به گزارش بولتن نیوز،دلیل تاکید رهبر معظم انقلاب بر نامگذاری سالها با محوریت اقتصاد، دنیا میداند امروز ایران قدرت اول نظامی منطقه است، اقتصاد مقاومتی حلال بسیاری از مشکلات کشور، دولت باید یارانه 15 میلیون ایرانی را قطع کند، مهمترین بخش های گفت و گو با محمد رضا باهنر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی است.
به گزارش خبرنگار سیاسی میزان، همچنین تدبیر نباید شجاعت را در اجرای کارها از دولت بگیرد، راهحل اقتصادی که همه مردم سود ببرند وجود ندارد، کشور درباره انتخاب رؤسای جمهور باید بتواند فضا را پیشبینی کند، حزبی که بخواهد نظام کشورش را عوض کند در هیچ جای دنیا اجازه فعالیت ندارد، مردمسالاری دینی بدون حضور احزاب ابتر میماند، احزاب باید دولتساز باشند نه دولت ساخته، دو تکه شدن نه به نفع اصولگرایان است نه به نفع اصلاحطلبان، جامعتین و آیتالله مصباح باید درباره وحدت اصولگرایان تصمیم بگیرند، اصولگرایان درباره انتخابات خبرگان به تفاهم رسیدهاند، مجلس دهم از دست اصولگرایان خارج نمیشود، اتفاق مجلس ششم در مجلس دهم تکرار نمیشود و ... دیگر موضوعات مهمی است رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در گفت و گو با خبرنگاران خبرگزاری میزان مطرح کرد.
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفت و گوی مشروح با محمدرضا باهنر است که از موضوعات اقتصادی، شرایط بین المللی و پیشرفت ها و ظرفیت های بالای جمهوری اسلامی آغاز می شود و در بخش اول با مباحثی نظیر هدفمندی یارانه ها و پایبندی دولت ها به این قانون، موضوعات مربوط به قانون احزاب و فعالیت های حزبی در کشور و در نهایت وحدت اصولگرایان و انتخابات پیش رو ختم می شود.
* سئوال میزان: جناب آقای باهنر با تشکر از وقتی که در اختیار خبرگزاری میزان قرار داده اید، در ابتدا اگر نقطه نظر خاصی دارید، مطرح بفرمائید تا در ادامه با طرح سئوالات در خدمت شما باشیم.
- پاسخ باهنر: با توجه به اینکه شما خبرنگاران همیشه دریایی از سئوالات در چنته دارید بنده فکر میکنم که میتوانیم مباحث را در عناوین مختلف تقسیم کنیم، بنابراین از منظر دیپلماسی خارجی، اوضاع ایران درجهان و در منطقه و بین کشورهای دوست و کشورهای خاورمیانه میتوانیم موضوعات را بررسی کنیم. در رابطه با مسائل داخلی هم به نظرم اولویتها اقتصادی برای مطرح شدن اولویت بیشتری دارد؛ چرا که اصلیترین مسائل امروز ما در کشور، بحث رکود، اشتغال و رفاه عمومی است و نکته بعدی هم که باید روی آن بیشتر متمرکز باشیم، مسائل سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. همچنین مباحث مهمی نظیر سیاستهای سلامت و جمعیت و در نهایت بحث مسائل سیاسی انتخاباتی، تشکلها و خلاصه ای از صحنه انتخابات؛ مهمترین موضوعاتی است که در حال حاضر در کشور مطرح است.
· * جناب آقای مهندس باهنر! به سیاستهای اقتصاد مقاومتی اشاره شد، بهتر است از این سئوال وارد گفت و گو بشویم. با توجه به سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب در خصوص موضوع اقتصاد مقاومتی و تلاش مجلس، دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام در ارتباط با این موضوع، خواستم ببینم که در حال حاضر شرایط و فضای کشور برای تحقق این سیاستها را چقدر مهیا میدانید و مجلس و دولت تاکنون چه تلاشی برای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر معظم انقلاب داشتهاند؟
دلیل تاکید رهبر معظم انقلاب بر نامگذاری سالها با محوریت اقتصاد
- در مقدمه باید عرض کنم که در 5-6 سال اخیر اسامی که حضرت آقا در ابتدای نوروز برای سال جدید انتخاب میکنند، عموما مباحث اقتصادی است، از اصلاح الگوی مصرف گرفته تا کار و همت مضاعف، سرمایهگذاری ملی و استفاده از نیروهای ملی، جهاد اقتصادی و امسال هم اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی. من به ذهنم میرسد که یکی از دلایل و فلسفه این تاکیدات مکرر و مستمر بر مسائل اقتصادی این است که ما ظرف 35 سالی که از انقلاب گذشته در ابعاد سیاسی، فرهنگی، دیپلماسی خارجی، علم و فناوری و... حرفهای جدی برای گفتن و عرضه کردن به تاریخ معاصر، جهان معاصر و آیندگان داشته ایم، اما حقیقتا در موضوع اقتصادی با توجه به اینکه پتانسیلهای بسیاری در کشور موجود است کارهای قوی؛ همانند حوزههای دیگر صورت نپذیرفته است.
تفکیک جمهوریت و اسلامیت ظلم به تئوری پایهای امام(ره) است
در اوایل انقلاب بسیاری در تلفیق جمهوریت و اسلامیت نظام و تشکیل حکومت مردم سالار دینی تردید داشتند که اصلا آیا امکان دارد بشود رای مردم را با اسلامخواهی آنها یکی کرد. حتی مخالفت بسیار زیادی هم در آن زمان با این امر وجود داشت، چراکه یکی جمهوریت را به اسلامیت ترجیح میداد و یکی اسلامیت را به جمهوریت ترجیح میداد، اما حضرت آقا تعبیر زیبایی داشتند به این مضمون که اصلا جمهوری اسلامی یک کلمه است و قابل تفکیک نیست که بگوییم یک بخش جمهوریت است و یک بخش آن اسلامیت. به عقید بنده آنها که به بهانه جمهوریت میخواهند اسلامیت را زیر سئوال ببرند و آنها که به بهانه اسلامیت میخواهند جمهوریت را زیر سئوال ببرند هر دو به یک اندازه به تئوری پایهای حضرت امام (ره) ظلم کردهاند و جمهوری اسلامی طبق فرموده حضرت آقا یک کلمه است و مرکب نیست که قابل تفکیک باشد.
