری؟!

نکته ششم:

جسم انسان از آن خداست و امانتی است که باید در او خیانت نشود و خودکشی کردن خیانت در امانت الهی و حرام است و این وسوسه از طرف شیطان است .

شهید مطهری نقل کرده اند یک بودایی 12سال سرپا ایستاد و نخوابید و بعد از این همه مدت او را معاینه کردند و دریافتند سالم است و برای موفقیت در ریاضتش جشن گرفت و این قدرت و توانایی بشر را در خیلی از امور نشان می دهد .وقتی قدرت این را داری که نامحرمی را لمس نکنی چرا به خودکشی می اندیشی ؟! با خود کشی هم مشکل حل نمی شود بلکه گناهت افزون و آتش جهنم شعله ورتر خواهدشد

نکته هفتم

برادر جان ! اگر کسی بخواهد وارد حوزه شود باید تحت مراقبت و نظارت اساتید اخلاق به خودسازی و تحصیل بپردازد. حوزه هدف انبیاء را که بندگی خداست دنبال می کند. انبیا هم همواره مورد تمسخر ، اذیت و بی اعتنایی قرار گرفته اند . حضرت نوح (ع) نهصد و پنجاه سال شبانه روز تبلیغ و ارشاد کرد ولی در پایان فقط هفده نفر به او ایمان آوردند و حتی زن و فرزندش راه کفار را برگزیدند !

پیامبر اسلام (ص) بیست و سه سال زحمت کشید ولی بعد از رحلتش فقط هفت نفر بر راه و هدف او ثابت قدم ماندند . از رنجها و مصائب امیرالمؤمنین و سایر ائمه چیزی نمیگویم که خود بهتر از من میدانی.

برادرم ! اگر حاضری تمام مشکلات و نیش و کنیه های کوچه و خیابان، کمی شهریه ، را به جان بخری و هدفت در مرحله ی اول نجات خود از جهل و خودسازی و در مرحله ی دوم هدایت و ارشاد و تکمیل و تهذیب نفوس جامعه است ، شرایط طلبه شدن را بخوان و در آزمون حوزه شرکت کن.

نیم نگاهی از خداوند بس است همگان را، شما را به همه ی نگاههای خداوند دانا و توانا می سپارم.

انتهای پیام/