گروه سینما و تلویزیون، «بید مجنون» از ساخته های مجید مجیدی ده ساله شد. حدود ده سال
پیش بود که این ساخته مجیدی در جشنواره فیلم فجر در سال 83 نمایش داده شد و
با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد.
به گزارش بولتن نیوز، «بید مجنون» را می توان یکی از
بهترین فیلم های مذهبی تاریخ سینمای ایران دانست.
نامزدی درنه رشته و دریافت چهار سیمرغ
بيد مجنون، پرطرفدارترين فيلم جشنواره بيست و سوم فجر، در ۹ رشته نامزد
دريافت سيمرغ شد و در نهايت چهار سيمرغ بلورين را به خود اختصاص داد.
اين
فيلم سيمرغ بلورين بهترين صدابرداری (يدالله نجفی)، سيمرغ بلورين بهترين
بازيگر نقش اول مرد (پرويز پرستويی، سيمرغ بلورين بهترين کارگردانی (مجيد
مجيدی) و نيز سيمرغ بلورين بهترين فيلم از نگاه تماشاگران را دريافت کرد.
هشتادوپنج درصد تماشاگران ”بيد مجنون" اين فيلم را تحسين كردند
فيلم بيد مجنون در سال 83با كسب نزديك به 85 درصد آراي خوب، به عنوان بهترين فيلم تماشاگران تا تاريخ هفدهم بهمن ماه شناخته شد.
خلاصه داستان
يوسف نابينا که به نظر می رسد دچا بيماری مهلکی است، برای معالجه چشمانش،
با پشتيبانی دايی ثروتمندش، راهی فرانسه می شود. در آنجا پزشکان، بيماری اش
را خوش خيم و بی اهميت تشخيص می دهند، در عين حال در می يابند که انگار
راهی به بينايی يوسف وجود دارد. پس، چشمانش جراحی و بينا می شوند.
از اينجا فيلم رنگ ديگری می گيرد. يوسف، بی قرار و تشنه ديدن، تصاوير پاک و
ناپاک را با هم می بلعد. مجنون می شود و به سوی گناه می رود. بينايی اکنون
رابطی شده که او آلودگيها و زشتيها را ببيند. پس عطش ديوانه وار ديدن او
را به سوی گناه می کشاند؛ تا آن که بار ديگر بيناييش را از دست می دهد.
در دنيای تاريکی او بار ديگر به درگاه خدا استغاثه و توبه می کند. موری که
گويی قاصد بارگاه ملکوت است، آرامش را برای يوسف باز می آورد.
حسن فتحی: «بيد مجنون» در شرايط كنونی سينمای ايران غنيمت است
در زمان نمایش فیلم بید مجنون حسن فتحی کارگردان مطرح سینما وتلویزیون در
گفت وگویی به ستایش از بید مجنون پرداخت .او در گفت وگویی عنوان کرد :
فيلمهاي "مجيد مجيدي” مثل مجموعه كتابهايي از يك نويسنده هستند كه براي
فهم بهتر و دريافت عميقتر بايد تمام انها را مرور كرد. يعني "مجيد مجيدي”
يك منظومهاي دارد كه هر كدام از فيلمهايش بخشي از اين منظومه را تشكيل
ميدهند؛ به فيلمهاي "مجيدي” بايد نگاهي فرآيند گونه داشته زيرا در آثارش
جرياني جاري است.
به گزارش ايسنادر آن زمان، این نويسنده و كارگردان سينما، تئاتر و تلويزيون
، به تاثير فيلمسازاني چون "مجيد مجيدي” بر نسل معاصر خود و نسل متاخر
فيلمسازان ايراني اشاره كرد و گفت: سينماي ما بايد به فيلمسازاني چون مجيد
مجيدي ببالد.
حسن فتحي در ادامه ، توليد آثاري چون "بيد مجنون” و "خيلي دور،خيلي نزديك”
را در شرايطي كه سينماي ايران به سمت يك ناكجا آباد ميرود، بسيار مغتنم
دانسته و خاطرنشان كرده بود: ساخت فيلمهاي سرگرم كننده در سينماي ايران
دارد باب ميشود و به راحتي مجوز ساخت و نمايش هم ميگيرند و اين در صورتي
است كه اين قبيل فيلمها جز پايين آوردن ذائقه، سلايق و علايق نمايشي
تماشاگران سينماي ايران، تاثير ديگري نميگذارند. در چنين شرايطي توليد
فيلمهاي معناگرا ميتواند باعث ارتقاي سطح شعور دراماتيك و سينمايی
مخاطبان سينمايمان بشود، مسلم است كه كساني مثل "مجيدي” و "ميركريمي”
قدمهاي بزرگي برداشتهاند و به همين خاطر ميتوانند الگوي مناسبي براي نسل
معاصر خودشان و نسل جوانتر باشند.
