بعد از بازخوانی کتابهای "اصطلاحات و تعبیرات" و "شهادتنامهها" از مجموعهی عظیم و شصت جلدی "فرهنگ جبهه" حالا نوبت به بازخوانی جلدی دیگر از این مجموعه رسیده است. آنچیزی که در سنگرها و خاکریزها و جبههها اتفاق افتاد این بود که برای هر چیزی در آن ایام رسمی بود و ادبی. به این دلیل، مجموعهای مجزا برای این مقوله تشکیل شده است.
گروه سبک زندگی، بعد از بازخوانی کتابهای "اصطلاحات و تعبیرات" و "شهادتنامهها" از مجموعهی عظیم و شصت جلدی "فرهنگ جبهه" حالا نوبت به بازخوانی جلدی دیگر از این مجموعه رسیده است. آنچیزی که در سنگرها و خاکریزها و جبههها اتفاق افتاد این بود که برای هر چیزی در آن ایام رسمی بود و ادبی. به این دلیل، مجموعهای مجزا برای این مقوله تشکیل شده است. "آداب و رسوم" از دیگر عنوانهای خواندی این گردهمایی ادبی پیرامون دفاع مقدس است که جزء کتابهای پر فصل محسوب میشود. این فصلها عبارتند از:
به گزارش بولتن نیوز، آداب استخاره و تفأل، آداب امر به معروف و نهی از منکر، آداب برادری و تعاون، آداب بیماری و مداوا، آداب پست و نگهبانی، آداب حرب و شجاعت، آداب حمل و نقل، آداب خواب و بیداری، آداب خودسازی، آداب خوردن و آشامیدن، آداب دعا و مناجات، آداب سخن و سکوت، آداب سنگر و چادر، آداب شهدا و مجروحین، آداب عبادت، آداب عهد و پیمان بستن، آداب عید و عزا، آداب فرماندهی و فرمانبری، آداب قرآن و آداب لباس. ما سعی میکنیم در این مجال، بخشی از چند فصل جلد اول کتاب آداب و رسوم فرهنگ جبهه را به خدمتتان ارائه کنیم.
فصل آداب استخاره و ادب:
آنجا که قرآن و دیوان حافظ در دسترس نبود، در لحظات آخر شب عملیات، بچههایی بودند که شروع میکردند برای خودشان و دیگران تسبیح انداختن و به اصطلاح "خط رفتن". دانه دانه آن را میانداختند و با خود میگفتند: شهید، مفقود، مجروح، سالم؛ و بالعکس: سالم، مجروح، مفقود، شهید. تا ببینند آخرین سبحه روی کدام اسم میافتد.
فصل برادری و تعاون:
حمل سلاح و تجهیزات و مهمات بچههای کم سن و سال و احیانا مریض و مجروح در شب عملیات و راهپیمایی طولانی و سایر مواقع تا رسیدن به نقطه درگیری به دست بچههایی که سلاح سبکتری داشتند، خصوصا در مناطق کوهستانی غرب که توان و طاقت فزونتری میطلبد، امری عادی و جزو آداب معمولی برادری در جنگ بود. پر کردن آفتابههای آب از منابع دور از دسترس و قرار دادن آنها در نزدیکی توالتهای صحرایی برای راحتی و آسایش دوستان در مواقع اضطراری، آهسته راه رفتن در شب و روز – از جمله ساعات عصر روزهای تابستان و دیگر مواقع استراحت – نخ سوزن کردن، لباس دوختن، لباس شستن و خلاصه وظایف شخصی دیگران را با اصرار انجام دادن از کوچکترین و کمترین موارد است که میتوان ذکر کرد.
فصل بیماری و مداوا:
همچنان که بیماری بهانه هیچ کوتاهی و کاستی در کار و وظایف شخصی بچهها نبود، به عبادات و انجام فرائضشان هم لطمهای نمیزد. مثلا نماز شبها با وجود بدحالی و بیماری ترک نمیشد؛ اگرچه به خواندن سه رکعت نافله "شفع و وتر". حتی اگر در راه رفتن به بهداری بودند، ارتباط و اتصالشان برقرار بود.
فصل حرب و شجاعت:
همه سعی میکردند مواقعی که برای گشت و شناسایی میروند و خصوصا شب عملیات، از بهترین و زیباترین لباسهای خود استفاده کنند؛ مثل لباسهای "کرهای" و پیراهنهای "چینی" که معمولا تر و تازه و خوش اتوتر هستند.
اکثرا این طور بود که بچهها از مدتها قبل یک دست لباس تمیز و خوشرنگ را معطر میکردند و برای شب عملیات کنار میگذاشتند.
فصل آداب خودسازی:
اندازه نگهداشتن در خوردن غذا، در خوابیدن و استراحت کردن، در حرف زدن و شوخی کردن و سایر امور از مسائی بود که بچهها بسیار به آن توجه داشتند و با شوخی و جدیت و عهد و پیمان با خود و دوستان و حق تعالی، دائم سعی میکردند آدم متوازن و متعادلی باشند.
فصل آداب شهدا و مجروحین:
در مورد بچههایی که در خط شهید میشدند، تنها کاری که ممکن بود در آن شرایط دوستان شهید بتوانند بکنند، رو به قبله خواباندن و کنار یا روی سینه قرار دادن دستهای شهید و بستن چشمان او بود و بعد کشیدن پتویی روی او.
اگر برادر بسختی مجروح میشد و احیانا رمقی در بدن داشت، منتهی در لحظات آخر بود، مثل پروانه دور شمع قامت او حلقه میزدند؛ یکی سرش را شانه میکرد، یکی صورتش را از گرد و غبار و خون تمیز مینمود، دیگری لباسش را مرتب مینمود و آن یک بدنش را غرق عطر میکرد. خلاصه همه سعی میکردند او را آماده پذیرش و قبول درگاه حق کنند و با ظاهری حتیالمقدور آراسته او را به خانه حقیقی بخت بفرستند.