مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پروندهای تحت عنوان «تحلیلی بر نامهی 31 نهجالبلاغه در حوزهی سبک زندگی اسلامی» آورده میشود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیست که پس از پیادهسازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است.
گروه سبک زندگی، مطالبی
که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پروندهای تحت عنوان «تحلیلی بر نامهی 31
نهجالبلاغه در حوزهی سبک زندگی اسلامی» آورده میشود، سلسله گفتارهای دکتر
محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیست که پس از پیادهسازی
و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی
بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعهشناسی و روانشناسی از نامهی 31 نهجالبلاغه،
باب جدیدی در مقولهی سبک زندگی اسلامی باز کند.
به گزارش بولتن نیوز، اگر حضرت علی (ع) نسبت به ما اینقدر نگران هستند که یک نامه نوشتند به اسم پسرشان برای ما، پس اگر میخواهیم بیائیم مسجد هفتهای یکبار، دست خانم خودمان و فرزندمان را بگیریم بیائیم، خوشحال میشوند. همیشه تنهایی نیائیم. سعی کنیم دست کسی را بگیریم و بیاوریم. نوه، دوست، آشنا. شما نسبت به پوشش دخترتان وقتي از خانه بیرون میرود حساسیت نشان نمیدهی از نظر شرعی. میگویيد حالا زیاد مهم نیست. بعد میبینید آقایی داماد شما شده، نمازخوان نیست. شما میگویید که خانواده ما نمازخوان و مؤمن است، چرا اینجوری شد؟ فقط به خاطر امر به معروف و نهی از منکر است که چنین شد.
«و جاهِد فِي الله حقَّ جِهاده ولا تأخُذکَ في الله لَومَه لائم» میگوید در راه خدا تلاش کن آنجوری که حق جهد در راه خدا است. آقایی که مثلاً معلم طفل شماست، آموزشی به او میدهد. شما این را دعوت میکنید و هر هدیهای که میخواهید برایش فراهم میکنید تا حق معلمی که بر فرزند شما دارد را ادا کنید. حالا سؤال اینجاست که حق بندگی خداوند بر گردن ما چیست؟ حق پدر و مادری که به ما داده، حق این همه نعمت که به ما داده چیست؟ حق سلامتی که به ما داده چیست؟ حق بینایی چیست؟
میگوید اگر کارمند جایی هستی، لزومی ندارد در چارچوب ساعت کارکنی. اگر هم کمي بیشتر کار کردی جای دوری نمیرود. پیش خدا محفوظ هست. برای آخرتت کار میکنی. حالا طوری شده که يک ربع مانده ساعت اداری تمام میشود. میگوید آقا ساعت کار تموم شد. دیگر تلفنهای اداره را جواب نمیدهند. میگوید ما باید کیف را برداریم و برویم که سرویس ساعت سه میآید برسيم. قدیما مینوشتند «به موقع آمدن و رفتن وظیفه است، زود آمدن و دیر رفتن ایثار است، دیر آمدن و زود رفتن خیانت است.»
اینها که رعایت نشود باعث میشود که از نظام جمهوری اسلامی ناراضی درست شود. میرود بانک، کارمندان کارش را راه نمیاندازند. از کارهای دیگر هم عقب میافتد. اینجاست که روی او تأثیر میگذارد. از سرزنش ملامتگر هم در راه خدا مترس. اگر شما خانم محترم، حجابت را حفظ کردی و آمدی توي جامعه سوار اتوبوس شدی چهار تا خانم که حجاب اسلامی ندارند، اعتقاد دینی ندارند، گفتند نگاهش کن، ناامید نشو. نگو دیگر بیکلاسی است چادر گذاشتن. از ملامت نترس. دینداری ملامت دارد، دینداری بدون مسخره شدن اصلاً وجود ندارد و گرنه حضرت تذکر نمیدادند. اگر روحانی لباس روحانیت بپوشد و به روحانی هم توی خیابان توهین شود و از این توهین هم خسته شود دیگر نمیتواند تبلیغ دینی بکند.
