گروه بین الملل، در آخرین ساعات شب گذشته خبرگزاری رویترز خبر درگذشت، «جهاد مغنیه» پسر کوچک «شهید عماد مغنیه» فرماندۀ دلاور حزبالله به سرعت به مهمترین خبر روز تبدیل شد و در سرخط مهمترین اخبار سیاسی و بین امللی جهان جای گرفت.
به گزارش بولتن نیوز،
درحالی که منطقه جولان سوریه در ماههای اخیر، شاهد درگیری نیروهای ارتش سوریه و عناصر تکفیری بوده است، عصر یکشنبه تجاوز بالگردهای ارتش صهیونیستی و شلیک موشک از جانب آنها، باعث شهادت چند عضو حزبالله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
براین اساس باوجود آن که گزارشهای اولیه حاکی از این بود که یک بالگرد نظامی رژیم صهیونیستی پس از ورود به حریم هوایی سوریه دو موشک در شهر «مزرعه البلد» در قنیطره شلیک کرده، حزب الله لبنان شامگاه یکشنبه در بیانیهای اعلام کرد: گروهی از نیروهای مجاهد حزب الله هنگام بازدید از شهر «مزرعه الامل» در منطقه «قنیطره»، هدف حمله موشکی بالگرد دشمن صهیونیستی قرار گرفتند.
حزب الله لبنان همچنین تأکید کرد، در این حمله دشمن صهیونیستی، چند تن از نیروهای مجاهد حزب الله به شهادت رسیدند که نام آنان پس از اطلاع این موضوع به خانوادههایشان اعلام میشود.
«ابوعیسی» که نام وی در میان شهدای امروز آمده، یکی از کارشناسان و فرماندهان عملیاتی مقاومت بوده است. به گزارش شبکه العالم، هنوز نمیتوان شمار و یا نام شهدا را دقیق تأیید کرد. قرار است حزب الله لبنان بیانیهای برای اعلام اسامی این شهدا منتشر کند.
بر اساس این گزارش، منابع سوری نیز از شهادت شش نفر و مجروح شدن یک کودک در جریان این حمله تجاوزکارانه صهیونیستها خبر دادهاند.
با این همه در ساعات اخیر و بلافاصله پس از وقوع این حادثه تحلیل ها و نظرات فراوانی از دو سوی این جریان در فضای رسانه ای منتشر شد و بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان سیاسی و نظامی و نیز بسیاری از سران کشورهای جهان دراین خصوص واکنش نشان دادند.
در یک چنین شرایطی اما به نظر می رسد، باتوجه به این که افسار رسانه های جهان در اختیار قدرت های غربی است، نکاتی در این مدت بیشتر مورد توجه قرار گرفتند که شاید نسبت به اصل ماجرا از درجۀ اهمیت کمتری برخوردار بودند و از آن سو برخی مسائل نیز کاملاً ازسوی این رسانه ها مورد سانسور قرار گرفت و سعی شد با گذر زمان آن ها را به فراموشی سپرد.
با این حساب، در ادامه سعی خواهیم نمود با تاکید بر برخی مسائل، نکاتی را گوشزد کنیم.
نکتۀ حائز اهمیت نخست این است که باتوجه به همسویی کامل اسرائیل و گروه های تروریستی و پشتیبانی این رژیم از جبهه النصره، اقدام صورت گرفته را می توان نقض صریح و فاحش قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است. آن هم در شرایطی که به تازگی طرح دعوایی علیه این زژیم منحوس پیرامون جرایم جنگی ای که اسرائیل در جنگ تابستان امسال (جنگ 51 روزه) در نوار غزّه مرکتب شد و طی آن ضمن حمله به مناطق مسکونی و غیرنظامی، جان صدها کودک و زن بی گناه را ستاند.
این درحالی است که باوجود آن که به نکته به عنوان نخستین مورد این بحث اشاره شد، باتوجه به آن که این موضوع اغلب در رسانه های آزادۀ جهان پیگیری شده و می شود، این جا از تحلیل بیشتر آن خودداری می کنیم.
با این همه اما نکتۀ حائز اهمیت دوم را می توان درخصوص قدرت نظامی رژیم صهیونیستی بیان داشت.
بر این اساس، به نظر می رسد، دل بستن صهيونيستها به گروه ها و اقدامات تروریستی این چنینی و تلاش مکرر آنان در این خصوص بیش از هرچیز نشان دهندۀ ضعف نظامی ارتش اسرائیل است که در سال های اخیر باوجود حمایت مالی هنگفتی که ازسوی دولت های غربی و به ویژه امریکا از آنان می شود، به لحاظ معنوی دچار ریزشی اساسی شده و نیروهای باقی مانده در این ارتش نیز اندک اندک اعتماد خود را نسبت به فرماندهان صهیونیست شان از دست می دهند.
