عده ای از مدعیان حقوق زنان سعی دارند، اینگونه القا کنند که تغییر نگرش در زندگی شهری و آزادی فردی باعث چنین مسائلی شده است و این که زنان از حقوق خود مطلع شده اند ...در حالی که شیفته فرهنگ غربی شدن از طریق ماهواره و اینترنت و... باعث چنین رفتارهایی شده که در حفظ نهاد خانواده پایداری نمی کنند
گروه اجتماعی - سایت جرس در تاریخ 29 شهریور، در مقاله ای با عنوان "رشد بالای طلاق؛ زلزله در ساختار خانوادههای ایرانی" به قلم فیروزه رمضانزاده، مدعی شده که افزایش بیست درصدی طلاق و وجود ۱۴ میلیون فقره پرونده طلاق، هشدار و مهر تاییدی بود بر متزلزل شدن بنیان خانواده در کشور، و این موضوع نه نه تنها نگرانی مسوولان را برانگیخته است بلکه معادلات تشکیل خانواده و تشویق به بچه دار شدن را برهم زده است.
به گزارش بولتن نیوز، نویسنده معتقد است افزایش نرخ طلاق در ایران بیانگر گذار جامعه و فاصله گرفتن جامعه از چارچوب سنتهای گذشته خانوادههای ایرانی است. امروز بیشتر زنان جامعه شهری ایران، تن به ازدواجهای ناخواسته نمیدهند. طلاق، دیگر مثل گذشته جزو خطوط قرمز خانوادهها نیست.
سایت جرس تلاش کرده تا با ارائه گزارش،و پرداختن به سوابق موضوع، به این نکته بپردازد که نارضایتی زنان باعث چنین روندی شده و مسائلی مانند زندان نرفتن مردان به خاطر مهریه، نداشتن حق طلاق و ... باعث شده که زنان و مردان به سمت طلاق بروند.
سایت جرس مدعی شده هرگاه صحبت از طلاق به میان آورده میشود دیگر صحبت ازعشق و ماندن به خاطر فرزندان برای زن و شوهر جامعه شهرنشین مطرح نیست. طلاق بیانگر رشد سطح توقعات، تغییر نسل و گذر جامعه شهری ایران از زندگی سنتی به مدرنیسم است.
در این زمینه باید توجه داشت که برخی فعالان سیاسی، نهادهای مدنی به اصطلاح حامی حقوق زنان، در سال های اخیر، سعی کردند که به خیال خود زنان را از حقوق خود آگاه کنند وروش زندگی در غرب را به آنها بیاموزند. اما در عمل طوفان درو کردند و نه تنها باعق تقویت بنیان خانواده و حقوق زنان نشدند بلکه عملا باعث ایجاد گرفتاری برای زنان و فرزندان آنها شدند.
مشکل این است که با داشتن حق حضانت و حق طلاق، نه تنها به حقوق زنان و پایداری و بنیان خانواده کمک نمی کند بلکه باعث تشویق آنها به جدایی می شود و با کوچکترین مشکلی در زندگی، زنان سعی می کنند که درخواست طلاق بدهند.
اشتغال زنان، افزایش خروجی زنان از دانشگاه ها، سبک زندگی غربی و الگوسازی و تهاجم فرهنگی غرب و... باعث شده که این تصور اشتباه ایجاد شود که نباید در زندگی مانند زنان قدیم پایداری کرد و به خاطر بچه ها تحمل کرد بلکه باید بلافاصله به جدایی رسید و آزادی فردی را تجربه کرد!
اما واقعیت این است که نه آزادی فردی در جامعه ایران مانند جامعه غرب، زنان را به جایی می رساند و نه سیستم های حمایتی، تامین اجتماعی، شغل، کار در محیط های کار مردانه و... برای زنان ایرانی میسر است که آنها بتوانند از آن استفاده کنند. در نتیجه عملا باعث فروپاشی خانواده، افسردگی، تنهایی و... می شود.
