ستاد برگزاری چهارمین
جشنواره مد و لباس فجر اعلام کرد داوریهای مرحله نخست بخش مسابقه این
جشنواره از روز دوشنبه (۶ بهمن) آغاز می شود.
این خبر در حالی اعلام می شود که طراحان و هنرمندان
می توانند همزمان با آغاز داوری ها و تا پایان مهلت مقرر آثار خود را بر
اساس مراحل اعلام شده به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.
بر اساس این گزارش، ارسال آثار میتواند به صورت آنلاین، پست الکترونیک و یا تحویل به دبیرخانه جشنواره باشد.
مهلت
ارسال برای آثار به شکل دستی بر روی کاغذ، مقوا و یا لوح فشرده تا ۱۰ بهمن
ماه، مرحله دوم عکس آثار راه یافته به مرحله دوم از ۵ تا ۲۵ بهمن ماه و در
نهایت آثار راه یافته به مرحله نهایی داوریها تا ۳۰ بهمن ماه اعلام شده
است.
رقابت فیلمهای کوتاه در چهارمین جشنواره مدولباس فجر
همچنین
خبر رسیدهاست فیلمهایی کوتاهی که در چهارمین دوره از برگزاری جشنواره مد
و لباس فجر با موضوع مدولباس ساخته باشند، در بخش رقابتی این جشنواره به
رقابت خواهند پرداخت.
در این دوره از
برگزاری این رویداد هنری، فیلم های کوتاهی که با موضوع مد و لباس ساخته شده
باشند، در بخش تخصصی علمی و فرهنگی مورد ارزیابی هیات داوران قرار
میگیرند. این در حالی است که این آثار میتوانند علاوهبر دوربین دیجیتال
با دوربینهای تلفن های همراه ساخته شده باشند.
این
آثار کوتاه باید شاخصه های ابتکار و نوآوری را دارا بوده و می توانند هم
در حوزه سینمای داستانی و هم سینمای مستند ساخته شده باشند.
این
رویداد برای نخستین برای در جشنواره مدولباس فجر روی میدهد و این فرصت را
به علاقه مندان سینما خواهد داد تا ارتباط این دو ژانر هنری را با هم
تلفیق کنند.
علاقه مندان می توانند با
مراجعه به پورتال تخصصی بنیاد ملی مد و لباس به نشانی اینترنتی
www.iranmode.com نسبت به دریافت فراخوان و همچنین ثبت نام در این بخش
اقدام کنند.
چهارمین جشنواره مد و لباس فجر ۱۱ تا ۱۸ اسفند ماه در محل دایمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شود.
مارتین لوترکینگ چگونه مفهوم سیاه و سفید را دگرگون کرداوئن گلایبرمن منتقد فیلم
معتقد است که آنچه «سلما» نشان می دهد فقط یک جنبش اعتراضی نیست بلکه
نهضتی است که در آن مفهوم سفید و سیاه به کلی دگرگون می شود.
اوئن گلایبرمن منتقد فیلم در نیویورک نقدی بر فیلم «سلما» ساخته آوا
دوورنای نوشته و در آن به محتوا و ظرافت های این اثر پرداحته است که در زیر
می خوانید.
فیلم «سلما» از پرداختن به چهره نمادین و تاریخی مارتین لوترکینگ فراتر می رود و نشان می دهد که او یک استراتژیست سیاسی زیرک بود.
«سلما»،
فیلم مهیج و یک درام تاریخی نیرومند در مورد مبارزه طولانی و خستگی ناپذیر
مارتین لوترکینگ برای کسب حقوق شهروندی و از جمله حق رای برای سیاهپوستان
آمریکا است. در صحنه آغاز فیلم لوترکینگ که نقش او را دیوید اویلوو بازی می
کند، در اتاق یک هتل و در حالیکه با چهره ای هوشیار مستقیما به دوربین
نگاه می کند در حال تمرین متن سخنرانی خود است.
