شبکههای اجتماعی و فضای مجازی
به شکل قابلتوجهی در جامعه ما گسترش یافتهاند و نمیشود فقط بگوییم مختص
جوانهاست. این روزها همه اقشار شاید جوانترها قدری بیشتر از سنین دیگر
درگیر فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی شدهاند. برای این که حضور ما در
این شبکهها و فضاها مطابق با فرهنگ اسلامی- ایرانیمان باشد چه باید کرد؟
فناوری و تکنولوژی قرار است به کمک انسان بیاید و باید دقت کنیم که اگر
فناوریای وارد کشورمان میشود، باید تمام نیازهای ما را تأمین کند، ضمن
این که کمترین آسیب را هم به ما برساند. مثلاً ماحصل فناوری ارتباطات
شبکههای اجتماعی شده است که از ارتباطات انسانها با همدیگر یک اجتماع را
تشکیل دادهاند یا قرار است شکل بدهند که اسم آن را اجتماع یا جامعه مجازی
گذاشتهایم. وقتی انسانها وارد این جامعه میشوند با هم تبادل دیدگاه
دارند و ارتباط برقرار میکنند. قطعاً شبکههای اجتماعی خودمان را لازم
داریم. ضمن این که شبکههای اجتماعی خارجی که الان وجود دارند و از آنها
استفاده میشود، اغلب شبکههای اجتماعیای هستند که customize یا ساخته یا
شخصیسازی شدهاند.
برای چه کسانی؟
برای کشورهای تولیدکننده آن و این شبکهها براساس فرهنگ و باورهای آنها
ایجاد شدهاند. مثلاً خیلی چیزها که در کشور ما ارزش است، شاید در آنجا ضد
ارزش باشد…
یا برعکس…
همینطور است. ضد ارزشهایی که هست و آنجا به عنوان ارزش یا امری معمولی
تلقی میشود، مثلاً تصاویر، حجاب خانمها، برهنگی، خانواده، اصل خانواده
و…. حداقلش این است که تعاریف در جامعه ما و آن جوامع در تضاد با هم هستند.
آنها فرهنگ خودشان را دارند و ما هم فرهنگ ایرانی- اسلامی خودمان را
داریم. بعد میبینیم فرهنگ ما خیلی غنیتر هم هست، فرهنگ چند هزار سالهای
که ما ایرانیها به آن افتخار میکنیم، واقعاً نمیتواند در فرهنگ حداکثر
چند صد ساله آنها هضم شود. این در واقع نشاندهنده پتانسیل عظیم و برتری ما
نسبت به فرهنگ و تمدن غرب است. وقتی وارد چرخگوشت مجازی شبکههای اجتماعی
میشویم میبینیم زمانی که فرهنگ ما وارد آن میشود چیز دیگری بیرون
میآید. بیش از ۱۲ میلیون نفر از کاربران اینترنت در ایران زیر هجده سال سن
دارند و اینها آسیبپذیر و در سنینی هستند که شخصیت فرهنگیشان دارد شکل
میگیرد. پس باید مراقبت کنیم.
چه باید کرد؟ آیا از فناوری استفاده نکنیم؟
خیر! اینطور نیست، میتوانیم از فناوری استفاده کنیم. فناوری یا تکنولوژی
محصولاتی دارد. این محصول لزوماً نباید غربی باشد، میتواند ایرانی باشد،
مثل خودروسازی که یک تکنولوژی است و محصولش خودرو میشود که میتواند
ایرانی باشد. فضا جوری طراحی شده است که احساس میشود یک محصول یک تکنولوژی
است. تا اسم شبکه اجتماعی میآید ذهنمان سراغ Facebook یا شبکههای
اجتماعی غربی میرود. در صورتی که آن یک محصول از یک تکنولوژی است.
تکنولوژیای که هر کسی میتواند محصول خودش را براساس باورها، قوانین و
مقررات داخلی و یک فضای منظم و قابل استفاده از آن بیرون بیاورد. بنابراین
بهترین حالت این است که از این تکنولوژی برای خودمان محصولاتی تولید کنیم
که این محصولات آفتهای محصول غربی را نداشته و محاسنش را داشته باشد که
اغلب محاسن اینها از ارتباطات شروع و به فعالیتهای اجتماعی ختم میشود.
