گروه بین الملل، بحران در کومله و شاخه های مختلف آن کماکان ادامه دارد و هر روز ابعاد تازه ای به خود می گیرد.
به گزارش بولتن نیوز، در خبرها آمده بود که در مقرات شاخه های مختلف کومله اختلافات و درگیری های درون گروهی بین دو جناح کومله ها رخ داده و افراد شناخته شده زیادی از دو طیف بخاطر اعتماد سران دو گروه به یکدیگر و بحث اتحاد فرمالیته،استعفا داده اند.
مدتی است دوباره بحث اتحاد عبدالله مهتدی با عمر ایلخانی زاده مطرح شده است و در این ارتباط نیز تلویزیون
تلوزیون رووداو که درصدد پررنگ کردن اپوزسیون گام بر می داردگزارشی را با آب و تاب پخش کرد.
مطرح شدن دوباره بحث اتحادهای پوشالی عبدالله مهتدی با کومله رقیب،در حالی این بار عنوان می شود که عبدالله مهتدی نقشه حذف رضا کعبی معاون اول کومله ایلخانی زاده را از پروسه اتحاد دارد.
مهتدی که مدتی پیش نیز موفق شد یکی از یاران نزدیک عمر ایلخانی زاده،بهرام رضایی را از کومله بیرون براند،این بار نیز در همان راستا در تماسهایی که در خارج کشور و بعضا نیز اردوگاه با عمر ایلخانی زاده داشته به وی پیشنهاد داده با توجه به مواضع تند رضا کعبی،در پروسه ای کوتاه مدت،فشارهای داخلی به وی را افزایش دهند تا این اتحاد بدون حضور رضا کعبی انجام شود!
این در حالی است که مهتدی در بین افکار عمومی،خود را دوستدار رفقای قدیمی خود،معرفی می کند اما در خفا در حال توطئه افکنی برای حذف رضا کعبی است تا به این شکل موفق شود یاران نزدیک عمر ایلخانی زاده و افراد صاحب نام و متفکر را از پروسه خارج کند و تنها خود یکه تاز میدان باشد و از قدرت سیاسی عمر ایلخانی زاده نیز بکاهد و به این ترتیب با یک تیر دو نشان بزند!
گرچه پیشمرگان زیادی به عمر ایلخانی زاده توصیه می کنند در دام تفرقه افکنی های عبدالله مهتدی گرفتار نشود اما مهتدی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه افکنی مردی آبدیده شده است.
او همان دسیسه و دامی که برای بهرام رضایی پهن کرده بود را این بار برای عمر ایخانی زاده نیز پهن کرده تا او را نیز از نام کومله زده کند و در نهایت مدتی پس از اتحاد احتمالی با عمر ایلخانی زاده،او را نیز به سرنوشت بهرام رضایی دچار کند و این همان توطئه ای است که عبدالله مهتدی برای انحلال کومله زحمتکشان کردستان طرح ریزی کرده است تا به این ترتیب خود،کومله را بصورت انحصاری در اختیار بگیرد و در آن ضمن یکه تازی،سلطنت و پادشاهی کند.
تاکنون در مورد انشعابات مختلف کومله از زبان بازیگران مختلفش تصاویر گوناگونی ارائه شده است که عموما با تحریف و تحریک احساسات عقب مانده علیه تاریخ "کومله قدیم" و رهبران وقت آن بوده است.
لیستی که در زیر ملاحظه می کنید انشعابات ده سال اخیر را دربر می گیرد که همه از موضع "راست" و علیه گذشته کمونیستی کومله هم بوده است.
"کمونیست کارگری"،"بازسازی کومله" ، "روند سوسیالیستی کومله"، "حزب کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران-عبدالله مهتدی، "حزب سوسیال دمکرات کردستان-کومله" ، "سازمان کومله زحمتکشان- روند اتحاد(عبه موش)"سازمان کومله زحمتکشان کردستان -عمر ایلخانیزاده"، "روند سوسیالیستی کومله"،کومله شرق کردستان-بهرام رضایی" و...
اینها تنها لیستی است که فعلا در دست است و البته "سازمان کردستان حزب کمونیست ایران-کومله" هم از لحاظ پراتیک سیاسی دست کمی از طیف بالا ندارد و در همین کاتاگوری می گنجد.