دنیا میداند امروز ایران قدرت اول نظامی منطقه است
شما دقت کنید تئوری انقلاب اسلامی در بحث مسائل سیاسی، اجتماعی یک مقولهای را مطرح کرد به نام مردمسالاری دینی و وقتی که رایحه این نظام اسلامی در منطقه راه افتاد، شاهد شکلگیری بیداری اسلامی در بسیاری ازکشورها بودیم یا مثلا در بُعد نظامی و دفاعی، در 8 سال دفاع مقدس کاری شد؛ کارستان. بعد از جنگ هم بر همگان مشخص شد که یک طرف این جنگ جمهوری اسلامی ایران قرار داشته و در طرف دیگر همه دنیا مقابل ما ایستاده بودند. بحمدالله در طول 8 سال دفاع مقدس معجزات عظیمی با همت ایثارگران و شهدا و در راس آنان خود حضرت امام(ره) اتفاق افتاد. جالب این که بعد از جنگ هم تا به امروز ما در صنایع دفاعی و نظامی پیشرفتهای خیلی عظیمی داریم. نمی خواهم بحث را باز کنم، اما واقعیت این است که از نظر نظامی ما اکنون در منطقه حرف اول را میزنیم. البته این قدرت نظامی دفاعی در چندسال اخیر بر تمامی کشورهای دنیا مشخص و مبین شده است.
جمهوری اسلامی در جنگ سوریه اقتدار خود را نشان داد
حالا بعضی با کنایه یا عدهای با صراحت هم بیان میکنند که وضعیت اقتدار نظام جمهوری اسلامی در منطقه به حدی رسیده است که بسیاری چشمشان به کمکهای جمهوری اسلامی است. البته این کمکها شامل مدیریت، طراحی، سیاست های راهبردی و حتی آموزشهای نظامی و... نیز هست. در این مقوله اگر بخواهیم یک مثال معاصر بزنیم، باید اشاره کنیم در همین 4-5 سال گذشته، اغراق نیست اگر بگویم کشورهای قلدر مدعی ریاست بر کشورهای دنیا به همراه اکثریت قریب به اتفاق کشورهای منطقه پا در یک کفش کرده بودند که حکومت سوریه باید عوض شود!! و تنها کشوری که این تغییر را به مصلحت مردم سوریه، منطقه و مقاومت فلسطین نمی دانست، ایران بود. این در حالی است که همه میگفتند حکومت سوریه رفتنی است و باید تمام شود، اما وقتی الان با دقت به موضوع نگاه میکنیم، میفهمیم که در واقع ایران توانست از این میدان جنگ و سیاست با برد کامل و مقتدرانه خارج شود و این موضوع اقتدار نظام جمهوری اسلامی است.
جزو 5 کشور برتر دنیا در نانوتکنولوژی و سلولهای بنیادی هستیم
در بخش فناوریهای دیگر هم به نظرم مهمترین مبحث موضوع هستهای است؛ چرا که خیلی سر زبانها است و مردم اخبار این حوزه را بطور جدی دنبال میکنند، چون این دانش جزو پیشرفتهای عظیم هر کشوری میتواند باشد و بالاخره با هزارن محدودیت و کارشکنی، جمهوری اسلامی ایران بعد از 7-8 سال تبدیل به یک کشور هسته ای شد و توانست تا 20 درصد هم غنی سازی را با تکیه به توان داخلی و تحقیقات و دستاوردهای دانشمندان جوان ایرانی انجام دهد. در حال حاضر هم مذاکرات ایران و 1+5 درباره موضوع هسته ای در حال انجام است و ایران خواهان شرایطی است که بتواند حقوق حقه خود را پیش ببرد و تازه میخواهم بگویم هم اکنون ایران در سایر فناوریهای نوین نظیر نانو تکنولوژی، بایو تکنولوژی، سلولهای بنیادی، داروهای نو ترکیب و ... در بعضی از بخشها در دنیا جزو پنج کشور برتر است، بنابراین میخواهم بگویم در بخشهای مختلف جمهوری اسلامی دستاوردهای جدی برای ارائه الگو به جهان معاصر دارد. حال مشخص میشود که چرا رهبر معظم انقلاب در طول این 5-6 سال بر موضوع اقتصاد تاکید دارند.
2 هزار کیلومتر از سواحل کشور بلا استفاده باقی مانده است
باید اقرار کنیم که ما با توجه به موقعیت سوق الجیشی که داریم و با توجه به وجود معادن، نفت، فولاد، مس، جنگلها و مراتع، برخورداری از سواحل عظیمی که به دریای آزاد منتهی میشود - ما از بندر چابهار تا بندر امام (ره) حدود 2500 کیلومتر ساحل منتهی به دریاها و آبهای آزاد داریم که تنها از این 2500 کیلومتر، 100 کیلومتر را اشغال کرده و از آن استفاده بهینه میکنیم که آن هم یا شهر است یا بنگاه اقتصادی یا یک پادگان؛ متاسفانه بیش از 2000 کیلومتر از این سواحل بدون استفاده است، در حالی که بعضی از کشورها 200 کیلومتر ساحل به آبهای آزاد دریایی دارند و کلا اقتصاد کشورشان را با آن اداره میکنند - ما همه اینها و مهم تر از آن نیروی انسانی با هوش، با ذکاوت، با اراده و درس خوانده داریم و این خیلی ظلم است که در کشور ما رشد اقتصادی منفی میشود یا تورم از 30 درصد بالاتر رفته یا مشکل اشتغال بیداد کند. مثلا شاید اغراق نباشد که تقریبا هیچ خانواده ای در کشور نباشد که یکی و یا دو فارغ التحصیل بیکار نداشته باشد. خوب بیکاری تبدیل به یک معضل شده و خیلی مردم را اذیت میکند. این یعنی ما با توجه به امکاناتی که داشتیم، در اقتصاد کلان حرف درست و درمانی تا حالا نتوانستیم بزنیم. دوباره کاریها، تجدید نظرها، اختلاف نظرها، اختلاف نظرهای اقتصادی، اختلاف نظرهای سیاسی، بعضی وقتها سیاستهای راهبردی نداشتن هم از مهمترین دلایل عدم توفیق در این حوزهها است، مثلا یک دولت میآید میگوید کاری را انجام دهیم و یک دولت دیگر میآید میگوید نه، یک کار دیگر را انجام خواهیم داد.