قبل از انقلاب جریان مارکسیستی آمد تئوریهای اقتصادی که از دل اندیشههای مارکسیست درآمد را تبليغ ميکرد و ميگفتند تئوري اسلامي اقتصاد شما کو؟ مرتب ملامت ميکردند. چه کسانی سالم ماندند؟ آنهایی که حرفی را که نمیدانستند، نزدند. خیلیها نمیفهمیدند که آخر انديشه مارکسیستی چه میگوید و ممکن است که ما را هلاک کند. با اسلام تناقض دارد و چون نمیفهمیدند وارد آن نشدند. نمیدانستند که اسلام را بگیرند یا اینکه مبهم را. گفتند ممکن است هلاک شویم و این بود که این را رها کردند و اینها سالم ماندند. چه کسانی این فضای دینداری را ایجاد کردند؟
زمانی که در دانشگاه تهران، در دهه 40 اگر کسی میخواست نماز بخواند، میرفت یک جایی پشت ستونی تا کسی او را نبیند. چون بقیه دانشجویان میگویند او را نگاه کن چطوری دولا و راست میشود. دین افیون تودههاست. مارکس گفته دیگر بس است، ملامتها شديد بود. اگر مقاومت این آدمها نبود ادامه نمييافت. خیلیها هم به امام حسین (ع) گفتند خودت را به کشتن نده. حضرت علی (ع) در نهج البلاغه میگوید از مشکلات و دشواریها در راه حق نهراس و در هر کجا در راه حق استقبال کن. یعنی در مسیر دفاع از حق ممکن است دچار یکسری بلاها شوید. از گردابهایی که بر سر راهت هست نترس. پس در جامعهای که شما را دیندار بشناسند از شما دیگر انتظار ندارند که کار زشت انجام دهید و شما را به حال خودتان رها میکنند. در طول تاریخ هر چه ما ضربه خوردیم از کسانی بوده و هست که دینداری آنان ضعیف است نه از بیدینها. تکلیف ما که با بیدینها روشن است. دشمن آشکار است. ولی دینداران ضعیف پاهایشان جایی لغزش میکند که نباید بکند. حالا در جامعه، زنای محسنهای شده. آقا حکمش چه است؟ اسلام چه میگوید؟ همان را اجرا کنید؟ هی میآیند توی ماهوارهها و شبکهها مصاحبه میگیرند که چی؟ اگر قرار است بترسیم، باید دست از اسلام برداریم. مصلحت اندیشی نباید کرد در جایی که اسلام در خطر است و آبروی آن در خطر. اگر يک پا عقب بگذاریم چند پا جلو میآیند.
پس باید همهی دین را پذیرفت نه گلچینی از آن را. اگر یک جا را پذیرفتی، بقیه را نپذیرفتی این غلط است. ملاصدرا در بحثي میگوید چهرهای زيباست که همه اجزايش زیبا باشد. اگر چشم، گوش، پیشانی، لب و بینی زيبايي داشته باشد، اما دماغ گندهای داشته باشد، تاپالهای همینطوری آنجا چسبانده باشند. اجزایش غیر از بینی زیباست. ولی شما به این صورت نگاه میکنید. به صورت کلی میگویید زشت است. دینداری همین جوری است. شما اجزایش را درست کنید. طرف نماز جماعتش ترک نمیشود، روزه واجب که هیچ، هر هفته روزه مستحبی میگیرد، ربا هم میخورد. این دیگر زشت است. این دیگر دینداری نیست. با اینکه روزه میگیرد و نماز میخواند، ولی چون آن دماغ زشت صورت زیبا را خراب میکند، اینجا هم ربا تمام دینداری را خراب میکند. پس دینداری ضعیف باعث نجات ما نمیشود.
پروردگارا ما را مجاهد کننده در راه حق قرار بده. پروردگارا کمک کن که در دينداري تحت تأثير ملامت، ملامت کنندگان قرار نگيريم.