امروز اشتغال زنان در حوزه های مختلف و مشارکت آنان در تامین مخارج زندگی بعضا موجب تغییر نقش خانوادگی همسران شده و مشکلاتی در حوزه تربیتی فرزندان و مسوولیت پذیری مردان بوجود آورده که گاه به از هم گسیختگی نهاد خانواده انجامیده است.
به گزارش بولتن نیوز،کم نیستند مردانی که به دلایل مختلف از نقش واقعی خود در خانواده فاصله
گرفته و در تلاش هستند نقش مادر را برای فرزندان را بازی کرده و رسیدگی به
امور خانه نظیر رفت و روب، پخت و پز و خرید را برعهده گرفته اند.
با
بررسی اجمالی آمارهای منتشره مربوط به بیکاری، خروجی دانشگاه ها، اشتغال
در بنگاه های کاریابی یا آنچه در ستون نیازمندی های مربوط به مشاغل در
روزنامه ها درج شده است می بینیم که امروز به طور میانگین اشتغال در مشاغلی
که نیاز به قدرت بدنی ندارند، فرصت اشتغال برای زنان به مراتب بیشتر از
مردان است.
آمارها همچنین گویای این مطلب است که بیش از 60 درصد
خروجی دانشگاه ها را فارغ التحصیلان زن تشکیل می دهند، بیشتر فرصت های شغلی
در بازار مربوط به زنان است، درصد بیکاری زنان تحصیلکرده از مردان
تحصیلکرده کمتر است و روز به روز به شمار زنان شاغل افزوده می شود...
براساس
آخرین اطلاعات مربوط به شاغلین از سوی مرکز آمار ایران، بهار امسال 12
میلیون مرد در سن کار در کشور نه شاغل بوده اند و نه بیکار؛ از سویی در
همین مدت 32 میلیون و 51 هزار و 360 زن در سن کار قرار داشته اند که 233
هزار و 549 نفر از تعداد مردان در سن فعالیت اقتصادی بیشتر هستند.
این
آمار گویای تحولات عمیقی است که در دهه های اخیر ساختار خانواده را در
جامعه ایرانی تغییر داده و مردان را خانه نشین و زنان را علاقه مند و بعضا
مصر به اشتغال در بیرون از خانه کرده است.
علل مختلفی را می توان
برای پدیده خانه نشینی و برعهده گرفتن مسوولیت خانه داری توسط مردان بیان
کرد که خبرنگار ما در این زمینه با چند تن از مردان خانه نشین و زنانی که
شوهران خانه دار دارند، گفت و گو کرده تا تشریح وضعیت موجود را از زبان
خودشان داشته باشیم.
'علیرضا.ع'؛ کارشناس مدیریت صنعتی از دانشگاه
علمی و کاربردی مشهد است که اکنون شغلی ندارد و در خانه به آشپزی، نظافت و
تربیت فرزندان و رسیدگی به امور آنان مشغول می باشد.
وی در گفت و
گو با خبرنگار ما در بیان عللی که باعث به وجود آمدن این شرایط برای وی
شده، می گوید: اوایل ازدواج در کارخانه ای مدیر فنی بودم و وضعیت حقوقی ام
آنقدر نبود که کفاف اجاره خانه و دیگر مخارج زندگی را بدهد که به ناچار با
اشتغال همسرم در بیرون از خانه موافقت کردم.
وی افزود: همسرم در
شرکتی حسابدار موفقی است، سابقه کاری مفید و حقوق مناسبی دارد حتی در زمانی
که باردار و از محیط کار نیز دور بود توانست شغلش را حفظ و حقوقش را
دریافت کند.
وی بیان کرد: بعد از به دنیا آمدن فرزند دومم برای
تامین مخارج زندگی، همسرم دوباره در همان شرکت مشغول کار شد و از آنجا که
قادر به تامین مخارج هزینه های گذاشتن بچه ها در مهدکودک و دیگر مسائل
مربوط به آن نبودیم و شرایط کاری همسرم بهتر از شرایط کاری من بود، تصمیم
گرفتیم من در خانه بمانم و دو فرزندم را نگه دارم و او در بیرون از خانه
کار کند.