تردیدی نیست که به
آنچه که دارد می گوید اعتقاد چندانی ندارد و می توان دید که هوش و حواس او
جای دیگری است. او چند جمله بسیار شیوا از متن را می خواند و یکباره خواندن
را قطع می کند و می گوید: «این درست نیست.»
سال ۱۹۶۴ است و مارتین
لوترکینگ که قرار است جایزه صلح نوبل را دریافت کند، نگران پاپیونی است که
قرار است برای این ضیافت بپوشد. او می گوید پوشیدن این لباس ها ظاهر او را
مثل افراد ثروتمند خواهد کرد و اضافه می کند: «برادران ما در آمریکا در این
مورد چه فکری خواهند کرد.»
نکته
ای که در فیلم برجسته می شود و نکته بسیار ظریفی است، این نیست که مارتین
لوترکینگ از پوشیدن لباس های شیک و گرانقیمت شرم داشت بلکه این است که او
به عنوان یک رهبر سیاسی همیشه به ظاهر مسایل و برداشت دیگران توجه می کرد.
در
طول این فیلم می بینیم که این موضوع محور اصلی داستان «سلما» است.
این فیلم به کارگردانی آوا دوورنای نشان می دهد که چگونه مارتین لوترکینگ
با جلوه دادن نمادی که حتی خود او نیز نمی توانست آن را تحمل کند، به
عنوان یک سیاستمدار زیرک و چیره دست توانست تاریخ معاصر آمریکا را تغییر
دهد.
در اولین بخش های فیلم، صحنه دیدار مارتین لوترکینگ با لیندون
جانسون رییس جمهور وقت آمریکا (با بازی تام ویلکینسون) بازسازی شده است. در
این ملاقات لیندون جانسون با خوشرویی و گرمای مخصوص اهالی ایالت جنوبی،
از لوترکینگ استقبال می کند و می گوید از اینکه در جنبش حقوق مدنی قرار
است با کسی همکاری کند که یک «رادیکال» نیست بسیار خوشحال است. اما گرمای
این دیدار مدت چندانی نمی پاید. مارتین لوتر کینگ برای درخواست قانون حق
رای سیاهپوستان به دیدار رییس جمهور آمده است. لیندون جانسون با تصویب چنین
قانونی موافق است ولی معتقد است که فعلا برای این کار زود است چون مدت
زیادی از تصویب قانون برابری حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ نگذشته و او اکنون با
مسایل فوری تری روبرو است.
طبق
حکایتی که در فیلم ارایه می شود این عدم توافق باعث می شود که
مارتین لوترکینگ و همراهانش برای برگزاری یک مجموعه تظاهرات به شهر کوچک
سلما در ایالت آلاباما بروند. هدف اعتراض ها این بود که از طریق انعکاس
اخبار آن در رسانه ها به افکار عمومی در سراسر کشور نشان داده شود
که سیاهپوستان ساکن ایالت های جنوبی با وجود داشتن حق رای ولی به خاطر
وجود نژادپرستی خشونت آمیز در این مناطق و تهدید و ارعاب آنها، از رای
دادن محروم شده و یا صرف نظر می کنند.
وقتی که مارتین لوترکینگ و
همراهان او وارد سلما می شوند برای اقامت به یک هتل شیک می روند. مدیر هتل
سراسیمه خود را به سالن ورودی می رساند و از دور با لحنی ظاهرا دوستانه می
گوید: «سلام، آقای لوترکینگ!» ولی وقتی که نزدیک می شود مشت محکمی به چانه
لوترکینگ می زند. این صحنه مسلما تاثیر زیادی روی بیننده خواهد داشت و کمتر
کسی است که از دیدن آن منزجر نشود.
ولی این دقیقا همان چیزی بود که
مارتین لوترکینگ و همراهان او دنبالش می گشتند. پس از وقوع این صحنه یکی از
آنها می گوید: «این جا عالی است.» در حقیقت آنها قصد نداشتند از وقوع این
برخوردهای نژادپرستانه و ابلهانه پرهیز کنند، وقوع چنین رفتاری و نمایش
دادن آن به افکار عمومی کشور دقیقا همان چیزی بود که برای آن به سلما در
آلاباما آمده بودند.
