گروه اجتماعی/ به گزارش بولتن نیوز، این روزها که حال و هوای شهر تهران با آلودگی انس گرفته است، بیتدبیریهای مجریان امور فرهنگی کشور فراتر از معضل آلودگی هوا قلب پایتختنشینان را آزرده خاطر میکند.
نوشته زیر، روایتی است از
خبرنگار اجتماعی بولتن نیوز و خبر از افرادی در راس امور میدهد که برای پیروی در نبرد تلخ سیاست، جان آیندهسازان میهن اسلامی خویش را به خطر انداخته و آن را برنامه ریزی مطلوب برای پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی مینامد!
این نوشته را با هم میخوانیم:
دیروز(چهارشنبه)برای انجام کاری به بیرون از منزل رفتم.
در مسیر که در حال پیاده روی بودم،در ایستگاه بی.آر.تی در چهارراه مختاری،مادر و فرزندی 9 ساله را دیدم.
صحنه بسیار تاثربرانگیزی بود،مادر گریه می کرد و فرزند 9 ساله او نیز در حال استفراغ کردن بود و بشدت با تنگی نفس روبرو شده بود.
جلو رفتم دیدم این پسربچه بی حال شده و مرتب در حال استفراغ کردن بود.
خیلی ناراحت شدم.رهگذاران ما هم که مطابق معمول با بی توجهی و عدم احساس مسئولیت براحتی نگاهی می کردند و رد می شدند.
به دکه روزنامه فروشی رفتم و یک بتری آب معدنی گرفتم و به یاری این پسربچه و مادر گریانش شتافتم.
سروصورتش را شستم و مدتی کنارشان بودم تا بعد از یک ساعت،کمی حال این پسربچه خوب شد.
از مادرش سوال کردم چرا اینطور شده؟
گفت بخاطر آلودگی هوا.
امروزم هم از اخبار رادیو شنیدم که هوا بشدت آلوده است و نباید کودکان و بقیه افراد حساس جامعه در مجاورت هوا قرار گرفته و به بیرون بروند.
اما با این وجود،هر چه منتظر ماندم که از اخبار بشنوم که مدارس تعطیل است اماخبری نشد!
مجبور شدم پسرم را به مدرسه بفرستم که دو ساعت بعد از مدرسه تماس گرفتند که حال پسرم بد است و او را به خانه ببرم.
در حال رفتن به منزل بودیم که این اتفاق افتاد.
در طول مسیر بازگشت به منزل خودم را جای این مادر تصور می کردم که اگر این پسر من بود چه می کردم؟!
منی که بسیار به بیماری فرزندانم حساس هستم و تحمل درد و ناراحتی شان را ندارم.
همانطور که در حال برگشت بودم،ساعت 12:30 شد و وقت تعطیلی مدرسه پسر 9 ساله خودم.
به مدرسه رفتم تا پسرم را مطابق معمول هر روز به منزل ببرم.
در میانه راه پسرم گفت؛باباجان! می دانی امروز تو مدرسه چه اتفاقی افتاد؟!
گفتم؛چی شده پسرم؟
پسرم گفت؛دو سه نفر از کلاس ما(دبستان تختی)،استفراغ کردند و نمی توانستند نفس بکشند،مدیر به والدین شان زنگ زد تا آنها را به خانه هایشان ببرند!
به خانه رفتیم،مجددا عصر دیروز،برای انجام کاری به بیرون رفتم.
غروب برگشتم که اتفاقی که اصلا تصورش را هم نمی کردم،برای خودم افتاد!
دقیقا عین همان اتفاقی که همان روز در خیابان دیدم و همان اتفاقی که پسرم از مدرسه و هم کلاسی هایش تعریف کرد.
به خانه که رسیدم دیدم پسرم بی حال در خانه افتاده و مادرش نیز کنار او نشسته.
گفتم چه اتفاقی افتاده؟
مادرش گفت؛بخاطر آلودگی هواست.
پسر 9 ساله ام بی حال و تب کرده در گوشه ای از اتاق دراز کشیده بود و نای حرف زدن نداشت.
این در حالی بود که تا قبل از آن یعنی از فاصله زمان برگشت از منزل تا 3 ساعت خوب بود و بعد از آن این اتفاق افتاد.