وی ادامه داد: الان همسرم هر روز ساعت 6 صبح خانه را ترک
می کند و ساعت 7 و 30 دقیقه شب به خانه می آید، وقتی هم از راه می رسد
آنقدر خسته است که دیگر انرژی برای سر و کله زدن با بچه ها ندارد.
وی
گفت: در مدتی که همسرم بیرون از خانه کار می کرد، در انجام کارهای خانه
مهارت به دست آوردم، بچه ها با من انس گرفتند اما هنوز نمی توانم جای خالی
مادر را برایشان پر کنم.
وی اظهار کرد: از وضعیت فعلی خود راضی
نیستم، احساس سرخوردگی می کنم، نمی توانم تحمل کنم که همسرم اقتدار و
احترام بیشتری از من در خانواده و بین فامیل داشته باشد و از من حساب نبرد،
مطمئنا هیچ مردی در جامعه مردسالار ایران از اینکه نقش زن را بازی کند
راضی نیست.
'رضا .خ'؛ شهروند دیگری است که شرایط مشابه علیرضا را
دارد، او به قول خودش کارش را دوست نداشته و از آنجا که در شرایط فعلی
نتوانسته کار بهتری پیدا کند، ترجیح داده که خانه نشین شود.
وی می گوید: همسرم، آرایشگاه خوب و مشتری زیادی دارد، درآمدی که ماهیانه به دست می آورد کفاف مخارج زندگیمان را می دهد.
وی
افزود: در یک نمایندگی خودرو مشغول به کار بودم اما هیچ آینده ای در این
شغل نداشتم، تحصیلاتم هم در حد دیپلم است و در شرایط اقتصادی فعلی جز
کارگری نمی توانم شغل مناسب دیگری داشته باشم.
او با اشاره به این
که زنان فرصت اشتغال بهتری نسبت به مردان در جامعه امروز دارند، می گوید:
اگر سری به همین نیازمندی های مشاغل در روزنامه ها بزنید، می بینید که به
جز کارگری، فرصت اشتغال در مشاغلی مانند بازاریابی، منشی، متصدی هتل، معلم
و... برای زنان بیشتر است.
وی بیان کرد: اشتغال زنان در بیرون از
خانه اشتباه است، چون تمایل سیری ناپذیری به ایفای نقش مردانه دارند و به
هر صورت ممکن می خواهند ثابت کنند که می توانند جای مردان کار کنند.
وی
در تشریح وضعیت خود در خانه می گوید: علاقه زیادی به کارهای هنری دارم و
در خانه فضا برای انجام کار هنری مثل موسیقی فراهم است، لذا ترجیح می دهم
تا زمانی که همسرم تمایل به کار در بیرون از خانه دارد، در همین وضعیت
بمانم.
وی اضافه کرد: یک پسر هشت ساله دارم که کارهای روزمره اش را
انجام می دهم، هر زمان که دلش برای مادرش تنگ می شود او را به نزد مادرش
می برم، در طول روز نیز پختن غذا و دیگر کارهای خانه را خودم انجام می دهم.
خبرنگار ما با یک خانم شاغل نیز گفت و گویی در ارتباط با موضوع
خانه نشین شدن مردان داشت تا نظر طرف مقابل را نیز در این زمینه داشته باشد
که وی در پاسخ گفت: اکنون اغلب مردان برای ازدواج، زنان شاغل را برمی
گزینند زیرا می خواهند مطمئن شوند که همسرشان می تواند نیمی از مخارج زندگی
را تامین کند.
'الهام . م' افزود: در فرهنگ ایرانی مردان موظف به
تامین مخارج زندگی و زنان موظف به رسیدگی به امور خانه و تربیت فرزندان
هستند؛ اما امروز شاغل شدن زنان و خانه نشین شدن مردان این نقش خانوادگی
همسران را تغییر داده است.
