مقدمه: مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پروندهای تحت عنوان «تحلیلی بر نامهی 31 نهجالبلاغه در حوزهی سبک زندگی اسلامی» آورده میشود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیست که پس از پیادهسازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعهشناسی و روانشناسی از نامهی 31 نهجالبلاغه، باب جدیدی در مقولهی سبک زندگی اسلامی باز کند.
***
«و أَخلِص فِي المَسأله لِرَبّک فَأنَّ بِيَدِه العَطاءَ والحِرمَانَ» در هر مسألهای، در هر دعایی، هر خواهشی از خدا اخلاص بطلب. یعنی خالصانه برای خودش چیزی بخواه. اخلاص یعنی چی؟ یعنی خالص خالص، تویش ناخالصی نباشد. آدم بداند که فقط دادنها و محروم گذاشتنها همهاش به دست خداست.
علما گفتهاند که این را خیلی تکرار کنید «فَأنَّ بِيَدِه العَطاءِ والحِرمَان» یعنی دست کسی نیست. دیگري وجود ندارد. اگر انسان از لحاظ اجتماعی برایش جا بیفتد که بقیه دیگر چیزی نیستند، همهی کارها دست خداست، خیلی دیگر عزت نفسش را خرد نمیکند. دیگر گردنش را کج نمیکند. اگر با تمام وجود بپذيرد دست خداست عزیز میماند. وقتی خداوند «کهف حریز» است، «مانع عزیز» است دیگر بقیه چیزی نیستند. پس اخلاص داشته باش. تمام تقاضاهایت را برای خدا خالص کن. چرا؟
چون اهدافی که انسان از نظر اجتماعی میتوانند داشته باشد یکسری از این اهداف، اهداف راستکیاند. یعنی واقعاً چیزهایی هستند که نقصهای ما را رفع میکنند. چون هدف (یکی از تعاریفش) چیزی است که ما با به دست آوردنش نقصهایمان رفع میشود. یکسری از این اهداف، اهداف جسمیاند. مثلاً ما نیاز به غذا داریم. هدفمان این است که غذا بخوریم. چون نیاز به تحرک داریم و برای تحرک انرژی میخواهیم و این انرژی غذاست. هدفمان کار کردن است. اینها واقعی است، راست است. یکسری هدفها، اهداف روحیاند. هدف جاناند. بزرگترین هدف جان، خداست. در تفکر دینی، هدف جان انسان، خداست. بنابراین بزرگترین هدف اولیاء خدا اینست که به اصل خلقت بپردازند. به خدا برسند. بروند بالا. تعالی پیدا کنند.
اما یکسری از اهداف هستند، توهمیاند، ذهنیاند، خیالی هستند. مثلاً اینکه ما توی جامعه خیلی مهم باشیم. وقتی توی کوچه میرویم، هر کسی به ما رسید بگوید سلام حاجی مخلصیم. خیلی بهمان احترام بگذارند. این توهمی است. فکر میکنیم چیز مهمی است. اینها توقعهای واقعی دینی نیست. یا مثلاً برویم جایی پست بگیریم. مسؤولیت بگیریم. مدیر شویم. بدانیم که این صندلیها هی مرتب بين مردم جابجا میشوند.
رئیس دانشگاه، رئیس فلان اداره، استاندار، نماینده، اینها هی جابجا میشود. اینها اهداف توهمی بشر است. حالت توهمی دارد. گفتم خدمتتان که متأسفانه اکثر روابط اجتماعی انسانها امروز مبنایش شده طمع. یعنی ما یک عرض ارادت به یک آقایی بکنیم، چون ممکن است جایی کارمان گیر کرد کارمان را حل کند. از قضا این پستهای دنیایی خیلی بیشتر درش طمع وجود دارد. یعنی به من معلم اگر کسی سلام بکند درش طمع کمتری محتمل است تا به نمایندهی مجلس. چرا؟ چون نماینده مجلس و استاندار و شهردار احتمال اینکه کار کسی را راه بیندازد بیشتر است. پس کسانی که دورش جمع میشوند و عرض ارادت دارند، مخلصیم مخلصیم میکنند، اینها طمع بیشتري درش هست. چرا؟ چون آن پستها از نظر مردم نردبانترند. بهتر میشود از پلههایش بالا رفت و به جایی رسید. بنابراین اگر دیدید عرض سلام و ارادت کرد معلوم است که دور بر معلم حلوایی خیر نمیکنند. نه پولی تقسیم میکنند، نه شغلی میدهند. اعتبار اخلاقی مقام معلمي است.
این را خیلی باید تکرار کرد. خدایا همهی کارها به دست توست. تو اگر بخواهی میتوانی بدهی، تو اگر بخواهی میتوانی محروم کنی و اصلاً تو مصلحت ما را تشخیص میدهی. در دعاي ماه شعبان هست : «فإِن حَرَمتَنِي مَن ذَ الّذِي يَرزُقُنِي و إِن خَزَلتَنِي مَن ذَ الّذِي تکرمني» در ادعيه فراوان است. پسرم حسن جان خالصانه هر چه میخواهی برای خدا بخواه. اگر زن میخواهی یا اگر شوهر میخواهی اختیار کنی، بگو خدايا به خاطر خودت شوهر خوبي بفرست یا نصیب من کن. بالاخره وقتی آدم ازدواج میکند شهواتش هم خاموش میشود. اما همسر برای خدا بخواه، این عالیتر است تا اينکه بخواهی برای شهواتت يا احساس دلت يا پر شدن تنهاييت مزدوج شوی. برای خدا بخواه رزقت را وسیع قرار دهد، که خرج خانواده بکنید. خرج عیال و فرزند بکنید. در راه خدا هم کار خير بکنيد. چون این مال امانت است دست تو.
ادامه دارد ...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
وحده لا اله الا هو