به گزارش بولتن نیوز، در این میان گاه ثبت یک «آن» از زندگی عادی، حوادث و اتفاقات اجتماعی و در
بزنگاهی عظیم تر و مرتبه ای بزرگتر از یک رخداد بزرگ اجتماعی، سیاسی و حتی
ورزشی نه تنها برای یک فرد یا جامعه می تواند خاطره ای جمعی را رقم بزند که
در مقیاس هایی بسیار بزرگر می تواند در سطح جهان بازتاب دهنده شکوه و عظمت
ملتی باشد که برای رقم زدن تاریخ و سرنوشت خود مصائب و سختی های فراوانی
را پشت سر گذاشته است.
کافی است تنها لحظه ای چشمان را بر روی هم
بگذاریم و به یاد عکس هایی بیفتیم که نه تنها برای ما که برای مردمان کشور و
یا انسان ها روی زمین دارای معانی گسترده ای هستند.
از ثبت لحظه
پیروزی های ورزشی یک کشور در عرصه بین المللی تا تصویر نخستین گام های
انسان بر روی کره ماه و بسیاری از تصاویری که برای شمردن آنها می توان لغت
ها و کلمات را پشت سر هم قطار کرد؛ اما آیا همه اینها برای رقم زدن «آن»
تاریخی یک ملت کافی است؟
واضح و مبرهن است که وقتی کمیت جای کیفیت
را می گیرد نرم نرمک و آهسته و آرام از عظمت و شکوه «آن» مدنظر کاسته می
شود؛ به عنوان مثال کیست که امروز موفقیت های علمی و ورزشی دانشمندان و
ورزشکاران کشورمان که در قاب دوربین های عکاسان سراسر جهان به ثبت می رسد
را به عنوان یک «آن» تا همیشه جاوید به خاطر بسپارد، چرا که ایران همیشه
جاویدمان مهد شکوفایی استعدادهای درخشان علمی و ورزشی در تمامی اعصار و دهه
ها بوده است.
اما آیا می توان به پیروزی انقلاب اسلامی به زعامت
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) اندیشید و لحظه خروج
امام از هواپیما، پیاده شدن از پله های آن پرواز ماندگار در فرودگاه
مهرآباد و یا عبور از میان خیل جمعیت مشتاق تا رسیدن به بهشت زهرا(س) و آن
سخنرانی شکوهمند را که در قالب نخستین عکس ها از دریچه دوربین یک مرد به
سراسر جهان مخابره شد و در خاطره ها ماندگاار شد را به خاطر نیاورد.
آن
مرد کسی نبود جز «میشل ستبون» عکاس فرانسوی آژانس بین المللی عکس «سیپا»
که نه تنها آن لحظات غرق در شادی و سرور یک ملت را برای همیشه ماندگار کرد؛
که ثبت کننده عکس های مطرحی از امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو (محلی که
حضرت امام سال های زندگی در تبعید خود پیش از انقلاب در فرانسه را در آنجا
گذرانده بود) را به ایران و جهان مخابره کند؛ شاید ماندگارترین و خاطره
انگیزترین عکس این عکاس فرانسوی از زندگی امام در نوفل لوشاتو عکس حضرت
امام خمینی(ره) زیر درخت سیب حیاط خانه محل اقامت شان در نوفل لوشاتو است.
سال
گذشته و بعد از 35 سال آقای ستبون برای حضور در جشنواره عکس «رژان» دعوت
شد و با حضور در ایران علاوه بر مرور خاطرات خود در کشورمان در فیلم مستندی
به نام «موسیوستبون و روزهایی که گذشت» بازی کرد و امسال نیز به دعوت از
این جشنواره برای رونمایی از کتاب عکس هایش از تاریخ انقلاب به نام «79» و
فیلم مستندش سفر کوتاهی به ایران داشت.
همین مجال اندک بهانه ای شد
برای گفت و گو با این عکاس مطرح بین المللی که بخش مهمی از تصاویر تاریخ
انقلاب اسلامی کشورمان را برای ما و بسیاری از مردمان آزادی خواه جهان در
حافظه همیشگی تاریخ معاصر این گیتی به ثبت رسانده است... حاصل این گپ و گفت
در ادامه از خاطرتان می گذرد.
