ناگفته های حادثه گردان شوان کومله + مکالمات مهتدی، ابراهیم علیزاده و عمر ایلخانی زاده

گروه بین الملل - در ادامه سلسله گزارش های گروهک های اپوزیسیون، این بار یکی از اعضای کمیته مرکزی دهه 60 و کنونی گروهک کومله، در تماس با خبرنگار بولتن نیوز، جزئیات حادثه گردان شوان که در بین اپوزیسیون کردی و خصوصا کومله، یک تراژدی خوانده می شود، را افشا کرد.

به گزارش بولتن نیوز، گروهک کومله همواره و از زمان این اتفاق، نوک حملات خود را یا به سوی جمهوری اسلامی ایران و یا به سمت حزب دمکرات کردستان ایران گرفته است.

اما پس از بهبود رابطه و صمیمی شدن عبدالله مهتدی با مصطفی هجری، دیگر نامی از نقش دمکرات در این حادثه برده نشد!

در گردان شوان،ده ها پیشمرگ، و  فرمانده  قدیمی کومله که حامل اسرار پشت پرده گروه بودند، کشته شدند!

حتی افرادی در این حادثه حضور داشتند که از آنها بعنوان رهبران آینده کومله  یاد می شد.

اما چگونگی این حادثه و داستان سرایی سران کومله برای افکار عمومی و پیشمرگان جدیدشان،  از زبان یکی از اعضای کمیته مرکزی دهه 60 و کنونی کومله بصورت اختصاصی برای خوانندگان بولتن نیوز، نقل می شود.

مشروح کامل مصاحبه خبرنگار بولتن با این عضو کمیته مرکزی که بصورت مخفیانه انجام شده و به دلیل مسائل امنیتی قادر به نام بردن از وی نیستیم، بدون کم و کاست و عینا منتشر می شود. 

با این توضیح که در قسمتی از این گزارش، مکالمات بیسیم چی وقت گردان شوان نیز پیاده شده اما بدلیل طولانی بودن آن، بخشی از آن را در این قسمت و بخش دوم را در قسمت آخر منتشر می کنیم؛

ناگفته هائی از حادثه جان باختن گردان شوان کومله ‌‌‌‌‌!

آخرین تماس بیسیمی شکرالله خیر آبادی مشهور به شوکی، با حبیب الله گویلی مشهور به " حبیب الله کیلانه" مسئول ناحیه سنندج ....

ابراهیم علیزاده و عمر ایلخانی زاده به گردان شوان خیانت کردند.

محمد نبوی مسئول نمایندگی کومله در بغداد مقصر دسته سوم وقایع گردان شوان است.

گردان شوان مخالفان رهبری کومله بودند.

اعترافاتی از یکی از بازماندگان گردان شوان در اروپا (بصورت اختصاصی)؛

هر سال با فرارسیدن فصل زمستان فضای اردوگای های کومله آغشته از غم سنگینی است که تمام صفوف این جریان را تحت شعاع  قرار می دهد .....

رهبری کومله با برگزاری مراسمی بازار گرمی می کند، برای به اصطلاح عهد و پیمان بستن با کسانی که به دست خودشان آنها را به پیشواز مرگ سوق دادند....

مراسمی که با برگزاری سخنرانی کسانی آغاز می شود که خودشان افراد اصلی وقایع بودند و هر بار هم این حادثه را با دروغ پراکنی و تحریف حقایق برای افکار عمومی و پیشمرگان در اردوگاه های کومله تعریف می کنند.... ....

اروپا ،شهر یوتوبوری سوئد،

ساعت 10 شب 5/ 11/ 2014 سکوت با اشاره به خاطرات گذشته شکسته می شود ،

فریادی که هیچ وقت شنیده نشد فضای اتاق را در هم می پیچد .... او می گوید:

ابراهیم علیزاده رهبر کومله در زمان وقوع حادثه و رهبر کنونی کومله کمونیستی، باید در ملا عام و در جلوی چشمان خانواده گردان شوان ، دادگاهی شود ....

این مرد همانند روباهی مکار در کمین است برای بلعیدن ما ....

اینجا کردستان است ، منطقه جنوب ، تماس بیسیمی کوتاهی گرفته می شود...

پیام به تمام واحد های نظامی ،

جنگ با حزب دمکرات شدت گرفته ،

همه واحدها از جنوب تا شمال در حالت آماده باش باشند پیام از طرف عبدالله مهتدی است ......

راه درازی در پیش داریم ... ‌

قطره های باران یکی پس از دیگری ما را نوازش می کنند ....

گیسوان خشک است و طپش قلب سرعت می گیرد ....

غم را بر او گزیده می باید کرد، و از چاه طمع بریده می باید کرد .

خون دل من ریخته می باید کرد،این کار مرا به دیده می باید کرد ...

آبی که از این دیده چو خون می ریزد، خون است بیا ببین که چون می ریزد....

پیداست که خون من چه برداشت کند ،دل می خورد و دیده برون می ریزد.....

شب همچنان تاریکی را در خود می پیچد .....

صدای سیسرکها از دور پیداست ....

صدا شکنده است ،

اما در گلو نهفته است ...

ناگهان نوری از لوله یک آرپی جی ، دره را در آغوش می گیرد ،

خون طغیان میکند ،

میل تفنگها سکوت را در هم میشکند پیام بیسیمی در گوش پیج می خورد ،

امان ندهید جنایتکارهای دمکرات هستند ، آنها را در هم کوبید ......

مهتدی فریاد می زند .

بکش تا کشته نشوی ......

شوکی خیر آبادی به صدا در میاید؛کشته داریم

بیسیم جواب می دهد؛فدای سرت به پیش تازید ُشب پایانی ندارد .

انگار روشنایی نمی خواهد نفسی تازه کند ......

پیشمرگه ها خسته اند و عصا به دستان در راهند ...

آستین ها بالاست و شعار یکی پس از دیگری .....

کمین را در هم می شکنیم و به سمت پناهگاه در حرکتیم ......

از هر دری سخنی ،،،

سطح اعتراض ها بالاست و رهبری کومله را نشانه گرفته

رهبرانی که جا خوش کرده اند ،

هیج حرفی را پذیرا نیستند .....

انگار خدایی می آید مثل اینکه پشت بسیم یه خبرایی است ......

شوکی گوش نمی دهد و سر پیچی میکند ....

صحبت های رکیکی ردو بدل می شوند ...

رهبری تهدید میکند ...

شوکی بی صلاحیت است ماموریت خاتمه یافته و به کردستان عراق بر گردید!