وی بیان کرد: الان همسرم بیکار و داخل
خانه است و من که استاد دانشگاه هستم، مخارج زندگیمان را تامین می کنم.
همسرم حاضر به انجام هر کار و پذیرفتن هر شغلی نیست لذا دغدغه زیادی برای
اشتغال ندارد.
وی در بیان دلیل ازدواج خود با فردی که به لحاظ
موقعیت شغلی از وی پایین تر است، گفت: علاقه زیادی به یکدیگر داشتیم، قبل
از ازدواج هم هر دو نفرمان کار مشخصی نداشتیم و به صورت پاره وقت در سازمان
ها یا موسسات مختلف مشغول به کار بودیم
وی بیان کرد: همسرم از نظر
مدرک تحصیلی در رتبه پایین تری از من قرار داشت، از سوی دیگر شرکت مهندسی
که با شراکت چند تن از دوستانش دایر کرده بود را نتوانست برای مدتی طولانی
نگه دارد لذا به ناچار از شغلش صرف نظر کرد و بیکار ماند.
وی اظهار
کرد: نمی توانستم خودم را راضی کنم که برای کسب درآمد، شوهرم تن به هر کاری
دهد، می خواستم شغلی داشته باشد که در شانمان باشد لذا اصرار کردم که
دانشگاه شرکت کند و مدرک کارشناسی ارشدش را بگیرد، در این بین خانواده
هایمان در تامین مخارج زندگی کمکمان می کردند.
وی گفت: اکنون دو سال است که شوهرم هنوز در حال تحصیل بوده و مسوولیت انجام کارهای داخل خانه را برعهده گرفته است و هنوز شغلی ندارد.
وی
گفت: همسرم به کارهای خانه بیشتر علاقه نشان می دهد، با وسواس غذا درست می
کند، مهمانی ترتیب می دهد و از اینکه شغلی ندارد و متکی به درآمد همسرش می
باشد، چندان ناراحت نیست.
به گزارش ایرنا، در فرهنگ ما، بزرگان بر
تعامل همسران در انجام امور خانه و بیرون از خانه تاکید دارند اما به
دلایلی که روانشناسان و جامعه شناسان می توانند آنها را به تفصیل بیان
کنند، امروز کفه ترازوی این تعامل به سمت بانوان سنگین تر شده و سمت مردان
سبک تر؛ برخی این عدم تعادل را ناشی از اشتیاق بیش از حد بانوان برای اثبات
توانمندی ها و جبران ظلمی که در گذشته به آنان شده، می دانند و برخی شرایط
فرهنگی و اقتصادی جامعه را بانی این مساله عنوان می کنند.
در این
نوشتار برای تبیین دلایل تغییر نقش خانوادگی همسران و تبعات آن در جامعه و
خانواده با یک روانشناس و یک جامعه شناس به گفت و گو نشستیم که نظراتشان به
تفصیل بیان شده است.
*خانه دار شدن مردان در نتیجه کاهش عدم مسوولیت پذیری آنان
یک
روانشناس در این زمینه می گوید: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی حضور
اجتماعی زنان بوده تا بتوانند بر مبنای ارزش های اجتماعی و توانمندی هایشان
در فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی جامعه مشارکت داشته
باشند.
'حمید اصغری پور' ادامه می دهد: فعالیت زنان در محیط بیرون
از خانه باید با برنامه ریزی و طی یک فرآیند درست تقسیم وظایف بین همسران
انجام گیرد زیرا در غیر این صورت وقتی خانم شاغل و درآمدزاست، مسوولیت
پذیری مرد کمتر و وابسته به درآمد زن می شود.