** س: آقای ستبون بعد از 35
سال، شما سال گذشته (1392) باردیگر به ایران بازگشتید، به تمام نقاطی که در
لحظات پیروزی انقلاب و حضور امام خمینی(ره) رفته و از امام عکاسی کرده
بودید دوباره سر زدید، شاید این سوال به عنوان پرسش نخست کمی عجیب باشد اما
به عنوان یک عکاس، کدام تصویر در این حضور مجددتان در ذهن شما به شکل
ویژهای ثبت شده است؟
- باید اعتراف کنم که آدم بسیار احساساتی هستم و
به خصوص درباره انقلاب ایران و همراهی با آقای خمینی (امام خمینی ره)
خاطرات متعدد و بسیار ارزشمندی دارم، اما بعد از گذشت 35 سال زمانی که بار
دیگر به ایران آمدم و به بهشت زهرا رفتم و آرامگاه امام را دیدم برایم لحظه
ای بسیار ماندگار بود.
در آن سفر به تمامی نقاطی که در سال نخستین
انقلاب با امام حضور داشتم و عکاسی کردم سر زدم اما حضورم در بهشت زهرا و
دیدن آرامگاه امام، به عنوان تنها تقطه ای که پیش از این ندیده بودم، برایم
لحظه ای بسیار متفاوت بود.
** س: در خبرها آمده بود که سال
گذشته در نخستین حضورتان در ایران بعد از سال 1357 وقتی به قم سفر کردید و
شما را به منزل امام بردند تاکید داشتید که این محلی نیست که شما در منزل
امام خمینی(ره) از وی عکاسی کردید، این مساله درست است؟
-
بله (می خندد)؛ ببینید من عکاس هستم و مهمترین ویژگی یک عکاس ثبت دقیق
جزییات تصاویر و به ذهن سپردن آنها است. سال گذشته وقتی به قم رفتم و مرا
به منزلی بردند گفتند این همان منزل امام است که من از آقای خمینی (امام
خمینی ره) عکاسی کردم، احساس کردم که تصاویر ثبت شده در خاطره و ذهن من با
فضایی که قرار دارم هماهنگ نیست و به همراهان گفتم این منزلی نیست که من از
امام عکاسی کردم.
بعد از اصرارهای من و گفت و گوهایی که انجام شد
مشخص شد که حرف من درست بود. در حقیقت من در خانه ای از امام خمینی در قم
عکاسی کردم که محل اصلی اقامت ایشان بود و وقتی به آن محل رفتیم متوجه شدم
که تشخیص من صحیح بود و آنجا بود که بخش اعظمی از خاطرات آن سال ها در ذهن
من دوباره جان گرفت.
**س: بعد از این اتفاق بود که به مدرسه رفاه و علوی به عنوان دیگر مکان های اقامت امام خمینی(ره) رفتید؟
-
بله، بعد از سفر قم برای ادامه فیلمبرداری مستند به تهران آمدم و به تمام
مکان هایی که همراه امام برای عکاسی بودم، سر زدم. خوب به خاطر دارم که با
حضور در مدرسه علوی حتی محل اقامت امام و مکان هایی که از وی عکاسی کرده
بودم را خودم شناسایی کردم، چرا که آن محیط ها را خوب می شناختم.
**س: و نظرتان درباره حضور مجدد در مدرسه علوی...
-
خب مسلما تغییرات زیادی در آنجا حاصل شده بود، هر چند باید تاکید کنم که
من مسئول این مدرسه و صاحب آن نیستم اما با وجود آنکه متوجه شدم این مکان
در زمان حاضر به محلی برای تدریس دروس تاریخ به دانشجویان تبدیل شده است با
خودم فکر کردم که این محیط به عنوان یک مکان تاریخ ساز باید در محیط و
فضای عمومی اش، نشانه های بیشتری از دوران حضور و زندگی آقای خمینی (امام
خمینی ره) در خود را دارا باشد که البته اینگونه نبود.
هنوز وقتی به
عکس هایم از تاریخ انقلاب ایران نگاه می کنم، عکس آقای خمینی (امام خمینی
ره) در مدرسه علوی در حالی که افراد زیادی گرد وی جمع شده بودند را بیشتر
از هر عکس دیگری دوست دارم.
**س: دلیلش؟
- ببینید
وقتی ما درباره عکاسی صحبت می کتیم باید این نکته را در ذهن داشته باشیم که
ماندگار شدن و درخشش یک عکس تنها به اصول حرفه ای و رعایت قوانین یک قاب
استاندار برای ثبت عکس وابسته نیست، در خیلی از موارد خود سوژه و یا شخصیت
است که به عکس ارزش معنایی والایی می دهد.
