در این فستیوال گروه موسیقی فولکلور گیلان به سرپرستی و خوانندگی ناصر مسعودی ، گروه مضراب به سرپرستی حمید متبسم و خوانندگی سالار عقیلی، گروه گردون لری-کردی به سرپرستی و خوانندگی ایرج رحمان پورو گروه ضربانگ به سرپرست پژمان حداد روی صحنه میروند.
در این جشنواره موسیقی ایرانی و فولکلور کشورمان به مخاطبان معرفی میشود.
«کیوان ساکت» که مدتی است، اثرش را به یکی از ناشران موسیقی واگذار کرده است، نسبت به منتشر نشدن آن پس از هشتماه واکنش نشان داد.
این نوازندهی پیشکسوت اظهار
کرد: اردیبهشتماه سال 91 بود که من کنسرتی را با حضور نوازندگان پیشکسوت
ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی با عنوان «دستهای به هم پیوسته» برگزار
کردم. در آن کنسرت هنرمندانی مانند سیاوش ظهیرالدینی، کریم قربانی،
علیرضا خورشیدفر و ... ساز زدند. سالار عقیلی نیز خوانندهی آن کار بود.
او ادامه داد: در آن کنسرت، دو هنرمند فقید موسیقی مقامی یعنی ذوالفقار عسگریان و غلامعلی پورعطایی نیز حضور داشتند و ساز نواختند. ما توانستیم در مدت شش شب، اجرایی موفق را در تالار وحدت روی صحنه ببریم.
ساکت بیان کرد: در آن کنسرت با هزینهی شخصیمان فیلمبرداری حرفهای با چند دوربین انجام دادیم تا فیلم آن کنسرت در اختیار مخاطبان قرار گیرد. بنابراین در جلسهای، از مدیریت شرکت فرهنگی - هنری «ایرانگام» خواستم تا مجموعهی تصویری این اثر را منتشر کند. در آن جلسه بر سر مبلغی توافق کردیم و قرار شد، پس از دریافت مجوز، کار به انتشار برسد.
وی افزود: اکنون هشتماه از تحویل این اثر گذشته، مجوزهای کار صادر شده است، اما خبری از انتشار آن نیست.
این آهنگساز و نوازندهی تار بیان کرد: خط روی این اثر به درخواست من با قلم آقای غلامحسین امیرخانی - استاد خوشنویسی - نوشته شده و طرح جلد نیز با هزینهی شخصی انجام شده است. با این حال، نهتنها کار منتشر نشده، بلکه قرارداد نیز نوشته نشده و وجهی هم پرداخت نشده است. من هم مراتب اعتراض خود را به مسوولان وزارت ارشاد اعلام کردهام. ما حتی خواستهایم تا اثر را به ما پس دهند اما آنها هیچ جوابی به ما نمیدهند.
ساکت اضافه کرد: زمان توافق ما برای انتشار اثر، پایان ماه صفر بود که مجوز کار آماده نشد. سپس قرار شد، این کار اول اسفند روانهی بازار شود، اما این اتفاق نیز نیفتاد.
اما خبرنگار ایسنا پس از اظهارات کیوان ساکت با مدیر شرکت «ایرانگام» تماس گرفت. صدرالدین حسینخانی در پاسخ به اظهارات این موسیقیدان گفت: من و آقای ساکت در بخش مالی با یکدیگر اختلاف نظر داریم و کار زمانی منتشر میشود که این تفاهم مالی صورت گیرد.
او اضافه کرد: این اثر به آقای ساکت متعلق است و او میتواند هر وقت که بخواهد، اثرش را از شرکت ما تحویل بگیرد.
یادداشت اعتراضی محمد معتمدی به دفتر موسیقی
سال گذشته مدیرکل دفتر موسیقی بارها و بارها از صدور 3 روزه مجوزهای موسیقی خبر داد اما امروز محمد معتمدی در یادداشتی به تاخیر 6 ماهه در صدور مجوزِ آلبومش اعتراض میکند. در یادداشت محمد معتمدی آمده است:
«تقریبا شش ماه از شروع اولین اقدام برای گرفتن مجوز آلبوم «عبور» میگذرد. شش ماه زمان کمی نیست. عمر مفید ما هنرمندان در بهترین حالت از تعداد محدودی از همین شش ماهها تشکیل میشود. البته هنوز مجوزش را نگرفتهام. اعتراضی هم ندارم و مطمئنم آن کسانی که این قدر بر فعالیت من و امثال من حساسیت و وسواس دارند قطعا خیرخواه فرهنگ عمومی جامعهاند.