· * چاره جلوگیری از چنین اقدامی توسط دولتها چیست؟ به نظر میرسد پایبندی به قانون تا حد زیادی این سلیقهای عمل کردن را رفع کند. طراحی موضوع اقتصاد مقاومتی برای همین قانونمداری دولتها در مقوله اقتصاد است؟
اقتصاد مقاومتی حلال بسیاری از مشکلات کشور
- حضرت آقا در هفته دولت، خطاب به دولتمردان فرمودند که کارهای گذشته را نقد کنید، اما بی انصافی نکنید؛ چون فردا دولت بعدی هم همین حرفها را در مورد شما میزند. روی بیانات حضرت آقا با دولت یازدهم بود، چون دولتهای هفتم، هشتم، نهم و دهم که رفته اند. دولت یازدهم حواسش باشد، آثار اقدامات دولت گذشته را در یکسال گذشته میتوان توجیه کرد اما الان باید کار کرد تا آثار اقدامات این دولت برای مردم نمایان شود.
من میخواهم بگویم که بسیاری از مشکلات با برنامهریزی دقیق و توجه به اقتصاد مقاومتی قابل حل است و اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که تغییرات، تحولات، حوادث طبیعی و تحریمها و آثار اینگونه موضوعات بر اقتصاد کشور در آن پیشبینی شده است، این موضوع هم تنها مختص کشور ما نیست، بلکه خیلی از کشورها از همین الگو پیروی کرده اند تا باروری اقتصادشان را به رغم تغییرات و حوادث، حوادث طبیعی و با توجه به خصومتها و تخاصم کشورها شاهد باشند. اینگونه است که اقتصاد یک کشور میتواند مقاوم باشد. به حمد الله سیاستهای اقتصاد مقاومتی در حال حاضرتبیین شده است؛ چرا که حدود یک سال تا یک سال و نیم در مجمع تشخیص مصلحت نظام بر روی این موضوع کار شد و مشورتهایی با دفتر رهبر معظم انقلاب در این خصوص صورت و انجام پذیرفت و در نهایت ایشان این سیاستها را با اصلاحاتی ابلاغ فرمودند. ما فکر میکنیم که اگر اقتصاد مقاومتی انشا الله با یک برنامه ریزی دقیق انجام پذیرد بسیاری از مشکلات گذشته، حال یا آینده کشور حل خواهد شد.
دولت در اجرای قانون بهبود فضای کسب و کار شجاعانه عمل کند
البته کمکم در حال از دست دادن زمان هستیم و برای انجام بعضی از کارها دیر شده و تاب مردم بیتاب میشود. وقتی بنگاههای اقتصادی را نگاه میکنیم، متاسفانه این مجموعهها دارای دست اندازهای مقرراتی و قانونی هستند. به طور مثال در سال 89 یک قانون در مجلس به تصویب رسید، به نام بهبود فضای کسب و کار. متاسفانه دولت دهم اعتقادی به این قانون نداشت و اگرچه دعوا و بحثهای بسیاری در این باره با دولت دهم داشتیم، اما آن دولت در هر حال حاضر به اجرای آن قانون نشد و کاری در این زمینه انجام نداد، اما دولت یازدهم اتفاقا این قانون را در اولین اولویتهای کارهای خود قرار داد. اگرچه هنوز شاهد اجرایی شدن آن نیستیم. 4 سال از تصویب این قانون در مجلس میگذرد و بنده با صراحت اعلام میکنم این قانون یکی از بهترین قوانینی بود که در کشور تصویب شد. البته به شرطی که شجاعت اجرای این قانون در دولت وجود داشته باشد.
· * پیشنهاد شما به عنوان نایب رئیس مجلس و یکی از چهره های باتجربه که 28 سال سابقه نمایندگی مجلس و دبیرکلی یک حزب سیاسی و ریاست یک جبهه را برعهده دارید، برای جلوگیری از سلیقه ای عمل کردن دولت ها درباره قوانین جاری و مصوب چیست؟
ماهانه 600 میلیارد تومان برای پرداخت یارانهها کمبود بودجه داریم
- فکر می کنم برای این کار بهتر است یک اتاق فکر تشکیل شود و در آن اتاق، ما برای پیشبرد اهداف اقتصادی، برنامههای بلندمدتی را ترسیم کنیم تا بر اساس آن برنامهها میانگین توان اقتصادی کشور یعنی هم دولت و هم مردم بالا برود. یک مثال میزنم که شاید زیاد هم خوشایند نباشد؛ در موضوع یارانهها در این کشور 70 میلیون نفر ثبتنام کردهاند. ما از ابتدای ماجرای یارانهها به دولت گفتیم برای جلوگیری از تورم ناشی از یارانهها برنامهریزی کنید که این اتفاق نیفتاد و همین الان برای پرداخت یارانهها هر ماه 500 – 600 میلیارد تومان کمبود بودجه داریم. جبران این میزان پول، 3 راهحل بیشتر ندارد؛ یکی این است که از هزینهها کم بشود، یعنی تعدادی از مردمی که یارانه میگیرند، دیگر یارانه نگیرند. دیگر اینکه درآمد افراد بیشتر شود تا فرآوردهها گرانتر شود یا باید پول پرقدرت تولید شود که متاسفانه در این صورت دچار تورم میشویم. هر کدام از این راهکارها مشکلات خاص خود را دارد، اما بالاخره باید دولت یک تصمیمی بگیرد و به آن عمل کند.
