گروه سینما و تلویزیون، ساعتی پیش یکی از منتقدان سینما پس از تحمل 5 ماه بیماری درگذشت؛ قوکاسیان کتابهای متعددی در حوزه نقد سینما و سینماگران مختلفی چون بیضایی، كیمیایی، كیارستمی، فرمانآرا، سینایی، گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا، مجید انتظامی و... تالیف و تدوین كرده است.
به گزارش بولتن نیوز، در ادامه ضمن پرداختن به خبر ناگوار درگذشت «زاون قوکاسیان» این مرد دوست داشتنی سینمای کشورمان و انتشار پیام های تسلیتی از سوی «خانه سینما»، «انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی» و «انجمن سینمای جونان ایران»، گفت و گویی منتشر نشده با او را تقدیم می کنیم.
برای مشاهده دیگر اخبار فرهنک و هنر اینجا کلیک کنید.زاون قوکاسیان ساعت 14 امروز و پس از تحمل 5 ماه بیماری در منزلش درگذشت.
زاون قوکاسیان متولد ۱۳۲۹ اصفهان، فارغالتحصیل شیمی از دانشگاه اصفهان بود که از سال ۱۳۵۰ فیلمسازی آماتوری را آغاز کرد.
این منتقد فقید؛ کتابهای متعددی در حوزه نقد سینما و سینماگران مختلفی چون بیضایی، كیمیایی، كیارستمی، فرمانآرا، سینایی، گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا، مجید انتظامی و... تالیف و تدوین كرده است.
پیام تسلیت خانه سینماهيات مديره و مدير عامل جامعه اصناف سينمای ايران در گذشت زاون قوکاسیان نويسنده، منتقد، و مستند ساز را تسليت گفت.
هيات مديره و مدير عامل جامعه اصناف سينمای ايران در گذشت نويسنده، منتقد، معلم و مستند ساز موثر سينمای ايران زاون قوکاسیان را به جامعه فرهنگی هنری ايران به ويژه هموطنان اصفهانی و بازماندگان وی تسليت می گويد.
بی شک تاثير خامه او در ثبت و ضبط تحولات سينمای ايران و شفقت پدر گونه اش با هنرجويان سينما علاوه بر روح لطيفش در محبت به همنوعانش هماره بر لوح حافظه سينما باقی خواهد ماند.
خانه سينما مفتخر بوده تا در زمان حيات اين موحدِ راستینِ عاشق سينما در دومين جايزه كتاب سال سينمايی از همت عالی اش در عرصه مكتوب و آموزش سينما تجليل كند.
خانه سينمای ايران از خداوند متعال برای وی علو درجات و برای بازماندگانش صبر و اجر طلب می كند.
پیام تسلیت انجمن منتقدان و نویسندگان سینماییجای خالی بعضی هرگز پر نخواهد شد، زاون قوکاسیان یکی از آنهاست؛ نیکمرد بزرگوار سینمای ایران که جای او همیشه در سینما و جامعه نقد خالی خواهد ماند.
انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به مناسبت درگذشت زاون قوکاسیان پیام تسلیتی داد.
در متن این پیام آمده است: «جای خالی بعضی هرگز پر نخواهد شد، زاون قوکاسیان یکی از آنهاست؛ نیکمرد بزرگوار سینمای ایران که جای او همیشه در سینما و جامعه نقد خالی خواهد ماند. بی شک سینمای ایران مدیون این پژوهشگر، منتقد و نویسنده شاخص سینمایی است.
انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران سوگمندانه درگذشت زاون قوکاسیان را به جامعه منتقدان و جامعه فرهنگی و سینمایی ایران تسلیت میگوید و برای آن مرحوم آمرزش و برای بازماندگانش صبر آرزومند است.»
پيام تسليت انجمن سينمای جوانان ايرانامروز مردی از ميان ما رفت كه محبوبيتش و مهربانيش را همه مهر تاييد می زنند. امروز مردی از ميان ما رفت كه نه تنها عاشق سينما كه دوست و همراه سينما بود.