اما سوال اینجاست آیا تا به حال اندیشیدهایم که عمل و رفتار ما با اهداف و آرمانهای ما همسو هستند و یا کارکردی کاملا متضاد دارند؟ در عرصه مدیریت کلان فرهنگی، مسلما آنچه در جهتدهی فرهنگ جامعه تاثیر خواهد داشت رفتار و عمل ماست و نه آرمان و آرزوی ما.
امروزه امواج صدها شبکه ماهوارهای از سراسر جهان، هر شبانه روز هزاران قطعه موسیقی و تصویر را بدون وقفه و با بهترین کیفیت به خانهها و تلویزیونهای ما ارسال میکنند و حتی برای ثانیهای هم منتظر هیچگونه مجوزی از هیچ نهاد و ارگانی نمیمانند.
در چنین شرایطی بنده پس از ماهها تلاش و صرف هزینههای فراوان و بیبازگشت، یک ساعت موسیقی متناسب با فرهنگ و اعتقادات و باورهای مردم کشورم تولید میکنم، آن هم با شعر و محتوایی کاملا معنوی و عرفانی به امید آنکه در این آوردگاه فرهنگی، کفه ترازو را در حد توانم اندکی به نفع فرهنگ بومی کشورم سنگینتر کنم.
حال سوال اینجاست که در این نبرد و در برابر این سیل بنیان کن فرهنگهای وارداتی، چرا موسیقی من، موسیقی برآمده از فرهنگ اصیل و ارزشی این آب و خاک، باید بیش از شش ماه در انتظار دریافت مجوز بماند و دست آخر...؟ اگر بر این باوریم که ما در یک نبرد فرهنگی هستیم آیا این کار به معنای بستن دست و پای نیروهای جبهه خودی و آب به آسیاب نیروی مهاجم ریختن نیست؟ آیا اگر کسی میخواست عرصه را برای جولان نیروی مهاجم فراهم کند کاری جز این میکرد؟
باز هم میپرسم: در چنین شرایطی آیا یقین داریم که عمل و رفتار ما با آرمان و آرزویهای ما همسو هستند؟»
آلبوم موسیقی «عبور» بر اساس آثار اجرا شده کنسرتی به همین نام است که اولین بار در اسفند ماه سال 92 به آهنگسازی علی قمصری، خوانندگی محمد معتمدی و نوازندگانی چون پدرام فریوسفی و علی جعفری پویان ویولن، میثم مروستی ویولن آلتو، آتنا اشتیاقی ویولنسل و همایون نصیری سازهای کوبهای در تالار وحدت برگزار شد.
البته بعد از برگزاری کنسرت قرار بود که این اجرا در قالب دو آلبوم صوتی و تصویری منتشر شود که طی آن ناشر، اثر را در پاییز 93 به دفتر موسیقی وزارت ارشاد ارائه کرد اما تاکنون مجوزی برای انتشار این مجموعه موسیقایی صادر نشده است.
اعتراض معتمدی به تاخیر در صدور مجوز آلبومش در وضعیتی رخ میدهد که پیروز ارجمند مدیرکل دفتر موسیقی بارها و بارها در نشستهای مختلف اعلام کرده که در کمتر از 3 روز به تقاضاهای صدور مجوز پاسخ میدهد.
کنسرت هنر و طبیعت در فرهنگستان هنر
هنر و طبیعت عنوان آلبومی است که در سال 1386 توسط مجید کیانی منتشر شد ،
در کنسرتی که اواخر اردیبهشت امسال برگزار می شود بخش هایی از این آلبوم
اجرا خواهد شد.