طبق آماری که بنده گرفتم در ایران بیش از ۷۰۰ شبکه اجتماعی داریم، نظیر
شبکههای اجتماعی مدارس. نباید بزرگی را به حجم ببینیم…
یعنی چیزی شبیه Facebook؟
بله، چیزی شبیه Facebook در یک مدرسه. آن مدرسه به نسبت خیلی بیشتر از
Facebook و دیگر شبکههای اجتماعی هم عضو دارد یا برای دانشگاه و شاید
نفوذش از بقیه شبکههای اجتماعی بیشتر باشد. شبکههای اجتماعی موضوعی مثلاً
در مورد هنرمندان و مهندسین که در اینترنت زیادند. ضمن این که عبارت
قانونی شبکههای اجتماعی را رسانههای کاربرمحور میگویند. کاربرمحور یعنی
چه؟ یعنی وقتی کاربر را از آن بگیرید هیچ مزیت دیگری ندارد و یک اسکلت
میماند. کاربرمحورها دستههای مختلفی هستند و platformهایی برایشان تعریف
شده است، مثلاً شبکههای اجتماعی، Micro blogها، Blog serviceها، Forumها
و… که حدوداً ده تا هستند.
Micro blogها متنهای کوتاه هستند، مثل Twitter، افسران. Link Sharing لینک
و Video Sharing ویدئو را به اشتراک میگذارند، مثل آپارات. تعریف
شبکههای اجتماعی هم مشخص است. Blog Service سرویسدهندههای وبلاگ هستند.
Forumها انجمنهای موجود در اینترنت است. جالب است، طی یک کار مطالعاتی
برخلاف آنچه که همه فکر میکنند که بیشترین تولید محتوایی را Blog
serviceها یا شبکههای اجتماعی انجام میدهند، متوجه شدیم Forumها یا
انجمنها بیشترین تولید محتوایی را دارند و در عرض یک سال انجمنها ۵۰۰
میلیون صفحه جدید فارسی به اینترنت ایران اضافه کرده بودند.
در کشور ما انجمنهای زیادی وجود دارد.
انجمنهای تخصصی هم هستند. جالب این است که قاطبه انجمنها تخصصیاند…
از علمی و اندیشهای تا موسیقی و موسیقیهای دلخواه و مانند اینها.
همینطور است. ایرانیها به تبادلهای فکری میل بیشتری نشان دادهاند.
تفریح یا به قول غربیها fun یک بحث است، ولی وبلاگنویسی در ایران خیلی
زود رشد کرد و هنوز هم رونق خودش را از دست نداده است. منِ نوعی وبلاگی
دارم که هنوز دارم بهروزش میکنم. چرا؟ چون فرد با هویت خودش به آنجا
میآید محتوا تولید میکند. وبلاگ یعنی تولید محتوا نه بازنشر آن. معمولاً
شبکههای اجتماعی بازنشر محتوا هستند.
بیشتر بازنشر محتوا هستند.
همینطور است. وبلاگ تولید محتوا میکند و سپس به تبادل نظر میگذارد و
تعامل شکل میگیرد. این مسئله بسیار مهمی است، یعنی ما ایرانیها بیشتر به
مسائل فکری سوق پیدا کردهایم. نباید به تبلیغات زیاد توجه کرد. به نظر من
وبلاگها هنوز جایگاهشان را از دست ندادهاند و حتی محتوای خیلی از
شبکههای اجتماعی از همین وبلاگها تأمین میشود و در واقع وبلاگها
زیربناییتر هستند. Forumها یا انجمنها هم رونق و کاربر زیادی دارند و
کاربرها در آنجا در حال تعامل با همدیگر هستند. در انجمن پست یا مطلبی که
یا تولیدی است یا از جای دیگری گرفتهاید میگذارید و افراد مختلف
دیدگاهشان را در باره آن میگویند. این فضا، فضای تبادل نظر و مناظرهای
است. رونق خیلی خوبی هم دارد. پس بهترین حالت این است که از نمونههای
ایرانی استفاده کنیم، حتی چیزهایی مثل اینستاگرام (Instagram) نمونه ایرانی
دارد، لنزور (Lenzor) نمونه ایرانی خوبی هم هست…
ولی بخواهیم صریح بگوییم جذابیت آن را ندارد.
