لازم است كه به دنبال خروج نیروهای انگلیسی از افغانستان و عدم تمایل به بازگشت مجدد به این کشور، خسارت های وارده در طول حضور نظامیان خارجی بررسی شود كه چه هزينه ها و خسارت هايي وارد شد، چه نتايجي گرفته شد و چه روشي بايد براي اصلاح شرايط افغانستان مورد توجه باشد و از همه مهمتر در مواجه شدن با تروريست ها، چه روشي موثرتر از اشغال كشورها است؟
گروه بين الملل - پس از سيزده سال حضور نظاميان ناتو و انگليس و آمريكا در افغانستان، نظاميان انگليس عاقبت به اين نتيجه رسيدند كه نه تنها حضور طالبان ريشه كن نشد و كشت خشخاش و مواد مخدر به صفر نرسيده، بلكه عملا طالبان نيز همچنان در افغانستان حضور دارد و خشونت هاي گاه و بيگاه از سوي گروه هاي افراطي گزارش مي شود و مردم افغانستان همچنان با زخم و درد و رنج و ويراني هاي متعدد مواجه هستند.
به گزارش بولتن نيوز، آنها سرانجام دريافته اند كه كشت خشخاش و توليد ترياك و مواد مخدر نيز افزايش يافته است و ميلياردها دلار هزينه حضور نظامي، جنگ، اشغال، خسارت به مردم افغانستان، و هزينه براي نابودي مواد مخدر، عملا به نتيجه نرسيده است.
اين نوع نتيجه گيري از سابقه يك حضور بلندمدت 13 ساله ثابت كرده است كه اشغال نظاميان ناتو، نمي تواند براي هيچ كشوري تغيير و سعادت به همراه داشته باشد.
خبرگزاری فرانسه در این زمینه نوشته است: با خروج نظاميان انگليس از افغانستان، سازمان پيمان آتلانتيک شمالي(ناتو) پس از سيزده سال حضور در مناطق جنوب غربي اين کشور و کارنامه اي ضعيف در مبارزه با گروه افراط گراي مسلح طالبان و ريشه کني قاچاق گسترده مواد مخدر، سرانجام از ادامه فعاليت و حضور در اين منطقه چشم پوشي و با اين کار به شکست خود در اين منطقه ناامن که پايگاه طالبان محسوب مي شود اذعان کرد.
براين اساس، لازم است كه به دنبال خروج نیروهای انگلیسی از افغانستان و اذعان آنها و عدم تمایل به بازگشت مجدد به این کشور، خسارت های وارده به این کشور در طول حضور نظامیان خارجی بررسی شود كه چه هزينه ها و خسارت هايي وارد شد، چه نتايجي گرفته شد و چه روشي بايد براي اصلاح شرايط افغانستان مورد توجه باشد تا نتيجه بهتري حاصل شود و از همه مهمتر در مواجه شدن با تروريست ها، چه روشي موثرتر از اشغال كشورها و اين همه خسارت است؟
بايد مشخص شود كه نتيجه حضور نظامي و اشغال كشورها چيست و كدام راه حل براي مقابله با تروريست ها بهتر است؟
بايد به اين پرسش پاسخ گفته شود كه چرا آمريكا و غرب روزگاري از طالبان وايجاد و رشد آن حمايت كرده اند و چرا حمله به برج هاي تجارت جهاني، را بهانه اي براي حمله به افغانستان اعلام كردند.
وقتي حضور طالبان عملا از بين نرفت و القاعده علاوه بر افغانستان در ساير كشورهاي جهان حضور يافت، پس نتيجه اين جنگ بلندمدت و خسارت به مردم افغانستان چه بوده است؟
ايا بهتر نيست كه نحوه جنگ عليه تروريسم تغيير كند و مردم كشورهاي منطقه از طريق سيستم دموكراتيك و مردمسالاري، حاكم بر سرنوشت خود باشند و به صلح و ثبات منطقه كمك كنند و اجازه رشد افكار و اقدامات و گروه هاي غير مردمي و تروريستي را ندهند؟!
آيا شايسته نيست كه آمريكا به جاي تضعيف ملت ها و كشورها، در امور آنها دخالت نكند تا تقويت صلح و همكاري محلي، منطقه اي و مابين كشورها، به ابزاري عليه ترور و بي ثباتي و ناآرامي تبديل شود؟
اگر گروه هاي مجاهدين افغانستان و روشنفكران و دلسوزان افغانستان تقويت مي شدند و كمك هاي مالي و همچنين حمايت هاي سياسي از مردم سالاري صورت مي گرفت، الان به جاي سال ها برادر كشي و جنگ، نتايج بهتري را شاهد نمي بوديم؟
اگر مردم خود افغانستان بر سرنوشت خود حاكم مي بودند واز طريق همكاري با كشورهاي منطقه مي توانستند، صلح و ثبات را برقرار كنند، قطعا امروز حضور طالبان و تروريست ها را به صفر رسانده و نيازمند كشت خشخاش نيز نمي بودند.
اما دخالت هاي گاه و بيگاه، بي ثباتي و جنگ، منفعت طلبي غرب وآمريكا و سياست هاي متغيركشورهاي غربي در حمايت از طالبان و جنگ با تروريست ها، جنگ طولاني، و... باعث شد كه نتيجه برعكسي گرفته شود و نه تنها طالبان ريشه كن نشود بلكه كشت خشخاش نيز افزايش يافته است .
براين اساس، ملت افغانستان بايد با تكيه بر توانايي هاي خود و تقويت صلح و دموكراسي و قانون گرايي، مانع از حضور تروريست ها شوند و گروه هاي افراطي را از كشور خود حذف نمايند و به جاي كشت خشخاش، به تدريج به سمت توليد صنعتي و كشاورزي و متناسب با معيشت خود باشند.