عده ای از مدعیان حقوق زنان و از جمله نویسندگان سایت جرس و کسانی که با آنها مصاحبه شده است، سعی دارند، به نوعی القا کنند که تغییر نگرش در زندگی شهری و آزادی فردی باعث چنین مسائلی شده است واین که زنان از حقوق خود مطلع شده اند وبه آزادی های فردی در غرب آگاه شده اند و... ! در حالی که شیفته فرهنگ غربی شدن و هجوم فرهنگ غربی از طریق ماهواره و اینترنت و... باعث چنین رفتارهایی شده که در حفظ نهاد خانواده پایداری نمی کنند
اما لازم است توجه داشته باشیم که رشد سطح زندگی و تحصیلات، زندگی شهری و... می تواند اتفاق بیافتد اما در عین حال فرهنگ غنی ایرانیان، و صبر و پایداری زنان و مردان ایرانی، تلاش برای فرزندان و حفظ نهاد خانواده و... به عنوان یک ارزش حفظ شود. این موضوع در 100 سال اخیر و به دنبال صنعتی شدن و تغییر شکل زندگی و اقتصاد در ایران، اتفاق افتاده است اما نهاد خانواده حفظ شده و تشویق به ازدواج افزایش یافته است. لذا نباید این مسائل را تنها در زندگی شهری و آشنایی به حقوق زنان، یا نداشتن حق طلاق و به زندان نیافتادن مردان به خاطر مهریه و... ارزیابی کرد.
باید توجه داشت که تحت تاثیر تهاجم فرهنگی، ماهواره ها، فیلم ها و سریال ها، بی بندوباری در شبکه های جهانی اینترنت و ماهواره و... برخی فعالیت های جنبش زنان برای تحقق حقوق زنان و... متاسفانه صبر و پایداری زنان و مردان در حفظ نهاد خانواده کاهش یافته است و در حالی که ادعا می شد، قرار است حقوق زنان افزایش یابد، اما برعکس باعث شد که تلاش آنها برای حفظ خانواده و تشکیل خانواده و تلاش برای سعادت و خوشبختی خانواده و فرزندان و... کاهش یابد و عده ای تصور کردند که حقوق زن یعنی این که با کمترین فشار در زندگی باید طلاق گرفت و مانند جوامع غربی، آزادی فردی را دنبال کرد!
در حالی که الگوی زنان ایرانی در گذشته، بالباس سفید به خانه شوهر رفتن و با کفن بیرون آمدن بوده است و زن و مرد در کنار هم مشکلات و مشقت ها را تحمل می کردند تا اصل زندگی از هم نپاشد و هر نوع اختلاف و درگیری و حتی کمبود مالی به معنای جدایی و طلاق خواستن نبوده است.
بسیاری از مادران این سرزمین، در دوره اشغال ایران و دهه 20 و 30 و 40 نان و سرکه خوردند، به کم قانع بودند و با بسیاری مشکلات سر کردند، اما زندگی را حفظ کردند و زنان زندگی را مال خود می دانستندنه مربوط به شوهر، که اگرهمسر آنها کم کاری کرد خانه را رها کنند و بروند. زندگی وخانه متعلق به زن بوده است نه متعلق به شوهر و اگرچه برخی قوانین در ظاهر به زیان زن تلقی می شده اما در عمل حقوق زن و جایگاه و شان زن ایرانی بسیار بالا بوده است.
خود شیفتگان فرهنگ غرب و کسانی که راه سعادت زن ایرانی را آزادی های فردی غربی ارزیابی کرده اند امروز نتیجه این تفکر و هنر خود را برداشت می کنند و خوب می دانند که آنچه منشا این گونه طلاق ها بوده است تنها مسائل مالی نیست زیرا از نظر سطح زندگی و درآمد و شغل و تولید سرانه در ایران، وضعیت به مراتب بهتر از ده های 20 تا 50 بوده است. اما تشویق ماهواره، تهاجم فرهنگی، اینترنت، فیلم و سریال های غربی و... نوعی زندگی بزک شده و گریم شده را به آنها نشان داده و آنها تصور می کنند که نباید صبوری و پایداری داشته باشند و برای فرزندان پایداری نشان دهند.
متاسفانه این گونه بی اخلاقی و شیفته فرهنگ غربی شدن را به معنای شاخص های زندگی شهری ارزیابی می کنند، در حالی که بسیاری از خانواده های ایرانی در ایران، با درآمد کمتر و تعداد فرزندان بیشتر، بنیان خانواده را حفظ کرده اند. بنابراین باید توجه داشت که شیفته فرهنگ غربی شدن را نباید به نام حق طلاق، موضوع مهریه، زندگی شهری و... معرفی کنند. بلکه باید با الگو گرفتن از خانواده ها و زنان و مردان ایرانی در گذشته و بسیاری از خانواده ها که با خانه اجاره ای و چند فرزند به حفظ خانواده معتقدند، سعی کنند که اشتباهات خود را جبران نمایند.
جرس به نقل از مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری نوشت: «آمار ۲۰ درصدی طلاق و ۱۴ میلیون فقره پرونده طلاق در مراجع قضایی برازنده یک نظام اسلامی نیست.»