جذابیت آن به کاربرها و فعالیتهایشان بستگی دارد، یعنی در همان نمونههای
خارجیشان Platform که تفاوتی ندارد. در اینجا نقدی وارد هست. نباید صرفاً
مصرفکننده و ترجمهکننده باشیم. در حوزه علوم انسانی و تکنولوژی هم همین
طور است. باید خلاقیت و نوآوری داشته باشیم. دستور حضرت آقا هم مواجهه فعال
و مبتکرانه با فضای مجازی است. فعال و مبتکرانه دو مفهومی است که در فضای
مجازی ما گم شده است. بخش خصوصی در جاهایی که فعال بوده خیلی موفق عمل
کرده، اما در بعضی حوزهها هنوز زیاد فعال نشده است. در فضای مجازی فقط
کپیکاری دارد انجام میشود که این اشکال بزرگی است و هیچ خلاقیتی در آن
دیده نمیشود و عیناً یک مطلب خارجی را برداشته و به فارسی ترجمه کرده و
گذاشته است. البته همین که احساس مسئولیت کرده و مطلب را به زبان فارسی
گذاشته کار ارزشمند و قابل تقدیری است.
ضمن اینکه میتوانیم برتریهای بزرگی داشته باشیم. یک نمونهاش را به
دوستان طراح شبکه اجتماعی میگفتم که مثلاً شجرهنامه در تاریخ ما بسیار
مهم بوده است. الان در سایتهایتان شجرهنامه را بازسازی کنید. هر کسی عضو
میشود و جایش را در این درخت مشخص میکند و بعد ارتباطات شکل میگیرد و
صلهرحمی که دنبالش هستیم تقویت میشود. مباحث زیادی در اینباره وجود
دارند، مثلاً برتریهایی در شبکه از نظر زیرساخت داریم. سایتی که Serverاش
در امریکا یا کشور دیگری هست، وقتی میخواهید آن را ببینید باید دنیا را
دور بزنید تا ببینید. چند کشور را باید رد کنید تا به Server آن برسید،
باید همه هزینهها را بدهید و همه اطلاعاتتان را به اشتراک بگذارید تا
بتوانید همین را ببینید، منتهی اگر سایت ایران باشد سرعت بالا میرود، به
عنوان مثال در سایت آپارات سرعت load فیلم خیلی بیش از نمونههای خارجی
است. چرا؟ چون در ایران است. عبارت فنیاش Cloud است و میتواند از Cloud
(ابرهای اطلاعاتی) استفاده کند.
پس مزیتهای زیرساختی هم داریم که میتواند کیفیت کار ما را بالا ببرد.
دلیلش چیست که از نمونههای خارجی استفاده کنیم؟ تکنولوژی انحصار را شکسته
است. هر سایتی را جلوی یک برنامهنویس بگذارید میتواند عین آن سایت را
برایتان تولید کند. مراحل کارخانه و تشکیلات این چنینی که ندارد، یک کدنویس
است، زیربنای قضیه را میداند، کد را میکشد و برایتان بازتولید میکند،
پس انحصار ندارد. مزیت دیگرش چیست؟ کاربرانش. تلاش کنیم کاربر ایرانی که
زبانش فارسی است جذب آن کنیم. اگر نتوانیم کاربر فارسیزبان ایرانی را جذب
خودمان کنیم خیلی فاجعه است و با این کار اجازه میدهیم این بازار بزرگ
کلیک ایران در اختیار خارج از کشور قرار بگیرد و همین باعث میشود رقم بزرگ
سنگینی ارز از کشور خارج شود.
از همین طریق؟
بله، هر کلیک هفت سنت ارز از کشور خارج میکند.
اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، حدوداً ده سال پیش سایت www.cloob.com که
یکی از شبکههای اجتماعی فارسیزبان در کشور ایجاد شد که هماکنون هم فعال
است…
حتی قبل از Facebook و جالب است که قبل از کلوب یک شبکه اجتماعی داشتیم به
نام شبکه اجتماعی پارسیان یا پارسدیار که چند جوان قمی راه انداخته بودند و
هنوز هم فعال است. اینها خیلی زودتر از Facebook در کشور به زبان فارسی
راه افتادند و عضو و طرفداران زیادی دارند. چرا الان شرایط جوری است که به
شبکه اجتماعیای مثل Facebook بیشتر توجه میشود و حساسیت نسبت به آن
بیشتر است؟ اگرچه بعد از یکسری بحثها و نظرها خیلی از وزرای ما از
Facebook به cloob.com نقل مکان کردند. ما در برندسازی و مدل توسعه اشکال
داریم. نه فقط درباره فضای مجازی، بلکه به هر کالایی که در کشور نگاه
میکنیم دچار این مشکل هست و این فرصت را به نمونههای خارجی میدهد که
خیلی سریع خودشان را نشان بدهند و بازارمان را تصاحب کنند.