تغییر رویکرد
به
فاصله کوتاهی پس از رسیدن به شهر سلما، پیشاپیش مارتین لوترکینگ جمعیتی از
تظاهرکنندگان در برابر یک ساختمان دولتی اجتماع می کنند. در جمعیت زن
سالخورده ای هم هست به نام آنی لی کوپر (با بازی اپرا وینفری) که در صحنه
های قبلی فیلم دیده بودیم گروه های فشار سفیدپوستان از ثبت نام او برای رای
دادن جلوگیری می کنند. همزمان با نزدیک شدن جمعیت به ساختمان یکباره
ماموران پلیس از راه می رسند و با باتوم و چماق تظاهرکنندگان را به شدت کتک
می زنند. حتی آنی لی کوپر این پیرزن آرام نیز با ضرب و شتم پلیس به زمین
می افتد.
صبح روز بعد روزنامه های سراسری آمریکا عکس هایی از این
صحنه را در صفحه اول چاپ می کنند و وقتی یکی از این روزنامه ها به دست
جانسون می رسد از رفتار مارتین لوترکینگ عصبانی می شود. چون از این لحظه به
بعد این حوادث خشونت آمیز است که سرنوشت و زمان تصویب لایحه قانونی مورد
نظر او برای تضمین حق رای سیاهپوستان را تعیین خواهد کرد و این دقیقا
استراتژی مارتین لوترکینگ است!
تمام این فیلم روی نبرد بین رهبر
معنوی و با اراده جنبش سیاهپوستان با یک رییس جمهور مردد تمرکز کرده است که
همین امر باعث شده فیلم «سلما» از سوی شخصیت های گوناگونی مورد انتقاد
قرار گیرد. اولین اعتراض از سوی جوزف ای کالیفانو مشاور ارشد پرزیدنت
جانسون در امور داخلی در فاصله سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ مطرح شد. او مدعی است
تصویری که از جانسون در این فیلم ارایه شده از نظر تاریخی غلط است.
شواهد
متعدد و از جمله نوار مکالمات بین این دو نفر وجود دارد که نشان می دهد
لیندون جانسون از استراتژی مارتین لوترکینگ برای تحریک واکنش
های نژادپرستانه و استفاده از پوشش خبری این حوادث به نفع تصویب قانون حق
رای سیاهپوستان حمایت می کرد.
در مجموع اینطور به بیننده القا می شود که لیندون جانسون با طرح و ماموریت سیاسی مارتین لوترکینگ کاملا بیگانه بوده است.
بررسی
دقیق وقایع تاریخی نشان می دهد که لیندون جانسون و مارتین لوترکینگ بر سر
زمان تصویب قانون مزبور اختلاف داشتند، مارتین لوترکینگ بر عامل بودن تصویب
این قانون پافشاری می کرد و حوادثی که در شهر سلما روی داد در حقیقت
لیندون جانسون را مجبور کرد که سریعتر این قانون را به کنگره ارایه کند.
به
همین خاطر شاید بتوان گفت که نحوه پرداخت این فیلم از لیندون جانسون در
قالب یک درام تاریخی درست است و در حقیقت قصد دارد نشان دهد که
مارتین لوترکینگ با چه موانع بزرگی روبرو بود. مارتین لوترکینگ در تمام
دوران مبارزات سیاسی خود با موانعی به بزرگی و سرسختی یک کوهستان روبرو بود
و برای بالارفتن از این دیوار سنگی راهی نداشت مگر شکافتن صخره ها با
ضربه سنگی هایی که درست به سختی خود صخره ها بودند.
به
خاطر پرداخت شخصیت مارتین لوترکینگ در این فیلم می توان «سلما» را با فیلم
«لینکلن» ساخته استیون اسپیلبرگ مقایسه کرد. یک درام تاریخی که دشواری ها و
موانع و از طرف دیگر عزم و اراده یک شخصیت و نفوذ کلام مسیحاگونه مارتین
لوترکینگ را بر پیروانش به خوبی نشان می دهد. این ماجرای مردی است که
رسالتی را برگزیده که می داند از خود او بزرگتر است و قهرمانی او در این
نکته نهفته است که اجازه می دهد این رسالت حتی خود او را نیز ببلعد.