وی بیان کرد: معمولا
مردها طبق نقش جنسیتی خود و باور و اعتقاد فرهنگی وجود دارد باید در راس
مدیریت زندگی و مسوولیت اصلی تامین معاش و تامین آن قرار گیرند و راهبردهای
اصلی اقتصاد زندگی برعهده آنان باشد که این مساله می تواند بخشی از نیاز
اقتدار آنان در خانه را تامین کند.
وی اظهار کرد: اقتدار در خانه
باعث آرامش مرد می شود و اگر نتواند این آرامش را بدست آورد مبتلا به
افسردگی و اختلالات عصبی می شود و از سوی دیگر احساس اتکایی که زن باید
نسبت به مرد داشته باشد، از زن سلب می شود.
وی افزود: مردان قادر
به ایفای نقش تربیتی زن در خانه نیستند و باعث خلاهای عاطفی برای فرزندان
می شود و وقتی به دلایل مختلف انجام کار در بیرون از خانه از مردان سلب می
شود، خانواده از هم گسیخته می گردد.
این روان شناس گفت: اشتغال
زنان در بیرون از خانواده و تحمل فشارهایی که از توان جسمی و روحی شان خارج
است، آرامش را از آنان سلب می کند و پس از بازنشستگی دچار افسردگی زودرس
می شوند در حالی که بانوان خانه دار آرامش بیشتری دارند و در ارتباط گیری
با فرزندانشان موفق تر بوده اند.
بازرس اصلی نظام روانشناسی در
استان خراسان رضوی گفت: تغییر نقش خانوادگی همسران در خانواده الگوگیری
فرزندان دختر و پسر را نیز دچار مشکل می کند و باور اشتباهی از نقش زن و
مرد در خانه به دست می آورند لذا در آینده در زندگی با همسران خود سازگاری
منطقی را ندارند.
وی گفت: وقتی پدر برای کار بیرون از خانه باشد
احساس خلا وی در خانواده کمتر از وقتی است که مادر در بیرون از خانه کار می
کند زیرا عدم حضور وی به عنوان مادر و مهر و محبت او موجب آسیب روحی و
روانی برای کودکان می شود که حتی حضور پدر در درون خانواده نمی تواند خلا
نبود مادر را پر کند.
وی افزود: همین خانواده هایی که فقدان پدر در
آنها وجود دارد از هم گسیختگی کمتری نسبت به خانواده هایی که به فقدان
مادر دچار هستند، دارند.
اصغری پور گفت: آسیب تغییر نقش خانوادگی
همسران از جهات مختلف روانشناسی و تبعات آن بر زن و مرد و فرزندان قابل
بررسی است و در مجموع نباید اشتغال زنان باعث کم مسوولیتی مردان در زندگی
مشترک شود.
وی پیشنهاد کرد: برای جلوگیری از این آسیب باید قبل از
ازدواج مرد حتما از ثبات شغلی و درآمد مطلوب برخوردار باشد تا در صورتی که
با خانمی شاغل و دارای موقعیت اجتماعی مطلوب ازدواج کند موجب کم مسوولیتی
وی نشود.
وی گفت: از سوی دیگر بانوانی که موقعیت شغلی مطلوبی دارند
باید از ازدواج با مردان کوچکتر و دارای موقعیت اقتصادی ضعیف تر اجتناب
کنند زیرا در این مورد عاطفه ها از بین می رود و بنیان خانواده ضعیف می
شود.
این روان شناس اضافه کرد: متاسفانه شاغل شدن و بالا رفتن سن
ازدواج در زنان یا عدم تمایل مردان به ازدواج از جهان مختلف اجتماعی قابل
بررسی است و دلایل متعددی دارد که هر بخش از آن یک تحقیق جداگانه ای را می
طلبد اما همه این موارد در تغییر نقش خانوادگی همسران در خانواده موثر بوده
است.
وی بیان کرد: جدا از این برخی آسیب های اجتماعی دیگر نظیر
اعتیاد، معلولیت و بیکاری مردان باعث این تغییر نقش خانوادگی شده که
توانمندی زنان را در اداره زندگی ثابت کرده است.
