گروه اقتصادی، یک سطح مقابله با تحریمها، سطح اقتصادی است. مهمترین نکته که در این سطح باید توجه داشت این است که تحریمها بر روی نقاط ضعف اقتصادی ما سوار شده است و دلیل اثرگذار بودن آن، وجود آن ضعفها است. اگر این نقاط ضعف برطرف شود معنایش این خواهد بود که تحریمها بیاثر خواهد شد.
به گزارش بولتن نیوز، مسعود براتی دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی در مطلبی به بررسی بی اثر کردن تحریم ها و راه های مقابله با آن پرداخته است؛
«شما بیایید کارى کنید که کشور در مقابل تحریمها مصونیّت پیدا کند؛ اقتصاد مقاومتى یعنى این. فرض را بر این بگذارید که دشمن، برداشتن تحریم را متوقّف به چیزى میکند که شما حاضر نیستید آن را قبول کنید – اینجور فرض کنید قضیّه را – کارى کنید که تحریم بىاثر بشود.»
این بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم قم بود. مساله مهمی که اگر تحق
ق یابد میتوان گفت دشمن در جنگ اقتصادی که علیه مردم ایران راه انداخته است، شکست خواهد خورد.
لازم است تحلیلگران و کارشناسان روی این نقطه تمرکز کنند که چگونه میتوان تحریمها را بیاثر کرد؟ چگونه نظام اسلامی را در مقابل تحریمها مصون کرد؟
با توجه به شناختی که از تحریمها وجود دارد، میتوان گفت که در دو سطح باید با تحریمها مقابله کرد. یک سطح مربوط به هدف غایی تحریمها است و سطح دیگر هدف میان مدت تحریمها.
دشمن از اعمال تحریمها در نهایت به دنبال رسیدن به اهداف سیاسی است. یعنی دشمن به دنبال ایجاد تغییر در رفتار نظام اسلامی است. این تغییر رفتار در حوزه حمایت از ملتهای مستضعف جهان که از سوی دشمن به حمایت از تروریسم تعبیر میشود، در حوزه ارزشهای بنیادین مدیریت جامعه که با عنوان حقوق بشر شناخته میشود و در حوزه افزایش اقتدار ملی که دشمن آن را گسترش سلاحهای کشتار جمعی و تلاش برای به دست آوردن سلاح هستهای میداند، دنبال میشود.
البته این تغییر رفتارها مقدمهای برای تغییر در اصول و ارزشهای حاکم بر نظام اسلامی است. با شناختی که از آمریکا وجود دارد، سادهلوحانه خواهد بود که تصور شود آمریکا به صرف تغییر رفتار در چند حوزه محدود بسنده کند. ویژگی یک سلطهگر این است که تا آخرین گام برای تغییر هویت یک کشوری که خلاف قواعد مطلوب او عمل کرده است، پیش رود. تجربه رفتار آمریکا با کشوری مانند لیبی موید این مطلب است.
امام خمینی (ره) به خوبی آمریکا را شناخته و لذا در یکی از مهمترین پیامهایش مینویسد:«نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمی شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند.»
دشمن در طراحی مسیر خود برای رسیدن به هدف فوق، اینبار از ابزار اقتصادی استفاده کرده است. اما هدف غایی او همان اهداف سابق است. پس باید بدانیم که دشمن به کم قناعت نخواهد کرد و تمام تلاش خود را برای رسیدن به هدف نهایی خود انجام میدهد.
در جنگ اقتصادی دشمن میخواهد در گام اول عقبه نظام اسلامی را از بین ببرد. عقبه نظام اسلامی در رویارویی با دشمن، مردم انقلابی است که در سالهای بعد از انقلاب و در صحنههای مختلف ایستادگی کرده و حضور داشتند. جنگ تحمیلی و جنگ نرم دو نمونه از مصادیق متعدد حضور مردم در مقابله با طراحی دشمن است. لذا برنامهریزی دشمن به این سمت رفته تا ابتدا نظام اسلامی را از پشتگرم بودن به مردم انقلابیاش محروم کند و بعد اهداف اصلی خود را دنبال کند.
