به گزارش بولتن نیوز، معمولا هنرمند طنز پرداز در اثر هنری خود نمی خواهد و یا نمیتواند به علت ها بپردازد با این وجود مهران مدیری در سریال جدید خود به شکلی جسورانه با نمایاندن واقعیات بخشی از جامعه، در نمایی اغراق شده، سعی دارد ضمن نشاندن گل لبخند بر لبان «مخاطبان هشتاد میلیونی» خود، تلنگری بر ذهن آنهایی بزند که با سوءمدیریت خود این شغل و علم را به نموداری از توسعه نیافتگی جامعه نامتوازن امروز ما بدل کرده اند و باعث شده اند که بیماری به کابوسی تلخ برای بخش مهمی از جامعه و بازاری سود آور برای گروهی اندک تبدیل شود و الحق نباید در اینجا منکر زحمات صادقانه و انسانمدارانه بخش مهمی از جامعه پزشکی شویم که جان خود و بیمارانشان را یکی دانسته و آنچه دارند در هستی بیماران هدیه میکنند و بدون شک این بخش مهم از جامعه پزشکی مورد نظر ما و کارگردان نیست.
در این مقال هدف ما پرداختن به مضمون سریال جدید مهران مدیری نیست لیکن لازم بود در ابتدا به نحوی انتخاب موضوع دقیق ایشان را مورد تحسین قرار میدادیم. ما در این سطور به دنبال پاسخ به این سوال اساسی هستیم که آیا مهران مدیری در سریال اخیر خود توانست انتظارات مخاطبین خود را برآورده سازد و به عبارتی آیا میتوان «درحاشیه» را ادامه در خوری از «شبهای برره» دانست؟
به عقیده بسیاری از منتقدین مهران مدیری در «شبهای برره» تحولی اساسی در جریان طنز تلویزیونی ایجاد نمود. به طوری که میتوان به لحاظ ساختار و محتوا و نیز نوع نگارش متن آن را نقطه عطفی در سریال های طنز تلویزیونی نامید. در «شب های برره» زبان شیرین، محتوای غنی، مضمون نو و جسورانه و نیز تناسب موضوع با نیاز جامعه و مخاطب، باعث تمایز قابل تحسین این کار با آثار پیش از آن و حتی کارهای پیشین مدیری شده بود. این موضوع باعث بازخورد مثبت جامعه و تاثیرات مستقیم برمخاطب نیز شد که البته هنوز رگه های مثبت و منفی! تاثیر آن طنز تلخ اجتماعی را در جامعه میتوانیم احساس کنیم. این روند به شکلی نسبتا قابل قبول در کار مهم بعدی مدیری یعنی «قهوه تلخ» نیز که اجازه پخش از رسانه ملی را پیدا نکرد، تا حدودی ادامه پیدا کرد. بطوریکه همچنان محتوا، مضمون و ساختار متناسب با هم پیش میرفتند و مخاطبین گسترده ای را اینبار در خارج از حیطه تلویزیون با خود همراه میساخت اما « در حاشیه » علی رغم چشم انتظاری های بسیار ، به نظر می رسد نتوانست انتظارات مخاطبین خاص مهران مدیری را برآورده سازد.
با وجود آنکه بینندگان تلویزیونی در « قحط سال طنز و خنده تلویزیون » همچنان ساعتی از شبانگاه خود را پای سریال « درحاشیه » سپری میکنند اما نباید این اثر را روندی در خور از کارگردانی صاحب سبک بدانیم . به نظر نگارنده « در حاشیه » اندک مقبولیت خود را بیش از هر چیز مدیون حضور انبوه بازیگران نام آور و بداهه پرداز خود است و بیش از همه از یک متن ضعیف رنج می برد . نویسندگان محترم « در حاشیه » متاسفانه نتوانستند از این سوژه جذاب و پر قابلیت آنگونه که باید استفاده کنند و با اتکاء به هنرنمایی بازیگران توانمند ، هر قسمت از سریال را در چند سکانس ساده و کش دار به اتمام رسانده اند و تنها عامل خنده و نشاط ، شده جملات و تکیه کلام های خاص برخی بازیگران که آن هم اغلب برمیگردد به توانمندی ذاتی آن بازیگران . حال آنکه بسیاریاز موقعیت ها و مضامین مستتر در سوژه همچنان دور از دسترس نویسندگان باقی مانده است .