*نفع جامعه و حفظ بنیان خانواده اولویت اصلی در اشتغال زنان
یک
جامعه شناس نیز در این زمینه می گوید: حضور اجتماعی زنان در جامعه بعد از
انقلاب اسلامی یک امر مثبت بوده اما چگونگی این حضور بسیار حایز اهمیت است.
'غلامرضا حسنی درمیان' بیان کرد: قطعا آزادی زنان و حضور اجتماعی
آنان بعد از انقلاب اسلامی موجب خانه نشین شدن مردان نشده است زیرا قرن
هاست که زنان روستایی همپای مردان در حالی که فرزندان کوچک خود را بر پشت
می بستند، در مزارع کار می کردند و هرگز از کار خانه غافل نشده اند.
او
افزود: خانه نشینی مردان در سنین پایین با نقش واقعی آنان در محیط خانواده
تعارض دارد زیرا در جامعه ایرانی مرد به لحاظ شرعی و قانونی مکلف به کار
کردن در بیرون و تامین مخارج زندگی است و زن هیچ مسوولیتی در این زمینه
ندارد.
وی بیان کرد: زنان نقش تربیتی مهمی در خانواده دارند و
فرزندان حضور و نقش مادر را در خانه پذیرفته اند اما ایفای این نقش از سوی
مردان در خانه توسط فرزندان قابل پذیرش نیست.
عضو هیات علمی
دانشگاه فردوسی مشهد گفت: بیکاری طولانی مدت مرد در خانه و ایفای نقش زن به
عنوان مادر برای فرزندان تبعات روانی زیادی برای مرد و زن به دنبال دارد،
اقتدار مرد و تاثیر عاطفی زن در خانه از بین می رود که اثرات سوء آن
دامنگیر خانواده خواهد شد.
حسنی افزود: خانه نشینی مرد یک امر
آسیبی در نهاد خانواده است و وقتی نهاد خانواده از هم گسیخته می شود خود به
خود تبعاتش جامعه را فرامی گیرد.
وی بیان کرد: هر چه تمایل بانوان
به اشتغال در بیرون از خانه بیشتر شود، باروری و فرزندآوری در خانواده
کاهش می یابد و ساختار جمعیتی کشور را تحت تاثیر قرار می دهد.
این
جامعه شناس گفت: اگر جامعه از نظر اشتغال اشباع و برای زن و مرد به حد کافی
فرصت اشتغال وجود داشته باشد، فرصت های تربیتی در خانواده از بین می رود
زیرا خانواده یک نهاد اجتماعی، تربیتی و فرهنگی است نه یک نهاد اقتصادی.
وی
افزود: در جوامعی که زوجین تنها به دنبال کسب درآمد و رفاه مادی برای
خانواده هستند تحقق آرمان ها و ارزش های خاص فرهنگی برای آن جامعه امکان
پذیر نیست.
حسنی اظهار کرد: اگر اقتصاد زیربنا و فرهنگ روبنای یک
جامعه باشد، فرهنگ را اقتصاد تعیین می کند و اقتصادی که تعیین کننده فرهنگ
باشد در آن جامعه همیشه فرهنگ به اقتصاد وابسته است و لزوما نمی تواند آن
ارزش های خاص را در جامعه محقق سازد.
وی گفت: ارزش های مادی باید
ابزاری برای تحقق ارزش های فرامادی در جوامع بویژه در جوامع دینی باشند لذا
وقتی زن از خانه خارج می شود جایگاه تربیت در خانواده متزلزل می شود زیرا
زن قدرت تربیتی قوی تری در حوزه خانواده نسبت به مرد دارد.
وی خاطر
نشان کرد: اقتدار سنتی مرد در خانواده بعضا تاثیرگذار بوده اما پایدار
نیست زیرا زن در قالب نقش مادری بنیان های تربیتی را پی ریزی می کند و
فرزندان خانواده هایی که مادر را به معنای واقعی حس کرده اند ثبات تربیتی
بیشتر از خانواده هایی است که با وجود تعداد کم فرزند، مادر درون خانه
نباشد.
