گروه بینالملل - امریکا برای خیلیها همان بهشت موعودیست که در کتابهای آسمانی وعده داده شده است. بخصوص برای بخشی از مردم کشورهای موسوم به جهان سوم، امریکا سرزمینیست که ورود به آنجا میتواند جبران کنندهی بسیاری از ناداشتههای نسلی و تاریخی یک فرد باشد. گستردگی تبلیغات، بزرگنمایی نقاط مثبت و پنهان کردن عمدی نقاط ضعف جامعهی امریکایی سبب شده تا رویایی گرین کارت امریکایی و یا سیتیزن امریکا شدن، ذهن برخی را به خود مشغول کند. اما آیا واقعیت امریکا، همانیست که گفته میشود؟ در ادامه به برخی از آمارهای عمدتا امریکایی اشاره میکنیم تا ببینیم بهشت امریکایی چقدر واقعیت دارد؟
به گزارش بولتن، موسسهی ایکستریم اینکوالیتی، در مقطع زمانی بین پایان جنگ جهانی دوم و اواخر دهه 70، رشد درآمدها در ایالات متحده آمریکا همگرا بود، به بیان دیگر درآمدهای افراد طبقه ضعیف سریعتر از افراد طبقه مرفه افزایش می یافت. اما از اواخر دهه 70 تاکنون این روند بر عکس شده است. این بدان معناست که اکنون درآمد طبقه مُرفه در آمریکا بسیار سریعتر از طبقه ضعیف و متوسط جامعه آمریکا افزایش می یابد.
بنابراین گزارش، در سال 1976 پردرآمدترین خانوارهای آمریکایی (یک درصد دارای بیشترین درآمد)، 8.9 درصد از درآمدهای این کشور را در اختیار داشتند، اما در سال 2007 این میزان به 23.5 درصد رسید. همچنین بین سالهای 1979 تا 2008، درآمد پردرآمدترین خانواده های آمریکایی (5 درصد بالای درآمدی) 73 درصد افزایش یافت، این در حالی است که در این مقطع زمانی، درآمد کم درآمدترین خانواده های آمریکا (یک پنجم پایین درآمدی)، 4.1 درصد کاهش یافت.
در 1980، متوسط درآمد 5 درصد بالای درآمدی، 10.9 برابر متوسط 20 درصد پایین درآمدی بود. این میزان در 2008 به 20.6 درصد رسید. به این ترتیب، مشخص می شود که تفاوت سطح درآمدها در جامعه آمریکا در حال افزایش است و این موضوع برای اقتصاد این کشور خطرناک به شمار می رود.
یکی دیگر از تحقیقات جدید و در خور تأمل در مورد شکاف طبقاتی را یکی از اساتید علوم سیاسی دانشگاههای امریکا انجام داده است. " لری بارتلز" استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون به این نتیجه می رسد که شکاف بین غنی و فقیر به شدت در دوران زمامداری جمهوریخواهان افزایش یافته است؛ در زمانی که دولت واشنگتن در دست حزب دموکرات بوده است، این تفاوت کمتر شده است. به نظر وی، جامعه امریکایی بسیار نابرابر است و دلیل این امر نیز تنها عوامل اقتصادی نیست، بلکه باید نابرابری ها را حاصل گزینه های سیاسی در نظام سیاسی زیر سلطه ایدئولوژی حزبی و منافع ثروتمندان دانست.
بارتل نشان می دهد که مقامات منتخب به نظرات و دیدگاه های ثروتمندان توجه می کنند، اما نظرات مردم فقیر را نادیده می گیرند. وی نشان می دهد که به ویژه سیاست های روسای جمهور جمهوریخواه، همواره برای خانواده های طبقه متوسط و کارگر فقیر بسیار کمتر از خانواده های ثروتمند رشد درآمد به ارمغان آورده است و تا حد زیادی به افزایش نابرابری کمک کرده اند. وی مثال هایی از سیاست های ایجادکننده نابرابری بیشتر در دوران بوش، از جمله کاهش مالیات درسال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ و همچنین کاهش میزان حداقل دستمزدها مطرح می کند.
درحالی که 46 درصد از مردم آمریکا معتقدند که نظام اقتصادی در کل منصفانه نیست، 62 درصد معتقدند که نظام اقتصادی برای شخص آنها منصفانه است. جالب تر آن که 46 درصد مردم معتقدند که ثروتمندان به دلیل تولد در خانواده ای ثروتمند و یا داشتن روابط خاص ثروتمند شده اند. این داده ها به خوبی تناقض در نگاه مردم آمریکا به جهان خارج را نشان می دهد.
اما آخرین آمار و تحلیلها در مورد شکاف طبقاتی امریکا چه اطلاعات جدیدی به ما میدهد؟ تحلیل جدید «مرکز تحقیقات پیو» درباره ثروت حاکی از آن است که میانگین ثروت اقشار پردرآمد آمریکایی در سال ۲۰۱۳ تقریبا هفت برابر میانگین ثروت خانوادههای دارای درآمد متوسط بوده است. این شکاف از زمانی که بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) جمع آوری این دادهها را در ۳۰ سال پیش آغاز کرد، شدیدترین شکاف مالی در آمریکا محسوب میشود.
افزون بر این، یافتههای این تحقیق بیانگر آن است که میانگین ثروت خالص خانوادههای پردرآمد حدود ۷۰ برابر خانوادههای دارای درآمد متوسط است، که این رقم نیز شدیدترین شکاف ثروت بین این خانوادهها ظرف سه دهه گذشته است. میانگین ثروت خانوادههای پردرآمد در سال گذشته میلادی ۶۳۹ هزار و ۴۰۰ دلار بود در حالی که این رقم برای خانوادههای دارای درآمد متوسط ۹۶ هزار و ۵۰۰ دلار و برای خانوادههای کمدرآمد ۹۶۰۰ دلار بوده است.
مرکز تحقیقات پیو اعلام کرد: «آخرین دادهها، رکود ثروت بخش عمدهای از خانوادههای طبقه متوسط آمریکایی در طول سه دهه گذشته را تایید میکند.» در این تحلیل آمده است رکود اقتصادی ثروت خانوادههای دارای درآمد متوسط و خانوادههای کمدرآمد را از بین برد و آنها هنوز آثار «بهبود» وضع اقتصادی را تجربه نکردهاند. این بررسی نشان داد سطوح ثروت خانوادههای دارای درآمد متوسط و خانوادههای کمدرآمد مشابه سطوح ثروت این اقشار در اوایل دهه ۹۰ است.
در تحقیق دیگری که مرکز پیو پیشتر در همین ماه انجام داده بود، مشخص شد نابرابری ثروت در آمریکا در میان گروههای قومی و نژادی به اندازه چشمگیری افزایش یافته است. فاصلههایی که به بروز اتفاقاتی مثل اتفاق خیابان فرگوسن انجامید. کشته شدن یک نوجوانی که باعث تظاهرات گسترده در امریکا و انگلستان شد و این کشور را به آشوب کشید و حالا با خبر قتل مشکوک دو پلیس در این کشور، میرود تا امنیت امریکا هم دچار اختلال شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com