شاید یک خودرو آن قدر آسیب برای ما نداشته باشد.
همینطور است. آنها به خوبی میتوانند برندسازی کنند، حتی میتوانند
معایبشان را به عنوان ویژگی و مزیت جلوه بدهند و بستهبندی شکیل کنند و
تحویل ما بدهند و ما هم با علاقه آن را بگیریم، ولی ما نمیتوانیم ویژگیها
و مزیتهایمان را خوب present یا ارائه کنیم. این باعث میشود فضا برای
کسان دیگری که بیایند و بازار را به دست بگیرند آماده شود. این قدر بازار
ITM آشفته است که هر کشوری که یک نرمافزار تولید کرده است در اینجا بازار
دارد! نرمافزارهای اجتماعی که در موبایلها هستند و خیلی ارتباطات و
زیرساختها مهم است و مزیت زیرساخت با ماست، ساخت کشورهای دیگرند، نظیر
ژاپنی، چینی، امریکایی، کرهای و کانادایی و میبینیم هر کشوری یک
نرمافزار تولید کرده و در ایران ریخته و گرفته و این خیلی بد است.
مثلاً چه نرمافزارهایی؟
اگر اشتباه نکنم Tango ژاپنی، Wechat چینی، Viber متعلق به رژیم صهیونیستی
است و یک افسر درجهدار این رژیم رئیس آن است، Instagram و whatsapp متعلق
به شرکتهای امریکایی و Facebook هستند، Instagram سرویس عکس Facebook و
whatsapp سرویس موبایل Facebook است که مدیرعامل هر دوی اینها
تأثیرگذارترین صهیونیست جهان است. ببینید چگونه در کشور ما وارد شدهاند.
نمونههای دیگر بسیارند.
قطعاً با هدف وارد شدهاند.
همینطور است. پس سود اینها چیست؟ اگر فکر کنیم متوجه میشویم آنها در سایتهایشان تبلیغات که ندارند…
دنبال آن چند سنت نیستند.
اولاً دارند پهنای باند ما را خارج میکنند، ثانیاً خودشان اقرار میکنند
بیشترین درآمدشان از فروش اطلاعات است. اطلاعات در عصر اطلاعات سرمایه اصلی
است، مثل نفت در عصر نفت. در این میان ما اطلاعاتمان را به رایگان داریم
میدهیم. اجازه بدهید داستان کوتاهی از یک اتفاق تاریخی برایتان بگویم. صد و
خردهای سال پیش در یکسری از شهرهای جنوبی ما مایع سیاه و بدبویی از زمین
بیرون میزد و باعث شده بود این شهرها خالی از سکنه شوند و مردم از آن
بدشان میآمد، زندگیشان را مختل و زمینهایشان را خراب کرده بود و کوچ
میکردند. انگلیسیها که دلشان برای دنیا میسوزد و هر جا ببینند مشکلی به
وجود آمده است، سریع پیدایشان میشود تا مشکل را حل کنند! آمدند و گفتند ما
مشکل شما را حل میکنیم. یکسری دستگاه آوردند و مایع سیاه را از زمین
استخراج میکردند و با کشتی میبردند. مدتها گذشت تا این که صدای یکی در
آمد که این کار یعنی چه؟ دلسوزی هم حدی دارد، شب و روز دارند کار میکنند و
دائم نیرو میفرستند. دلیلش چیست؟ چرا همین جا منهدمش نمیکنند و بلایی
سرش نمیآورند؟! اینها دیدند دارد در ذهن مردم سئوال مطرح میشود، پول
سیاهی به ما دادند و گفتند این هم پول همان روغن بدبوی سیاه فاضلابتان که
داریم برایتان میبریم. مدتها گذشت فهمیدیم این نفت است و کلی گذشت تا آن
را ملی کردیم و تا امروز. همین امروز آیا هنوز ارزش نفت را میدانیم؟
نمیدانیم. چرا؟ چون داریم نفتفروشی میکنیم. انگلیسیها با استعمار چه
کردند؟ لغت استعمار یعنی آبادانی. اینها با اسم استعمار وارد کشورها
میشدند و مردم روی سر اینها گل میریختند. مستعمره یعنی جایی که آباد
میشود، استعمارگر یعنی کسی که آباد میکند، عمرانآور! الان هم به اسم
سرویس دارند همین بلا را سر ما میآورند. کلمه سرویس را در نرمافزارهای
فارسی به فارسی جستجو کردم، به این رسیدم: نوکری، چاکری! یعنی به نام نوکری
وارد کشور میشوند و ما هم اصلاً فکر نمیکنیم چه دلیلی دارد به منِ
ایرانی سرویس بدهد؟ بیمار ما را روی تخت بیمارستان و یک سرنگ پلاستیکی را
تحریم و مریضمان را دچار مشکل کرد، بیمار یعنی کسی که همه دنیا او را خارج
از جنگ میدانند.