دشمن بر این تصور است که با ایجاد فشار اقتصادی ناشی از اعمال تحریمها که منجر به ایجاد مشکل در زندگی روزانه مردم میشود، میتواند مردم را از همراهی با سیاستهای نظام اسلامی منصرف کند. به تعبیر دیگر تحریمها نوعی تنبیه مردم انقلابی ایران است که نظام اسلامی را انتخاب کردند و میخواهند بر اساس اصول اسلام ناب محمدی زندگی کنند.
در نتیجه یک سطح از بیاثر کردن تحریمها، کمک به فعال شدن مردم، افزایش آگاهی آنها از برنامه دشمن و ایجاد بسترهای لازم برای حضور آنها برای مقابله با دشمن از صحنه جنگ اقتصادی است.
سطح دیگر مقابله با تحریمها، سطح اقتصادی است. مهمترین نکته که در این سطح باید توجه داشت این است که تحریمها بر روی نقاط ضعف اقتصادی ما سوار شده است و دلیل اثرگذار بودن آن، وجود آن ضعفها است. اگر این نقاط ضعف برطرف شود معنایش این خواهد بود که تحریمها بیاثر خواهد شد.
با تحلیل رفتار دشمن در اعمال تحریمها به روشنی اثبات میشود که منطق هزینه و فایده بر رفتار او حاکم است. به این معنی که اگر با هزینه منطقی برای اعمال تحریمها نتیجه مدنظر خود را به دست بیاورد، حاضر به اعمال تحریمها خواهد بود و اگر میزان هزینه انجام شده بیش از فایده باشد، دشمن از اعمال تحریمها صرف نظر خواهد کرد. پس باید بر روی کاهش فایده حاصل از تحریمها (کاهش تاثیرات تحریمها) تمرکز کرد. در مثال تحریم بنزین به خوبی این قضیه مشاهده شد.
در سال ۲۰۱۰ با تصویت قانون جامع تحریم ایران (CISADA) صادرات بنزین به ایران تحریم شد و آمریکا تلاش دیپلماتیک فراوانی برای اعمال این تحریم انجام داد. سفرهای متعدد دیپلماتیک و فشار بر صادرکنندگان بنزین از جمله اقدامات صورت گرفته توسط وزارت خارجه آمریکا بود. هدف آمریکا ایجاد نابسامانی در سیستم سوخترسانی کشور بود تا از این طریق بتواند فشار بیشتری بر ایران وارد کند. اما با تدابیر صورت گرفته توسط مسئولان وقت در کنترل مصرف، گسترش مصرف گاز طبیعی، افزایش پالایش نفت در پالایشگاهها و تولید بنزین در پتروشیمیها، میزان وابستگی به واردات بنزین در زمانی کوتاه به صفر رسید و نتیجه مدنظر آمریکا محقق نشد. در نتیجه تلاشهای دیپلماتیک در این زمینه نیز قطع شد چرا که معادله هزینه و فایده به هم خورده بود. در همان مقطع پیشنهادهای زیادی برای صادرات بنزین به ایران مطرح شد.
پس در سطح اقتصادی باید به دنبال از بین بردن ضعفها و کاهش وابستگیها بود. مثالهای فراوانی وجود دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
* فروش نفت خام
هرچند خام فروشی در صنعت نفت خود یک نقطه ضعف بزرگ است، اما به طور خاص در فروش همین نفت خام نیز وابستگیها و نقاط آسیبپذیری وجود داشته و دارد و از همین مسیر دشمن توانسته در فروش نفت برای ایران اختلال ایجاد کند. متاسفانه فروش نفت ایران به صورت سنتی و از طریق فروش مستقیم به پالایشگاههای مشخص انجام میشود. همین قضیه سبب شده تا دشمن به راحتی کانالهای فروش نفت خام ایران را شناسایی کند و برای آن محدودیت تعیین و اعمال کند. در صورتی که از سالها پیش از سوی کارشناسان این حوزه مطرح شده که عرضه نفت خام در بورس انرژی و به صورت ریالی میتواند مسیر جایگزین فروش نفت باشد. این مسیر همچنین مشکل دریافت پول نفت را مرتفع میکند.
