به گزارش بولتن نیوز، دراویش منحرف و درويش نمايان متفرعن، در هر مرحلهای از مراحل كه هستند، عضو مأثر جامعه محسوب نمى شوند
وعملأ از جرگه اجتماع خارج مى شوند، زيرا، آنها هیچ مسئولیتی در قبال جامعه بشرى برعهده نمى گيرند. آنها گرچه طبق پندار انحرافی خود، به تصور برخوردارى ازکمالات عالیه و در نهایت نزديكى به خدا و علائم غيب، در تحريف انديشه دينى يد طولانى دارند! اما تحقيقأ، به كژ راهه مى روند. عناصر بى سواد و معلوم الحال موصوف به دراويش، از آنجا كه از آنجا رانده ها و از اينجا مانده ها بشمار مى روند و به نام حق، بر طبل باطل مى كوبند و به اسم اسلام، سكولاريسم را ترويج مى كنند، در ميان نخبگان انسان و جامعه، هيچ محلى از إعراب ندارند. دراویش، اعم از اقطاب و غیر آنها، نسبت به علوم دینی و اعتقادات اسلامى، مثل قرآن، حدیث، فقه، کلام و حتى عرفان، هيچگونه حظ و اقبالى از خود نشان نمى دهند و به علوم انسانى نيز، نگاه ابزارى و كاسب كارانه دارند. اين نوع افراد منحرف، به دليل غرض ورزي و مخالفت با اسلام، اسلامى كه در انديشه تابناك پيامبر(ص) و زندگى ائمه اطهار(ع) امتداد مى يابد و از عصري به عصر ديگرمنتقل شده و مى شود، عواطف و احساسات مذهبى مردم را به كژ راهه مى برند و به گونهاي در إلقاء القائات منفى، ماهرانه عمل مي كنند كه جوانان حساس و برخوردار از احساسات پاك، كوچك ترين ترديدي در پذيرش خزئبلات آنها به خود راه نمى دهند. و حال آن كه در لايه هاي دروني افكار جريان هاي منحرف، سطحي نگري نسبت به دين و معرفت دينى موج مي زند و آنها مى كوشند، اهداف شوم و ضد اسلامي خود را در قالب عرفان هاى بدلى و ارتباطات فرا طبيعى ترويج كنند و از اين مهمتر، با نفاق اخلاقى و رويى آوردن به رويكردهاي فريبكارانه و ناجوانمردانه، نسل جوان را در سراشيبي سقوط و بي ديني قرار مى دهند و در عين حال خود را ديندار و افكار و روشهاي دينى خويش را تنها راه رسيدن به خداوند معرفى مى كنند! براى شاهد مثال اشاره اى كوتاه و گذرا به مصاديق رائج اين مهم و امهاتى از اين قبيل را خالى از لطف نمى دانم. از همين جماعت منحرف و وابسته، اخيرأ فردى را به من معرفى كردند كه ببينم و راهنمايى كنم، او كه ظاهرأ شناسنامه مشخصى ندارد و با اسم هاى مختلف در جامعه حاضر مى شود، بى شرمانه و با وقاحت تمام، مدعى است، به واسطه ارتباط با يك مردك مزدور و دروغ گو، از عالم غيب خبر دارد و حوادث بزرگ طبيعى جهان و آمد و شد باد و باران و زلزله و صدر نشينى و سرنگونى مقامات عالى را ايشان مديريت مى كند!؟هم او، در امور و احوالات شخصى شخصيت هاى مهم اين ملك و ملت دخالت مى كند و به زعم خود، از سرنوشت بزرگان أقوام جعلياتى مى سازد و أراجيفى مى بافد كه بيا و ببين، جل الخالق! براى ملائك و اجنه اى كه اصطلاحآ و به پندار خود فرا مى خواند، فرش قرمز مى گستراند و قس على هذى!؟ در مورد ديگرى، يكى از دوستان نقل مى كند، تاجرى را مى شناسد كه از قضاء جزء تجار مشهور، بلكه مشاهير تاجران است كه او نيز، دين، عقيده ، روش و منش خود را، تمامأ در اختيار فرقه اى از فرق دراويش قرار داده و بخش اعظمى از هزينه هاى سنگين آنان را تأمين مى كند! در شرايطى كه انديشه روشنفكرى بيمار و وابسته، به بهانه تعريف پلوراليسم دينى و ارائه صراط هاى مستقيم، به جنگ صراط مستقيم آمده است و در حالى كه انديشه سكولاريسم و مدعيان باز تعريف جدايى دين از سياست، در مقابل نظريه حكومت دينى، ولايت فقيه و مرجعيت شيعه، صف آرايى مى كنند و اصول و محكمات اسلام، از قبيل، خمس و ذكات و جهاد و شهادت را به چالش مى كشند، با پول هاى باد آورده، به ثروت هاى بى شمار دست مى يا بند و از همين طريق، قطب هاى پوشالى و بت هاى ساحته و پرداخته سبك و سياق سخيف خود را ساپورت مى كنند و اسپانسر فعل و انفعالات حرام و نامشروع صاحبان افكار و انديشه هاى جريانات انحرافى مى شوند! قبلأ و پيش و بيش ازاين، من شنيده بودم امثال چنين سناريوى هايى در كشور هند و توسط برخى مرتاض هاى سابقه دار هندى، مطرح و بسيارى از مردم هند و ديگر مردمان را از راه خود، به كژ راهه مى كشانند. بنده به عنوان عضو كوچكى از خانواده نظريه پردازان علوم اسلامى و شارحين انديشه دينى، از فرصت استفاده مى كنم و به مقامات مسئول و دستگاههاى سياسى