گروه بین الملل، «مدیریت ادراک» واژه است که به پروپاگاندای تبلیغاتی جنگ افروزان
آمریکایی برای توجیه جنگ های بی پایان خود در گوشه و کنار جهان اطلاق می گردد.
رابرت پری، گزارشگر محققی که تخصص زیادی در بررسی پرونده «ایران کنترا» داشته است و در این زمینه مقالات زیادی را در
دهه 1980 در آسوشیتد پرس و نیوزویک نوشته است، در این مقاله که در پایگاه اینترنتی
»کانسرتیوم
نیوز» منتشر شده به بررسی پروژه پروپاگاندای جنگی جنگ افروزان آمریکایی می پردازد
که ابتدا در دولت ریگان در دهه 1980 شروع شد و در دولت های بعدی آمریکا نیز تکرار
شد. در ادامه قسمت سوم این مقاله تقدیم می گردد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از «کانسرتیوم نیوز»، در این گزارش به فراخواندن مدیران
سازمان های تبلیغاتی برتر آمریکا برای بررسی راه هایی برای تغییر نگرش مردم آمریکا
به گروه شورشی خونخوار کنترا و ضروری نشان دادن مداخله آمریکا در این منطقه
پیشنهاد دهند. قرار بود «کلاه سیاه» بر سر دولت ساندینیست ها و «کلاه سفید» بر سر
گروه شورشی کنترا گذاشته شود. جالب توجه است که در سال 2014 نیز شاهد هستیم که
تاکتیک های مشابهی در سطح جهان به کار می رود، برای مثال پروپاگاندای تبلیغاتی ضد
دولت سوریه و منجی نشان دادن تروریست ها در این کشور.
حضور رییس سیا در عملیات
هنگامی که حکومت ریگان در حال تلاش برای مدیریت ادراک عمومی بود، کیسی رئیس سیا به صورت شخصی در این طرح حضور داشت. در یک روز گرم در آگوست 1983، کیسی جلسه ای را با حضور مقامات رسمی حکومت ریگان و پنج مدیر شرکت های تبلیغاتی برتر در ساختمان قدیمی اداره اجرایی نزدیک کاخ سفید تشکیل داد تا ایده هایی برای فروش سیاست های ریگان در آمریکای مرکزی به مردم آمریکا پیدا کند
در ابتدای آن روز، یکی از اعضای ارشد شورای امنیت ملی برای مدیران روابط عمومی پیش بینی ترسناکی در مورد اینکه اگر آمریکا مداخله نکند، دولتهای چپ گرا موجی از پناهندگان را به ایالات متحده می فرستند و آمریکا را در مواد مخدر غرق می کنند ارائه کرد و از آنها خواست کارشان را خوب انجام دهند. مدیران روابط عمومی تا ظهر مساله را بررسی کردند و بعد از ظهر ایده های خود را برای رئیس سیا تهیه کردند، هنگامیکه او در پشت میز نشسته بود و یادداشت ها را می گرفت.
ویلیام گرینر، یکی از همان مدیران، به یاد می آورد که «کیسی رهبر تلاشها برای ارائه پیشنهادی» جهت روابط عمومی بهتر برای سیاست های ریگان در آمریکای مرکزی بود. دو تا از برترین طرح ها که در جلسه مطرح شد عملیات ارتباطاتی قدرتمند درون کاه سفید و استفاده از پول بخش خصوصی برای اجرای طرحی توسعه یافته برای جلب حمایت مردم از مداخله آمریکا بود.
نتایج این مباحثات در 9 آگوست 1983 جمعبندی شد، و ریموند یادداشتی نوشت که در آن مشارکت کیسی در جلسه طوفان مغزی در مورد چگونگی «فروش یک محصول جدید -آمریکای مرکزی- توسط جلب نظر طیف های مختلف مردم» توضیح داد.
چنین جلساتی معمولا برای فروش کالاها و بحث در مورد نوع تبلیغات برای به دست آوردن حداکثر میزان جلب نظر مردم برگزار می شوند، اما اینجا صحبت در مورد سیاست آمریکا در آمریکای مرکزی بود و اینکه چگونه می توان مردم آمریکا را ترغیب کرد که محصول مورد نظر یعنی مداخله آمریکا در این منطقه را بخرند.
همچنین ریموند در یادداشتی به چارلز ویک رییس آن زمان آژانس اطلاعاتی نوشت که «مرداک ممکن است قادر به تامین منابع مالی» برای پشتیبانی از ابتکارات ریگان باشد. اشاره ریموند به اینکه رابرت مرداک ممکن است قادر به تامین «منابع مالی بیشتری» باشد، بیانگر این است که این غول رسانه ای که به جناح راست گرایش دارد، به عنوان عضوی از عملیات پروپاگاندای مخفی استخدام شده است. در طول این دوره، ویک حداقل دو جلسه خصوصی بین مرداک و رئیس جمهور ریگان ترتیب داد.
