،
دکتر جواد جهانگیرزاده، نمایندۀ مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی با اشاره به
انتقاداتی که در روزهای اخیر ازسوی برخی از فعالان سیاسی خارج از کشور
درخصوص آنچه به زعم آنان «فقر نظریه پردازی» عنوان شده، گفت: کافیست نگاهی
به آمارپژوهش ها و نظریه پردازی هایی که تنها ازسوی جوانان و نسل جوان پژوهشگران
و اندیشمندان کشورمان انجام شده بیاندازیم، تا متوجه قصد و غرض غیرعلمی این
اندیشمندنماهای خارج نشین بشویم.
به گزارش بولتن نیوز، چندی پیش علی مزروعی فعال سیاسی ملی-مذهبی خارج کشور که چندی است مدیریت سایت معاند «نوروز» را نیز برعهده دارد و از آن پایگاه که
به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی می پردازد، با تحریر یادداشتی تحت عنوان
«فقر نظریه پردازی» مدعی شد که در حدود 4 دهۀ گذشته، جمهوری اسلامی در
زمینه نظریه پردازی و ایجاد تحولات ساختاری و اساسی در مقولات فکری و
اندیشگانی ناتوان بوده و این مهم به ویژه درخصوص مبانی آرمان ها و شعارهای
اصلی انقلاب اسلامی ایران نمودی اساسی یافته است.
مزروعی در ابتدای این یادداشت با اشاره به خاطره ای از سفر به همراه هیاتی از روزنامه نگاران ایران به آلمان، می نویسد: "اگر
حافظه ام یاری کند درسال 1370 به دعوت دولت آلمان، من به عنوان نماینده
روزنامه سلام همراه نمایندگانی از دیگر روزنامه ها عازم این کشور شدیم. این
جمع هفت نفره که از قضای روزگار همین آقای سرافراز که اخیراً با حکم رهبری
به عنوان رئیس جدید صداوسیما منصوب شد، به عنوان نمایندۀ روزنامه رسالت در
آن حضور داشت، گفتگوها و دیدارهایی را با روزنامه نگاران و مقامات آلمانی
داشت که شرح همه آن در حوصله این مقال نیست. ازجمله دیداری هم با رئیس مجلس
آلمان داشتیم که در آن هنگام یک خانم دکتر روانشناس با سابقه استادی
دانشگاه بود. در این دیدار یکی از روزنامه نگاران همراه به استناد مشاهدات
چند روزه ای که از مناظر شهری آلمان داشت و ایضاً نوع نگاه و تحلیلی که
نسبت به جوامع غربی داشت، این سئوال را از خانم رئیس مجلس پرسید: شما فکر
نمی کنید با این آزادی ای که به جامعه و افراد داده اید نتیجه اش همین
ولگردی و لاقیدی و خوش باشی جوانانتان در کوچه و خیابان ها و زیرپانهادن
ارزش های اخلاقی و دینی توسط آنها باشد؟ خانم رئیس مجلس در پاسخ گفت: سئوال
بسیارخوبی مطرح کردید برای اینکه مدتی است در جامعه ما و به ویژه رسانه ها
گفتگویی پیگیر در این باره وجود دارد و اینکه چقدر می توان به جامعه و
افراد آزادی داد؟
برپایه
جمع بندی این مباحث می توان پی برد که هر تصمیمی بخواهد درجامعه عملیاتی
شود هزینه ها و فائده هایی دارد، و درمورد آزادی هم این موضوع مصداق داشته و
تا اینجا ما به این نتیجه رسیده ایم فائده هایی که آزادی برای جامعه و
افراد دارد بسی بیشتر از هزینه هایی مرتبط با آن و غیرقابل مقایسه با هزینه
هاست! قطعا آنچه شما با استناد با مشاهداتتان درباره ولگردی و لاقیدی و
خوش باشی و... جوانان آلمانی در کوچه و خیابان گفتید درست است و این هزینه
اندکی است که ما داریم برای آزادی می پردازیم امّا باید یادآور شوم در همین
هنگام که شما این صحنه ها را می دیدید و در سایه همین آزادی خیل عظیم
افرادی از جوانان آلمان در هزاران موسسه و نهاد علمی و پژوهشی و فنی و
دانشگاهها و کارخانه ها و کتابخانه ها درحال مطالعه و تحقیق و نوآوری علمی و
فنی و «نظریه پردازی»اند که در دیدرس شما نبوده است، و کشور آلمان با تکیه
به همین هاست که اداره می شود و پیشرفت می کند. و البته وی با اشاره به
تجربه کشورهای بلوک شرق و فروپاشی آنها یادآور شد که عدم وجود آزادی نتیجه
ای جز پژمردگی روحی افراد و جامعه در پی ندارد و برای سرزنده بودن جامعه
چاره ای جز آزادی نیست، و البته باید تلاش کرد که هزینه های آزادی به حداقل
برسد. در انتها هم افزود غالب همین جوانهای ولگرد و... هم در مسیر زندگی
به کاروان کار و تلاش می پیوندد و ما خیلی نگرانی از ناحیه آنها نداریم."