تا جایی که دیده ایم،هیچ کدام تاکنون تحلیل درستی از بحران" طیف کومله ها" و انشعابات مکرر آن بدست نداده اند.
در این دوره حدودا ده ساله انشعابات، تنها ماجراجوی های نظامی بوده است که آنها را دور هم نگه داشته است نه پایگاه طبقاتی و حتی جنبشی آنها!
هر چند به قیمت کشته شدن تعدادی زیادی از نیروهای شان نیز تمام شده است.
این باندهای نظامی که به نام "کومله" فعالیت می کنند هر روز بیشتر کاراکتر باندهای فالانژ را از خود نشان می دهند!
شناخت علل انشعابات و آینده شاخه های مختلف کومله برای کسانی که،علاقه مند به تاریخ این گروه در کردستان هستند ضروری است.
تصویر اورجینال از زبان سازندگان آن تاریخ،خدمتی به فعالیت قانونی و سیاسی سالم در کردستان است.
حتی منصور حکمت در زمان حیات خود،بعنوان یکی از بازیگران اصلی کومله روایت جالبی از علت" بحران و انشعاب در کومله" را بیان کرده است که در ادامه این مطلب بخشی از آن عنوان می شود.
"بن بست های مکرر در اتحادهای کارد و پنیری سران کومله"تحرکات برای آشتی های تبلیغاتی و برقرار کردن و ایجاد اتحاد بین کومله ها هر ماه روند رو به رشدی به خود گرفته است،تا جایی که عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده از سران گروهک کومله که دچار اختلافات گسترده ای هستند، با یکدیگر بصورت مخفیانه قرار ملاقات می گذارند!.
خبر ملاقات این دو سرکرده انشعابی کومله را عضو ارشد دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان عراق،فاش کرد.
"ملا بختیار" درباره این جلسه گفت:
دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان عراق،به تاکید جلال طالبانی در ماه گذشته(دی ماه۱۳۹۰)، از سران کومله،عبدالله مهتدی و سید ابراهیم علیزاده خواست که جهت تشریک مساعی در دفتر این اتحادیه در"قلعه چولان" سلیمانیه عراق،حضور بهم رسانند.
براساس این گزارش علیزاده و مهتدی به دور از توقعات و نگرش اعضای خود، همراه تعدادی از اعضای دفتر سیاسی
اتحادیه میهنی کردستان عراق، در آن دفتر ملاقات نمودند.
آنها پس از نزدیک به دو ساعت گفتگو،بدون اینکه به نتیجه واحدی برسند،جلسه را ترک کردند.
برگزاری این جلسه در حالی است که علیزاده و مهتدی نزدیک به ده سال است که همدیگر را متهم به همکاری با جمهوری اسلامی ایران و تشکیلات اطلاعاتی نظام، می کنند.
اما نکته مهم تر اینکه عبدالله مهتدی که همواره در مذاکرات تاکنونی خود با عمر ایلخانی زاده،تاکید کرده که اتحاد با کومله کمونیستی،امری غیرضروری است و اصلا بخاطر تفاوت های فکری و سیاسی قابل بحث هم نیست،می بینیم که بصورت مخفیانه دیدارهایی را نیز با این سرکرده کمونیست برقرار می کند و...
عدم دستیابی به نتیجه واحد بین سران کومله در حالی است که سرکرده فرقه پژاک نیز بارها و به صراحت به این چند دستگی در بین گروهکهای تروریستی اعتراف کرده بود.
عبدالرحمان حاجی احمدی در این باره به هفته نامه «سویل» اقلیم کردستان عراق گفت:
امروز هر جریانی،یا هر کسی، در مورد چیزی به نام اتحاد برای احزاب کردستان ایران حرفی بزند،این حرف،دروغ گفتن به خودش و برای فریب مردم است.
خصوصا مهتدی که این بحث را آغاز کرد دارد،هم به خودش دروغ می گوید هم به مردم کرد.
17 سال قبل ،سه یا چهار حزب،از ترس جمهوری اسلامی و رانده شدن از سوی مردم کردستان ایران،به اقیلم کردستان فرار کردند.
حتی آن زمان هم نتوانستند،اتحادی را با هم بوجود بیاورند.
