به گزارش بولتن نیوز، دکتر علیرضا عباسی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتگو با رادیو فرهنگ
قدرت یک جامعه سرجمع توانایی های آن جامعه است تا بتواند برای دست یابی و
تامین منافع ملی خود ،اراده خود را برسایر جوامع غالب نماید.لذا اگرموضوع
قدرت ملی را از منظر جغرافیای سیاسی بنگریم نمی توانیم ویژگی جمعیتی آن را
نادیده بگیریم.بی تردید از مولفه های مهم و محسوس قدرت و اقتدار یک جامعه
،در کنار سایر مولفه ها چون توان نظامی،وسعت سرزمینی،میزان منابع طبیعی
،داشتن برنامه های استراتژیک و راهبردی،مولفه جمعیت است.
البته و صد البته که صرف جمعیت ویا جمعیت با هر کیفیتی نمی تواند مولفه
مهمی برای اقتدار جامعه باشد.اینجاست که موضوع کیفیت جمعیت مطرح می شود.به
عبارت دیگر صرف افزایش جمعیت ،قدرت آفرین نیست بلکه باید کیفیت هم داشته
باشد.عواملی که موجب ارتقاء سطح کیفیت جمعیت می شود از یک سو به نداشتن
معضلاتی چون فقر و بی کاری،بی سوادی و نا آگاهی و.... باز می گردد و از سوی
دیگر به وجود سطح مطلوبی از رفاه و برخورداری،آگاهی و فرهنگ و اخلاق.به
سخن دیگر جمعیتی قدرت آفرین و اقتدار زاست که با غلبه بر معضلات و
نابسامانی های اقتصادی،سیاسی ،فرهنگی و اجتماعی خود را به سطح مطلوبی از
سامان مندی و برخورداری رسانده و کیفیت وجودی خود را افزایش داده
باشد.افزایش جمعیت در صورتی که همراه با افزایش رفاه و برخورداری،آموزش ،
آگاهی ،آسایش و آرامش نباشد نه تنها نمی تواند منشا اقتدار گردد بلکه چه
بسا اقتدار را نیز به افول و سقوط بکشاند.
از منظری صرفا سیاسی و نظامی ،جمعیت بیشتر نوعی توان و امتیاز است اما از
منظری کلی تر و افقی بازتر، ویژگی های کیفی جمعیت چون سطح آگاهی،آهنگ رشد
جمعیت،میزان مشارکت جمعیت در سرنوشت خود و میزان رفاه و برخورداری جمعیت
،جای خود را در تحلیل نسبت میان جمعیت و قدرت باز می کند.
نکته دیگر این است که جمعیت ،آن گاه می تواند عامل قدرت باشد که افراد
جامعه از همسویی در جهت گیری ها برخوردار باشند.یعنی جامعه ای همگن باشند
و حتی اگر از تنوع قومی برخوردارند،عامل یا عواملی چون سرزمین،دین،زبانی
مشترک یا قوانینی جامع و عادلانه آن ها را به هم پیوند زده،همگن و یکپارچه
نماید.همسویی در جهت گیری ها معنا و مفهوم مشارکت را سرشار می کند و مشارکت
مولفه ای است بسیار حیاتی و مهم که تحقق معنای شهروندی نیز در گرو آن است.
توزیع نامتوازن جمعیت و آثار آن
ساختار کلی جمعیت یک کشور درست مانند یک ارگانیسم زنده است که باید بین بخش
های مختلف آن نوعی تعادل و هماهنگی برقرار باشد.یکی از ابعاد چنین تعادلی
مساله توزیع متوازن است.در واقع توزیع نامتوازن خبر از عدم تعادل جمعیتی می
دهد و یا تعادل و توازن آن را مختل می کند.
"آلفرد سوی"جمعیت شناس و اقتصاد دان فرانسوی معتقد بود که همواره دو خطر
تهدید کننده جامعه است:زیادی جمعیت و کمی آن .نکته این است که در صورتی که
سیاست های افزایشی یا کاهشی جمعیت برنامه ریزی شده و متناسب با امکانات
باشد خطر و تهدید نیست اما باید از مخاطرات توزیع نامتوازن جمعیت واهمه
داشت.عدم توازن جمعیتی یعنی این که جمعیت ساکن در یک مساحت معین ،نامتناسب
باشد.
در هر جامعه ای اصلی ترین و مهم ترین هدف سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها
عبارت است از تامین حداقل رفاه و برخورداری برای حداکثر جامعه.این به معنای
فراهم آوردن شرایط مناسب زندگی برای همه از سوی دولت هاست.تمهید شرایط
مناسب زندگی اجتماعی جز با ارتقاء سطح رفاه و برخورداری و آسایش مردم
امکان پذیر نیست و حتی دست یابی به اهداف بلند و متعالی چون رشد و توسعه
فکری ،اخلاقی و فرهنگی جامعه،بدون آن میسر و میسور نیست.