به زبان ساده تر، اگر من
آن عکس را با وجود همان جمعیت انبوه و مشتاق اما با حضور یک فرد عادی می
گرفتم شاید چندان جلب توجه نمی کرد و ماندگار نمی شد؛ در حقیقت این حضور
امام در بین مردم بود که به آن تصویر تشخص می داد، چرا امام خمینی به عنوان
رهبر یک انقلاب مردمی دیگر تنها یک انسان عادی نبود، بلکه عقبه و پشتوانه
تاریخی، فرهنگی و مذهبی یک کشور را همراه شخصیتش داشت که این مساله در عکس
های امام نمود واضحی دارد.
در آن عکس امام یک فرد عادی نیست که مردم
دور او حلقه زده اند، بلکه نماد و تجسم خواست و اراده ملتی است که با
پشتوانه و راهنمایی رهبر خود توانسته بودند برای نیل به اهداف و خواسته
هایشان انقلاب کنند و حالا رهبرشان را در کنارشان احساس می کردند؛ در آن
عکس مردم دورادور یک فرد جمع نشده اند؛ بلکه آن افراد، انسان های مشتاقی
بودند که حالا علاوه بر رسیدن به هدف شان از حضور رهبرشان آرامش می گرفتند.
می دانید، می خواهم بگویم که این عکس تنها یک تصویر نیست بلکه می
تواند بازتاب دهنده یک سمبل و یادگار برجسته ای از حرکت مردمی باشد که در
نهایت با انقلاب شان توانستند به اهداف بلند پروازانه خود دست پیدا کنند.
**س:
برای بسیاری از مردم ایران و به ویژه جوانان هم نسل من که متولد سال های
اولیه انقلاب هستند، لحظه پیاده شدن امام خمینی(ره) از هواپیما و پایین
آمدن ایشان از پله ها لحظه ای بسیار جاودان و خاطره انگیز است، از آن لحظه
برای ما بگویید، به خصوص آنکه شما اولین عکاسی بودید که آن تصویر را ثبت
کردید.
- برای من افتخار بزرگی بود که به همراه هواپیمای امام به
ایران بیایم. در تمام لحظات پرواز و هر چه به ایران نزدیک تر می شدیم فکرم
به این مساله مشغول بود که چگونه زودتر از آقای خمینی از هوایپیما پیاده
شوم که بتوانم این تصویر را ثبت کنم، به خصوص آنکه می دانستم جمعیت بسیار
انبوه و مشتاقی و خبرنگاران فراوانی برای استقبال و پوشش این اتفاق به
فرودگاه مهرآباد آمده بودند.
به هر حال با تمام توان و تلاش سعی
کردم به عنوان اولین نفر از هواپیما پیاده شوم و خوشبختانه موفق هم شدم و
آن تصویر را ثبت کردم. فضای بسیار عجیبی در آن زمان بر من و تمامی جمعیتی
که به استقبال آقای خمینی (امام خمینی ره) آمده بودند حاکم بود.
حقیقت
مساله این بود که تقریبا هیچ کس نمی دانست که نخستین مقصد امام بعد از
ورود به ایران کجا خواهد بود و به همین دلیل با ارتباطی که با اطرافیان
امام داشتم توانستم در خیل آن جمعیت فاصله نزدیک خود را با آقای خمینی
(امام خمینی ره) حفظ کنم و تمام تلاشم را به کار بستم تا هیچ لحظه و تصویری
از دید من برای ثبت این اتفاق بزرگ جهانی جا نماند.
**س:
خب، به پاریس بازگردیم، به نوفل لوشاتو، چگونه خود را به این محل رساندید و
به عنوان نخستین عکاس توانستید عکس های امام خمینی(ره) را از محل اقامتشان
در لوفل لوشاتو به رسانه ها مخابره کنید؟
- در آن زمان من در ایران
بودم و وقتی متوجه شدم امام به پاریس رفته اند خود را به فرانسه رساندم.
آقای خمینی در ابتدای ورودشان به فرانسه در محله ای به نام «کِشان» در
اطراف پاریس برای مدت کوتاهی اقامت داشتند که البته کسی از این مساله با
خبر نبود، اما به محض آنکه خبر رسید که امام به نوفل لوشاتو رفته اند به
سرعت خود را به آنجا رساندم و اولین عکس های امام در این منطقه را ثبت
کردم.