در آلبوم هنر و طبیعت هفت دستگاه موسیقی ایرانی اجرا
شده اما در این کنسرت بیشتر بر روی دستگاه ماهور و سه گاه تاکید خواهد شد؛
همچنین بخش هایی از کنسرت نیز به بداهه نوازی مجید کیانی اختصاص دارد.
در
این کنسرت که در تالار آسمان فرهنگستان هنر به روی صحنه می رود مجید کیانی
با ساز سنتور و مهرداد کیایی با ضرب به روی صحنه خواهند رفت .
کیانی
چهارم اردیبهشت نیز در شهر شیراز کنسرتی را به صورت بداهه نوازی با ساز
سنتور در تالار حافظ این شهر برگزار می کند.این ردیفدان و نوازنده سنتور در
سومین دوره مراسم چهره های ماندگار به عنوان چهره ماندگار موسیقی معرفی شد
و مورد تقدیر قرار گرفت. این موسیقیدان دو سال قبل نیز موفق به دریافت
نشان فرهنگ و هنر ایران شد.
**جشنواره موسیقی ایران سرای من در آلمان برگزار می شود
جشنواره موسیقی ایران سرای من با حضور هنرمندان موسیقی ایرانی و با پشتیبانی ایرانیان مقیم آلمان در شهر دوسلدورف برگزار می شود.
در
این فستیوال که هشتم ماه می مصادف با 18 اردیبهشت ماه امسال برگزار می شود
، هنرمندان موسیقی ایرانی و فولکلور به اجرای موسیقی خود می پردازند.
براین
اساس گروه موسیقی فولکلور گیلان به سرپرستی و خوانندگی ناصر مسعودی ، گروه
مضراب به سرپرستی حمید متبسم و خوانندگی سالار عقیلی ، گروه گردون
لری-کردی به سرپرستی و خوانندگی ایرج رحمان پورو گروه ضربانگ به سرپرستی
پژمان حدادی به روی صحنه می روند.
در این جشنواره موسیقی ایرانی و فولکلور کشورمان به مخاطبان معرفی می شود.
احسان خواجهامیری برای برگزاری کنسرت به لندن میرود
احسان خواجه امیری که اواخر سال گذشته هفتمین آلبوم موسیقایی خود به نام «پاییز تنهایی» را منتشر کرد سوم خرداد ماه در لندن اولین کنسرت اروپایی خود در سال جدید را برگزار می کند.
در این کنسرت که روز سوم خرداد ماه در شهر لندن برگزار می شود، خواجه امیری به احتمال فراوان غیر از اجرای قطعات منتخب آلبوم های گذشته، عمده اجرای خود را به آلبوم «پاییز تنهایی» اختصاص خواهد داد.
در آلبوم «پاییز تنهایی» که هفتمین اثر موسیقایی احسان خواجه امیری در مقام خواننده است قطعه های تنهایی، پاییز، عشق، هراس، عاشق، حس، دیوونگی، ساده، چمشهاشو می بندم، درد، گذشته ها و تاوان با ترانه های روزبه بمانی، زهرا عامل و حسین غیاثی برای علاقه مندان ارائه شده است.
علیرضا کهندیری، هومن نامداری، سعید زمانی، معین راهبر، بهروز علیاری، مهرداد نصرتی و آرون حسینی نیز از جمله هنرمندانی هستند که در بخش آهنگسازی و تنظیم این آلبوم با خواجه امیری همکاری داشته اند.
میثم مروستی سه تار، هومن نامداری ساکسیفون، احسان نی زن ویولن و کمانچه، فرشید ادهمی گیتار، نیما رمضان گیتار و آرش پاکزاد میکس و مسترینگ دیگر عوامل اجرایی آلبوم «پاییز تنهایی» را تشکیل می دهند.
اجرای اثر صهبا امینیکیا در سانفرانسیسکو
آهنگساز جوان ایرانی مقیم سانفرانسیسکو از جدیدترین فعالیتهای موسیقیاش سخن گفت.