«زاون قوكاسيان» عزيز را با چهره خندانش و خاطرات شيرين دوستان و شاگردانش به خاطر خواهيم آورد، با عشقش و رفاقتش به سينما.
نوشته ها و تاليفات متعدد قوكاسيان، فيلم هايی كه به يادگار گذاشت و بيش از همه حضور پررنگش را در نما به نمای فيلم های بيشماری كه حاصل دانش و همياری او بود سال های سال مرور خواهيم كرد و به ياد خواهيم داشت.
خانواده انجمن سينمای جوانان درگذشت «زاون قوكاسيان» را به خانواده و بازماندگان ايشان و به همه كسانی كه طعم مهربانيش را چشيده بودند، تسليت عرض می كند.
گفتوگویی منتشرنشده با «زاون قوکاسیان»: نخواستم به فرصت طلبی محکوم شومقطار درگذشتگان سینمای ایران، در نخستین روز آخرین ماه سال نیز مسافر دیگری را به خود دید و این بار، منتقد دوست داشتنی و قدیمی سینمای ما، "زاون قوکاسیان" درگذشت. گفتگوی منتشرنشدهای با او منتشر میشود.
منتقد بزرگی که بسیاری از کارگردانان بزرگ همین سینما، برای تولیدات جدیدشان با وی مشورت می کردند. بسیاری از بازیگران و فیلمنامه نویسان، با نصایح و سفارش های او، به جامعه سینمایی کشور معرفی شدند.وی سال ها در دانشگاه های مختلف اصفهان و تهران در زمینه سینما تدریس کرد.بزرگترین خصیصه این منتقد سرشناس، دور بودن وی از فضای تفرعن و خودخواهی بود به نحوی که وقتی کسی از وی راهنمایی یا تدبیری برای حل مشکل هنری خود می خواست، وی تمام تلاش خود را برای هموار کردن مشکلش به کار می بست؛ نکته ای که همه بدان معترفند.
چندی پیش با این منتقد دوست داشتنی و مهربان سینمای ایران گفت و گویی انجام داده بودیم که فرصت انتشار نیافت. در ادامه متن حرفهای زاون قوکاسیان را در این گفتوگو میخوانید.
سال 75 فعالیتم را در اصفهان آغاز کردمعاشق سینما بوده و هستم.مهم نبوده در چه موقعیتی قرار داشتم.گاهی نقد نوشتم، گاهی فیلم ساختم ولی همواره تلاشم بر این بود که برای بچه هایی که سینما را دوست دارند و عاشق آن هستند محلی پیدا شود.مثلا در سال 75 اولین کانون فیلم حوزه هنری اصفهان راه اندازی شد که آغازگرش من بودم تا الان که این جریان سرعت های متفاوتی داشته و با منش ها و اخلاق های متفاوت این ریتم تداوم یافته اما عوض نشده و وجود دارد و من خستگی ناپذیر سعی کردم تعطیل نشود و ادامه پیدا کند.جشنواره فیلم کوتاه را در اصفهان راه انداختم که 3 سال من دبیر آن بودم.این جشنواره اگرچه بودجه ای بسیار اندک داشت اما تاثیرات فرهنگی خوبی داشت که ناگهان با سیاست های وزارت ارشاد متوقف شد.4 سال هیچ خبری در اصفهان نبود تا پائیز چند سال پیش که جشنواره قرآنی تسنیم برگزار شد با بودجه ای بسیار زیاد که برخلاف تصور من کاری نبود کارستان.در زمستان 89 جشنواره حسنات را با بودجه ای بسیار محدود برگزار کردیم که نتیجه اش بعد از 4 سال سکوت، آغاز درخشانی بود.