اکنون با گذشت 18 سال از پناهنده شدن در اقلیم کردستان که شمار این احزاب اپوزیسیون به پانزده تا شانزده حزب رسیده که هیچ کدامشان،هیچ کدامشان را قبول نمی کنند و خیلی از آنها نیز، حتی با یکدیگر حرف هم نمی زنند، پس چگونه می توانند با هم جبهه تشکیل دهند؟
آنهایی که از جبهه حرف می زنند، نه با خودشان رو راست هستند و نه با اطراف و دور و برشان.
وی همچنین درباره وحدت گروهکهای تروریستی نیز امیدی ندارد و می افزاید:
پژاک تا الان،چندین بار،بطور مستقیم و غیر مستقیم،از تمام احزاب کردستان ایران،درخواست کرده ،که بیایند با یکدیگر دور هم بنشینیم.
اما انشعاب ها و جنگهای داخلی احزابی همچون کومله و دمکرات در کردستان ایران از یک طرف و از طرف دیگر نیز بحرانهای داخلی خودمان نمی گذارد تا با هم بنشینیم و با هم نشست و مذاکره کنیم.
ما احزاب کردی نه حاضریم یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و نه حاضریم با هم در یک صف باشیم ما دشمن را از یاد برده ایم و همش بر علیه یکدیگر می تازیم فقط هم برای کسب قدرت و پول در آوردن.
مشکلات و اختلافات احزاب کردستان ایران، در پله اول،این عدم اتحاد است.ما یکدیگر را قبول نداریم و تا یکدیگر را قبول نداشته باشیم و قبول نکنیم، نمی توانیم از اتحاد و جبهه، و یا حکومت داری در کردستان ایران حرف بزنیم. ذهی خیال باطل.چه از لحاظ جبهه سیاسی و چه جبهه نظامی ما به جایی نمی رسیم چون همش داریم با هم جنگ می کنیم.
اما همانطوریکه در ابتدای این گزارش عنوان کردیم،عبدالله مهتدی همان نقشه ای را که برای بهرام رضایی کشیده بود را این بار برای عمر ایلخانی زاده نیز کشیده است.
بهرام رضایی از فرماندهان نظامی و کادرهای قدیمی کومله،چندی پیش در مصاحبه با یک سایت کُردی که در اقلیم کردستان عراق منتشر می شود مصاحبه ای را انجام داده که در این مصاحبه ابعاد جدیدی از اخبار موجود در کومله و نقشه های مهتدی برای کومله زحمتکشان کردستان را بر ملاء کرده است.
او در پاسخ به این سوال که چرا بعد از یکسال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، صفوف این گروهک را ترک کرده و از آنها جدا شده، بعد از آنکه از تلاش های خود برای ایجاد اتحاد در بین شاخه های مختلف این گروهک بیان می کند، می گوید:
"بعد از مدتی عبدالله مهتدی، از اتحاد دوباره کومله سخن گفت و در عین حال آمادگی خودش را نیز برای این اتحاد اعلام کرد (این اعلام آمادگی در نشست دفتر سیاسی هر دو شاخه «زحمتکشان» و«انقلابی»که در خارج از اردوگاههای کومله ترتیب داده شده بود، به بحث گذاشته شد) من به این مسئله خیلی دلخوش بودم و با تمام نیرو و توانایی، تلاشهایم را برای این اتحاد شروع کردم. که این تلاشها، خودش به نوعی اشتباه بزرگی بود. تلاش برای اتحاد شاخه های کومله از سوی چند عضو کمیته مرکزی، کادرها، اعضاء و پیشمرگان، به سرکردگی من موجب مطرح شدن و طی پروسه جدایی و انشعاب از کومله زحمتکشان شد.
در نشست های مشترک با شاخه مهتدی، هر دو طرف به توافق رسیده بودیم که تمام پست ها و مقام ها و مسئولیت ها، کما فی السابق باقی بمانند، یعنی اعضای رهبری، در رهبری کار کنند و اعضاء نیز در محل خودشان باشند و بعد از گذشت چند ماه از این اتحاد، کنگره برگزار شود."
وقتی وعده و وعید های مهتدی رنگ باختاو صحبت های خود را اینگونه ادامه می دهد که: بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمتکشان کردستان (ایلخانی زاده) با کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (مهتدی)، ما در یک دسته، چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده و وعیدهایش را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد.