دولت باید یارانه 15 میلیون ایرانی را قطع کند
البته بنده واقف هستم که حتی در همین تهران هم اگر فردی ماهیانه 3 میلیون تومان درآمد داشته باشد و مستاجر باشد و همچنین دارای فرزند باشد، با این رقم نمیشود زندگی کرد. اما بنده یک حرف دیگری دارم. درست است که با 3 میلیون تومان نمیشود زندگی کرد، اما اضافه شدن 200هزار تومان روی 3 میلیون تومان هم اثری ندارد؛ چراکه آن 200هزار تومان، آن فردی که ماهیانه 3 میلیون تومان درآمد دارد را نه پولدار میکند و نه فقیر. بنابراین آن افرادی که یارانه در زندگیشان تاثیر بسزایی ندارد، نباید این پول را بگیرند و دولت باید برنامهریزی کند تا بتواند 20درصد از یارانه بگیرها را حذف کند. البته دولت زحمت کشید و توانست یارانه حدود یک میلیون نفر از افراد مقیم خارج کشور را قطع کند یا اینکه 500هزار شناسنامه یارانه بگیر را که متوفی شده بودند، شناسایی کرد. این کارها، کارهای خوبی است، اما در نهایت عدد به درد بخوری عاید نمیشود، چرا که از 70 میلیون نفر بیش از 15 میلیون نفر نباید یارانه بگیرند. در اقتصاد مقاومتی از این حرفها بسیار دیده میشود.
· * دولت مجری سیاستهای مقاومت اقتصادی است که شما نیز به آن اشاره کردید، اما متاسفانه در فاز اول یارانهها شاهد بودیم که اجرای دولت آثار اقتصادی زیانباری به دنبال داشت که موجب تورم بیکاری و رشد منفی اقتصادی شد. راهکارهای اجرایی مجلس برای جلوگیری از وقوع پیامدهای ناگوار اجرا کردن یک قانون چیست؟
مجلس باید قوانینی تصویب کند که دولت در اجرا با مشکل مواجه نشود
- ببینید ما در میدان اجرا نیستیم. حضرت آقا هم بارها توصیه کردند وقتی ما یک قانونی تصویب میکنیم، طوری موارد قانون را لحاظ کنیم که دولت در میدان اجرا دچار مشکل نشود. ما اصل را باید بر روی خردگرایی و عقلگرایی بگذاریم. در مرحله اول اجرای هدفمندی نیز کسریهایی از لحاظ بودجه پیش آمد و الان به این نتیجه رسیده ایم که باید 15 میلیون نفر از یارانه بگیران حذف شوند. این 15 میلیون را باید از مسئولان شروع کنیم. باز هم تاکید میکنم کسی که 2 تا 3 میلیون در ماه درآمد دارد، اضافه شدن 200 هزار تومان به درآمدش قطعا تاثیر زیادی برایش نخواهد داشت، اما کسی که مثلاً کل درآمد ماهیانه اش 200هزار تومان است اگر 300هزار تومان یارانه بگیرد، زندگیاش متحول میشود و کل زندگی آن خانواده با اضافه شدن چنین مبلغی عوض میشود. چنین فردی حقش است و باید یارانه بگیرد. در کل باید اشاره کنم که در خصوص عمل کردن دولت ها با قوانین باید اصل را بر عقل گرایی و خرد گرایی بگذاریم.
· * به دلیل کمبود وقت بهتر است از مسائل اقتصادی بگذریم و به مسائل سیاسی ورود کنیم، از نظر شما روند سیاسی فعلی کشور مطلوب است؟ به نظر شما روند فعلی سیاسی کشور در این دولت بهتر است یا دولتهای قبلی؟
دولتها نباید خودمحور باشند
- من ترجیح میدهم مقایسهای صحبت نکنم، چون همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند، نباید در مورد عملکرد دولتهای گذشته بی انصافی کنیم. هر کدام از دولتها نقاط قوت و نقاط ضعفی داشتند. اگر امروز میگویم که ما در 5 بعد مردمسالاری دینی، رفاه، علم و فناوری، فرهنگ و دموکراسی مشکلاتی داریم، کار 10 دولت گذشته است که هر کدامشان اشکالاتی داشتند. مهمترین توقعی که ما از دولتهایی که روی کار میآیند داریم این است که خود محور نباشند. اتفاقاً در اواخر دولت آقای احمدینژاد، نکتهای که حضرت آقا در یکی از بیاناتشان به آن اشاره کردند، این بود که « دولت آینده کارهای مثبت این دولت را ادامه دهد و تقویت کند و کارهای منفیاش را انجام ندهد».
این طور که نمیشود که هر دولتی که بیاید و بگوید کل کارهای گذشته بد بوده است. این تنها به دولت ها بر نمی گردد؛ ما در مجلس هم از این همکاران داریم. مثلا یکی از نمایندگان میآید و میگوید در 8 دوره گذشته در حوزه انتخابیه بنده هیچگونه کاری صورت نگرفته است، حالا من آمدهام که خیلی از کارهای مهم را انجام دهم. اینکه نمیشود، قطعاً تا به همین لحظه تمام نمایندگانی که از آن حوزه انتخابیه در مجلس بوده اند، کارهایی را انجام دادهاند. اما به خاطر مشکلات یا مسائل دیگر در بخشی از کارها کوتاهی صورت گرفته است.
من باید در پاسخ به سئوال شما بگویم اینکه ما بنشینیم و تمام دولتهای گذشته را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، کار پسندیدهای نیست؛ چراکه در شرایط آن زمان مورد بررسی قرار نمیدهیم و با شرایط الان میسنجیم.