* فراوری نفت خام
یکی از راههای کاهش وابستگی به نفت خام، افزایش ظرفیت پالایش نفت خام و تولید فراوردههای نفتی است. علاوه بر اینکه پالایش نفت خام یک گام کشور را از خام فروشی دور میکند، به دلیل آنکه بازار مصرف فراوردههای نفتی داخل کشور و نیز کشورهای همسایه است، اعمال تحریمها را بسیار مشکل و امکان ناپذیر میکند. اما متاسفانه در میان تصمیمگیران نفتی اعتقاد و اراده جدی برای افزایش ظرفیت پالایشی کشور نیست و مشاهده میشود دو طرح مهم در این حوزه (پالایشگاه خلیج فارس، پالایشگاه آناهیتای کرمانشاه) در پیچ و خم مشکلات ماندهاند.
* واردات محصولات اساسی
یکی از مهمترین نیازهای وارداتی کشور در سالهای اخیر، واردات محصولات اساسی مانند گندم، جو، گوشت قرمز، دانههای روغنی و ….بوده است. در سال گذشته بیش از دو میلیارد دلار برنج، حدود ۱٫۸ میلیارد دلار کنجاله سویا، یک و نیم میلیارد دلار دانه ذرت و یک میلیارد و دویست میلیون دلار گندم وارد کشور شد. مجموع این چند قلم اصلی در حدود ۶ میلیارد دلار میشود. میزان کل واردات محصولات اساسی بیش از این و در حدود ۱۴ میلیارد دلار بوده است. به طور طبیعی هر چه میزان تولید این اقلام در کشور افزایش یابد، نیاز به واردات آنها کمتر خواهد شد. تولید داخل و رسیدن به خودکفایی در محصولات اساسی از دو جنبه اهمیت دارد. یک تامین امنیت غذایی که بسیار راهبردی است و دیگری کاهش نیاز به ارز خارجی برای واردات آنها. لذا یکی از راههای بیاثر کردن تحریمها خودکفایی در تولید محصولات اساسی خواهد بود.
*نبود شفافیت اطلاعات
یکی از مسیرهای کاهش وابستگی به پول نفت، افزایش درآمد مالیاتی است. اما به دلیل نبود بانکهای اطلاعاتی مورد نیاز (بانک اطلاعات نفوس، بانک اطلاعات زمین و مسکن، بانک اطلاعات حسابهای مالی) و مرتبط بودن این بانکها با یکدیگر، زمینه فرارهای مالیاتی را ایجاد کرده است. علیرغم آنکه همه میدانند فعالیتهای غیرتولیدی و سوداگرانه در اقتصاد کشور غلبه یافته و سودهای هنگفتی به جیب سوداگران میرود، به دلیل نبود شفافیت اطلاعات، از این افراد هیچگونه مالیاتی گرفته نمیشود. نمونه اخیر این نبود اطلاعات پایه، بحث شناسایی افراد پردرآمد از افراد کمدرآمد بود که متاسفانه پیشرفت مطلوبی در این حوزه صورت نگرفت.
مثالهای دیگری در زمینه ضعفهای اقتصادی ایران میتوان زد که برای بیاثر کردن تحریمها باید آنها را برطرف کرد. اما مبارزه با ضعفهای اقتصادی نیازمند اراده جدی یا همان روحیه جهادی است که رهبر انقلاب بارها بر آن تاکید کرده است. انشالله این روحیه در میان دولتمردان بیش از پیش گسترش یابد.