چگونه است در اینجا دارد برایم نوکری میکند و سرویس ایجاد کرده است؟
سرویسی که تبلیغات هم ندارد. پس دارد از من کسب درآمد، از اطلاعاتم، افکار و
ارتباطاتم استفاده و از من سوءاستفاده میکند. در جریان اسناد اسنودن که
منتشر شد، دادگاهی در امریکا تشکیل دادند و مثلاً محاکمه کردند، فکر کنم
سایت گوگل بود. وکیل سایت میگوید ما سرمایهگذاری کردیم، اطلاعات افراد را
به دست آوردیم، پس این اطلاعات، اطلاعات کاربران گوگل جزو سرمایه من است و
میتوانم با آن هر معاملهای بکنم و به هر جا پول بیشتری دادند بفروشم.
بخشی از اطلاعات فرد را که دوست دارم به او نمایش بدهم، نشان میدهم، ولی
مالک اصل اطلاعات من هستم، یعنی حتی خود فرد هم نمیتواند ادعایی داشته
باشد. براساس قوانین خودشان ادعایش را ثابت کردند و چه بسا برایش کف زدند و
هورا کشیدند و تبرئه و تمام شد.
الان قیمت نفت و ارز را با اطلاعات و جابهجایی اطلاعات دارند تغییر
میدهند. در مقابل ما با اطلاعاتمان چه کار میکنیم؟ بیارزشترین چیزی که
مدنظرمان هست مثل همان نفتی که فکر میکردیم باید از شرش خلاص شویم
اطلاعات است. اطلاعاتمان را دو دستی تقدیم میکنیم، پول هم رویش میگذاریم و
خواهش میکنیم اطلاعات ما را ببرند. نمونهاش خرید پهنای باند بینالمللی
است. پهنای باند بینالمللی یعنی چه؟ یعنی وقتی از پهنای باند بینالمللی
استفاده میکنید، برای دیدن سایت sanjesh.org هم باید از امریکا رد شوید.
این چه منطقی دارد؟ مثل این است که میخواهم با شما مکالمه کنم، ۰۰۱ را
بگیرم. منطقش چیست؟ آیا کیفیت صدا پایین میآید؟ میگویند قیمت اینترنت
بالاست. معلوم است قیمت اینترنت بالا میرود، چون باید به چند شرکت پول
بدهید تا این مسیر را برود و بیاید، باید هزینه کابلهای زیردریایی و
شرکتهای واسطه را که الی ماشاءالله زیاد هم هستند بپردازیم. آن وقت
میگوید نه! چون ایران تحریم است، مستقیم به ایران نمیفروشم. ایران باید
پهنای باند را از کشورهای اطراف بگیرد. دوباره از کشورهای اطراف خواهش
میکنیم واسطه ما و امریکا شوند، بروند پهنای باند امریکایی را بیاورند و
با پول خودمان اطلاعات ما را به امریکا بدهند!
در حالی که میتوانیم داخل کشور این پهنای باند را داشته باشیم.
ببینید این قضیه تا کجاها پیشرفت کرده است.
درباره شبکه Viber که اشاره شد متعلق به رژیم صهیونیستی است، ظاهراً ژاپن آن را خریده است.
همانطور که عرض شد نرمافزارها با یک هدف ساخته، پرداخته و توسعه داده شدهاند.