تدبیر نباید شجاعت را در اجرای کارها از دولت بگیرد
دولت تدبیر و امید اما همانطور که از اسمش هم مشخص است به حمدالله دولت مدبر و عاقلی است، اما این تدبیر و این عقل هم که خیلی خوب است، بعضی اوقات جلوی شجاعت را میگیرد. باید یک تعادل در این زمینه وجود داشته باشد. البته این موضوع در دولت گذشته دقیقا برعکس بود. دولت قبل شجاعتش بالا بود و در بعضی از کارها بسیار شتاب زده و به دور از تدبیر عمل می کرد. به نظر بنده عقل و تدبیر و شجاعت هیچ کدامشان نباید فدای دیگری شود.
راهحل اقتصادی که همه مردم سود ببرند وجود ندارد
بنده یک خاطره بگویم از زمان دولت های هفتم و هشتم. در آن زمان یک جلسه ای تشکیل شد به نام ساماندهی اقتصاد کشور که در این جلسات 10 تا 15 نفر از اقتصاد دانان را شرکت داده بودند و بنده هم دعوت شده بودم. در یکی از جلسات تعدادی از اقتصاد دانان طراز اول کشور حرفهای بسیار خوبی میزدند و آقای خاتمی هم بسیار استقبال کرده و این سخنان را به دقت یادداشت می کرد. بعد از آن جلسه بنده یک وقت از رئیس جمهور وقت گرفتم و خدمت ایشان رسیدم و گفتم شما احتمالاً تعجب میکنید که وقتی این حرفهای به این خوبی زده میشود، من باهنر چرا برخلاف شما یادداشت برداری نمی کنم؛ ایشان گفت که آقای باهنر درست میگویید، چرا این کار را انجام نمیدهید؟ در جواب به ایشان گفتم برای اینکه بنده این حرفها را تا به الان 10 بار شنیدهام در برنامه اول، در برنامه دوم و برنامه سوم و ... . مشکل ما و شما این است که دنبال یک راه حل اقتصادی میگردیم که همه مردم سود کنند و چنین راهحلی وجود ندارد؛ چرا که برای یک تصمیم اقتصادی باید منافع ملی را درنظر بگیریم و حزب، گروه، رانت، منطقه و... را کنار بگذاریم. اگر این فاکتورها را کنار گذاشتیم، میتوانیم تصمیم درستی بگیریم. الان هم در دولت آقای روحانی میگویم. باید کارها مدبرانه باشد، اما 4 سال مثل ابر بهار میگذرد الان یک سال و چند ماه از عمر دولت گذشته است. چشم به هم بگذاریم 2 سال و چند ماه دیگر هم میگذرد. بر فرض هم عمر این دولت یک دوره دیگر هم ادامه داشته باشد، بنابراین باید به تصمیمی رسید و تصمیم را شجاعانه اجرا کرد.
مردمسالاری دینی بدون حضور احزاب ابتر میماند
در مورد عملکرد سیاسی دولتها باید بگویم همین نظام مردم سالاری دینی با همین تعریفی که نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده است، یعنی اینکه تمام مسئولان این کشور را از رهبری معظم انقلاب گرفته تا رده های پایین مسئولان مثل بخشدار یا به طور مستقیم و یا به صورت یک واسطه از سوی مردم انتخاب می شوند، اما فکر می کنم بازهم این نظام مردم سالاری دینی، بدون وجود احزاب ابتر باشد و کارش در آینده گره میخورد. به طور مثال در مورد آقایان خاتمی، احمدی نژاد و روحانی نه خود این 3 بزرگوار و نه دیگران تا 3 ماه قبل از انتخابات، هیچگاه حدس نمی زدند که بتوانند رئیس جمهور بشوند، حالا بگذریم که آقای احمدی نژاد میگفت نخیر، من میدانستم و خبر داشتم که رأی می آورم؛ گویا به ایشان این موضوع الهام شده بود. ولی در مجموع فعالان سیاسی در کشور ما اصلاً حدس نمی زدند که این افراد رئیس جمهور شوند.
کشور درباره انتخاب رؤسای جمهور باید بتواند فضا را پیشبینی کند
من معتقدم در این نظامی که 35 سال از آن گذشته است، نمی شود کسی تا 3 ماه قبل از انتخابات نداند که چه کسی رئیس جمهور میشود. منظور من این نیست که نظام خودش هر کس را بخواهد بیاورد و رئیس جمهور کند؛ منظور من این است که کشور باید بتواند فضا و افکار عمومی جامعه را پیش بینی کند. من نمی گویم که نظام یک نفر را درست حدس بزند، اما لااقل روی 2 نفر نظر داشته باشد.
· * اگر منظور شما این است که رؤسای جمهور کشور برآمده از احزاب باشند، اگرچه 3 رئیس جمهور اخیر ایران هر 3 وابستگی هایی به احزاب داشتند و عضویت رسمی در برخی احزاب را در کارنامه داشتند، اما هیچگاه با حمایت حزبی که در آن سابقه فعالیت داشتند، روی کار نیامدند و حتی از این فراتر آقای احمدی نژاد اعلام کرد که هیچ حزب و گروهی را قبول هم ندارد.
وجود 3 - 4 حزب قدرتمند جوابگوی نیاز سیاسی کشور است
- شما ببینید، در کشورهایی که دموکراسی چندین سال است در آنجا نهادینه شده و اجرا میشود، 2 حزب فعال وجود دارد. مثلا در خود آمریکا، زمانی که آقای اوباما میخواست رئیس جمهور شود، یک سال و نیم با خانم کلینتون رقابت درون حزبی کرد. در آنجا کاندیداها اول رقابت خود را در داخل حزب شروع میکنند و بعد از اینکه به اجماع رسیدند، از داخل حزب یک نفر به عنوان کاندیدای همه افراد تشکیل دهنده حزب معرفی میشود. این گونه میشود که همیشه در انتخاب آمریکا یا حزب دموکرات برنده می شود یا جمهوری خواهان؛ اما در ایران اصلاً معلوم نیست که چه کسی میتواند رئیس جمهور شود. بنابراین من معتقدم که باید در ایران 3 - 4 حزب قدرتمند، شناسنامه دار و پاسخگو داشته باشیم. البته این حزبها باید درچارچوب مقررات و قانون اساسی کشور فعالیت کنند.