ورای شخصیت نمادین
دیوید
اویلو بازیگر نقش مارتین لوترکینگ با چشمان بادامی و گیرای خود، جنبه های
گوناگون شخصیت قهرمان داستان را به خوبی نشان می دهد.
در متن
سخنرانی های او در کلیسا می بینیم که او چگونه با هوشمندی کامل عبارات و
مفاهیم روحانی را با سیاست و مبارزه در هم می آمیخت. یکی از نکات بسیار
جالبی که این فیلم آن را با شهامت کامل برملا کرده این است که مارتین
لوترکینگ در روش مبارزه هدفمند خود با سیستم حاکم درست به اندازه مالکوم
ایکس شورشگر بود. اما در یک صحنه فیلم که مالکوم ایکس برای همکاری با رقیب
قبلی خود به شهر سلما می آید، مارتین لوترکینگ از این بابت خوشحال نیست.
این نکته که مارتین لوترکینگ در مقایسه با مالکوم ایکس بیشتر روی کسب
دستاوردهای مرحله ای و یا تاثیر گذاری بر کل جامعه آمریکا تاکید می کرد،
ابدا به این معنا نبود که اهداف و سیاست های او به اندازه مالکوم ایکس
رادیکال و شورشی نبودند.
در عین حال می بینیم که او در برخی از صحنه
ها با همسر خود کورتا با بازی کارمن اجوجو، بسیار عاطفی و مهربان است اما
زندگی مشترک آنها به نسبت مبارزات سیاسی همیشه در درجه دوم قرار دارد.
دیوید
اویلو اینطور نشان می دهد که شخصیت مارتین لوترکینگ به خاطر اعتقادات سخت
خود به شدت تحت فشار قرار دارد. در یک صحنه وقتی که مارتین لوترکینگ در
زندان است و با خود فکر می کند که آیا خواهد توانست این همه فشار را تحمل
کند، این حالت نمایش داده می شود.
شاید قوی ترین مشخصه فیلم «سلما»
این است که آوا دوورنای کارگردان فیلم، بخش های مختلف داستان را با حوادث
خشونت آمیز و خونباری که در واقع اتفاق افتاده اند به هم پیوند می دهد. به
باور کارگردان، مارتین لوترکینگ تلاش می کرد لایه های مختلف جامعه را با هم
مرتبط کند و معتقد بود که قوانین نژادپرستانه نه فقط «ناعادلانه» بلکه شکل
های پوشیده خشونت و نوعی از سرکوب است که فقط با تهدید به مرگ دیگران قابل
دوام است.
این
فیلم هر سه مورد از اقدام مدافعان حقوق سیاهپوستان برای برگزاری راهپیمایی
طولانی خود از شهر سلما به شهر مونتگومری مرکز ایالت آلاباما را به ترتیب و
بر مبنای وقایع تاریخی نشان می دهد. در اولین مورد از این راهپیمایی ها
نیروهای پلیس تظاهرکنندگان را با استفاده از چماق، گاز اشک آور و شلاق
پراکنده می کند که یادآور روش های خشن سرکوب سیاهپوستان در دوران برده داری
است اما تفاوت بزرگ در سال ۱۹۶۵ این است که تصاویر مربوط به این سرکوب خشن
در تمام رسانه های سراسری منتشر می شوند.
بعدها که ماموران دولت
فدرال به منطقه اعزام می شوند تا امنیت راهپیمایان را تضمین کنند می بینیم
که در صف راهپیمایان پیروزمند درست به اندازه سیاهپوستان، افراد سفیدپوست
نیز شرکت دارند.