صهبا امینیکیا اظهار کرد: من در
حال حاضر به آهنگسازی و تدریس تماموقت در آکادمی هنرهای سانفرانسیسکو در
رشتهی موسیقی و صدا برای هنرهای تصویری مشغول هستم. اتفاقا ماه گذشته یکی
از کارهایم با عنوان «باد صبا» که برای یکی از گروههای حرفهای موسیقی نو
در این شهر با عنوان «آریان فلوتز» نوشته بودم، در کنسرواتوار
سانفرانسیسکو در جشنوارهی «Hot Air» برای اولین بار رونمایی شد.
او توضیح داد: این قطعه براساس گزیدهای از فیلم «باد صبا» که توسط آلبرت لا موریس در دههی ۵۰ ایران دربارهی مناظر طبیعی ایران ساخته شده، نوشته شده است.
امینیکیا گفت: در 9 آوریل (20 فروردینماه) یکی از آثارم با عنوان «تار و پود» که به سفارش کوارتت زهی کرونوس (یک گروه معروف آمریکایی) نوشته شده، در شهر سانفرانسیسکو برای اولین بار همراه ویدیویی که توسط فیلمساز ایرانی، آقای وفا خاتمی ساخته شده است، اکران خواهد شد. «تار و پود» قطعهای ۲۰ دقیقهای است که براساس صداهای ضبط شده در کارگاههای فرش اصفهان و کاشان، نقشهخوانی و آوازهای بافندگان در سال پیش نوشته شده است.
به گزارش ایسنا، صهبا امینیکیا آهنگساز و پیانیست ایرانی است که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد آهنگسازی در کنسرواتوآر سانفرانسیسکو به پایان رسانده است. او از شاگردان مهران روحانی و گاگیک بابایان، صفا شهیری، نیکان میلانی، بوریس تیشنکو، دن بکر، دیوید گارنر و دیود کانتی محسوب میشود.
امینیکیا از دریافتکنندگان بورس تحصیلی موسسهی فیلیس واتیس است. او در موسیقی خود از موسیقی جاز، موسیقی نو روسیه و موسیقی ایران بهره میگیرد.
همچنین «کرونوس کوارتت» که این قطعه را اجرا کرده، از گروههای مستقر در سانفرانسیسکو و شامل از دیوید هرینگتون، جان شربا، هنگ دات و سانی ینگ است که به تلفیق و جستوجو و تجربههای موسیقایی برای ایجاد تصور جدیدی از کوراتت زهی میپردازند.
غرضورزان میگویند موسیقیام آسانسوری است/آیا همه دنیا اشتباه کرد
حافظ ناظری در سفر اخیر خود به ایران سری هم به خبرگزاری مهر زد تا هم از تلاشی که برای آموزش موسیقی انجام داده بگوید هم از سختی هایی که تحمل کرده است.
در بخش نخست این گفتگو که در تعطیلات نوروز منتشر کردیم درباره موسیقی سنتی ایرانی به ویژه در بخش آواز از گذشته تا امروز و بحث نوگرایی صحبت کردیک که سخنان حافظ ناظری رنگ و بوی انتقادی هم داشت و برخلاف برخی از هنرمندان که سعی می کنند با طرح نکردن انتقادهایشان کسی را از خود دلخور نکنند ولی حافظ ناظری صریح صحبت کرد و البته گفت همین صراحتش باعث شده که جز فحش و افترا نصیبش نشود.
حافظ ناظری در بخش دوم گفتگوی تفصیلی خود با خبرنگار موسیقی با ورود به ماجرای حضور نوازندگان و هنرمندان برگزیده جایزه گرمی در آلبوم «ناگفته ها» و حاشیه های متعددی که پیرامون این آلبوم و آلبوم قبلی اش «بعد یازدهم» برای او پیش آمد، در حالی که از قبل می دانست این سوالات از او پرسیده خواهد شد، همراه با توضیحاتش مدارکی را نشان داد که دال بر صحت گفته های او و مطالب منتشر شده در آلبومش بود.
به نظر می رسد این مستندات پاسخ تقریبا محکمی از سوی پسر شوالیه آواز ایران به منتقدان سرسخت او خواهد بود؛ پاسخ هایی که حافظ از آن به عنوان هجمه های چهارگانه یاد می کند و بر این باور است هیچ دروغی در کار نیست.