تعداد ۲۱ هزار و ۷۰۰ واقعه طلاق از اول فروردین تا ۳۱ اردیبهشت ۹۳ در پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور ثبت شده و بیشترین ثبت واقعه طلاق در دو ماهه نخست سال ۱۳۹۳، مربوط به استانهای خراسان رضوی، استان تهران و استان خوزستان بوده است.
در سال ۱۳۹۱ در هر ساعت ۱۶طلاق و در سال ۱۳۹۲ در همین مدت زمان ۱۸طلاق ثبت شده است.
نسرین افضلی،پژوهشگر مسائل زنان و جامعه شناس در این زمینه به جرس میگوید: «گفته میشود نرخ طلاق به بیست درصد رسیده است. باید گفت با توجه به ساختار کنونی خانواده در ایران و میزان نارضایتی در خانوادهها این میزان، حتی کمتر از میزان قابل انتظار است. نابرابر بودن ساختار خانواده در ایران، باعث شده نارضایتی زنان از ساختار ازدواج بیشتر از مردان باشد.
در حال حاضر بحث زندان افتادن شوهر به دلیل ناتوانی در پرداخت مهریه لغو شده است و از میزان دستیابی به طلاق کاسته است.در اغلب جوامع پیشرفته، زن و مرد از حق مساوی در طلاق برخوردارند در این شرایط بدون کمترین میزان جر و بحث، زن و مرد تصمیم میگیرند که جداشدن برایشان بهتر است یا ماندن
وی با بیان اینکه زنان پس از طلاق چه از لحاظ حقوق مالی، مثل نفقه، مهریه و چه از نظر حقوق دیگر مثل حضانت دچار آسیبهای فراوانی میشوند٬ تاکید میکند که زنان در ایران به صورت قانونی تنها حق برداشت جهیزیه را دارند که دربرگیرنده یک سری وسایل دست دوم و مستعمل است که به هیچ کارشان نمیآید و نمیتواند سرمایهای برای ادامه زندگیشان باشد.
در ایران به ندرت از زنان تنها و طلاق گرفته حمایت میشود در حالی که در کشورهای اروپایی و امریکایی تحت پوشش خدمات اجتماعی قرار میگیرند.
فریبا حاجعلی، رئیس کارگروه پیشگیری از طلاق و آسیبهای تحکیم و تعالی خانواده قوه قضائیه پنجم تیرماه سال جاری از بین ۳۶علت، پنج علل اصلی درخواست طلاق را «اعتیاد به مواد مخدر، دخالت اطرافیان، ضرب و شتم، تنفر و بیعلاقگی و سوء ظن به همسر» اعلام کرده بود.
نسرین افضلی، روزنامه نگار، پیرامون این موضوع معتقد است: «فعالان حقوق زنان برای سالیان سال و به ویژه در دهه چهل و پنجاه خورشیدی خواستار برابری حقوقی زنان و و از همه مهمتر حق طلاق شدند.تعدادی از زنان نماینده مجلس و سناتور طرح حمایت از خانواده، شامل حق طلاق و حضانت و نیز محدودیت چند همسری را تهیه کردند. این قانون مصوبه مجلس ایران از سال ۱۳۵۴ در ایران اجرا شد. اجرای این قانون، باعث افزایش حضور زنان در دادگاهها برای طلاق شد. پس از پیروزی انقلاب، این قانون به دستور امام خمینی به دلیل مخالفت با مبانی اسلام منسوخ شد.پس از این همه سال، جامعه ایران مدرنتر شده و آگاهی، تحصیلات و فردگرایی زنان و مردان افزایش یافته است. حالا زن و مرد به خود اجازه میدهند که در صورت نارضایتی به زندگی زناشویی خود خاتمه دهند. اکنون که حق برابر در طلاق از زنان گرفته شده٬ زنها با تعیین مهریه سعی میکنند به طلاق برسند.
فعال حقوق زنان ساکن امریکا با بیان اینکه مهریه در سالهای اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده است این اهمیت را بیانگر توجه به افرایش آزادیهای فردی در یک جامعه میداند.
اگر چه آفت کالای صبر و تاب منی!
(فروغی بسطامی)
در جوامع غربی چون ازدواج صورت نمی گیرد بنابراین طلاقی هم رخ نمی دهد و بخاطر همین گمان کرده اند در غرب طلاق کمتر از ایران است.... اصلا در آنجا تعهد از ابتدا وجود ندارد...
در نهایت بی مسئولیتی هم 2هفته است که گذاشته و رفته!
شرم آوره...