جهانگیرزاده با اشاره به نحوۀ بازگو کردن اتفاقاتی که بر مزروعی در خارج از کشور
افتاده و نحوۀ نگاه ایشان به اتفاقات آنجا، گفت: اتفاقاً نکته ای که در
حاشیۀ این خاطره ازسوی خود آقای مزروعی مبنی بر حضور جناب آقای سرافراز،
رئیس جدید سازمان صداوسیما در این سفر، به روشنی موید مسائل زیادی است.
مساله اینجاست که اشخاصی همچون علی مزروعی در همان زمان ابتدای دهۀ 70 نیز
جایی در میان اندیشمندان و فرهیختگان ایرانی نداشتند. چراکه به جای آن که
همچون همراه دیگرشان با نگاه انتقادی به مسائل بنگرند، با شیفتگی به خیابان
ها و جوان های غرب نگریسته و ماجرا را طوری روایت می کند که گویی نوجوانی
احساساتی راوی آن است. جالب اینجاست که ایشان در پایان همین یادداشت با
اشاره به «تفکر انتقادی»، این نگاه را دلیل غایی و نهایی تحقق نظریه پردازی
در جامعه دانسته و اعتراف می کند تا زمانی که با رویکردی انتقادی با مسائل
روبرو نشویم، امکان رسیدن به نظریات جدید موجود نخواهد بود.
مزروعی
در این یادداشت با اشاره به بحران نظریه پردازی در جامعه آنچه که او آن را
«فقر نظریه پردازی» می خواند را یکی از اصلی ترین مشکلاتی ایران امروز
دانسته و عواملی چون «وجود فضای امنیتی»، «فقدان جامعۀ مدنی» و «عدم وجود
تفکر انتقادی» را در بروز این بحران دخیل می داند.
نمایندۀ مردم ارومیه در پاسخ
به این انتقادات تصریح کرد، این عبارات صرفاً کلیدواژه هایی است که
ضدانقلاب در سال های اخیر برای انتقاد از هر مسئله ای دست به دامان شان می
شوند و جالب اینجاست که در هرمسئله ای از اسیدپاشی های اصفهان تا انتقاد از
وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به سراغ همین چندمورد خاص می روند
و این موضوع به روشنی نشان دهندۀ سفارشی بودن تحلیل ها و نوشته های آنان
دارد.
وی افزود: در چندسال گذشته و به ویژه پس از برملاشدن فتنۀ
سال 88 و لو رفتن حمایت های مادی و غیرمادی فراوانی که ازسوی دول غربی از
فعالان سیاسی خارج از کشور می شد، حال می توان به مشابهت هایی که میان گفته
ها، استدلالات، انتقادات و درخواست هایی آنان از هر طیف و دسته ای پی برد.
درحقیقت باتوجه به این که این یادداشت و این اقدامات به ظاهر انتقادی به
صورت سفارشی برای سفارش دهندگان غربی انجام می شود، با بررسی آن ها اولاً
می توان به مشابهت های دیدگاه و درخواست ها و مطالبات سیاسی افراد و
منتقدین مختلف و به ظاهر متفاوت نظام که به طرزمشکوکی، مضحک و بی پایه است،
پی برد و درثانی به شباهت عجیب استدلال هایشان درخصوص بیان این انتقادات
دست یافت.
قائم مقام مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با اشاره به دو نوع شباهت طولی و عرضی در تمام این
بهانه جویی های سیاسی، گفت: باوجود آن که اسامی این منتقدان و حتی گرایشات
ظاهری سیاسی شان با یکدیگر متفاوت است، اما شباهت های اساسی در نحوه و نوع
قضاوت در برابر پدیده های مختلف و انتقادات مشابهی که در اکثر مواقع با
هماهنگی زمانی کارشده و نیز به صورت زنجیره ای مطرح می شود، آن ها را در
عرض هم قرار داده و بنابراین نمی توان تفاوتی ماهوی میان شان قائل شد و از
دیگرسو، علاوه بر این که این افراد مختلف نظرات یکسانی را مطرح می کنند،
شباهتی که در استدلال هایشان برای توجیه این نظرات وجود دارد، بار دیگر
موید این است که نظامی هماهنگ با رویکردی حساب شده و هوشمند این بحران سازی
ها ازسوی رسانه های معاند نظام را سامان می دهد.