بخش دوم این گفتگوی تفصیلی را از نظر می گذرانید:
*حالا که درباره تاریخ و قضاوت و مسائلی این چنین صحبت کردید بهتر است سراغ حاشیه های دو آلبوم قبلی تان برویم؛ آلبوم هایی در آنها صحبت های زیادی از برترین ها و همکاری با نوازندگان برنده جایزه گرمی و البته بسیاری از موارد دیگر شده است. حاشیه هایی که بالاخره بعد از مدتی سکوت در واکنش به اظهاراتی که پیرامون این ماجراها شد در مراسم رونمایی آلبوم «ناگفته» از آن با حالتی بغض آلود سخن گفتید.
- بله. اما چهار موردی که بنده به شدت مورد هجوم مخالفان قرار گرفتم از این قرار بود: اول اینکه پر ادعا بودن من مورد نظر دوستان قرار گرفت که من فروتنانه از آنها می خواهم اگر حتی یک مصاحبه از بنده یا سندی که ثابت می کند که من از خودم جایی تعریف کرده باشم یا به دروغ بخواهم چیزی در مورد موفقیت های کارم بگویم بیاورند. البته ممکن است برخی از رسانه ها از من سوالی کرده باشند و من هم به آنها جواب داده باشم چرا که این لزوم کار من است و من ناگزیر هستم که درباره تمامی این سوالات پاسخی را ارائه بدهم.
دوستان منتقد من باید این نکته را هم در نظر بگیرند که آلبوم من فقط در ایران منتشر نشده بلکه در یک مقیاس جهانی منتشر شده است. وقتی هم یک کار در یک مقیاس جهانی منتشر می شود همه چیز آن مقیاس جهانی پیدا می کند و اگر غیر از این باشد حتی اگر بهترین اثر دنیا هم باشد فروشی نخواهد داشت. بنابراین چون آلبوم من را کمپانی سونی منتشر کرده بود باید با استانداردهای سونی فروخته می شد. این استاندارها هم از مارکتینگ و تبلیغات آغاز و تا نوع انتشار عکس و تایپوگرافی ادامه پیدا می کند.
*و در مورد ماجراهای هنرمندان برنده یا نامزد جایزه گرمی فضا به چه شکلی بود؟ عده ای معتقد هستند که تعداد همکارانی که در این آلبوم ها با شما همکاری داشته و برنده «گرمی» هستند به آن تعداد که شما اعلام می کنید، نیست.
- در مورد ماجرای تعداد جوایز گرمی که منتقدان می گفتند تعداد گرمی هایی که اعلام کردیم سی و هشت عدد نیست بلکه بیست و دو یا بیست و سه جایزه است باید به این نکته اشاره کنم که ما به دلیل رفع ابهام برخی از سوءتفاهم گرچه زیاد درست نیست اما مجبور شدیم از وب سایت گرمی مواردی را به صورت مستند پرینت بگیریم و آنها را در رسانه ها منتشر کنیم تا برخی از این سوءتفاهمات برطرف شود.
ضمن اینکه شما اگر در سایت رسمی جایزه گرمی جستجوی ساده ای انجام دهید کاملا میزان دریافت جایزه و یا نامزد شدن هنرمندان در این جایزه موسیقایی را متوجه شوید. یعنی اگر شما اسم هنرمند مورد نظر خود را وارد کنید دقیقا به شما اعلام می شود که ماجرا از چه قرار است. البته جستجوگر سایت گرمی ممکن است در برخی اوقات سوءتفاهم نیز ایجاد کند چرا که ما سایت گرمی لاتین هم داریم که بعضی اوقات جستجو کننده را دچار سردرگمی می کند اما به هر ترتیب شما می توانید متوجه ریز مطالب منتشر شده این سایت شوید.
از سویی دیگر وقتی یک آلبومی به عنوان اثر برتر جایزه گرمی معرفی می شود گویی تمامی عوامل آن «گرمی» دریافت کرده اند که این در سایت جایزه مشخص نمی شود. با این وجود ما اعلام کرده بودیم که هنرمندان آلبوم سی و هشت جایزه را دریافت کرده اند که اتفاقا نه تنها زیاد اعلام نکردیم بلکه بعدا متوجه شدیم هنرمندان آلبوم چهل و دو جایزه دریافت کرده اند.