حزبی که بخواهد نظام کشورش را عوض کند در هیچ جای دنیا اجازه فعالیت ندارد
من به طور بسیار صریح بگویم اگر حزبی بخواهد نظام را عوض کند، اولا معلوم است که نمی داند حزب یعنی چه و درثانی چنین حزبی نباید اجازه فعالیت داشته باشد. قاطعانه و آگاهانه می گویم که هیچ کشوری به حزب یا آدمی که بخواهد نظام را عوض کند، نه تنها اجازه کار نمی دهند، بلکه مجازات زندان هم برای چنین افراد و احزابی در نظر میگیرند.
پیشنهاد باهنر برای رأی دادن مردم به احزاب بهجای افراد
در پاسخ به بخش دوم سئوال شما باید اشاره کنم، افرادی که میگویند که ما بر خلاف بقیه بدون حزب آمده ایم، قطعاً کم لطفی میکنند. بهتر است در این زمینه یک مثال بزنم. کسی که میآید و به قدرت میرسد و میگوید من هیچ حزبی ندارم، مثل این است که بیاید در شهر بگوید که من متعلق به قوم و قبیله ای نیستم . من معتقدم که 3 الی 4 حزب شناسنامه دار، قانونمند و قدرتمند در کشور باید شکل بگیرند، البته این معنایش این نیست که بقیه افراد ممنوع الفعالیت شوند، ولی بالاخره احزابی که رشد میکنند باید بتوانند کار کنند و بتوانند پاسخگو باشند و مردم هم نهایتا به احزاب رای دهند. یک نکته ای را بگویم که خالی از لطف نیست ما در مجلس حوزههایی داریم که در 9 دوره انتخابات مجلس 9 نماینده راهی خانه ملت کرده اند، این یعنی اینکه مردم آن شهر رای داده اند و 6 ماه بعدش پشیمان شده اند و منتظر مانده اند تا در دوره بعدی یک نفر دیگر را انتخاب کنند. خب این نماینده تا بیاید مشکلات و معضلات و نقاط قوت حوزه انتخابیه خود را پیدا کنند، دوره اش تمام می شود، اما اگر چند حزب قدرتمند در کشور وجود داشته باشند، بالاخره مردم به این اجماع میرسند که فلان حزب بهتر از مابقی حزبها است.
* این مواردی که شما درمورد احزاب اشاره کردید، آیا ممکن است که درقانون احزاب که در مجلس در حال تدوین است، گنجانده شود؟
احزاب برای فعالیت باید در نیمی از استانهای کشور دفتر داشته باشند
- بله، انشالله تمام سعی مان همین است. البته قانون فقط این مشکل را حل نمی کند، بلکه باید یک اراده ملی پشت این جریان باشد. ما هم اکنون در مجلس در حال تصویب قانونی هستیم مبنی بر اینکه ملزومات یک حزب واقعی باید به چه صورت باشد. شاید شما ندانید که نزدیک به 260 درخواست مجوز حزب در کشور داریم در حالی که بالغ بر 200 حزب که در خواست داشته اند، فعال نیستند؛ مابقی هم که کار میکنند، کل جمعیتشان 500 نفر بیشتر نمی شود. بنابراین حزب باید یک حداقلیها هم داشته باشد. ما در مجلس در حال تصویب این موضوع هستیم که مثلا یک حزب باید در یک دوم استانهای کشور دفتر داشته باشد و یا در برخی استانها روزنامه داشته باشد و ...
* شما چندین بار اشاره کردید که 3 یا 4 حزب قوی در کشور فعالیت داشته باشند، منظورتان از این 3 – 4 حزب چه جریان هایی است و فکر میکنید چند حزب برای جمهوری اسلامی نیاز است؟
شرایط فعلی کشور برای فعالیت 2 حزب فراگیر و قدرتمند فراهم است
- اغلب سیستمهای سیاسی دنیا 2 حزبی، 3 حزبی و یا 4 حزبی هستند. بیش از این هم دیگر شلوغ میشود. اما این که ما چه سیستم حزبی را داشته باشیم، بستگی دارد به آن فضای موجود و مورد انتظار در کشور. مثلاً اگر ما بخواهیم سیستم حزبی داشته باشیم می توان 2 جریان بزرگ اصلاح طلبی و اصولگرایی را برای آن در نظر گرفت. اگر بخواهیم 3 حزبی باشیم بازهم می توان 3جریان اصولگرایی، اصلاح طلبی و اعتدالی را شکل داد. حتی اگر بخواهیم 4 حزبی شویم می توان شکل گیری جریان های اصولگرای رادیکال، اصولگرا و یا اصلاح طلب رادیکال و اصلاح طلب را بررسی کرد، با این شکل که 2 حزب تندروی اصلاح طلبی و اصولگرایی و 2 حزب میانه رو اصلاح طلب و اصولگرا شکل بگیرند. البته بنده فکر میکنم در حال حاضر هنوز موقعیتی برای تشکیل سیستم 4 حزبی در کشور ما وجود ندارد و فعلا باید همان 2 جناح کار کنند.
· * اما به نظر می رسد این سیستم حزبی هم همیشه پاسخگوی نیاز جامعه نباشد، نمونه این عدم پاسخگویی هم انتخاب دولت تدبیر و امید بعد از انتخاب 2 دولت اصلاح طلب و اصولگرا از سوی مردم بود؛ جایی که به نظر می رسید مردم از عملکرد جناح ها ناراضی بودند و در نهایت تصمیم به انتخاب دولتی غیر از این دو سیستم کردند؟
دولتهای احمدینژاد و خاتمی را نماد اصولگرایی و اصلاحطلبی نمیدانم
- ببینید بنده دولت آقای احمدی نژاد و دولت آقای خاتمی را نماد اصولگرایی و اصلاح طلبی نمیدانم؛ چرا که در این بین تندروها میدان دار بودند. بنده معتقدم که آقای خاتمی شخصا آدم تندرویی نیست، اما کار را به دست تندروهای اصلاح طلب داد و آن ساختار شکنیها در زمان دولت ایشان روی داد. در دولت آقای احمدی نژاد هم خود رئیس جمهور معتقد بود که این اصولگرایی فعلی منظور ایشان نیست و بارها به ما گفته بود که شما را به عنوان یک اصولگرا اصلاً قبول ندارم. در خوشبینانه ترین تعریف از دولت آقای احمدی نژاد میتوان گفت ایشان دارای یک ایدئولوژی ساخته شده به نام اصولگرایی تندرو بود. در حقیقت مردم از این 2 جریان تندرو خسته شده و به اعتدال روی آوردند.