خیلی ناراحت بودم حتی این صحنه روی کودک 4 ساله ام نیز تاثیرمنفی روحی گذاشته بود چون برادر شاداب و سرحالش که هیچ وقت مریض هم نمی شد به یکباره به این حال و روز افتاده بود.
تنگی نفس شدیدی داشت این حالت ادامه داشت تا ساعت 12 شب که وقتی توانستیم با شربت و دارو آرامش کنیم،ساعت 12 شب از خواب بیدار شد و مرتب استفراغ می کرد.
اسهال و استفراغ شدیدی پیدا کرد و این وضعیت تا زمانیکه او را به اورژانس منتقل کردیم ادامه پیدا کرد و متوجه شدیم که این اتفاق برای کودکان دیگری نیز افتاده است.
جناب وزیر آموزش و پرورش و کمیته اضظرار آلودگی هوا!
اینها یک داستان نبود که با خواندن آن سرگرم شوید،این مشاهدات عینی من از فقط دیروز(چهارشنبه)،بود.
یک مورد را خودم در خیابان دیدم،چند مورد در مدرسه پسرم و مورد بعدی هم پسر خودم.
حال بگذریم از اینکه خودتان می دانید در چنین شرایطی چه فشار روحی و روانی به خانواده ها وارد می شود اما چرا شما بخاطر لج و لج بازی های سیاسی با دولت احمدی نژاد با جان فرزندان ما بازی می کنید؟
یادم می آید که امسال در روزهایی که تعطیلات رسمی بود و مثلا روز چهارشنبه در بین تعطیلات قرار گرفته بود اعلام کردید که تعلیم و تریبت تعطیل نمی شود و دلیلی ندارد به این خاطر مدارس تعطیل شود(اگر چه این را هم خوب می دانم که این حرف تان فقط بخاطر رقابت های سیاسی و لج بازی های سیاسی با دولت قبل که این روزها را تعطیل می کرد،است).
حال این مسئله مهمی نیست قبول تعلیم و تربیت را بخاطر یک روز تعطیل نکردید.
اما آلودگی هوا هم به تعلیم و تربیت ارتباطی دارد؟!!
بدون شک و به یقین همه می دانند که خودتان هم خوب می دانید که آلودگی هوا برای کودکان خطرآفرین است و صددرصد مدارس را باید تعطیل کنید اما این کار را نمی کنید چون دولت قبل،این کار را می کرد!
چون بخاطر لج و لج بازی های سیاسی با دولت قبل،دارید با جان بچه ها بازی می کنید.
شما می توانید جواب فرزند بیمار من را بدهید؟!شما حاضرید هزینه های سرسام آور درمانش را تقبل کنید؟!
شما تحمل دیدن داروهای زیادی را که پزشک تجویز کرده و باید وارد بدن فرزندم شود را دارید؟
شما حاضرید خودتان را جای پدران این کودکان بگذارید؟
اگر خودتان جای مادری که خودم دیروز دیدم،اگر جای والدین کودکانی بودید که دیروز در مدرسه پسرم حالشان وخیم شده بود،اگر جای من بودید،و این اتفاق برای فرزندان خودتان می افتاد باز هم مدارس را تعطیل نمی کردید؟!
یا بخاطر اینکه هر کاری دولت قبل کرده شما باید زیر سوال ببرید حاضر به تحمل و دیدن چنین صحنه هایی هم هستید؟
اما ما مردم عادی حاضر به دادن چنین بهایی نیستیم.
من بعنوان یک پدر و از روی احساس مسئولیت،بجای وزیر محترم از این پس هر گاه شاهد آلودگی هوا باشم خودم شخصا مدرسه رفتن پسرم را تعطیل می کنم،دیگر چاره ای برایم نگذاشته اید.
لج و لج بازی و رقابت های به اصطلاح سیاسی چه بلایی داره سر مردم میا میاره،اینجوری می خوان مملکت رو به دست آینده سازان بسپارند،الان که دارن آنها را غیرمستقیم به آغوش مرگ می سپارن دستمیرزاد به بولتن که شهامت گفتن اینها رو داشت.کیهان و رسالت و... که اونام وارد جنگ سیاست شدن اونا چرا از این مورد مهم تا بحال حرفی نزدن؟
به قول معروف؛
باش تا صبح دولتت بدمد،کین هنوز نتایج سحر است…