نخواستم به فرصت طلبی محکوم شوم !بین سال های 51 تا 55، چهار فیلم 8 میلیمتری ساختم که 3 فیلم مورد توجه قرار گرفت.سوژه آخرین فیلمم شهادت بود که در سینمای بعد از انقلاب خیلی به آن پرداخته شد اما من ترجیح دادم تا این فیلم، بعد از انقلاب نمایش داده نشود تا به فرصت طلبی محکوم نشوم.در سال 60 به مستند سازی روی آوردم و 3،4 کار مردم شناسی انجام دادم.فیلم بلند "همه فرزندان من" را در حوزه دفاع مقدس ساختم تنها فیلمی که "ولی الله شیر اندامی" پس از انقلاب در آن بازی کرد.این فیلم در جشنواره آن سال به شدت سانسور شد.به همین جهت کار داستانی را رها کرده و دوباره به مستند بازگشتم.ضمن اینکه کار نگارش کتاب را نیز شروع کردم.تا سال 75 فعالیتی در اصفهان نداشتم.در سال 75 کانون فیلم حوزه هنری، راه اندازی شد.در سال 78 مدیریت بخش سینمایی سوره به عهده من گذاشته شد تا سال 82.در این سال متاسفانه، این بخش تعطیل شد تا اینکه در سال 85 دانشگاه سپهر، بخش سینمایی اش را افتتاح کرد و من از آن زمان تاکنون در این مرکز مشغول به فعالیت هستم.
محدودیتها اجازه فیلم ساختن را به من ندادمهمترین دلیل اینکه چرا من بطور جدی به ساخت فیلم نپرداختم، در وهله اول به محدودیت ها بر می گردد. سینمایی که من دنبالش بودم با محدودیتهای دهه 60 همخوانی نداشت.آدمهای من از اقلیت ها می آمدند و خیلی چیزها را باید رعایت می کردند.مستندهای من بیشتر در حوزه ارامنه بود چه معماری و چه مراسم هایشان.من به سراغ این گونه مستند رفتم و از ساخت هیچ کدامشان هم پشیمان نیستم.یک فیلم مستند - داستانی هم درباره زندگی یک نقاش ساختم که تنها یک نمایش جشنواره ای داشت.بیشتر به سمت کار پژوهشی رفتم و وقتم معطوف به این قضییه شد تا امروز.البته کتابهای نوشته شده بسیاری دارم که امیدوارم مجوز چاپشان صادر شود.موضوعیت این کتابها از سینمای مستند گرفته تا تاریخ نگاری که تمامشان در مورد سینمای ایران است.
انگار مدیران فرهنگی نمی خواهند حرکتی فرهنگی در اصفهان شکل بگیردفرهنگسرای قلمستان برای مدتی دوره های فیلمنامه، کارگردانی و بازیگری برگزار می کرد که خیلی خوب بود.چند سالی هم هست که تالار هنر به اکران فیلمهای حوزه های مختلف می پردازد. متاسفانه برای 4 سال، اصفهان خالی از هر جشنواره ای شد. با رفتن جشنواره کودک، سینمای کودک با چالش بزرگی مواجه شد.نه اینکه همدان آنرا نابود کرد، بلکه اصفهان مناسب ترین شهر برای برگزاری این جشنواره بود.با وجود این جشنواره، خانواده ها یک عادت درست فرهنگی پیدا کرده بودند.من خیلی ها را می شناسم که جزو داوران کم سن و سال در این جشنواره بوده و در بزرگسالی جزو کارگردانان و بازیگران و اهالی هنر شدند.
اصفهان نباید آن جشنواره را طی همان چند سال، از دست می داد اما عدم پایمردی برخی مدیران فرهنگی اصفهان سبب از دست دادن این جشنواره مهم شد.بی سیاستی های مدیریت وقت فارابی و مدیران اصفهان به تعطیلی سینمای کودک انجامید.اگر صد سالن هم در همدان بسازند، همدان همدان است و اصفهان اصفهان.مثلا اگر فیلمهای کن در هامبورگ نمایش داده شود، موفق نیست چرا که کن، محاسبات و ساختارش به گونه ای است که به درد کن می خورد.
