گروه سیاسی، مذاکرات هستهای ، که در حاشیه شصت و نهمین اجلاس سازمان ملل متحد در نیویورک در هفته گذشته ادامه پیدا کرد ، پایان یافت. دو طرف توافق کردند و یا بهاصطلاح قرار گذاشتند دو هفته دیگر مجدداً و البته این بار در اروپا مذاکرات خود را جهت حصول به توافق نهائی قبل از آذرماه سال جاری که مهلت تمدید چهارماهه تمام میشود ادامه داده و باهم دیدار کنند.
به گزارش بولتن نیوز، قبل از مذاکرات در نیویورک ،شنیدهها و گفتهها و گاه نوشتهها حول این محور بود ، که احتمالاً با دیدار روسای کشورهای دستاندرکار مذاکرات ، این کار به پایان خود خواهد رسید و توافقنامه نهائی امضا خواهد شد. گروه دیگری بودند که از همان ابتدا با بدبینی به این مذاکرات مینگریستند (و هنوز هم همینگونه فکر میکنند) و آن را اصلاً بیفایده و بدون نتیجه ارزیابی میکردند. در اینجا هدف این نیست که به قضاوت بنشینیم . اما بجا و مناسب است واقعیاتی را که اجمالاً در ذیل بیان میشود مدنظر قرار دهیم .قطعاً هموطنان هم خواستار حل مسئله هستند ولی درعینحال صبور هستند و میدانند که این موضوع به زمان و کار سنگین نیاز دارد:
- قرار نیست در هر مذاکرهای که میشود ، حال راجع هر موضوعی باشد ، بلافاصله توافقی صورت گیرد و دو طرف دست یکدیگر را به گرمی بفشارند و اختلافات هم از بین برود . اگر چنین بود، نام آن را مذاکره نبود و یا اصلاً نیازی به آن نبود. مذاکره همیشه بهعنوان یک وسیله مورداستفاده قرار میگرفته و خواهد گرفت و این را همه هموطنان در هر سطح و در هر درجهای از دانش و معلومات میدانند . بهعلاوه فکر میکنم همه قبول داشته باشیم که مذاکره وسیله است و هدف نیست.
-در طول تاریخ کدام مذاکره، حال در هر مقیاس ، وجود داشته که با یک جلسه و یا چند جلسه به نتیجه مطلوب هر دو طرف رسیده است. مطالعه تاریخ روابط میان دول و ملتها نشان میدهد که بر سر اختلافاتی ، که چندان بزرگ هم نبوده ، سالها طول کشیده است و هنوز هم به نتیجهای مطلوب هم نرسیده است. البته هدف از این گفته آن نیست که ما هم باید مذاکرات هستهای را سالها طول بدهیم ، بلکه روشن شدن این واقعیت است که مذاکرات هستهای هم از شمول این قاعده مستثنی نیست. زمانی برتراند راسل فیلسوف شهیر انگلیسی گفته بود :" اگر حل اختلافات به این سادگی بود ، اختلاف دو طرف فقط با مبادله چند کلمه حلوفصل میشد و دو طرف جامهای خود را بهسلامتی یکدیگر سر میکشیدند!!" هم¬اکنون مشاهده میشود مذاکرات خلع سلاح چند دهه است که ادامه دارد و کنوانسیونها برای آن تدوینشده و جلسات منظم در سازمان ملل در این رابطه برگزار میشود ولی هنوز توافق نهائی حاصل نشده. در بسیاری از زمینه-های دیگر نیز همینگونه است.
-مردم ما قطعاً میدانند، عمیقاً میاندیشند و قضاوت خواهند کرد که مذاکرات هستهای در طول همین یک سال گذشته مسائلی را که زمانی لاینحل مینمود و در بعضی موارد "تابو " بود از سر راه برداشته است. شاید مهمترین دستاورد آن مذاکرات مستقیم میان دو طرف باشد .آیا اینیک موفقیت نیست؟ حداقل هر دو طرف ، علیرغم اختلافاتی که باهم دارند و مواضع آنها از هم دور است ، ولی همین مذاکرات بوده که نوعی تفاهم نسبی میان آنها به وجود آورده و در کاهش سوظنها و بدبینیها مؤثر بوده است.
-نفس مذاکرات این مزیت را دارد که با تبادلنظرها، افکار و تشریح موقعیت و مواضع و بهاصطلاح بارش افکار (که گاه از آنbrain storming یاد میشود) ، ایدهها و روزنههای جدید گشوده میشود و راهحلهای جدید پیش روی دو طرف میگذارد کما اینکه میبینیم در طول یک سال گذشته این، عملاً به اثبات رسیده است.
- کوتاهسخن اینکه با آنچه توصیف شد این مذاکرات فینفسه یک موفقیت بوده است. البته همانطور که گفته شد مذاکره هدف نیست بلکه وسیلهای برای وصول به هدف است .حتی اگر مذاکرات فعلی در مهلت مقرر هم به توافق منجر نشود افکار عمومی کشور باید آگاه باشند که ادامه آنهم بازهم موفقیتهای بیشتری را به همراه خواهد داشت."وین دایر " روانشناس و جامعهشناس معروف آمریکائی که کتابهای او چاپ میلیونی دارد درجایی گفته بود :"موقعی برای هدفی تلاش میکنید همان تلاش و راهی که دنبال میکنید موفقیت است ."
-در کتابی هم خواندم که استاد علوم سیاسی یکی از دانشگاههای معتبر دنیا گفته است: سرسختی دو طرف در چانهزنی و ادامه مذاکرات دلیل بر اراده محکم آنان برای کار و وصول به هدف است، که هدف آنها البته تأمین حداکثر منافع ملی است. پس باید صبر کنیم و به آنهایی که در خط مقدم برای تأمین حداکثر "منافع ملی " که قطعاً خواسته همه ایرانیهاست تلاش میکنند و در کارزار سنگینی هستند، دلگرمی و پشتیبانی بدهیم . اگر هم گاه وقفهای در کار به وجودمی آید، آن را شکست ندانیم بلکه آن را زمان کوتاهی برای نفس تازه کردن و تلاش بیشتر تلقی کنیم و وامصیبتا سر ندهیم؛ کما اینکه دیدهایم عملاً تاکنون این واقعیت در مذاکرات هستهای وجود داشته است
*کارشناس علوم سیاسی و روابط بین الملل