عضو کمیسیون امنیت ملّی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با
اشاره به بخشی از یادداشت مزروعی مبنی بر این که نوعی انحماد فکری در دهه
های گذشته بر جامعه و مواد قانون اساسی حاکم شده است، گفت: جالب اینجاست که
کسی که این صحبت ها را به عنوان انتقاد بیان می کند تا همین 10 سال پیش در
نظام مسئوالیت های بسیار مهمی را در اختیار داشته و از قضا نمایندۀ مجلس
شورای اسلامی نیز بوده و به خوبی می داند که مجلس چگونه با تصویب قوانین
جدید همواره خود را پیشرفت های طبیعی جامعه همرا ساخته و می سازد. با این
اوصاف این انتقاد نیز همچون دیگر صحبت های ایشان محلی از اعراب نداشته و
ندارد.
مزروعی در بخشی از این یادداشت با اشاره به اینکه یکی از یکی
از اصلی ترین مشکلاتی که کشور درحال حاضر با آن مواجه است، «فقر
نظریه پردازی» است، می نویسند: "یادآور می شوم که شکل گیری انقلاب اسلامی و
پیروزی آن، علاوه بر شرایط مادی زمینه ساز، مرهون «نظریه پردازی» افرادی
چون بازرگان، شریعتی، طالقانی، شهیدان مطهری و بهشتی و باهنر و ... در یک
دوره تاریخی نزدیک به چهار دهه بوده است.بخش قابل توجهی از این «نظریه
پردازی» ها پس از پیروزی انقلاب در قالب مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی
درآمد تا راهنمای عمل اداره کشور توسط دولتمردان باشد. برای حیات پویای
جامعه و نظام این «نظریه پردازی»ها باید باتوجه به مقتضیات زمان تداوم می
یافت و محتوای قانون اساسی هم بروز می شد اما بدلائلی می توان گفت که در
گذر زمان این اتفاق نیافتاد و نوعی انجماد فکری بر جامعه و مواد قانون
اساسی هم حاکم شد، بگونه ای که می توان گفت جامعه ما به تدریج به بیماری
«فقر نظریه پردازی» مبتلا شده و هم اکنون شدیداً از این بیماری رنج می
برد."
دکتر جهانگیرزاده در پایان این گفت و گو با اشاره به آنچه در یادداشت
مزروعی فقدان «تفکر انتقادی» و «جامعۀ مدنی» عنوان شده، نیز گفت: البته این
دو مقوله لازم و ملزوم یکدیگرند و به بیان دیگر، نه جامعۀ مدنی بدون وجود
تفکر انتقادی معنا دارد و نه بدون وجود تفکر انتقادی می توان به وجود جامعۀ
مدنی امیدی داشت. با این همه شاید بتوان معیار دستیابی به جامعه مدنی را
در گرو وجود تفکر انتقادی دانست.
وی افزود: البته تفاوت هایی طبیعی
میان تفکر انتقادی در ایران و غرب وجود دارد و متعاقباً جامعۀ مدنی نیز در
این دو، یکسان نیست. با این همه شاید بتوان معیارهایی نسبتاً مشابه برای
اثبات وجود و میزان قدرت جامعۀ مدنی و تفکر انتقادی به دست داد که بر این
اساس معمولاً تعداد افراد تحصیلکرده، تنوع و گستردگی فعالیت رسانه های جمعی
و مطبوعات و میزان انتشار کتب و مقالات گوناگون و مسائلی از این دست مورد
ارزیابی قرار می گیرد که با نگاهی به آمار و ارقام در این حوزه ها، به
روشنی به نکته ای حائز اهمیت در این خصوص دست خواهیم یافت.
ایشان با
تاکید بر وجود تفکر انتقادی و جامعۀ مدنی در ایران، علی رغم رویکرد انکاری
منتقدین نظام، تصریح کرد: البته ما هنوز راه بسیاری پیش رو داریم و برای
رسیدن به نقطۀ موردنظر می باید بسیار بیش از این تلاش کنیم و با فراهم کردن
زیرساخت های لازم برای بروز هرچه بیشتر نظرات انتقادی و تلاش برای فراهم
نمودن امکانات آموزشی و پژوهشی با ایجاد رشد و توسعه در بحث نظریه پردازی
اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در هرکدام از این حوزه به سمت تخصصی شدن
پیش رفته و با تحقق آن به تحقق و اعتلای جامعۀ مدنی ایران یاری رسانیم.