آنچه که فیلم «سلما» نشان می دهد فقط یک جنبش
اعتراضی نیست، بلکه تولد یک آمریکای جدید است که در آن مفهوم سفید و سیاه
به کلی دگرگون می شود. این فیلم معتقد است که رسالت و میراث حقیقی مارتین
لوترکینگ همین تحول بود.
به زبانی دیگر میراث او نه فقط پیروزی در جنبش کسب حقوق مدنی برای سیاهپوستان بلکه کمک به رهایی مردم آمریکا بود.
ملاک تعیین حقوق تهیهکنندگان سینما در جشنواره فیلم فجر چیست؟غلامرضا موسوی(رئیس شورای عالی تهیهکنندگان سینما) با تاکید بر اینکه امسال در جشنواره فیلم فجر فقط فرد تهیهکننده مجاز است که اجازه نمایش یک فیلم را خارج از جدول نمایش بدهد؛ بر صندلیمحور بودن نحوه نمایش فیلمها در جشنواره امسال اشاره کرد.
موسوی در گفتوگیی با اعلام این مطلب افزود: از دو ماه پیش جلساتی را با حضور نمایندگان شورای عالی سینما و دبیر جشنواره فیلم فجر برگزار کردیم و پیروی این مذاکرات و همچنین جلساتی که سالهای گذشته بیش از این داشتیم؛ مقرر شد که امسال ملاک نمایش فیلمها در جشنواره فیلم فجر بهجای سالنمحوری، براساس تعداد صندلیهایی که بلیتشان به فروش میرسد و فیلم به نمایش درمیآید؛ محاسبه شود. هرچند اگر در هر سالنی یک تعداد بلیت به فروش برسد پول تمامی صندلیها محاسبه و پرداخت میشود.
وی ادامه داد: یکی از دلایل اصلی این طرح این است که بسیاری از سالنها که از نظر وسعت بزرگ هستند؛ کیفیت خوبی ندارند یا صندلیهای مناسبی ندارند. همچنین با این طرح فیلمها قابل نمایش در سالنهای کوچک با ظرفیت کم اما کیفیت خوب را نیز پیدا میکنند.
رئیس شورای عالی تهیهکنندگان ادامه داد: مقرر شده اگر فیلمی خارج از جدول نمایش بهصورت فوقالعاده در جشنواره به نمایش درآمد هزینه آن به تهیهکننده پرداخت شود و نمایش آن نیز فقط با اجازه مکتوب تهیهکننده فیلم باشد و تا تهیهکننده این اجازه را ندهد هیچ سینماداری حق ندارد فیلم را به نمایش دربیاورد.
وی ادامه داد: قرار شده است اگر هر فیلمی بهصورت فوقالعاده نمایش داده شد؛ ۵۰درصد درآمد حاصل از بلیتفروشی مستقیم و سریعا به تهیهکننده پرداخت شود.
موسوی همچنین درباره مشکلاتی که سال گذشته به وجود آمده؛ گفت: یکی از مباحثی که از سال گذشته باقی مانده نمایش فیلمها در استانها بوده است و امسال قرار شده اگر استانی قصد دارد جشنواره را برگزار کند و فیلمها را به نمایش دربیاورد؛ خود مسئولان استان مستقیم وارد عمل شوند.
وی ادامه داد: سال قبل قرار بود فقط در ۱۰ استان فیلمها به نمایش دربیاید اما از آنجا که وزارت کشور اعلام کرد نمیتواند بین استانها تفاوت بگذارد فیلمها در همه استانها به نمایش درآمد اما تهیهکنندگان فقط پول همان ۱۰ استان را گرفتند.
موسوی با اشاره به اینکه کف مبلغ دریافت شده توسط تهیهکنندگان برای نمایش فیلم در استانها ۴۵میلیون تومان بود؛ گفت: نکتهای که مغفول مانده میزان بدهی است که از سال گذشته باقی مانده است و همچنان یکششم پولی که باید به تهیهکنندگان توسط وزارت کشور پرداخت شود، پرداخت نشده است.
