امیدواریم این مدیر پرحاشیه بداند که حافظه تاریخی مردم ایران رخدادهای خسارت باری همچون میدان دادن به جریان های مافیایی در دوره مدیریت او را فراموش نمی کنند و بداند که مصاحبه های خودجوش برای انکار جریان های دلالی نمی تواند حضور موثر او را در این جریان تطهیرکند ، که اگر روند تلاش های او ادامه یابد می توان نتایج جالب تری از دوران مدیریت ایشان مطالعه کرد.
گروه اقتصادی - مدیرعامل یکی از شرکت های اصلی زیرمجموعه شرکت ملی نفت ایران این روزها بی آنکه کسی از او درباره مافیا و روابط باندی و وجود دلالی در مجموعه های تحت مدیریت وی سوالی بپرسد به صورت خودجوش در حال نفی و رد وجود باندهای دلالی است!
به گزارش بولتن نیوز، این مدیرعامل که در حال حاضر در شرکتی با مسئولیت سنگین و خطیر تولید نفتی در خلیج فارس حضور دارد پیش از انتصاب به این سمت در سال گذشته مدیریت شرکتی را داشت که پیمانکار طرح های توسعه ای شرکت فعلی را بر عهده داشت و مدیریت او در شرکت قبلی هم کم حاشیه نبوده است.
از یک ماه قبل که یکی از مدیران پیشکسوت شرکت نفت در گفت و گو با سایت وزارت نفت صحبت هایی درباره وجود مافیا در سالهای قبل در صنعت نفت مطرح کرد و از تلاش های وزیر نفت برای زدودن تسلط مافیا سخن گفت تلاش های این مدیر نفتی برای رد وجود یا ارتباط با مافیا آغاز شد ، همین مساله باعث علاقمندی خبرنگاران به درک دلیل و کشف حقیقت تلاش های خودجوش وی شد.
در گزارشی که در ادامه می خوانید به برخی زوایای پیدا و پنهان یکی از مشهورترین پرونده های دلالی در صنعت نفت اشاره می شود با این توضیح که نتیجه گیری از این موارد را بر عهده ذهن هوشیار خوانندگان واگذار می کنیم.
در میانه دولت احمدی نژاد برنامه واگذاری شرکت پتروایران از شرکت های متعلق به شرکت نفت ،علی رغم طی شدن بخش عمده ای از کار ، ناگهان بادستور برخی مقامات ملغی می شود و این واگذاری به یکی از پرحاشیه ترین برگ های پرونده خصوصی سازی بدل می شود ، مدیرعاملی جدید در شرکت کماکان دولتی مانده مستقر می شود و در گام نخست ، آقای " ط " که یکی از نزدیکترین دوستانش بود را به عنوان مدیرشرکتی فرعی که با هدف اجرای حفاری تاسیس شده بود برمی گزیند( شرکت DCI ) تا کار خرید و انتقال دو دستگاه دکل حفاری دریایی از چین به ایران انجام شود، نرخ هرکدام از این دکل ها بر اساس قراردادهای رسمی بیش از 170 میلیون دلار تعیین می شود در حالی که نرخ دکل هایی با همان مشخصات در آن سالها حداکثر 140 میلیون دلار بوده است، حضور مداوم برادر یکی از مقامات باندپایه سابق نفت در تمامی دقایق عملیات خرید و مذاکرات نشان از وجود نفوذ سطح بالا در سیستم واسطه گری این دو دکل داشت.
البته آقای" ش. ن" یا همان برادر مقام اسبق ؛ یکی از نامدارترین دلالان بین المللی دکل های حفاری و قطعات است و ردپای وی در بسیاری از نقل و انتقال های نفتی پابرجاست! در ادامه همین داستان و مدتی بعد شرکت پینی اعلام می کند که اولین دکل به سفارش پتروایران آماده تحویل است ، دکل حفاری آبهای سرزمینی چین را به قصد خلیج فارس ترک می کند اما پس از گذار از تنگه هرمز به جای در پیش گرفتن کریدور رسمی خطوط دریایی ایران به سوی آبهای امارات عربی متحده می رود! دکل مذکور یکراست وارد یارد تعمیرات دریایی QGM می شود و در لاین تعمیرات اساسی و تکمیل قرار می گیرد ! حقیقت تلخ اینجاست که دکل مذکور دکلی نیازمند تکمیل بوده است و در حقیقت کالای خریداری شده توسط پتروایران ، کالایی ناقص و نیازمند تکمیل بوده است ، البته انتقال دکل مذکور به یارد QGM با استقبال شدید آقای " ب" که یک دلال ایرانی ساکن امارات است و ادعای مالکیت یارد مذکور را هم داشت مواجه می شود ، هرچند بعدها مشخص شد شوق و شعف آقای " ب " بی دلیل هم نبوده است و پتروایران بابت تکمیل این دکل تازه خریداری شده حدود 20 میلیون دلار به آقای ب پرداخته است!