از سوی دیگر جان فشانی های نیروهای مقاومت و قدرت روزافزون نظامی حزبالله موجب شده که ضعف عیان ارتش صهیونیستی بیش از پیش نمایان شود.
در همین راستا می توان به این مسئله نیز اشاره کرد که باتوجه به این که حزب الله در صف اول مبارزه با تروريسم قرار دارد، هدف قراردادن آن توسط صهيونيستها زمينه ساز تقويت گرايش به حقانيت مقاومت و انديشههای ضدصهيونيستی می شود.
در اثبات این مدعا شاید بتوان كاهش چشمگیر حضور كشورها در نشست لندن درباره داعش نمودی از آن است.
بر این اساس، کاهش حضور کشورهای عضو ائتلاف از 60 کشور به کمتر
از 20 کشور در ماه های اخیر، نشان از زیرسوال رفتن نتایج و اساس ائتلاف از یکسو و از دیگرسو نشان دهندۀ از دست رفتن پشتوانۀ معنوی نیروهای صهیونیستی و دیگر حامیان ائتلاف از دیگرسوست و این موضوع به بی نتیجه بودن اقدامات نیروهای ائتلاف
در مهار داعش، برخی اقدامات خلاف اهداف تشکیل مانند کمک به داعش، حملات
مشکوک به نیروهای عراقی و کشته شدن ده ها نفر از ارتش عراق، حمله به
زیرساخت های اقتصادی عراق و سوریه و... باز می گردد.
نکتۀ حائز اهمیت دیگری که به عنوان چهارمین مورد باید بر آن تاکید ویژه گذارد، حضور یک کودک در میان شهدای واقعۀ شب گذشته است. بر این اساس با توجه به زخمی شدن يک کودک در تجاوز ديروز رژيم صهيونيستی به خاک سوريه، می توان این مسئله که منطقه هدف قرار گرفته شده توسط تروریست های صهیونیستی، یک منطقۀ غيرنظامی بوده را نزد مجامع بین المللی نیز به اثبات رساند.
در نهایت اما بحثی که شاید به عنوان مهمترین موضوع کارشناسان و تحلیلگران غربی در ساعات اخیر مورد توجه قرار گرفته است، عدم ارائۀ پاسخی محکم و درخور درخصوص تلافی این اقدام صهیونیست ها ازسوی حزبالله است.
این درحالی است که البته حزبالله بلافاصله پس از وقوع این اقدام تروریستی، ضمن محومیت قاطعانۀ آن، نسبت به آن واکنش نشان داد. با این همه به نظر می رسد، اساس تبلیغات غرب درخصوص آنچه آنان سکوت حزبالله می خوانند، به این مسئله بازمیگردد که حزبالله و دیگر نیروهای مقاومت در ساعات اخیر هنوز نسبت به این که چه واکنشی به این اقدام تروریستی خواهند داد، صحبتی به میان نیاورده اند.
در این خصوص توجه به برخی نکات ضروری است که باتوجه به این موقعیت حساس می تواند بسیار راهگشا باشد.
اولاً به نظر می رسد، عمده دلیل غرب درخصوص مانور گسترده درخصوص سکوت حزبالله به منظور تحریک آنان برای صدور بیانیه ای تند و توام با عصبانیت مربوط می شود تا بتوانند با استفاده از متن آن بیانیه، در تحلیل های خود حزبالله را گروهی خشن و افراطی تبیین نمایند.
در ثانی آن ها می خواهند، با جلوه دادن این مسئله که حزبالله درقبال این اتفاق سکوت کرده، نشان دهند که این گروه یارای مقاومت با اقدامات تروریستی صهیونیست ها را ندارد. حال آن که خود صهیونیست ها و نیز تحلیلگران قلم به مزدشان در رسانه های غربی نیز به خوبی می دانند که آن گاه که حزبالله تصمیم بگیرد، هیچ نیروی یارای مقاومت با آنان را ندارد.
نکتۀ حائز اهمیت دیگر نیز این مسئله است که آنچه برای حزبالله تعیین می کنند چه موقع و چگونه نسبت به این مسئله واکنش نشان دهد، سران حزبالله است و لاغیر و در باب پاسخ حزب الله باید دقت کنیم که حزبالله تنها زمانی نسبت به این اتفاق ها پاسخ خواهد داد که خود صلاح بداند!