وی ادامه داد: تهیهکنندگان امسال با اینگونه نمایش فیلمها موافق هستند ضمن آنکه در جلسهای دیگری که به زودی در شورای عالی تهیهکنندگان و با حضور تهیهکنندگان سینما برگزار میشود؛ درباره جزئیات بیشتر نمایش فیلمها در جشنواره امسال بحث و تبادل نظر میشود.
تیزر و پوستر مستند «پناهگاه» رونمایی شد مستند «پناهگاه» به کارگردانی عباس سندی یکی از 11 مستندی است که در سیوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش و مسابقه گذاشته میشود.
«پناهگاه» که به کارگردانی، تهیهکنندگی، پژوهش و تصویربرداری عباس سندی
تولید شده است در مورد پناهگاهی در حومه شهر رشت برای نگهداری و درمان
حیوانات زخمی و بیسرپرست است.
محمد زارعی تدوین، سحر حسینیفرد صداگذاری و سید محسن پور محسنی شکیب طراحی پوستر فیلم 78 دقیقهای «پناهگاه» را انجام دادند.
عباس سندی متولد 1362 در رشت است که فارغ التحصیل انجمن سینمای جوانان
دفتر رشت میباشد. او تولید مستندهای کوتاه خلسه، جنگل و سپیده و فیلم
کوتاه داستانی بازگشت به خانه را در کارنامه خود دارد.
«جمشید و خورشید» در سینماها جان میگیرند
انیمیشن «جمشید و خورشید» پس از 10 سال از زمان ساخت، از 23 بهمن ماه در گروه سینمایی «فرهنگ» اکران میشود.
یغماییان - تهیهکننده انیمیشن «جمشید و خورشید» - در گفتوگویی با اعلام اکران این انیمیشن گفت: «جمشید و خورشید» با هزینه سنگین
700 میلیون تومان در اواخر سال 81 ساخته و سال 84 به اتمام رسید، این فیلم
با حضور قریب به 70 نفر از انیماتورهای مطرح ایران به کارگردانی بهروز
یغماییان ساخته شد.
این تهیهکننده گفت: هنرمندانی از جمله پرویز پرستویی با ایفای دو نقش،
امین حیایی در نقش جمشید، ترانه علیدوستی در نقش خورشید، رامبد جوان در نقش
ماهان، حبیب رضایی در نقش آبا، چنگیز جلیلوند در نقش حاکم، ایفای نقش
کردهاند و چنگیز جلیلوند مدیریت دوبلاژ این انیمیشن را بر عهده داشته است.
او سپس گفت: فیلم «جمشید و خورشید» چهار ترانه دارد که داستان فیلم را
تعریف میکند. امین حیایی دو ترانه از این فیلم را خوانده است و همچنین
ترانه مربوط به ایفای نقش ترانه علیدوستی با صدای کیانا کیارس خوانده شده
است و تیتراژ ابتدایی این فیلم را اسفندیار قرهباغی خوانده است.
یغماییان در بخش دیگری از گفتوگوی خود با بیان اینکه این انیمیشن به نام
جوانان است، در عین حال گفت: «جمشید و خورشید» به نام جوانان است اما یک
فیلم شاد و کاملا خانوادگی است.
وی سپس به داستان جمشید و خورشید اشاره کرد که به ایران باستان برمیگردد و
گفت: در داستان این انیمیشن خورشید خانم توسط منجم دربار دزدیده میشود به
علت اینکه نمیخواهد ازدواج کند و جمشید از چهار وادی باد و آب و خاک آتش
گذر میکند تا خورشید خانم را نجات دهد.
یغماییان در ادامه گفت: اگر همه چیز خوب پیش برود و ما به قسمتهایی از
پولهایمان در آن سال برسیم، قسمت دوم این فیلم را هم میسازیم. هر چند دو
بار مجوز را تمدید کردیم بدون اینکه مشکلی داشته باشیم اما امروز با کمک
دولت تدبیر و امید، فیلم در شرایط سخت اکران با وجود اینکه هیچ نوع
تبلیغاتی هم نداشتهایم، اکران میشود.