و امنيتى كشور مى گويم، نسبت به اينگونه انحرافات خانمان سوز، كه به ضرس قاطع، مى توانند از جمله دست پرورده هاى سياسى سرويس هاى بيگانه و مأموران پيدا و پنهان استعمار باشند، حساسيت بيشترى از خود نشان دهند، و عقبه تاريخى و محل تأمين طرح ها و بودجه آنان را مورد بررسى قرار دهند، زيرا شيطان و شياطين از سر استدراج در انسان نفوذ مى كنند و رفته رفته مردم و جوانان را بكام خود مى برند. از اين رو، هرگونه غفلت و كم كارى در مسير رسيدگى به انحرافات و تخلفات فكرى و اخلاقى اين جماعت منحرف و مخرب، مى تواند موجبات تأثيرات بيش از پيش، سود جويان و صاحبان دكان هاى عرفان هاى بدلى را فراهم آورد. دراويش، در شرايطي افكار و برنامهها و نيرنگهاي خود را به مرحله عمل در آورده و درمي آورند كه جوانان را داراي گرايشات فكري منحصر به دوره بلوغ مي يابند و ميدانند كه در جستجوي مكتب و روش و براي اقناع خويش، در شرايط خاص و سختى روحى و روانى، به سر مي برند و به همين دليل آنها را طعمههاي مناسبى براى دام هاي گوناگون خود مي دانند و در مسير تحقق اهداف سياسي كه دارند، به استفاده هاي ابزاري از مؤلفه هاى به ظاهرمعنوى مى پردازند. گروه هاى كه تحقيقأ از تصوف، صرفأ صوفى نمايى و صرف صيغه انحرافى را مراد مى كنند، و از جمله حلقه هايى هستند كه به نام دين مي زيند و با دين مى ستيزند! اين جريان فكري، در همان حال كه بافته هاي فكري اش با اسلام در تضاد و تعارض است، ادعاي اسلاميت دارد و به نام عرفان، برخلاف عرفان عمل مي كند و به سهولت جوانان مشتاق معنويت ديني را به دام خود مي اندازد. و بدينوسله، عده اى را از آبشخور صاف و زلال فرهنگ و عرفان اسلامي، دور مي سازند. كسانى كه با الفباى اسلام و عقائد اسلامى آشنايى دارند، مى دانند، عرفان صوفيانه در تعارض آشكار با عرفان اسلامي است و اين عرفان و تصوف، از هر گونه خاستگاه سالم و منزه به دور است. و به همين دليل و ادله ديگرى كه در اين مجال و مقال نمى گنجد، با پاكي در ستيز است. يكي از مشخصه هاي عرفان صوفيانه و انحرافات عارف نمايان عرفان هاى بدلى، نشاندن اسلام عرفانى، به جاى اسلام فقهى و ايجاد تقابل ميان دين تقليدى و دين تحقيقى است! از اين رو، عارف نمايان صوفي، نوعأ از مقامات امامان معصوم (ع) و ولايت و مرجعيت، دير و دور مى شوند. و بى توجهى آنان به رضايت و خشنودي خدا، از طريق، طريقت صحيح دينى و صراط مستقيم و نگاه و ديدگاه انحرافى، دراويش به مسئله تقليد و مقام مقلد و مقلد، از جمله ادله و امهات وجود انحراف و بروز خطر ناشى از سقوط تدريجى افكار التقاطى و نا خالص است. دراويش منحرف، به فكر و نظر شخصي خود كه بي بنيان است پايبندند و به امام و پيشواى دين و رهبرى دينى، الطفاتى ندارند و اين نقطه آغاز انحراف، اين نوع عرفان ها و عارف نمايان است. زيرا دين اگر بدون امام باشد، به جاي راه به بيراهه مى رود.
مولوى صاحب مثنوى مى گويد،
هر كسى بى مرشدى در راه شد
عاقبت او گمراهى و در چاه شد
امامت، از اصول و مباني دين اسلام است كه پس از نبوت قرار دارد و در واقع تداوم دهنده اهداف و برنامه هاي رسالت است. به همين دليل و به حسب آيات غنى قرآن و محكمات فرهنگي اسلام، "به راستي كه خداي تعالي توجهي به سوي زمين كرد و ما را برگزيد و براي ما شيعياني انتخاب كرد كه ياريمان كنند و در خوشي ما خوشي كنند و در اندوه ما اندوهگين شوند و از بذل جان و مال خويش درباره ما دريغ نورزند. اينها از ما هستند و بازگشتشان به سوي ماست و در بهشت برين با ما ميباشند." و نيز در اين متون آمده است كه امامان معصوم بركات و ستون هاى امن و امان، براي اهل زمين هستند. و خروج از پيروي از راه پيشوايان دين، باعث از دست دادن حيات سالم دنيوي و زندگي جاودان اخروي مي شود. صوفیان به دلیل خروج از تبعیت از ائمه اطهار (ع) و مقام ولايت، خواسته، يا ناخواسته، به كژ راهه رفته و مى روند. عرفان صوفیانه و تصوف عارفانه، دارای خاستگاه نفسانیت است و نه معنويت، و دعوت به "خود" میكند و نه دعوت به "خدا"، و حال آنكه عرفان اصیل اسلامی، جز به عشق و حب الهی نمیانجامد.
حس ها با حس تو گویند راز
بی حقیقت بی زبان و بی مجاز
کین حقیقت قابل تاویل هاست
وین توهم مایه تخییل هاست
آن حقیقت را که باشد از عیان
هیچ تاویلی نگنجد در میان