اول بفرمایید، آیا ژاپن Viber را خریده است؟
در اخبار مطالبی شنیدم، ولی از صحت خبر مطمئن نیستم و باید در اینباره
بیشتر تحقیق کرد، منتهی این معاملات سرمایه و بورسی است، یعنی با مدیر و
تشکیلاتش جابهجا میشود و هیچ تفاوتی نمیکند. ممکن است کشوری در کشور
دیگری سرمایهگذاری کند و این اتفاق بارها در تجارت افتاده است. آنچه اهمیت
دارد هدف تشکیلات است. وقتی IPهای نرمافزار را ردیابی (trace) کردیم
البته نه در فضای واقعی، بلکه در فضای مجازی که هر کسی میتواند این کار را
در اینترنت انجام بدهد به خاک سرزمینهای اشغالی رسیدیم، یعنی محل
serverهای اطلاعاتی این نرمافزار در رژیم صهیونیستی است. نمونههای دیگری
هم هستند، مثل whatsapp. صهیونیستها لیست ده نفرهای از تأثیرگذارترین
صهیونیستهای جهان دارند. نفر اولش که رئیس whatsapp، Facebook و
Instagram است، زاکربرگ، نفر دوم بنیامین نتانیاهو و نفر سوم قائممقام
زاکربرگ است. یعنی در این لیست از سه نفر اول دو نفرشان دستاندرکاران اصلی
همین شبکههای اجتماعی هستند.
بهواسطه مدیریتشان در این شبکههای اجتماعی تأثیرگذارترینند؟
بله. دقیقاً همینطور است. وقتی گستره اینها را در نظر بگیرید، میبینید
این آدم خیلی بهتر از حتی شیمون پرز و بنیامین نتانیاهو میتواند حرف رژیم
صهیونیستی را به دنیا برساند. شیمون پرز که به خاطر سن زیادش هیچ وقت
مسافرت نمیرود به امریکا رفت و سه روز مهمان شرکت Facebook و
نرمافزارهایش بود و در آنجا گفت: «گزارش خبرنگار نیویورکتایمز را که
میخواندم، نوشته بود شرکت Facebook بهترین ابزار برای گسترش صلح به سبک
صهیونیستی است». میگفت: «تعجب میکردم و بلافاصله بعد از آن گفت ایران
بزرگترین خطر برای جامعه بشری است». با این توصیفات باید به چه پیامی
برسیم؟ مگر میشود باور کرد آنها دلسوز ما هستند؟ قطعات مسافربری را ممنوع
کردند.
و حالا یک سئوال؟ تا به حال فکر کردهاید، در اوج به قول خودشان تحریمهای فلجکننده که به شورای امنیت بردند و همه چیز ما را تحریم کردند و حتی پرندهای که میخواستیم صادر کنیم، شامل تحریم میشد چرا در بحث فناوری اطلاعات نهتنها تحریم نشدیم که تکنولوژی اطلاعات گسترش هم یافت؟! نرمافزارهایی که اسم بردیم، همه در زمان تحریم ایجاد شدهاند و نرمافزارهای جدیدی هستند و نهایتاً عمرشان سه چهار سال است. سئوال این است که اگر ما تحریم هستیم، چرا دارید پیشرفتهترین تکنولوژیتان را به ما میدهید؟ و حالا که دادید، چرا گسترشش میدهید؟ مثلاً اوباما در کنگره گزارش میدهد بودجه جنگ نرم علیه ایران را چگونه خرج کرده است. بند اول گزارشش راجع به چیست؟ میگوید اندروید را وارد ایران کردیم. فیلمش هم در اینترنت موجود هست. بدبین نیستم، ولی باید روی این موضوعات فکر کنیم. یعنی بودجه جنگ نرم علیه ایران را داده و اندروید وارد ایران کردهای؟ اندروید پیشرفتهترین سیستم توست. یعنی ایران را پیشرفته و متمدن کنی؟
درباره فیلترینگ آماری بدهید و بحث را جمعبندی کنیم.
در باره فیلترینگ هوچیگری و تبلیغات زیاد میشود، مخصوصاً از تریبونهای
غربی داخلی و خارجی. یک سال و نیم دو سال پیش یک تحقیق مطالعاتی انجام
دادیم. در حال حاضر فیلترینگ در غرب خیلی جدیتر از سالهای گذشته شده است.