ارتقاء رفاه و آسایش مردم هم به نوبه خود در سایه وجود توازن جمعیتی روی می
دهد.توزیع نامتوازن جمعیت منجر به بی عدالتی های در آمدی و محرومیت های
اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی بخش هایی از جامعه می شودکه همین،به مهاجرت های
بی رویه می انجامد.از سویی توزیع نامتوازن جمعیت،خود محصول بی عدالتی های
درآمدی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی است،از سوی دیگر چنین بی عدالتی
هایی را گسترش می دهد و به دور باطلی می انجامد.
ایران نیز با مساله توزیع نامتوازن جمعیت مواجه است.چنین عدم توازنی معلول
عوامل خواسته و ناخواسته اقلیمی،اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی و سیاسی است که هر
کدام از این عوامل بر هم تابیده،همدیگر را تغذیه و تشدید یا خنثی می کنند.
در غیر این صورت اینده خوبی را نخواهیم داشت.
بسيار مطلب جالبى بود, همانطور که جنابعالى نيز متذکر شديد, بنده نيز به اين اصل اعتقاد دارم که: اقاي با کيفيت بالا بسيار مفيدتر, کاراتر, هوشمندانه تر. و قوى تر. از اکثريت بى کيفيت عملکرد اجتماعى دارند,
تلاش براى ارتقاء سطح کيفيت از وظايف فرهنگى و اجتماعى فرهيختگان جامعه مى باشد.
با صحبتهای وزین و آگاهانه جنابعالی موافقم. بنظر می رسد اینگونه گفتگوها و نظریه ها میتواند برای پیشرفت قدرتمند یک کشور دارای اعتبار جهانی از لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی و . . . مفید باشد و به عنوان یک نظریه راهبردی و استراتژیک با برنامه ریزیهای کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت بر اساس اموری که از بدو تولد برای یک فرد از جامعه و جامعه با شرایط ایده آل برای ادامه زندگی مربوط می شود باشد.
ضمن تشکر، معتقدم رسیدن به جمعیت ِ با کیفیت، بیش از توجه به سیاستهای «کنترل جمعیت»، نیازمند توجه به سیاست های «رفاه» است.
بر این باورم که تدوین درست و علمی سیاست های رفاه، تا حد زیادی تکلیف سیاست گذاران، متخصصان و همچنین افراد جامعه را در باب جمعیت مشخص می نماید.
در شرایط برخورداری از سیاست ها و برنامه های رفاهی علمی و مدون، با جامعه ای مواجه خواهیم بود که خودش تا حد زیادی تصمیم گیری در این باب را درست انجام خواهد داد.
گرچه به هرحال در برخی شرایط، گریزی از تدوین سیاست های تشویقی و تنبیهی نخواهیم داشت.
سپاسگزارم.
مشخصاً پيش بيني فرآهم أوردن تسهيلات قيد شده نظير اموزش ، تأمين حداقل رفاه اقتصادي ، اجتماعي ، تأمين منابع خدماتي و ،،، بطور كلي كار ساده اي نيست و مستلزم وقت ، انرژي و سرمايه است . بنابراين أمار نشان داده در كشورهاي در حال توسعه كه با افزايش جمعيت روبرو بوده از فقر و تهيدستي مردمان ان قلمرو سرشار بوده به دليل انكه همانطور كه در مطلب قيد فرموديد افزايش جمعيت بدون توجه به برنامه ريزي هاي كوتاه و بلند مدت نه تنها موجب قدرت جامعه نخواهد شد بلكه مشكلاتي نظير فقر ، بيكاري ، بي سوادي و مواردي از اين نظر ميتواند جامعه اي را منفعل بكند بنابراين افزايش جمعيت همواره دليل بر قدرت نخواهد بود .
بسیار سپاسگزار م که این بحث را به مشارکت گذاشتید زیرا مدتی است دغدغه ذهنی من شده چرا که بدون توجه به امکانات هر جامعهوعدم برنامهریزی صحیح اگر دم از رشد جمعیت زده شود نتیجه ان ستو ن های پوسیده ای است که با یک تلنگر از هم متلاشی میشود ودرست مثل کارخانهای که محصولاتش را بدون توجه به کیفیت با رشد کمی به بازار عرضه می کند (نگاه ابزاری به انسان) وپس از چندی موجب نابسامانی در جامعه میگردد. لذا من بر این عقیده ام که قدرت یک جامعه در این عصر بیشتر به غنای فرهنگی و رشد اخلاقی و هبستگی و اعتماد شهروندان بهم و سیستم اجرایی دولت و همچنین سیاستگذاریهای صحیح و رشد فناوری و اقتصادی پویا میباشد. ارادتمند ،جهرمی زاده
برای افزایش جمعیت باید زیر ساخت های آن هم فراهم شود!!
