سایت ضداتقلاب "ایران وایر" در گزارشی که به قلم محمد تنگستانی تهیه کرده، به سراغ سه کارشناس رفته تا نظر آنها را در مورد وضعیت ادبیات دفاع مقدس (البته به قول خودشان: ادبیات جنگ) جویا شود.
گروه سیاسی، سایت ضداتقلاب "ایران وایر" در گزارشی که به قلم محمد تنگستانی تهیه کرده، به سراغ سه کارشناس رفته تا نظر آنها را در مورد وضعیت ادبیات دفاع مقدس (البته به قول خودشان: ادبیات جنگ) جویا شود.
به گزارش بولتن نیوز، یکی از این سه کارشناس، فرج سرکوهیست. او که یک روزنامه نگار فراری بوده و اقداماتش علیه جمهوری اسلامی باعث بازداشتش شده بود، در سخنانی عجیب گفته که ما اصلا در ایران چیزی به اسم ادبیات جنگ نداریم. بلکه آنچیزی که امروزه به این اسم خطاب میشود، مجموعهای از تبلیغات زمان جنگ است که گردآوری شده است. در نتیجه، ما در ایران پاورقی ادبیات جنگ داریم نه یک ادبیات کار شده.
در جواب فرج سرکوهی باید گفت که این حرفها نشان از آن دارد که یا وی اصلا نگاهی به مجموعه آثار نوشته شده در این رابطه نداشته و یا اینکه داشته و عمدا خود را به نادیدهانگاری زده است. هرچند آثار معروف و منحصر به فردی چون "نورالدین پسر ایران" یا "دا" از مشهورترین این آثار محسوب میشوند اما از آنجا که ممکن است گفته شود این کتابها مربوط به تاریخ شفاهی دفاع مقدس است و نه ادبیات آن، ما به آنها استناد نکرده و آثار دیگری را معرفی میکنیم.
به طور مثال، مجموعهی عظیم و خواندنی "فرهنگ جبهه" حقیقتا یکی از ویژهترین کارهاییست که در این حوزه تولید شده است. مجموعهای که ما در هفتهی دفاع مقدس به اختصار چند بخشی از آنرا منتشر کردیم. و یا مجموعهی دیگری که میتوان در این رابطه معرفی کرد، مجموعهی عظیمیست که مسعود دهنمکی آنرا سرپرستی کرده و سال پیش رونمایی شد.
همچنین، گذشته از حجم انبوه اشعار و سرودها و داستانها و فیلمنامههایی که در این سالها پیرامون دفاع مقدس تولید شده میتوان به کتابهایی چون "فرزند ایرانیم"، "از به"، "بازنشسته" و "سنجاقکهای روی آب" اشاره کرد که هر کدام به تنهایی موید وجود ادبیات دفاع مقدس است. البته باید به این نکته نیز دقت کرد که این گونهی ادبیات، از نظر تاریخی نوپا محسوب میشود و هنوز جا برای کار بسیار دارد.
اما در ادامهی این گزارش، محمد تنگستانی به سراغ عبدالجبار کاکایی رفته و نظر وی را در این رابطه پرسیده است. کاکایی اما با نگاهی دیگر به این موضوع، سعی کرده برخلاف سرکوهی که همهی ادبیات دفاع مقدس را نفی کرده است، دست به نقد آن بزند. نقد او نیز ناظر به ترجیح کمیت این آثار بجای کیفیت آنهاست که البته نقد قابل تأملی بوده اما باید در جواب ایشان گفت با اقداماتی که دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس حوزهی هنری انجام داده است، میتوان ادعا کرد که آثار ایشان، اکثرا کیفیت را فدای کمیت نکرده است.
اما جالبترین بخش این گزارش، مصاحبهی تنگستانی با خانم مژگان نوی است. او که به گفتهی خودش سالها ساکن اسرائیل بوده در نطق قرایی میگوید: « به عنوان کسی که بیشتر عمرش را در کشور اسرائیل گذرانده، از خودم میپرسم این چه قدرتیست که مردم را قانع میکند که در جنگها شرکت کنند؟ بهترین ادبیات ضد جنگ که من میشناسم در بررسی و تأمل پیرامون این پرسش به وجود آمده است.
نکته دیگر که به اعتقاد من در رابطه با جنگ خیلی عجیب است این است که چه طور میشود که مردم عادی که در خانههای معمولی بزرگشدهاند، وقتی لباس یک سرباز را میپوشند، حاضرند بیرحمانهترین کارها را نسبت به کسی که دشمن میپندارند انجام دهند؟ قدرت جنگ در چیست که آدمهای عادی را به حیوانهای وحشی بدل میکند؟ یکی دیگر از وظایف و کارکردهای ادبیات ضد جنگ، تأمل در این معناست.»
ما در جواب ایشان میگوییم که بهتر است سوال خود را از سران همان کشوری بپرسند که دستشان به خون هزاران کودک و زن و مرد بیگناه آلوده است. وگرنه چنین پرسشهایی از آنهایی که برای دفاع از خود و ناموس و میهن و اعتقاداتشان اقدام کردهاند بیمعنیست. این سوالات را باید آنهایی پاسخ دهند که همیشه به بیگناهان حمله میکنند یا همواره حامی متجاوزان هستند.
در انتها لازم است خاطر نشان کنیم که ادبیات دفاع مقدس عمری نزدیک به سه دهه دارد و نباید توقع داشت در این بازهی زمانی، شاهد خلق متعدد آثار ادبی باشیم. اما اگر به همین آثار فعلی نگاه کنیم میبینیم که به تناسب طول عمر این ادبیات، کارهای خارقالعادهای تولید شده که هرچند کم است و میتوانست بیشتر از اینها باشد، اما بازهم قابل توجه هستند. درضمن یادمان نرود در سالهای اخیر، این شبه روشنفکرها بودند که شعار اتمام ادبیات دفاع مقدس را سر میدادند، نه نیروهای انقلابی. پس بهتر است چنین افرادی برای مقاصد سیاسی خود، دم از صحبتهایی نزنند که سابقهی سیاهشان در آن بر همگان معلوم است.