با این وصف خرید دکلی حفاری برای صنعت نفت ایران در حدود 200 میلیون دلار آب می خورد که آشکارا در حدود 60 میلیون دلار گران تر از انواع مشابه در تمام جهان داشت و همین مساله به ویژه خرید دکلی ناقص ، دارای بیش از 40 مورد ایراد اساسی و دارای تجهیزات و ماشین آلات یک دهه قبلش( آنگونه که بعدها احراز شد) حساسیت برخی دستگاه های نظارتی را برانگیخت و موضوع در پرونده ای ویژه پیگیری شد، اما در نهایت مدیروقت پتروایران برای سرپوش گذاشتن بر این اتفاق خسارت بار رفیق شفیق قدیمی اش آقای "ط" را به عنوان مقصر ماجرا معرفی و با اخراج وی قول می دهد از این موارد تکرار نشود!
در ادامه مقرر شد خرید قطعی و انتقال دکل دوم تنها با تایید گروهی از کارشناسان زبده و اهل فن صنعت نفت مجوز داشته باشد و به همین دلیل تیمی از کارشناسان فنی نفت در عملیات پروسه ساخت دکل در چین حاضر شدند و در نهایت گویا با وجود اصرارها و لابی های اخوی مقام سابق بلندپایه نفت ، کارشناسان وزارت نفت زیربار تایید فنی دکل نمی روند ، حتی چینی ها راضی می شوند بیش از 30 میلیون دلار در قیمت تخفیف اعمال کرده و عملیات تکمیل دستگاه را هم در همان چین انجام دهند با اینحال به دلیل احراز وجود جریانی مافیایی در خرید این دکل ها ، وزارت نفت زیربار خرید نمی رود.
آن دکل دوم که بی مشتری مانده بود چندتابستان و زمستان در همان یارد به انتظار مشتری نشست و عجیب اینکه مشتری بعدی هم باز از سرزمین ایران از راه رسید! میلیاردری معروف که تحریم سفره ای کلان برای او بازکرده بود با پرداخت حدود صدمیلیون دلار پیش پرداخت ، و عقد قرارداد اولیه خرید دکل را برعهده گرفت تا آن را وارد عملیات حفاری نفت و گاز ایران کند اما اقبال یارش نبود و به دلیل مسایل مالی گرفتار شد و از آنجا که بخش عمده ای از تخلفاتش شامل بدهی به وزارت نفت بود ، پیش پرداخت صدمیلیون دلاری اش به عنوان بخشی از اموال او در اختیار وزارت نفت قرار گرفت و اکنون می رود تا همان دکل که چندسال قبل با رویگردانی وزارت نفت از حرکت به سمت ایران محروم شده بود پای در آبهای گرم خلیج فارس بگذارد، این دکل برای صنعت نفت ایران حکم داستان معروف کفش های میرزانوروز را پیداکرده است که صاحبش شانس خلاص شدن از آنها را نداشت ، اکنون هم بازی روزگار کاری کرده دکلی که چندسال قبل به دلیل ایرادهای متعدد فنی و وجود جریان قدرتمند دلالی در پروسه خریدش مهر "غیرمجاز" خورد باز برای حرکت به سمت ایران لحظه شماری کند!
تمام این اتفاقات در پتروایران ودر دوره مسئولیت مدیری رخ داد که این روزها به عنوان مدیرعامل یک شرکت بزرگ تولید نفت در خلیج فارس، به صورت خودجوش در تلاش برای رد هرنوع وجود جریان های مافیایی در نفت و تطهیر روند معاملاتی شرکت تحت مدیریتش با جریان های مافیایی است.
امیدواریم این مدیر پرحاشیه بداند که حافظه تاریخی مردم ایران رخدادهای خسارت باری همچون میدان دادن به جریان های مافیایی در دوره مدیریت او را فراموش نمی کنند و بداند که مصاحبه های خودجوش برای انکار جریان های دلالی نمی تواند حضور موثر او را در این جریان تطهیرکند ، که اگر روند تلاش های او ادامه یابد می توان نتایج جالب تری از دوران مدیریت ایشان مطالعه کرد.
چه دولت گذشته و چه حال و چه آینده