در این نشست ها، چند مسئول از شاخه اکثریت کومله زحمتکشان، همچون احمد باب و امجد حسین پناهی شرکت داشتند و شاهد این قول های داده شده از سوی شاخه مهتدی بودند.
اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال 2007 میلادی بر می گشت، ما رفاقتمان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم از همان روز اول، جلوی خوانده شدن نوشته و سخنرانی من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه های خودشان نیز آن را منتشر کردند."
مهتدی خودش را شخص اول کردستان ایران می دانداو در ادامه افشاگری های خود در مورد مهتدی این طور بیان می کند که: "رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد و از همان ابتدا این مسئله احساس خیلی بدی نزد من و رفقایم ایجاد کرده بود.
بعد از چند روزی که از مراسم اتحادمان با کومله مهتدی گذشت، احساس کردم ضمن آنکه عبدالله مهتدی به کلی تغییر کرده و رفتارش با ما عوض شده، اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد، و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان های عبدالله را اجراء و پیاده می کند.
بهرام رضایی خطاب به کسان دیگری که شاید در دام شعارهای اتحاد مهتدی گرفتار شوند نیز گفت؛
من در 34 سال گذشته با خیلی از رهبران کومله کار کرده ام و ویژگی ها و مشخصه های کومله بودن را در آنها دیده ام،اما احساس کردم عبدالله مهتدی،رهبر کومله نیست، بلکه آرام آرام در تلاش این است تا خودش را بعنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز بطور خیلی جدی عبدالله مهتدی را دچار توهم کرده است."
بهرام رضایی در ادامه مصاحبه خود با این سایت در جواب به این سوال که چرا مسئولیت جدیدت را در «کومله انقلابی زحمتکشان» قبول نکردی، می گوید:
"بعد از آنکه از اروپا برگشتم، بیشتر از دو ماه منتظر شدم تا بر اساس توافقنامه بین مان، سازماندهی شوم و شروع به کار کنم، اما آنها بیشتر، یک تعارف سردی را همراه با بی تفاوتی با من داشتند.
اما رفقای «کومله انقلابی» بدون در نظر گرفتن توافقنامه مان و آن مسئولیت هایی که من پیشتر در داخل کومله داشتم، مخفیانه تصمیم نهایی خودشان را گرفته بودند و من را بعنوان معاون مسئول ارتباطات کومله در سلیمانیه و یا اربیل تعیین کردند. به معنایی دیگر بر خلاف توافق نامه مان، تمام پست ها و مسئولیت های حزبی، برای خودشان جایز بود و برای اعضای ما خیر!"
"مهتدی یک شیاد و یک جانی است"
او در ادامهی پاسخ به این سوال اینگونه ادامه می دهد:
"تنها مسئولیتی که برای اعضای ما روا دیده می شد، کارهای خدمتگذاری بود و این در حالی بود که ما با تمام توان مان، آغوش مان را برای اتحاد با آنها باز کرده بودیم.
مهتدی یک شیاد است یک جانی است و زمانی از امثال من استفاده کرد و حالا که نیازی به من ندارد مهره سوخته اش شده ام و من نیز افشایش کرده و بر علیه اش مبارزه می کنم و کومله جدیدی را تاسیس کردم و بزودی اطلاع رسانی می کنم.
این علی رغم این است که به هر شیوه ای تلاش می کردند تا من را از اردوگاههای کومله دور کنند و این به حاشیه بردن ها، همچنان ادامه و تداوم داشت، اما من تصمیم گرفته بودم تا کنگره صبر و تحمل کنم و چیزی نگویم."