با این درآمد های کم کارگری ، تورم سرسام آور و مجبور شدن زنان به اشتقال این هدف هرگز میسر نمی شود!!
بنده در کارخانه ای مشغول به کار هستم که 60 درصد پرسنل کارگری آن را بانوان زحمت کش تشکیل می دهند ! مطئنا این بانوان عزیز با روزی 12 تا 14 ساعت کار نمی تواند مادر چند فرزند باشند!!!
در ضمن اکثر این بانوان عزیز با داشت سنی نزدیک به 30 سال هنوز مجرد هستند!!!!
پس بدون زیر ساخت نمی توان جمعیت را افزایش داد!!!
به نظر حقیر در حال حاضر تهدید خشکسالی به مراتب بیشتر از کاهش جمعیت است!!!
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»
مسئلهی جمعیّت كه بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئلهی بسیار مهمّی است. بلاشك از نظر سیاست كلّی كشور، كشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه بهنحو معقول و معتدل. همهی اشكالات و ایرادهایی كه وارد میشود - كه بعضی از اشكالاتی را هم كه مطرح میكنند ما دیدهایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است
مگر سیاست کلی کشور چیست که افزایش ضربتی جمعیت در آن تاثیر مهمی دارد؟؟؟
همانطور که مستحضر هستید جمعیت ایران رو به کاش نیست ، فقط نرخ افزایش ان نسبت به دهه 60 و 70 کاهش یافته است!!!
در هر جایی بحث شد که چرا جمعیت باید افزایش پیدا کند جوابی به غیر از پیر شدن جامعه شنیده نشد و این در حالی است که ما تا چند دهه دیگر مشکل پیری نخواهیم داشت!!!
در مورد رابطه قدرت با جمعیت مثال های ضد و نقیض بسیاری وجود دارد ، مثلا از لحاظ قدرت ، نفوذ ، صنعت ، درآمد ، رفاه ، امنیت و .... کره جنوبی با داشتن 40 میلیون جمعیت از هند میلیاردی قوی تر است!!
اما جای این مطلب در این مقاله وزین خالی است که پایین آوردن سطح توقعات می تواند به اقتصاد خانواده و درنتیجه به اقتصاد جامعه و کشور کمک کند. درزمان جنگ سطح توقعات مردم بسیار پایین بود و حتی از هرآنچه خود داشتند به رزمندگان کمک می کردند تا قدمی مثبت برای پیروزی میهنشان بردارند. جنگ به پایان رسید و مدتها طول کشید تا مملکت بتواند مشکلات اقتصادی کشور را مرتفع سازد؛ و تا حدودی وضع معیشتی مردم بهتر شود و ملت به رفاه اجتماعی و اقتصادی نسبی دست پیداکند. .............................
با سلام
از مطالب وزین و ارزنده حضرتعالی متشکرم. به باور و اعتقاد بنده جمعیتی اقتدار آفرین بوده که ساختارهای اطلاعاتی و ارتباطی آن درست طراحی شده باشد. تا در مواقع حساس بتواند عکس العمل مناسب برای تداوم اقتدار داشته باشد. در غیر اینصورت فساد به حد اعلای خود رسیده و بی اعتمادی را شیوع میدهد. حقیر به جهت یافته هایی که در محضر شما بزرگان آموخته ام ، معتقد هستم تا فضای رسانه ای بازتری و فعال تر در هر جامعه شکل نگیرد و روحیه بازخواست و مطالبه وجود نداشته باشد آن جامعه و جمعیتش قدرت مند نیست و اگر هم چیز خارق العاده ای دیده شود به همت ستاره و نخبه ها آن هست و برآیند جمعیت پیام خوبی نخواهد داشت. رسانه های آزاد و مردمی در حد مطلوب موجبات اقتدار را فراهم خواهند کرد و جلوی فساد از انواع مختلف را خواهند گرفت. فسادی که هر روز از رسانه های مختلف افشا شده و رقم آن به قول رهبری باور کردنی نیست و آدم را گیج می کند .در عصر ارتباطات و اطلاعات آن چیزی که قدرت به وجود می آورد اطلاعات است که باید بصورت آزاد منتشر شود. جمعیت مطلع ، جمعیت قدرت مند است. با تشکر
به نظر بنده در باب طرح افزايش جمعت بايد به مبحث اميد به زندگي و متوسط طول عمر نگاه دقيق تري داشت
با توجه به افزايش سن اميد به زندگي در دنيا و همين طور در ايران كه طي چند دهه ي اخير رشدي در حدود ١٥ سال داشت است،زماني يك جامعه صلاحيت افزايش جمعيت را دارد كه در ابتدا رفاه اجتماعي و تأمين حداقل نياز هاي أوليه ي جامعه را برأي اين حداقل ١٥ سال افزايش ياقته را داشته باشد