*فارغ از ماجرای جایزه «گرمی» گویا درباره نشان ها و نامگذاری روزی به نام شما در کالیفرنیا هم مورد بحث و محل سوال و ابهام است.
-اتفاقا مورد دیگری که درباره من و گروهم مورد تاخت مخالفانمان در ایران قرار گرفته است نشان هایی بود که من دریافت کرده ام و در رزومه خودم آورده ام که نشان اولی مربوط به تقدیر کنگره آمریکا از بنده به خاطر برخی خدماتی بود که انجام گرفته ضمن اینکه در ایالت کالیفرنیا نیز یک روز را به نام من ثبت کردند که تمامی مدارک آن موجود است. یعنی روزی بود که برخی از سناتورها به کنسرت من آمدند و بعد از کنسرت به صورت رسمی از من قدردانی کردند.
*این روز که به نام شما ثبت می شود چه معنایی دارد؟ آیا در تقویم رسمی آن منطقه ثبت می شود؟
- خیر . این نامگذاری به دلیل برنامه ای است که من در ایالت کالیفرنیا داشتم و به خاطر اینکه برنامه بنده مورد رضایت مخاطبان قرار گرفته بود مسوولان برگزاری برنامه که میزبانی این اجراها را به عهده داشتند، آن روز را به نام من نامگذاری کردند.
البته نمی دانم این اتفاق را در جایی ثبت می کنند یا نه که البته برای فهمیدن این موضوع نیز به راحتی می توان پیگیری کرد.
* شاید برای برخی از منتقدان این سوءتفاهم به وجود آمده که شاید چنین روزی مانند روز سعدی یا حافظی که در تقویم رسمی ما ثبت می شود در تقویم رسمی کشور آمریکا وجود دارد! و شما با تحریف خود را در چنین جایگاهی معرفی کردید.
- نه اصلا اینطور نیست من به هیچ عنوان چنین ادعایی ندارم. فقط در ۲۵ فوریه ۲۰۰۶ در سن دیگو ایالت کالیفرنیا روزی به نام حافظ ناظری به اسم بنده ثبت شده است. یعنی اگر شما در شهرداری کالیفرنیا روز بیست و پنجم فوریه ۲۰۰۶ را نگاه کنید حتما می بینید که روزی به نام حافظ ناظری در آن نوشته شده است.
البته یک مورد دیگر هم بود که در روزنامه لس آنجلس تایمز بخشی به عنوان «عجایب فرهنگی» قرار داشت که در سال ۲۰۰۹ ستونی به همین نام از من به عنوان یکی از گزینه های مصاحبه دعوت کرد که این موضوع برای برخی از دوستان نیز ناراحت کننده بود.
* پس چرا همان موقع اطلاع رسانی نکردید؟
- ما در آن زمان هم به صورت خیلی ساده این اطلاع رسانی را انجام دادیم. همچنین من در بیوگرافی خودم در آلبوم «بعد یازدهم» هم پیرامون این موضوع توضیحاتی را نوشته ام، کما اینکه فکر کنم همان موقع هم چند روزنامه این خبر را منتشر کردند اما چون مردم ایران من را نمی شناختند شاید این خبر خیلی مورد توجه قرار نگرفت.
به هر ترتیب اینها همگی در بیوگرافی «بعد یازدهم» آمد که فکر می کنم چون آلبوم فروش زیادی داشت شاید خیلی برای برخی ها سنگین بود که تمام این چیزها را ببینند و آمدند و گفتند اینها راست نیست و من هم متوهم هستم و خودم اینها را درست کرده ام در حالیکه تمامی مدارک جریانات موجود است.
*و قسمت سوم هجمه مخالفان شما به ماجرای مطرح شدن آلبوم در سایت معتبر «بیلبورد» بازمی گردد که بهتر است پیرامون این موضوع هم توضیحاتی را ارائه دهید.