"خواب های عبدالله مهتدی تعبیر نمی شود"
او در بر بخش پایانی این مصاحبه با اشاره به اعوجاج فکری مهتدی این گونه ادامه می دهد:
"حق خودم می دانم تابع سیاست آنها نباشم چرا که چندین مشکل و اختلاف سیاسی و فکری مطرح است. روزی ایرانی گری شدید، روزی ایستادن در کنار سلطنت طلبان و خواندن سرود "ای ایران" و روزی کمونیزم کارگری و روزی کردی گری که امروزه باب شده است و آویزان کردن خودشان به هر وسیله ای برای رسیدن به اهداف شخصی و از راه بدر کردن و کنار زدن از سیاست و تفکرات کومله،در خصوص جنبش آزادیخواهی ملت مان. که خواب رهبری کردستان ایران یکی از آنهاست و ده ها مسئله و مواردی از این دست. خوب می دانم که به این حقیقت نیز اشاره ای داشته باشم که با اطمینان، خواب های عبدالله مهتدی به هیچ شیوه ای و هیچ وقت و هیچ گاه، محقق و تعبیر نمی شود"
بهرام رضایی حتی احتمال ترورش از سوی مهتدی را نیز در ارتباط با شکست اتحاد رد نکرد و با صراحت اعلام کرد؛
"در پایان اعلام می کنم بر اساس اسناد و مدارکی که بدستمان رسیده، از امروز به بعد مسئولیت هر گونه سوء قصد و مشکل امنیتی علیه بنده متوجه حکومت اقلیم کردستان است و مسئولیت حفاظت جانی خودم را بر عهده حکومت اقلیم کردستان می گذارم"
بحران و انشعاب در کومله
سخنرانى منصور حکمت در انجمن مارکس لندن
24 مارس ٢٠٠١
متن پياده شده از روى نوار سخنرانىرفقا!
بحث امروز درباره کومهله و انشعابى است که در آن شده است. من ميخواهم اين بحث مبنائى باشد، لااقل براى خودم، تا بر اساس آن و بحثى که اينجا ميکنيم و رفت و برگشتى که احتمالا در صحبتهاى بعدى ميشود نوشتهاى بنويسم در مورد کل ماجراى کومهله و شيوه برخورد ما به جناحهاى مختلف، خود مسأله انشعاب، ماهيت اجتماعى و سياسى هر کدام از اين فراکسيونهاى آن و اينکه حزب کمونيست کارگرى بايد چکار کند؟ خيلى از شماها که اينجا نشسته ايد نسبت به مسأله صاحب نظرتر هستيد در نتيجه سعى ميکنيم فرصتى باشد که همه امکان بحث در اين باره را داشته باشند.
بطور مشخص من به سه وجه از مسأله ميپردازم. اول محتواى واقعى اين پديده يعنى کومهله و انشعابش. به اين معنى برميگردم و راجع به تاريخ حزب کمونيست ايران صحبت ميکنم. چرا پديدهاى که در دهه هشتاد ميلادى به اسم حزب کمونيست ايران وجود داشت، اين ترکيب نيروها از آن بيرون آمدند، چرا بيرون آمدند و اين انشعاب آخر کجاى آن روند قرار مي گيرد؟
دوم مي خواهم درمورد دو فراکسيون کومهله، ماهيت سياسي شان و خط مشىشان اظهار نظر کنم. و بالاخره نظرم در مورد شيوه برخورد به هرکدام از اينها، که فکر ميکنم بايد مبناى سياست حزب کمونيست کارگرى ايران باشد، را توضيح ميدهم.
انشعاب جريان عبدالله مهتدى، عمر ايلخانى زاده، محمد شافعى، فاروق باباميرى، و چند نفر ديگر، از کومهله پديده خلقالساعهاى نيست.
اصلا چيز جديدى نيست و نشان دهنده چرخش معين سياسى هم نيست. اين نيروئى است که از ابتداى تشکيل حزب کمونيست ايران با آن وجود داشت. اين نيروئى است که در پيدايش کومهله سهم داشته است.
اين نيروئى است که در تمام طول تاريخ اين جريان با آن بوده و اگر امروز ميبينيم که بصورت يک کومهله مجزا و متمايز جدا ميشود و اسم خودش را کومهله مي گذارد، براى اين است که تازه براى اولين بار از نظر تاريخى و از نظر سياسى شرايطى فراهم شده است که مي تواند اين تعيّن را بخودش بدهد.
تا امروز اين جريان نتوانسته بود يک سازمان ايجاد کند، تا چه رسد به اينکه به اسم کومهله اين کار را انجام دهد.
براى اينکه اشتباهى پيش نيايد من در اين بحث همه جا به جريان ايلخانى زاده - مهتدى ميگويم سازمان زحمتکشان و به جريان ابراهيم عليزاده ميگويم کومهله.
