حبیب کاشانی که به واسطه چندین سال حضورش در باشگاه پرسپولیس توانسته به تجربیات خوبی برسد یکی از تصمیم های خوبی که بعد از منتفی شدن مربیان ایرانی در تیم امید گرفت مذاکره با زلاتکو کرانچار بود.
مربی که باید با دید منصفانه گفت یکی از خارجی های موفق در فوتبال ایران بوده است اما در روزهایی که فکر می کردیم دیگر کار با کرانچار تمام شده است و مرد کروات می آید که به تیم امید ایران سروسامانی دهد ناگهان یک تصمیم و شاید یک مصوبه ناگهانی و خلق الساعه در وزارت ورزش همه چیز را تغییر داد.
اینکه اساسا چرا به یکباره وزارت ورزش در مهمترین مسئله و حیاتی ترین شرایط و روزهایی که یکی یکی در حال پرپر شدن برای تیم امید است دست روی این مسئله گذاشته که کمیته ای در وزارت باید در مورد مربیان خارجی همه رشته ها در ایران نظر بدهد که فلان مربی خوب است یا بد گران است یا ارزان، و یا مربی اخلاق گراست یا خیر خود جای بسی سوال دارد.
کاش مسئولان ورزشی ما به این باور برسند که شانیت بخشیدن به یک تیم ملی در هر رده ای فقط وظیفه رسانه ها و مردم نیست و این خود مسئولان هستند که به یک تیم شان و منزلت می دهند. همین چوب لای چرخ گذاشتن های گاه و بیگاه است که رسانه و شاید مردم را نسبت به یکسری از مسائل ملی در ورزش دلسرد می کند.
وقتی ما برای تیم ملی امید خود ارزش قائل نشده و بازی های پشت پرده و شاید دعواهای شخصی مسئولان ورزشی را به سرنوشت تیم امید خود ترجیح می دهیم چه انتظاری می توان داشت که فردا روزی سرمربی یا بازیکنان و باشگاه های ما برای این تیم ارزش قائل شوند؟
مسئله دیگر این است که چرا کمیته ملی المپیک در خصوص مسائل اخیر سکوت پیشه کرده است؟ آیا باید اتفاقی بدتر از این برای تیم امید ایران رخ دهد تا مسئولان کمیته به صدا در آیند.
از کیومرث هاشمی که خود همیشه همه چیز را موشکافانه دنبال می کند بعید است که این چنین در قبال سیاست های عجیب برخی از مسئولان ورزشی سکوت کرده است. آقای هاشمی شما همانی هستی که بعد از شکست مطلق ایران در بازی های آسیایی عنوان کردی از ابتدا هم با حضور وینگادای پرتغالی در تیم ملی امید مخالف بودی. آیا اظهار نظرها همیشه باید بعد از شکست ها باشد. آیا این رواست حالا که فدراسیون فوتبال با چالشی به نام یک مصوبه خلق الساعه از سوی وزارت روبرو شده این فدراسیون را تنها بگذارید و درست روزی که تیم امید در رقابت های مقدماتی ناکام شد به انتقاد بپردازید؟
اگر امروز کمیته ملی المپیک به حل شدن این چالش کمک نکند کمک بعد از مرگ سهراب چه فایده ای دارد؟
چرا باید اتفاقاتی رخ دهد که حبیب کاشانی که کارش را با برنامه ریزی آغاز کرده دلسرد شود و عطای کار به لقایش ببخشد که اگر همین مدل رفتارها ادامه داشته باشد چه بسا که کاشانی با دلسردی یک بار دیگر از فوتبال برود.
در روزهایی که اکثر کارشناسان فوتبالی معتقد بودند که کرانچار بهترین گزینه برای ملی پوشان امید بوده واقعا چرا باید یکسری جریانات او را از نیمکت تیم امید دور کند. جالب است مسئولانی که خود نمی خواهند کرانچار کروات روی نیمکت بنشیند گزینه دومی هم رو نکرده اند که حداقل در صورت از دست داد کرانچار گزینه دوم باعث دلگرمی شود. ظاهرا بنای برخی از دوستان فعلا فقط بر مخالفت است و توجیهات یکه فقط خودشان را آرام می کند و بس.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com