- بله نکته دیگری که پیرامون این موضوع باید بگویم این است که در ابتدا می گفتند این کار اساسا در ردیف آثار کلاسیک قرار ندارد و اثر را می توان در ردیف کارهای «نیو ایج» و یا موسیقی کافه ای و موسیقی آسانسوری قرار داد.
البته این نوع نقد هم برای من قابل احترام است اما اگر این منتقدان عزیز می نوشتند که «به نظر من» این موسیقی باید در رستوران و کافه پخش بشود من صد در صد به آنها می گفتم که این نظر بسیار محترم است. ولی تعدادی از افراد منتقد نوشتند که موسیقی من فاقد فاکتورهای موسیقی سنتی است و به لحاظ تخصصی کار من را در حد موسیقی رستوران درجه بندی کردند. بنابراین می بینید که دیگر موضوع سلیقه شخصی یک نفر نیست و اتفاقا برای همین سعی دارم تا با وضوح جوابشان را بدهم.
پس دوباره و برای چندمین بار تاکید می کنم که این اثر به عنوان اولین اثر زیر شاخه کلاسیک در خاورمیانه توسط بزرگترین کمپانی موسیقی دنیا یعنی کمپانی «سونی» منتشر شده است. دوم اینکه این آلبوم در سایت بیلبورد فقط و فقط در بخش کلاسیک سنتی به عنوان یکی از زیرمجموعه های بخش کلاسیک این سایت به عنوان اثر شماره یک حائز رتبه شده است.
در حالی برخی از دوستان ادعا می کنند که من اعلام کرده ام در کل بخش ها به عنوان رتبه نخست برگزیده شده ام که این موضوع غلط است ولی آنها دائم روی آن تاکید می کنند. من قبل از اینکه بخواهم این صحبت ها را نفی کنم به این نکته شما را توجه می دهم که دوستان منتقد اشتباه بزرگی می کنند که نشان از عدم تحقیق است.
موسیقی کلاسیک سنتی یعنی چه؟ موسیقی کلاسیک سنتی یعنی باخ، موتسارت، بتهون و موسیقی سنتی ما یعنی میرزاعبدالله و از طرفی می گویند موسیقی من هیچ فاکتوری از موسیقی سنتی را ندارد و بعد از طرف دیگر می گویند موسیقی اش در کلاسیک ها اول نشده است فقط در کلاسیک های سنتی اول شده است! پس یعنی موسیقی من خیلی سنتی کلاسیک است؟! من باید کدام را باور کنم؟!
اما درستش این بود که سایت بیلبورد موسیقی من را با عنوان تاپ کلاسیک ریکوردر ثبت کرده است. حالا قضاوت با شما. در ضمن همین سایت یک جستجوگر دیگر نیز دارد که وقتی اسم بنده را در آن جستجو می کنید با دو عنوان اول مواجه خواهید شد. ابتدا «تاپ کلاسیک آلبوم شماره یک» و دوم آلبوم «کلاسیک سنتی شماره یک»
*قاعده این انتخاب به چه شکلی است؟ شما در جریان چگونگی انتخاب آنها هستید؟
- فروش. فقط فروش. بیلبورد یک سایت خاص نیست. بیلبورد یک کمپانی است که کارش فقط شمارش است که البته خیلی هم در کارهایشان سختگیر و جدی هستند و فقط با کد با آلبوم های به فروش رفته سر و کار دارند و هیچ تقلبی هم در کار نیست.
در پایان این بخش هم بگویم وقتی اثر برای گرمی رفت کار من تنها کار کلاسیکی بود که در هفت شاخه به دور آخر «گرمی» راه یافت. اثری که دوستان بر این باورند که یک کار رستورانی و اثری برای پخش در آسانسور است اما تمام دنیا پیرامون آن اشتباه کردند؟! پس معلوم است تمامی این رفتارها نشات گرفته از غرض ورزی است.
توضیح مهر: تعدادی دیگر از مدارک ارائه شده توسط حافظ ناظری درباره سابقه حضور همکارانش در جایزه گرمی نزد خبرگزاری مهر موجود است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com