در ایران؟
همان روال قبلیاش را دارد. یعنی همان قانون جرایم رایانهای مصوب سال ۸۸
در حال حاضر اجرا میشود. آمار فیلترینگ ایران را از خود ایران گرفتم،
منتهی آمار رژیم صهیونیستی، انگلستان، فرانسه و امریکا را از گزارشهای
بینالمللی در آوردهام. از پنج هزار سایت اول جهان، ۴۸۶۸ تایش در رژیم
صهیونیستی فیلتر است، یعنی ۹۷ درصد.
یعنی خود رژیم صهیونیستی بیشترین میزان فیلترینگ را دارد.
دقیقاً همینطور است. جستوجو کردم ببینم دلیلش چیست؟ متوجه شدم اینها دو
قانون اصلی دارند که به استناد آن سایتها را فیلتر کردهاند؛ اول این که
هر کس از مردمم درآمد دارد باید مالیاتش را بدهد. کلیک درآمد است و باید
مالیات کلیکش را بدهد. خیلی از سایتها را به این دلیل بسته است مثلاً
سایتهایی که نمایندگی نداشتند. دوم این که باید حاکمیت صد در صدی بر
اطلاعات مردمم داشته باشم. البته در قانون اساسی ما هم هست و در اصل سوم
پنجمین وظیفه دولت این است که جلوی نفوذ اجانب به داخل کشور را بگیرد. این
قانون در ایران اجرا نشد و در آنجا اجرا کردند و میگوید چون اینها دارند
به کاربر من دسترسی پیدا میکنند، پس برای دفاع از کاربرم باید دسترسی آنها
به کاربرم را قطع کنم. در اینجا گفته میشود دسترسی کاربر به فلان سایت
قطع شد، در صورتی که دسترسی فلان سایت به کاربر قطع شد. آن شأن بالاتری
دارد، آن به کاربر و اطلاعاتش دسترسی داشته است. دومین کشور انگلستان است
که ۷۰ درصد یعنی از پنج هزار سایت ۳۵۴۵ تایش فیلتر شده است. با خودشان هم
در فضای مجازی و رسانههایشان بحث کردم و هیچ کدامشان دفاعی نداشتند، چون
این گزارش مستدل است. فرانسه ۶۶ درصد، امریکا ۳۶ درصد و ایران ۲۰ درصد
فیلترینگ دارد. میبینید میزان فیلترینگ ایران از همه اینها پایینتر است.
در سال گذشته نخستوزیر انگلستان رسماً همه خبرنگارها را جمع کرد و گفت:
«از این لحظه اینترنت خانوادهپسند در انگلستان اجرا میشود، به این معنا
که هر سایتی که حاوی تصاویر و محتوایی بود که برای افراد زیر هجده سال
نامناسب است، در انگلستان اجازه بروز ندارد و جلویش را میگیرم». بعد هم
اعلام کرد: «حتی برای این کار نیاز به قانون ندارم».
و اسمش را هم اینترنت خانوادهپسند گذاشت.
چند وقت پیش دیدید، نخستوزیر ترکیه گفت اگر به من رأی بدهید این دو سایت امریکایی را میبندم و به خاطر همین هم رأی بالایی آورد.
چسب زخمی که روی لپتاپتان چسباندید برای چیست؟
سئوالم این است که چند بار از دوربینهایی که در گوشیها و لپتاپمان هست
استفاده کردهایم؟ این چشمی است که شبانهروز میتواند مرا ببیند. شرکتی که
این وسیله را ساخته است، قطعاً دسترسی دارد، منتهی نرمافزارهای کوچک و
کمحجمی هم هستند که از طریق کامپیوترهایتان به صورت ایمیل ارسال میشوند و
متوجه نمیشوید و ویروس هستند، وارد سیستمتان میشوند و دوربینتان را فعال
و از آن استفاده میکنند. نباید در برابر این تکنولوژیها تسلیم باشیم،
وقتی وارد شد ببینیم چه چیز آن به درد میخورد. در دو سه سالی که دارم از
این لپتاپ استفاده میکنم یک ساعت هم از دوربین آن استفاده نکردهام. چرا
باید شبانهروز مرا نگاه کند؟ اسم این دوربین را گذاشتهام: زخمهایی که
تکنولوژی دارد به حریم خصوصی ما میزند.
برای همین هم چسب زخم زدهاید.
همینطور است/.