اصفهان جذابیت های بصری فراوانی دارد و شهر مهمی در دنیاست.وقتی اسم جشنواره کودک به میان می آمد فلان تهیه کننده در فرانسه یا چک می دانست اصفهان کجاست و این جشنواره، چه جشنواره ای است.فستیوال کودک از سال 45 آغاز به کار کرد اما اوایل انقلاب تعطیل شد و پس از آن در تهران مجدداً از سر گرفته شد و بعد به مدت 20 سال به اصفهان آمد و اینجا ماند.البته در این 20 سال، چند دوره تعطیل شد و حتی یک دوره هم به کرمان رفت.این جای تاسف است که جشنواره ای نتواند جایگاهش را تثبیت کند.
در حالی که مسایل فرهنگی هم می تواند در کشور ما حساب و کتاب ویژه ای داشته باشد.این جشنواره مواهب خیلی زیادی داشت.بعد از این جریان، تئاتر کودک هم آمد که آن هم رفت.گویا دوستان فرهنگی در حال چانه زنی هستند که هیچ حرکت فرهنگی در اصفهان شکل نگیرد.
سیاست فرهنگی خوبی در اصفهان وجود نداردمشکل عدم رغبت مردم اصفهان به رفتن در سینما را باید با مکان هایی که این سینماها در آن واقع شده اند، در ارتباط دانست. ببینید هم اکنون تمام سینماهای ما در چهارباغ است و بسیاری از شهروندان به دلیل ترافیک این خیابان و شلوغی آن، قید رفتن به سینما را می زنند. ضمن اینکه در اصفهان سیاست فرهنگی خوبی وجود ندارد که مردم را به سینما رفتن ترغیب کند. باید پذیرفت که مدیران ما به فکر توسعه سینماها نیستند. با یک برنامه ریزی درست از مجاری مطبوعات، رادیو و تلویزیون می توان بسیاری از عادات صحیح فرهنگی را برای مردم نهادینه کرد.این نیاز به یک کار زیرساختی دارد تا اصفهان بتواند جایگاه فرهنگی خود را پیدا کند.
مدتی یکی از سینماهای شهر، فیلم فرهنگی اکران می کرد که این کار تعطیل شد.خیلی از فیلم های هنری که در تهران نمایش داده می شود را ما در اصفهان نداریم.من بارها دیده ام که فیلمهای هنری سینماهای تهران در اصفهان یا نمایش داده نمی شوند و یا با اکران چند روزه به پایان می رسند. اگر برنامه ریزی دقیقی در این حوزه صورت پذیرد، جوانان ما خودشان را با این برنامه ریزی وفق می دهند و موجبات تعالی این شاخه از فرهنگ را پدید می آورند.
وقتی مدیران بومی کارهای خوبی انجام نمی دهندمتاسفانه سیمای اصفهان مدتی خوب می شود و مدتی ... نمی داند از چه چیزی باید حمایت کند. مسائل فرهنگی در اصفهان، از تلویزیون می توانست با قدرت بیشتری اعمال شود.
دهه 70 دهه بارورتری برای استان بود.اگر مردم را در مسائل فرهنگی هدایت نکنید در گرداب انحطاط سقوط می کنند. برنامه ریزی و اتاق فکری که در جهت ارتقای فرهنگی مردم در سیمای اصفهان باید صورت پذیرد یا اصلا وجود ندارد و یا به صورتی ضعیف عمل می کند. ببینید مثلا چند سال پیش یک برنامه در مورد تخت فولاد ساخته شد؛ برنامه خوبی بود اما ساختش را به کسی داده بودند که نه اصفهانی بود و نه تخت فولاد را می شناخت.
در حال حاضر ساخت چنین برنامه هایی یا آنقدر کم است که به چشم نمی آید و یا اینکه خیلی ضعیف ساخته می شوند.اصولا مدیران بومی باید کارهای بهتری انجام دهند.