پرويزنوری: بيد مجنون بهترين فيلم مجيدی است
پرويزنوری منتقد مطرح و پيشكسوت سينماي ايران در زمان نمایش این فیلم نقدي
زيبا بر «بيد مجنون» در ماهنامه «فيلم» نوشته كه مي خوانيد:
بي هيچ ترديدي مجيدي يكي ازبهترين كارگردانان نسل پس از انقلاب است، او در
مسير ناهموار فيلمسازی خود كه ازبدوك تا باران شاعريست كه از
زيبايی ها، تلخی ها، شيرينی ها، غم تنهايی، دلتنگی ها و بالاخره از زندگی می سرايد،
كمتر فيلمسازی چون او توانسته است احساس ها را بيآنكه به سوی سانتی
مانتاليزم بيافتد، در مخاطب خويش بيانگيزد، به شوق آورد و غم انگيز سازد.
بيد
مجنون به رغم نامتعارف بودن با سه گانه قبلي بچههاي آسمان رنگ خدا و
باران بيشتر به عوامل و احوال دروني آدمها رو مي كند به همين دليل ديگر
شخصيتهاي فيلمهاي او كودكان نيستند دوره كودكي و نياز و خواسته و كمبود و
عقدههاي آن دوران را پشت سر نهاده و پابه دنياي بزرگسالان گذارده است.
مجيدي اين شخصيت را كه از همان ابتدا از درون تاريكي باما سخن مي گويدو...
بيد مجنون، روايتی تلخ از عصيان هميشگی آدمی
به گزارش ايسنایک بلاگر سینمایی نیز درباره این فیلم نوشته بود: مهرباني
خداوند و فراموشکاري آدميزاد... روايتي تلخ از عصيان هميشگي آدمي که پاياني
بر آن نيست... انگار مقدر است آدمي هروقت به بهشت ميرسد، آن ميوه ممنوعه
را بخورد و سرکشي آغاز کند.
پيشنهاد مي کنم فيلم « بيد مجنون » آخرين ساخته مجيد مجيدي را حتما
ببينيد. تلخ و گزنده است. هميشه غصه ميخورم که چرا شرايطي فراهم نيست تا
پرويز پرستويي اسکار بگيرد.
باور کنيد حقاش بيش از اين است. کلاس بازي او با همه بازيگران ايراني که
تا به امروز ميشناسم، فرق دارد. پرويز پرستويي يک هنرمند واقعي است.
چشم با خود حرص و دنياطلبی را می آورد
هوشمند هنرکار در زمان نمایش این فیلم در یادداشتی در سایت بی.بی.سی فارسی
می نویسد: تصاوير فيلم تا پيش از بينايی يوسف چشم نواز و بهشتی است. دنيا،
تکه ای از بهشت است. اما نور با خود اثرات دوزخ را همراه دارد. نور، اين
بار نورالسماوات والارض نيست.
پس از بينايی اغلب تصاوير حاکی از آلودگی و خرابی است: تلويزيونها تصاويری
از فقر و جنگ و وحشی گری را نمايش می دهند، بچه ها در مترو جيب مسافران را
می زنند، چشم با خود حرص و دنياطلبی را می آورد...
دو سکانس درخشان از نگاه هوشمند هنرکار
۱ـ يوسف، پس از جراحی، بی تاب ديدن، شبانه، خود پانسمان چشمهايش را باز می
کند. عبور نور، هجوم رنگ، ديدن؛ ديدن پس از ۳۸ سال. يوسف، بی قرار و مجنون
حس تازه خود، در راهروهای بيمارستان سرگردان می شود. بازی جنون زده
پرستويی، به همراه کارگردانی نرم و دقيق و دور از افراط مجيدی، اين صحنه را
در يادها حک می کند.
۲ـ يوسف هيجان زده و شوريده حالِ حس و توانايی نويافته خود، به وطن بازمی
گردد. در فرودگاه مستقبلان فراوانی پشت حايل شيشه ای به استقبال او رفته
اند. نگاه کاوشگر يوسف در ميان جمعيت می چرخد و می چرخد، تا مادر و همسر و
دختر خود را می يابد. باز هم با همراهی پرستويی و مجيدی، صحنه مجذوب کننده
ديگری پرداخته می شود.
اين دو سکانس پياپی، اوج جذابيت فيلم است. اما نه پيش از آن فيلم چنان جذبه
ای دارد و نه در ادامه می تواند در آن سطح کيفی حفظ شود. لاجرم اين دو تکه
از کل اثر جدا می ماند.
همچین میگن بازگشت قهرمانانه به رسانه ملی انگار که چی شده؟
از آدمهای ریاکار و فرصت طلب خیلی بدم میاد