· * به نظر شما رویه ساخت احزابی که از درون دولت ها بوجود می آیند، رویه درستی است؟ چراکه در 3 دولت سازندگی، اصلاحات و عدالت محور شاهد شکل گیری احزابی از درون این دولت ها بودیم که قصد ادامه یافتن آن دولت را داشتند و هر 3 هم در پیگیری این هدف خود ناکام ماندند.
احزاب باید دولتساز باشند نه دولت ساخته
- بنده رویه شکل گیری احزاب دولت ساخته را اصلا قبول ندارم؛ چراکه معتقدم حزب باید دولت ساز باشد. برای همین است که حزبهای دولت ساخته در پیگیری اهدافی که به آن اشاره کردید، موفق نبودند و با کنار رفتن آن دولت به حاشیه رانده شدند. در حالی که اگر حزب دولت ساز باشد، در یک دوره برنده انتخابات است و در یک دوره هم ممکن است بازنده باشد. آن حزب در یک دوره اکثریت حاکم است و در دوره ای دیگر اقلیت؛ چنین احزابی قواعد شکل گیری دولت ها را به خوبی می دانند و به نتایج تمکین می کنند.
· * در دورههای قبلی انتخابات شاهد بودیم که با ریش سفیدی مرحوم آقای عسگر اولادی و آیت الله مهدوی کنی سازوکارهایی برای وحدت اصولگرایان شکل میگرفت که متاسفانه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته این امر محقق نشد. حتی خود شما هم وارد یک پروسه پنج گانه شدید که قرار بود باوجود حضور دیگر کاندیداهای اصولگرا، یک نفر از درون این ساز و کار به عنوان دیگر کاندیدای اصولگرای انتخابات ریاست خارج شود؛ اما در این ساز و کار هم همچون دیگر ساز و کاری که بخشی دیگر از اصولگرایان در نظر گرفته بودند، توفیقی حاصل نشد. به نظر می رسید که این چندگانگی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری عاملی برای شکست این جریان شد. حال با وجود تجربه تلخ انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و در نبود ریش سفیدان جریان اصولگرا اولا فکر می کنید، بار وحدت اصولگراها در انتخابات آینده بر دوش چه کسی خواهد بود و در ثانی با وجود چنددستگی ایجاد شده در این جریان، فکر میکنید که در نهایت اصولگرایان به وحدت برسند یا خیر؟
وحدت 80 تا 90 درصدی اصولگرایان در انتخابات مجلس مطلوب است
- اینهایی که اشاره کردید، اشکالات نبودن حزب است. یعنی یک سری رفاقتهای درون جناحی شکل میگیرد، اما یک ساز و کاری که این را مدیریت کند و سازمان دهد، وجود ندارد؛ سازوکاری که برای احزاب شکل قانون داشته باشد و مورد پذیرش یک جریان در رقابت های درون جناحی قرار گیرد. من راه حل علاج نهایی این امر را تشکیل احزاب فراگیری که پیشتر به آن اشاره کردم، میدانم و تا زمانی که آن احزاب تشکیل نشود، باید تلاش کنیم که اصولگرایان به وحدت حداکثری برسند. اگرچه رسیدن به وحدت 100 درصدی در جریان اصولگرا دور از دسترس است، اما ما تلاش میکنیم 80 تا 90 درصد اصولگرایان را دور هم جمع کنیم.
دو تکه شدن نه به نفع اصولگرایان است نه به نفع اصلاحطلبان
در اینجا ممکن است بگویید در این صورت آرایش انتخاباتی دور بعد مجلس چگونه خواهد بود؟ برای سئوال دو نظریه وجود دارد بعضیها می گویند یک طرف فرض میکنیم اعتدالیون اصلاح طلب با اصولگراها با هم یکی شوند، بعد 2 جریان رادیکال، رادیکال اصلاح طلب و رادیکال اصولگرا باهم مبارزه کنند. من این را اصلا به مصلحت اصولگرایان نمی دانم. من معتقدم اصولگرایان اگر چه با هم اختلافات زیادی دارند، اما باز هم باید همه تلاششان را بکنند که به هم نزدیک شوند و اگر رقابتی هست باز بین جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی شکل بگیرد؛ چون اگر اصولگرایان دو تکه شوند و اصلاح طلب ها هم به همین شکل، آن وقت معلوم نیست چه کسی یا کسانی از نتیجه این کار سود ببرند.
جامعتین و آیتالله مصباح باید درباره وحدت اصولگرایان تصمیم بگیرند
ما در جریان اصولگرا نباید صفر و صدی نگاه کنیم، ما در جریان اصولگرا باید تمامی تلاش خود را به کار ببندیم و رو به جلو حرکت کنیم، اگرچه علاقه مندیم به وحدت 100 درصدی برسیم اما اگر نشد وحدت 90 و 80 درصدی هم خوب است، بالاخره ما کار را نباید رها کنیم. وحدت جریان اصولگرایی را در 2 فضا میتوانیم تصور کنیم، اول در وحدت بین علماء که بالاخره 3 جریان جامعه روحانیت مبارز تهران – در غیاب آیت الله مهدوی کنی - ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و موسسه آموزشی امام خمینی(ره) در آن تاثیر گذار هستند، باید این 3 مجموعه با هم بنشینند و به یک سری تفاهمها برسند.