براى اينکه تفکيک کرده باشم و مجبور نشوم اسم شخصيتهاى آنها را بگويم.
در نتيجه سازمان زحمتکشانى که امروز بوجود آمده برمبناى يک داده قديمى سياسى در کردستان، بر مبناى يک داده قديمى سياسى در حزب کمونيست ايران سابق و کومهله سابق بوجود آمده. آنچه که تازه است شرايط تاريخى است که براى اولين بار اجازه داده است که اين سازمان با اين پرچم و توسط اين نيرو تشکيل شود. نيرويش قديمى است و در صحنه حاضر بوده است.
اتفاق عظيمى که در حزب کمونيست ايران افتاد جدائى ما بود.
جدائى ما شروع همه اين پروسه است. ولى معناى اين حرف اين نيست که اگر ما جدا نميشديم اين پروسه به اشکال ديگرى اتفاق نميافتاد. بحث اساسى که ما از آن موقع، در آن حزب، کرديم اين است که حزب کمونيست ايران تلاقى گرايشهاى سياسى و اجتماعى مختلفى است و اين گرايشها را اسم برديم.
گفتيم يک جريان ناسيوناليستى کُرد وجود دارد.
مي توانستيم اين جريان و عملکردش را در سازمانى که خودمان در رهبريش بوديم نشان دهيم. خيلى از کسانى که امروز در اين جلسه هستند، و در آن سازمان پُستهاى کليدى داشتند و در رهبرى آن بودند، ميتوانند نشان دهند که گرايش ناسيوناليستى کُرد خود را چگونه و در چه عملکردهائى نشان مي داد. گرايش ناسيوناليستى کُردى که مخالف تشکيل حزب کمونيست ايران باشد به قدمت خود حزب کمونيست ايران و حتى قديمىتر است.
گرايش ناسيوناليستى کُردى که خودمختارى طلب باشد و کارى به سوسياليسم نداشته باشد و مسألهاش فقط خودمختارى در کردستان باشد، از حزب کمونيست ايران قديمىتر است.
گرايش ناسيوناليستى کُردى که به حزب دمکرات نپيوندد، عليرغم اينکه حزب دمکرات خودمختارى طلب است، از حزب کمونيست ايران قديمىتر است.
گرايشى که عليه چپ خودش سمپاشى کند و ترور شخصيت و ترور سياسى و فکرى کند، از حزب کمونيست ايران قديمىتر است. اين جريان وجود داشت. روز خودش براى تشکيل نشدن حزب کمونيست ايران تلاش کرد. و روز خودش شکست خورد. و امروز بعد از بيست سال براى اولين بار فرصتى بوجود ميآيد که گروه کوچکى نمايندگى آن جريان سياسى که مدام در اين بيست سال در لحظات مختلف شکست خورد است را به عهده بگيرد و تشکيل شود.
اينکه شخصيتهاى اين جريان براى مثال عبدالله مهتدى، به آن جريان ناسيوناليستى تعلق نداشت، به نظر من چيز عجيبى نيست.
آدمها تغيير روش ميدهند و انتخابهاى زيادى مي کنند.
تاريخ چپ پُر از شخصيتهائى است که بقول انگليسىها از سالن عبور کردند و از صف اين حزب به صف حزب ديگر پيوستند.
منصورت حرکت حتی تاکید می کند که جریانهایی بنام زحمتکشان و کومله زحمتکشان جریاناتی ناسالم غیرسیاسی هستند.
خوب این افشاگری ها و سخنان که حرفهای ما بعنوان مخالفین کومله نیست،حرفهای خود بنیانگذاران کومله است،حرفهای کسانی است که در دام نقشه های مهتدی برای اتحاد و انحلال کومله ایلخانی زاده گرفتار شدند و چندی بعد نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند!
حال با شکست اتحاد چند ماه پیش که در دقیقه نود،عبدالله مهتدی آن را برهم زد،دوباره بحث اتحاد پیش آمده اما محمد مهتدی و خالد سیادت از اعضای شناخته شده کومله مهتدی،اعتقاد دارند که هدف مهتدی پادشاهی و سلطنت عام بر تمام طیف های کومله است و بحث اتحاد تبلیغاتی و شعاری است و تنها برای جدا کردن نیروهای یک طیف کومله از حزب مادرشان است.