او سپس به هنرمندانی که در این فیلم کار دوبله را بر عهده داشتند اشاره کرد
که با صدای گرمشان به فیلم رونق دادهاند و گفت: بخش دوبله این فیلم
رایگان بوده است. به همین مناسبت در نظر داریم بزرگداشتی برای این فیلم در
محک بگیریم و از آن رونمایی کنیم. این انیمیشن به مراتب از سینمایی که در
حال حاضر انیمیشن در آن ساخته میشودT بهتر است و اگر 10 سال پیش اکران
کرده بودیم صنعت سینمای انیمیشن رشد کرده بود اما متأسفانه جلوی کار گرفته
شد.
انیمیشن «جمشید و خورشید» سهشنبه 7 بهمنماه در محک با حضور هنرمندان این انیمیشن رونمایی میشود.
مستندسازان رکورددار حضور در جشنوارهی فجر
با مروری بر اسامی 11 مستندساز حاضر در جشنوارهی فیلم فجر به ترتیب محسن
خانجهانی با 5 بار، فرشاد افشینپور با 3 بار رکورداران حضور در ادوار
مختلف جشنوارهی فیلم فجر هستند.
معینکریمالدینی،صادقداورفر و داریوش یاری نیز که برای دومینبار
در جشنوارهی فیلم فجر حضور دارند،در ردههای بعدی قرار دارند و 6
مستندساز دیگر اولین حضورشان را در فجر سپری میکنند.
محسن خانجهانی با فیلم «آزادراه» در این دوره از جشنواره فیلم فجر، پنجمین دورهی حضورش را پشت سر میگذارد.
او پیش از این در بیست و چهارمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر با «خواهران
حافظ» و در بیست و هشتمین دوره با دو فیلم «کلاه شیشهای» و «یاردبستانی» و
در سیو یکمین دوره با فیلم «صندلی 257» حضور داشت.
خانجهانی برای «صندلی 257 » نامزد بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر شده بود و در بخش سیاسی سینما حقیقت نیز مورد تقدیر قرار گرفت.
فرشاد افشینپور نیز که با فیلم «سفر به آمادای» سومین حضورش را در
جشنواره فیلم فجر پشت سرمیگذارد، پیش از این با مستندهای «پرندگان در
سرزمین برف و آفتاب» و «زندگی در قلب دنا» در دورهی سیام و سیویک
جشنوارهی فیلم فجر حضور داشت. او برای این دو فیلم جوایز اصلی جشنواره
سینما حقیقت را گرفته بود.
مستندسازان که برای دومینبار در فجر حضور دارند
معین کریمالدینی که با فیلم «آتلان» به عنوان بهترین فیلم بلند
مستند و بهترین کارگردانی جشنواره "سینما حقیقت"، دومین حضورش را در
جشنوارهی فیلم فجر پشت سر میگذارد، پیش از این با فیلم «وقتی ابرها پایین
میآیند» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت که این فیلم نامزد تدوین، تصویر
شد و تصویربردار فیلمش، ساسان لطفیان سیمرغ را گرفت.
این مستندساز، پیش از این در عرصه تدوین فعال بود و برای تدوین فیلم
«تینار» جوایز جشن خانه سینما و سینما حقیقت را گرفت (در مقطعی که جشنواره
فیلم فجر جایزه دستاورد فنی نداشت.)
صادق داورفر که با فیلم مستند «فیه ما فیه» دومین حضورش را در
جشنواره فیلم فجر پشت سر میگذارد، پیش از این با فیلم «شیخ شوخ کاشی»
درباره حجتالاسلام قرائتی در جشنواره فیلم فجر حضور داشته که در بخش جنبی
فیلم فجر مورد تقدیر قرار گرفت.
داریوش یاری که با فیلم «کربلا جغرافیای تاریخ» دومین حضورش را در
جشنوارهی فیلم فجر پشت سرمیگذارد، پیش از این با فیلم داستانی «دخیل» در
جشنوارهی فیلم فجر حضور داشت.