اصولگرایان درباره انتخابات خبرگان به تفاهم رسیدهاند
خوشبختانه 3 تشکل روحانی یاد شده در جاهایی هم به تفاهم رسیده اند، مثلا در جریان انتخابات مجلس خبرگان بحمدالله این 3 مجموعه کاملا به تفاهم رسیده اند، ولی در بحث مجلس هنوز دارند بحث میکنند. بعد از این هم من معتقدم که خیلی آقایان نباید وارد جزئیات شوند؛ یعنی در حد سیاستهای راهبردی و جمع کردن اصولگرایان دور هم تصمیم گیری کنند تا این جریان بتواند سازوکارهای مربوط به مجلس را انجام داده و طرح ریزی کند.
اصولگرایان چارهای جز رسیدن به وحدت برای شرکت در انتخابات ندارند
سطحی از این 3 مجموعه که در فضای وحدت اصولگرایان تاثیرگذار و نقش آفرین می باشند، فعالان سیاسی هستند. حالا بعضی جاها شخصیتهای حقوقی هستند مثل جبهه پیروان خط امام و رهبری که متشکل از 17-18 تشکل سیاسی فعال شناسنامه دار است و همه اینها با هم کار میکنند. یک سری تشکلها هم هستند مانند ایثارگران، رهپویان، پایداری و ... و یک سری اشخاص حقیقی هم هستند که اگرچه حزبی ندارند اما حوزه نفوذ دارند، مثل آقایان قالیباف، ولایتی و لاریجانی به نظر بنده این شخصیت های حقوقی، تشکل ها و شخصیت های حقیقی باید دور هم بنشینند و چاره ای هم ندارند جز اینکه به یکسری تفاهماتی برسند. در این 2 سطح ما باید تلاش کنیم وحدت به وجود بیاید، اشاره هم کردم به وحدت 100 درصدی هم نرسیدیم، به هر مقداری بتوانیم وحدت کنیم عیبی ندارد.
· * اخیرا آقای مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز اعلام کردند که برای وحدت اصولگرایان سازوکاری با عنوان مجمع وحدت اصولگرایان شکل خواهد گرفت و به زودی هم همایشی ازسوی جامعتین برای آغاز سازوکار به وحدت رساندن اصولگرایان برگزار خواهد شد. شما به عنوان یکی از چهرههای شاخص اصولگرا و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در جریان چند و چون این ماجرا هستید یا خیر؟
- اینها تلاشهایی است که همگی در حال انجام است و ما هم به عنوان بخشی از اصولگرایان در چارچوب سازوکار جامعتین فعالیت خواهیم کرد.
* اشارهای
داشتید به اینکه آقایان قالیباف، ولایتی و لاریجانی حزب ندارند. در این
میان، شنیده شده که آقای لاریجانی در پی تاسیس حزب هستند. شما از این ماجرا
خبر دارید؟
- بهتر است این موضوع را از خودشان بپرسید.
*
بسیاری از کارشناسان نزدیک به دولت و جناح اصلاح طلب معتقدند بخش اعظمی از
ترکیب مجلس فعلی با برگزاری انتخابات آینده تغییر خواهد کرد، به نظر شما
ترکیب آینده مجلس در مقایسه با شرایط فعلی چگونه خواهد بود.
مجلس دهم از دست اصولگرایان خارج نمیشود
- ممکن است بعضی از نمایندهها تغییر کنند، اما من این تصور را ندارم که مجلس دهم از جریان اصولگرایی خارج شود. البته نباید نسبت به این امر مطمئن باشیم، بلکه باید برای آن تلاش کنیم. رقیب جدی است.
اتفاق مجلس ششم در مجلس دهم تکرار نمیشود
البته در پاسخ به اینکه دورنمای مجلس دهم را چطور میبینم باید تاکید کنم کسی نباید تصور کند مجلس ششم اتفاق میافتد؛ نه، از این خبرها نیست. من میخواهم بگویم همان توصیهای را به اصولگرایان میکنم که به مومنین میشود؛ باید همیشه در حالت خوف و رجا باشیم، نه خیلی مطمئن که آب از دست برود و نه خیلی ناامید.
ادامه دارد ...
............................................................
گفت و گو از علی پیرعلی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
متاسفانه باید عرض کنم باهتر نیز نماد اصولگرایی نبوده و نیست ایشان همان نماد راست سنتی می باشد که مردم در انتخابات 76 و 84 به خاطر مخالفت با آنها به دو کاندیدای متفاوت رای دادند چون فکر می کردند خاتمی مخالف راست سنتی است اما خاتمی نشان داد در واقع مهره حرب کارگزاران است اما مردم با رای به احمدی نژاد بازهم با نه بزرگ خویش هم راست سنتی و هم اصلاح طلبان دروغین و قدرت طلب را از گردونهخارج کردند احمدی نژاد باعث شد انقلاب به ریل اصلی خود برگردد البته ایشان اشتباهانی داشتند از جمله استفاده از تیمی که بازهم متاسفانه بحرانهای زیادی را در دوران ریاست جمهوری ایشان در کشور درست کردند و احمدی نژاد با لحبازی و با حمایت بدون منطق از آنها خود را از مسیر اصلی اصولگرایی خارج کرد جقیقت این است باهنرها و بسیاری دیگر کسانی هستند که با محافظه کاری خویش اصول انقلاب را به فراموشی سپردند و تنها برای ماندن در قدرت تلاش میکنند و انقلابیون واقعی این سرزمین تنها مریدان واقعی ولایت فقیه است که با هیچکس عقد اخوت نبسته اند وتنها در مسیرولایت فقیه واقتدار جمهوری اسلامی و مبارزه ای واقعی با امپریالیسم جهانی مبارزه می کنند و هنوز بر سر آرمانها و اعتقادات انقلاب باقی مانده اند و اسیر قدرت طلبیها نشده اند برای همین همه تلاش جبهه زر و زور و تزویر در کشور نادیده گرفتن آنهاست اما انقلابیون واقعی در میان مردم ومردمی زندگی می کنند