آیا دولت برای آنکه صدای مردم در نیاید، بودجه های کلان را خرج شهرنشینان می کند و در مقابل درختان بی صدا را که قدرت اعتراض ندارند، فراموش کرده تا 6 میلیون هکتار جنگل خشک بشود؟ البته تمامی این سوالها از بار مسوولیت سازمان مراتع و جنگلبانی کم نمی کند.
به گزارش بولتن نیوز،به نقل از شريان نيوز ،
با نگاهی به گذشته متوجه می شویم که انسان هر روز یک نوع مشکل داشته اما
توانسته با آنها مقابله کند. نگرانی انسان در عصرهای مختلف انواع گوناگونی
داشت. از عصر حجر که بگذریم، می بینیم که انسان دایم با چالشهای متنوعی رو
به رو بود اما هرگز با چالش محیط زیست رو به رو نبود. یک روز نگران تامین
گرما برای پخت و پز و گرم کردن محیط خانه بود و درختان جنگلها را سوزاند تا
این گرما را تامین کند تا به زغال سنگ دست پیدا کرد و مدتها نگران این بود
که مبادا ذخایر ذغال سنگ تمام شود تا آنکه نفت را کشف کرد و مشتقات این
ماده حیاتی جای بسیار از نیازهای بشر را گرفت.
پس از آن به انرژی اتم دست پیدا کرد اما این انرژی هم آلودگی های خاص خودش
را دارد و نمی تواند اطمینان بخش باشد و انشان دوباره به سوی انرژی های پاک
حرکت کرده است. اما امروزه چالش اصلی بشر بسیار حیاتی تر شده است. انسان
امروز نگران از دست دادن محیط زیست است. ذخایر آبی جهان در حال از بین رفتن
است و محققان اطمینان دارند که مشکل اصلی امروز و آینده نزدیک بشر، مشکل
آب است و حتی عده ای پیش بینی جنگ بر سر آب را مطرح می کنند. شاید این
ادعای اغراق آمیزی به نظر برسد، اما اگر بدانیم که در همین کشور ایران چه
بلایی بر سر چشمه ها، رودها، آبگیرها، تالابها، دریاچه ها و دیگر منابع آبی
آمده است، شاید نگران شویم.
اگر ببینیم که دریاچه هامون خشک شده، باتلاق گاوخونی دیگر وجود خارجی
ندارد، بسیاری از مسیرهای رودخانه ها در حسرت جاری شدن آب هستند و حتی از
بین رفتن منابع طبیعی همچون رودخانه زاینده رود، صنعت گردشگری را تهدید می
کند. اما سوال اینجاست که نگرانی از این بابت تا چه اندازه است؟ با نگاهی
به وضعیت جغرافیایی ایران، پی می بریم که ایران در منطقه گرم و خشک قرار
دارد و بخش قابل توجهی از ایران در منطقه کویری است. از سوی دیگر بررسی ها
حکایت از آن دارد که کویر در حال رشد کردن است و حرکت کویر به سوی جنگلها،
فضای سبز کشور را در معرض تهدید قرار می دهد. البته اگر بخواهیم نگرانی
خودمان را توجیه کنیم، کافی است این اطلاعات را با آمار و ارقام اعلام کنیم
تا زنگ خطر بیخ گوشمان صدا کند.امروزه آتش سوزی اکثر جنگلها را در معرض
تهدید قرار داده و هنگامی که رسانه ها از سوختن جنگل خبر می دهند، صحبت از
دهها و صدها هکتار جنگل و درخت است که می سوزد و برای خاموش کردن این آتش
سوزی دیر دست به کار می شویم. نکته دیگر معضل خشکسالی است.
بی شک میزان بارش باران در کشور به شدت کاهش داشته و همین امر باعث شده تا
ذخایر زیرزمینی آبی کشور خشک شود. بنا بر این امکان آبیاری به حداقل ممکن
کاهش یافته و باید برای این معضل چاره اندیشی شود. اما نگرانی وقتی احساس
می شود که بدانیم یک میلیون و 200 هکتار از جنگلهای بلوط منطقه زاگرس خشک
شده و مسوولان نگران این هستند که خشکسالی در این منطقه تا مرز 6 میلیون
هکتار گسترش یابد.
این آمارها بیانگر آن است که خشکسالی علیه طبیعت زیبا دست به کار شده و
باید برای این معضل چاره ای اندیشید. بی شک متولی این امر، سازمان جنگلها و
منابع طبیعی کشور است، اما سوال اینجاست که آیا درست است این سازمان را به
کم کاری و یا ضعف مدیریت متهم کنیم؟ ابتدا باید بررسی کنیم که آیا این
سازمان منابع لازم را در اختیار دارد و کاری نمی کند؟ باید ببینیم که دولت
به عنوان تامین کننده نیاز دستگاههای کشور، از این مهم خبر دارد؟ باید
بدانیم که چرا دولتها به این مهم توجهی نمی کنند؟ آیا برای دولت تامین
نیازهای اولیه مردم شهر نشین واجب تر از رسیدن به جنگلهاست؟ آیا دولت برای
آنکه صدای مردم در نیاید، بودجه های کلان را خرج شهرنشینان می کند و در
مقابل درختان بی صدا را که قدرت اعتراض ندارند، فراموش کرده تا 6 میلیون
هکتار جنگل خشک بشود؟ البته تمامی این سوالها از بار مسوولیت سازمان مراتع و
جنگلبانی کم نمی کند.
مردم انتظار دارند این سازمان دایم در این مورد اطلاع رسانی کند و به مردم
بگوید که چه خطری کشور را تهدید می کن. نکته مهمتر آنکه نمایندگان مردم در
خانه ملت باید واکنش نشان بدهند. نمایندگان آذربایجان غربی روزی نیست که در
مجلس شورای اسلامی در مورد دریاچه ارومیه تذکر ندهند و حتی کار به جایی
رسیده که می خواهند وزیر جهاد کشاورزی را استیضاح کنند، اما با کمال تاسف
نمایندگان استانهای مرتبط با دامنه زاگرس هیچ تذکری در مورد جنگلهای بلوط
این منطقه نمی دهند و گویا آقایان سکوت کرده اند تا پس از مرگ بلوطها در
وسعت 6 میلیون هکتار، مراسم ترحیم برگزار کنند!