علاوه بر ضعف در متن ، به نظر می رسد بر خلاف گذشته ، مهران مدیری نتوانسته تعریف درستی از حضور بازیگران خود به عنوان کارکترهای اثر گذار در داستان به بینندگان ارائه دهد . بطوریکه با گذشت چندین قسمت هنوز حضور بسیاری از چهره ها تنها محدود شده به ادای چند کلمه تکراری و یک بازی اغراق آمیز کلیشه ای . اینگونه است که بی هیچ تعصبی باید گفت تنها نقطه قوت سریال ، پرداختن به موضوعی خاص و جذاب است که طرح آن بیان زبان حال جامعه و زبان دل مردم و مخاطبین محسوب می شود و تنها جذابیت اثر را باید در حضور چهره های محبوب و متعدد ذکر کرد وگرنه مجموعه به شدت متمایل به مجموعه های سطحی و روحوضی است که سالهاست از زمان آنها گذشته و به هیچ وجه مورد انتظار مخاطبین نبود.
مهران مدیری کارگردانی اندیشمند و صاحب سبک است که جامعه خود را به خوبی میشناسد و با ذائقه مخاطبین خود آشناست با اینحال « در حاشیه » نشان داد که مدیری از خود فاصله گرفته و به سطح نازل تری از جایگاه خود و توقع مخاطبین رضایت داده است. حال می توانیم از خود بپرسیم علت چیست؟.. آیا سطح توقع سفارش دهندگان ( مدیران شبکه ) از هنرمندان تنزل یافته ؟ اگر اینطور است آیا مشکلات مالی رسانه ملی باعث این سهل نگری و ساده اندیشی شده است؟ یا اینکه جناب مدیری جامعه مخاطبین خود را جمعیت اندک و آسان پذیر ! بدور مانده از شبکه های پر زرق و برق ماهواره ای تصور کرده که هر چیزی را میبینند و می پسندند !! کدامیک ؟ هرکدام که باشد تنها میتوان گفت ؛ حیف!!!
اکنون با حضور پر قوت رسانه های مختلف از جمله شبکه های ماهواره ای ، رسانه های مجازی و شبکه های ویدیویی در خانه های مردم و امکان مشاهده آثار پر قدرت و جذاب برای بخش وسیعی از جامعه مخاطبین ، عرصه رقابت برای صدا و سیما به عنوان رسانه ملی که در افق آن « دانشگاه عمومی » ترسیم شده است هر چه بیشتر تنگ تر و تنگ تر می شود و بسیار بعید به نظر می رسد اگر مدیران شبکه ها به فوریت به فکر ارتقای باور و اصلاح دیدگاه خود نسبت به موضوع برنامه سازی نباشند « رسانه ملی » بتواند جایگاه خود را در « سبد رسانه ای » خانواده ها حفظ نماید . البته رییس جدید رسانه ملی از بدو ورود خود تلاش نموده تا با اصلاح ساختاری و بازنگری در ماموریت شبکه ها و ترمیم کاستی ها گام های مفیدی در این جهت بردارد اما این به خودی خود کافی نیست و به نظر می رسد صدا و سیما تا رسیدن به جایگاه واقعی خود راهی دشوار و پر مانع در پیش دارد .
رضا سیف پور – کارشناس رسانه
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
آخه چی میگی فقط بلدید بگید این کارشو بلد نیست.
اي كاش هنرمندان طنزاين مملكت به اولين اصول انساني كه حفظ ارزش و شخصيت اقوام و گويشها است بتوانند احترام بگذارند.
روزي از يك طرف بام و روز ديگر از سوي ديگر بام ميافتند.