نمی دانم چرا بعضی ها ناراحت می شوندمردم از دیدن بازیگران تکراری، میمیک های تکراری و موضوعات بی ربط خسته شده اند. در فیلم های به اصطلاح کمدی، که مدتی بازار بسیار گرمی داشت، بازیگران خودشان را تکرار می کنند. خوشبختانه که تب ساخت این آثار فروکش کرده و مهمترین دلیلش هم این است که آثار این چنینی دیگر نمی فروشند. ارشاد به ممیزی ها اشکال وارد می کند اما به لحاظ ابتذال در فیلمنامه، مانعی ایجاد نمی کند. مطمئناً شکست اقتصادی، جلوی کار سازندگان این فیلم ها را خواهد گرفت.هر چه بتوانیم به لحاظ فرهنگی سرمایه گذاری کنیم، جلوی ساخت این فیلم ها گرفته می شود.
ده نمکی در سه گانه «اخراجی ها»، از یک سری خطوط قرمز عبور کرد و مردم هم استقبال کردند. اگر کارگردان دیگری زبان طنز را بلد باشد و مشکلات را به خوبی بیان نماید، فیلم او هم مانند "اخراجی ها" موفق خواهد بود. نمی دانم چرا بعضی ها وقتی یک فیلم خوب می فروشد، اینقدر ناراحت می شوند در حالی که این به نفع سینماست.
«هامون»، نمونه موفق کارگردانی هوشیار و بازیگری قدرتمند«فاطمه معتمدآریا» در «گیلانه» بازی کرده، در «دختر شیرینی فروش» هم ظاهر شده و توانسته در هر دو گونه، قوی ظاهر شود. دیگر دوره ای که قهرمان اول در فیلم ها موفق است، گذشته و یا بسیار کمرنگ شده. ما در مقوله بازیگری باید کارگردان آگاهی داشته باشیم که بازیگر را رهبری کند در عین حالی که بازیگر هم باید قدرتمند باشد.
«هامون»، نمونه خوبی در این مورد است؛ هر کدام از این دو طرف اگر ناقص عمل کنند، نتیجه خوبی حاصل نمی شود. کارگردان باید بسیار هوشیار باشد که نقش با بازیگر انتخابی او تطابق کامل داشته باشد.
شاهکارهای مهرجویی، بیضایی و کیمیایی«فرامرز قریبیان» را در «شهر زیبا» دوست ندارم. هر کارگردانی دو، سه فیلم شاهکار دارد که آن هم به دلایلی چون جوانی و شرایطی که دارد، شکل می گیرد. مگر مهرجویی چند شاهکار مانند «هامون» دارد؟ آیا همه فیلم های بیضایی «مسافران» می شود یا آیا کیمیایی توانست پس از «گوزنها» شاهکار دیگری خلق کند؟
وقتی ادعای فیلمنامه نویس تازه کار ما از همینگوی بیشتر می شود!باید چند جشنواره را مخصوص فیلمنامه قرار دهیم.باید یک کار مطالعاتی و پژوهشی انجام دهیم تا ببینیم فارغ التحصیلان دانشگاهی این رشته بهتر می نویسند یا کسانی که در کلاس های آزاد حضور دارند.باید ببینیم که فیلمنامه خوب را از کجا باید پیدا کنیم.نباید بین فیلمنامه نویسان ما خودخواهی وجود داشته باشد. مثلا «ارنست همینگوی» در کنار نیکلز می نشیند و با دو نفر دیگر، بر اساس کتاب خود، فیلمنامه می نویسد تا هاکس آن را بسازد اما در اینجا نویسنده و کارگردان تازه کار ما حاضر نیست در نوشتن سناریو با کسی مشارکت و همفکری داشته باشد.
امیدوارم شرایط سینما انسانی شوددلم می خواهد تمام کسانی که با استعدادند، قدرتشان را نشان دهند. امیدوارم تمام استعدادهایی که راه ورود به سینما را نمی دانند بتوانند هر چه زودتر به این مهم دست یابند و در نهایت امیدوارم شرایط، آن قدر انسانی شود که هر انسانی که استعداد و توانایی دارد، بتواند در سینما موفق باشد.