«مجید حسینزاده» فرمانده ناحیه بسیج خرمشهر نیز شهادت این رزمنده دلاور را تأیید کرد.
گروه تروریستی داعش با انتشار تصاویری از شهید منیعات به ابراز خرسندی از به شهادت رسیدن این جوان ایشان را «ابوالحسن الایرانی» معرفی کرده و مسؤولیت شهادت وی را بر عهده گرفته است.
گروه تروریستی داعش مکان شهادت ابوالحسن الایرانی مکان شهادت را تکریت عنوان کرده است.
پیکر شهید منیعات تا کنون به خانوادهاش تحویل داده نشده و از زمان مراسم تشییع و خاکسپاری این شهید خبری منتشر شده است.
جمهوری اسلامی ایران بارها تاکید کرده در اقدامات نظامی در عراق و سوریه مشارکت نخواهد کرد اما همچنان به ارائه مشاوره دفاعی و ارسال کمکهای انسان دوستانه به این دو کشور در مبارزه با داعش ادامه میدهد.
ایران از همان آغاز پیشرویهای داعش در عراق نسبت به بسیج فوری نیروهای مردمی در این کشور اقدام کرد و شماری از جوانان ایرانی نیز به صورت داوطلب در جنگ با تکفیریها و دفاع از مقدسات اسلامی به عراق رفتهاند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چه بسیار فرزندانی که بواسطه فرزند شرور و گنهکارشان در دنیا و آخرت سرافکنده و خوارند ولی پدر و مادر شهداء انزد خداوند جر و قرب ویژه دارند.
من اینقدر سیاهم که بخوام هم توفیق پیدا نمیکنم
روزمرگی زندگی از اقساط عقب افتاده تا مادر و همسرم و خانوادمون که تازه بی پدر شده، سخته بخوام برم .
خدایا
من ترسو نیستم، هستم؟
مطمئنم اونم جونشو دوست داشت زندگی رو دوست داشت خانواده داشت و دوستشون داشت.
چطوریه که یکی مثل اون میره و یکی مثل من می مونه.
فکرم که به اینجا میرسه از خودم نا امید میشم و میفهمم چقدر عقب افتاده و بدبختم.
اگر خدای نکرده بد بودی عمرا" تو ذهنت این زیباییها معنا نداشت.
اگر دور از جونتون صفاتی که به خودت نسبت دادی میداشتی هرگز به نظرت نمی رسید که بخوای دونه دونه بنویسی.
پاکی صفت بارز هر شیعه ایرانی ست که به وقتش نمایان میشه.
خدا رحمت کنه پدر بزرگوار و نگه دار مادر گرامیت باشه.
سایه ات برقرار
یـا علـــی
عزیز دلمی شهید آسمانی شهادت گوارای وجودت
از خدا بخواه ما را هم لایق بگرداند.
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بیطاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبه آصف دوران بروم