او با فیلم «دخیل» در بخش فیلم اولیهای جشنوارهی فجر که در آن مقطع
جداگانه تحت عنوان جشنواره «امید» برگزار میشد، جایزه بهترین فیلم را گرفت
و «دخیل» حضورهای موفق بینالمللی داشته است که میتوان از دریافت جایزه
بهترین فیلم جشنواره بینالمذاهب ایتالیا ،جایزه قاهره طلایی مصر و... نام
برد.
یاری بخش عمدهای از مستندهایش را به صورت مجموعهای و سه گانه برای شبکه مستند کارکرده است.
مستندسازان که اولین حضورشان در بخش مستند فجر
6 مستندساز دیگر حاضر در جشنوارهی فیلم فجر که اولین
حضورشان را در این جشنواره پشت سرمیگذارند اغلب به دلیل اینکه تایم
فیلمهایشان کوتاه بوده و با مقررات جشنواره که فیلمها ملزم به داشتن تایم
60 دقیقه به بالا هستند،نمیرسیده نتواستند در دورههای قبلی جشنواره
متقاضی باشند بنابراین اغلب آنها با اولین مستند بلندشان برای رقابت در این
دوره از جشنوارهی فجر پذیرفته شدهاند.
محمد کارت که با سومین فیلم مستندش «بختک»، اولین حضورش را در بخش
مستند جشنوارهی فیلم فجر پشت سر میگذارد،پیش از این مستندهای «جایی که
آدمها درخت میشوند» و «خونمردگی» را ساخت.
کارت که سابقه بازیگری در فیلمهایی چون «بوسیدن روی ماه» ،«عصبانی نیستم»
و فیلمهای عبدالرضا کاهانی را دارد در سالهای گذشته به عنوان بازیگر در
جشنوارهی فیلم فجر حضور داشت و امسال نیز علاوه بر حضورش در بخش مستند به
عنوان بازیگر نیز با فیلم «آزادی مشروط» حسین مهکام در جشنوارهی فجر حضور
دارد.
دلاور روستاییان که با «زندگی پنهان» اولین حضورش را در جشنواره
فیلم فجر پشت سر میگذارد، پیش از این با فیلمها کوتاهی چون «مورچهها»،
«پرواز»، «عبور از سیم خاردار» در عرصه مستند فعال بوده است.
مهدی گنجی نیز که با فیلم «من میخواهم شاه بشوم» در جشنواره سینما
حقیقت جایزه ویژه دبیر جشنواره را دریافت کرد، با این فیلم به عنوان اولین
فیلم بلند مستندش در جشنوارهی فجر شرکت کرده و برای اولین بار در جشنواره
فیلم فجر حضور دارد.
او پیش از این با فیلمهای 30-40 دقیقهای در عرصه مستند فعال بوده که
جوایزی را هم دریافت کرده است،از جمله این مستندها میتوان به «مهتاب»،
«همه اوراق هویت من»، «زندگی پای چوبه دار» ، «مادرم منیژه» و... اشاره
کرد.
مهدی گنجی پیش از این به عنوان تصویربردار در سینمای مستند فعال بوده است.
محمدعلی شعبانی که با «سمفونی استیضاح» در این دوره از جشنوارهی
فیلم فجر، اولین حضورش را تجربه میکند. پیش از این مستندهای کوتاهی ساخته
بود که مهمترین آن فیلم کوتاه «ملی بدون کارت» بود که مورد تقدیر قرار
گرفته بود.
عباس سندی که با فیلم «پناهگاه» اولین حضورش را در جشنواره فیلم فجر
تجربه میکند؛ پیش از این با مستندهای کوتاهی چون «سپیده»، «خلسه» ،«
جنگل» در جشنواره فیلم کوتاه تهران و برخی جشنوارههای دیگر حضور داشته
است.
کمیل سوهانی نیز که با اولین فیلم مستند بلندش «جای خالی» اولین
حضورش را در جشنواره فیلم فجر پشت سر میگذارد، اخیرا با همین فیلم، جایزه
نقد درون گفتمان را از جشنوارهی فیلم عمار گرفت.