در راستای ماهیت مخفیانه عملیات، ریموند همچنین روش «تامین وجه از طریق خانه آزادی یا برخی سازمان های دیگر که در حوزه سیاسی اعتبار دارند» را پیشنهاد داد. (خانه آزادی بعدها به عنوان ذینفع اصلی تامین مالی از کمک ملی برای دموکراسی ظاهر شد، که این طرح کمک ملی نیز زیر چتر عملیات ریموند ایجاد شد.)
با توسعه پروپاگاندای داخلی از سوی ریگان، ریموند همچنان نگران دخالت کیسی در طرح بود. در یادداشت 29 آگوست 1983، ریموند تماس کیسی برای پیش بردن ایده های روابط عمومی خود را تعریف می کند. ریموند که از مشارکت جدی رییس سیا در پروپاگاندای داخلی نگران بود نوشت: «من کمی با بیل کیسی بحث کردم (در تلاش برای بیرون بردن وی از حلقه)» اما موفقیت زیادی به دست نیامد.
در همین حال، «دفتر دیپلماسی عمومی آمریکای لاتین» که تحت هدایت اتو ریچ بود، موفقت زیادی در پیداکردن بهانه هایی که آمریکایی های را خیلی از ساندینیست ها خشمگین می کرد پیدا کرد. او همچنین به خبرنگارانی که مقالات ناسازگار با «مطالب» حکومتی را تولید می کردند، تشر زد. راهکار اصلی ریچ، اعزام تیم پروپاگاندای خود برای لابی با مدیران خبری برای حذف یا مجازات گزارشگران ناموزونی بود که موفقیت شان آزاردهنده شده بود. ریچ به این موضوع می بالید که دفتر او «در بحث ها توجهی به منتقدان سیاست نکرده است».
بخش دیگری از کار دفتر وی طرح ریزی «پروپاگاندای سفید» در رسانه های خبری از طریق سرمقاله هایی بود که هزینه آن را به صورت مخفیانه دولت می پرداخت. در یک یادداشت، جاناتان میلر، یک مقام ارشد دیپلماسی عمومی، دستیار کاخ سفید پاتریک باچانان را درباره جای دادن یک مقاله ضد ساندینیست ها در روزنامه وال استریت آگاه کرد. میلر نوشت: «این دفتر رسماً هیچ نقشی در آماده سازی آن نداشت».
حکومت گاهی «پروپاگاندای سیاه»، که مملو از دروغ هایی آشکار بود را منتشر می کرد. در سال 1983، یکی از این مقاله ها برای خشمگین ساختن یهودیان آمریکایی طراحی شده بود که در آن ساندینیست ها ضد یهودی معرفی شده بودند، چون اکثر جمعیت معدود یهودیان نیکاراگوئه بعد از انقلاب 1979 از این کشور خارج شده بودند.
با این حال، سفارت آمریکا در ماناگوا (پایتخت نیکاراگوئه) اتهامات را بررسی کرد و طبق پیغام تلگرافی 28 جولای 1983، «هیچ شواهد معتبری در مورد ضد یهودی بودن دولت ساندینیست ها نیافت». اما حکومت این پیغام تلگرافی را بصورت مخفی نگه داشت و به عصبی کردن آمریکایی ها ادامه داد.
کلاه سیاه ها / کلاه سفید ها
ریموند در سخنرانی برای زیر دستان خود، هدف اصلی این عملیات را چنین بیان کرد: «در مورد خاص نیکاراگوئه ، بر چسب زدن کلاه سیاه به ساندینیست ها و کلاه سفید به UNO ]گروه اقلیت متحد نیکاراگوئه یا کنترا ها[ متمرکز شدند.» بنابراین، نویسندگان نطق های ریگان با وظیفه شناسی، نیکاراگوئه تحت حکومت ساندینیست ها را با عنوان «سیاهچال دیکتاتور ها» و کنتراها را «شبیه بنیانگذاران ایالات متحده» توصیف کرد.
همانطور که یک مقام شورای امنیت ملی به من گفت، این کمپین براساس عملیات های مخفی سیا در خارج از کشور طراحی شده بود که در آنها هدف سیاسی مهمتر از حقیقت است. این مقام اظهار داشت: «آنها در تلاش برای دستکاری افکار عمومی ]ایالات متحده[ ... با استفاده از مهارت حرفه ای والتر ریموند بودند که او که در دوره خدمت خود در فروشگاه عملیات مخفی سیا آموخته بود».
یک مقام دولتی دیگر توضیح مشابهی به آلفونسو چاردی از میامی هرالد داد. این مقام توضیح داد: «اگر شما به صورت کلی به آن نگاه کنید، دفتر دیپلماسی عمومی یک عملیات بزرگ روانی انجام می داد، نوعی رفتار نظامی برای تاثیرگذاری بر جمعیت مخالف یا در قلمرو دشمن».
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com