این جامعه شناس ادامه داد: ماهیت اشتغال می تواند با ماهیت
خانواده در تعارض نباشد به شرطی که بتوان این دو قسمت را در کنار هم حفظ
کرد.
حسنی افزود: جامعه ایرانی یک جامعه اعتقادی است لذا اشتغال
زنان باید به گونه ای باشد که مادران حضور بیشتری در خانه داشته باشند و
حضور بیشتر در خانه را به حضور در محیط کار ترجیح دهند.
وی بیان
کرد: زنان در فرهنگ ما یاد گرفتند که همه جا حضور موثری داشته باشند لذا
باید به گونه ای زمینه اجتماعی برای اشتغال زنان را فراهم کرد و به آنان
آگاهی داد که حضور خود را در خانه موثرتر تشخیص دهند.
وی اظهار
کرد: جبر به حضور در خانه یا ممانعت از اشتغال زنان هیچ کدام در جلوگیری از
این آسیب موثر نیست لذا باید پیامدهای اشتغال لجام گسیخته به آنان آگاهی
داده شود و یک نوع انتخاب در مقابل شان گذاشته شود که منافع حضور در خانه
را بیشتر از منافع حضورشان در اجتماع بدانند.
این جامعه شناس اعمال
برخی سیاست ها از سوی متولیان را در جلوگیری از تغییر نقش خانوادگی همسران
ضروری دانست و گفت: ساعت کاری زنان باید کاهش یابد، برای زنان تحصیلکرده
خانه دار حقوق و مزایا و فرصت های شغلی بیشتری برای مردان در نظر گرفته
شود.
حسنی خاطر نشان کرد: متاسفانه در جامعه ما جمعیت جوان مرد از
بیکاری رنج می برند و در بازار کار و تجاری مردان قادر به مقاومت در برابر
اشتغال زنان که نیروی انسانی ارزان تری می باشند، نیستند.
وی افزود: نگاه ابزاری و استثمار زنان در بازار کار تبعات جمعیتی، فرهنگی و اجتماعی زیادی به دنبال دارد که باید از آن جلوگیری شود.
این
جامعه شناس اضافه کرد: در جوامعی که مثل ایران که اشتغال مردان با ازدواج
رابطه تنگاتنگی دارد، به تاخیر افتادن ازدواج به بی اهمیت کردن اشتغال
مردان می انجامد لذا چرا باید منافع اقتصادی حضور زنان در جامعه حایز اهمیت
باشد اما منافع تربیتی این حضور در خانواده ها مورد اهمیت قرار نگیرد.
اغلب
کارشناسان بر این باورند که باید راهکاری برای اشتغال و چگونگی حضور زنان
در بیرون از خانه یافت و این راهکاری اندیشیده شده باید به نفع جامعه باشد
نه به نفع جنسیت.
گزارش از میترا عبداللهی
یکی از دلایلی که باعث شده خیلی به فکر استخدام شدن در شرکتی نباشم و برای خودم کار کنم همین بود چون فکر کردم که من هم به اندازه ی خودم مسئولم و نباید در تشدید بیکاری مردان سرزمینم که مسئولیت اداره ی زندگی بر عهده ی اونهاست سهیم باشم،متأسفانه خانم ها تبدیل شده اند به نیروی کار ارزان و شرکت های خصوصی که تمام هم و غمشان سود بیشتر است با حداکثر استفاده از کارکنانشان بالاخص خانم ها و پرداخت کمترین حقوق در شرایط یکسان با آقایان به خانم ها نهایت سوء استفاده را می کنند و بعد وقتی اثرات این چرخه ی معیوب که خودشان در تشدیدش نقش اساسی دارند به خودشان هم می رسد فریاد واویلایشان بلند می شود...