در روزهای ابتدایی شرایط کار برای عکاسی راحت تر بود، چرا که
خبر اقامت آقای خمینی در نوفل لوشاتو هنوز فراگیر نشده بود و از سوی دیگر
تعداد همراهان امام نیز محدد بود؛ اما به سرعت دوستداران و اطرافیان ایشان
خود را به محل اقامت امام رساندند و این مساله را از عکس های ابتدایی من که
تصاویری خلوت و آرام از محیط زندگی امام و اطرافیان ایشان تا عکس هایی که
آرام آرام مملو از جمعیت می شوند به راحتی می توان حس و مشاهده کرد.
همین
جا هم باید بگویم که عکس آقای خمینی زیر درخت سیب که از عکس های ماندگار
تاریخ انقلاب ایران و البته از عکس های بسیار شناخته شده جهانی به شمار می
روند نیز در همان روزهای ابتدایی حضور امام در نوفل لوشاتو و محیط خلوت و
آرام محل اقامت ایشان گرفته شد.
این را هم باید بگویم که از اینکه
به عنوان نخستین عکاسی شناخته می شوم که عکس های آقای خمینی در نوفل
لوشاتو را برای رسانه های جهان ارسال کردم بسیار مفتخرم.
**
س: و حالا برسیم به کتاب «79»، کتابی از عکس های شما از تاریخ انقلاب و
امام خمینی(ره) که چند روز پیش و همزمان با اکران فیلم مستندتان رونمایی
شد، از این اثر برای ما بگویید.
- خب سال گذشته که بعد از 35 سال و
به دعوت جشنواره رژان به ایران آمدم بحث چاپ کتاب عکس هایم از امام خمینی
را به مسئولان جشنواره ارائه کردم که خوشبختانه با موافقت آنها مواجه شد و
بعد کارانتخاب عکس ها برعهده من گذاشته شد و در نهایت با توجه به شناختی که
از انقلاب ایران، امام خمینی، مردم و فرهنگ ایران داشتم، 79 عکس را انتخاب
کردم که در این کتاب به چاپ رسیدند و نام کتاب نیز اشاره به تعداد عکس های
انتخاب شده دارد.
صادقانه می گویم که بازگرداندن گنجینه ای که
متعلق به مردم و انقلاب ایران به شمار می رود وظیفه من بود و بسیار خوشحالم
که این مجموعه از عکس های من به نام ایران و مردمان آن به چاپ رسیده است.
** س: برای آینده و برنامه های حرفه ای تان در هنر عکاسی آیا پروژه دیگری در ایران و برای کشور ما در نظر دارید؟
-
بزرگترین و مهمترین کار من در حقیقت چاپ این کتاب و تهیه فیلم مستندم از
دوران حضورم در ایران و سال های همراهی آقای خمینی در فرانسه، لحظات و
وقایع انقلاب و پیروزی آن بود که خوشبختانه و با تمام غرور و خوشحالی موفق
به انجام آن شدم.
اما درباره دیگر پروژه ها باید نکته ای، رخدادی
یا اتفاقی به ذهن من برسد تا بار دیگر کارم را در ایران آغاز کنم، هر چند
بر این مساله تاکید دارم که بسیار علاقه من هستم تا همه جای این کشور را
ببینم و پاسخ سوالات متعدد ذهنی ام را پیدا کنم. به هر حال تاریخ معاصر
ایران و انقلاب آن بخش مهمی از زندگی حرفه ای من به عنوان یک عکاس را به
خود اختصاص داده است.
**س: به عنوان سوال پایانی، با وجود
همراهی با امام خمینی (ره) در لحظات متعدد، به عنوان یک عکاس، کاراکتر امام
خمینی(ره) را با ثبت این تعداد عکس چگونه دیدید؟
- باید به این مساله توجه داشته باشد که دید من به عنوان یک عکاس با نگاه شخصی ام برای تعریف از وجوه مختلف یک شخصیت متفاوت است.
اما
به عنوان یک عکاس باید تاکید کنم که آقای خمینی (امام خمینی ره) فردی
بسیار جدی بودند و در اغلب لحظات چهره ای متفکر داشتند که این مساله برای
رهبر یک انقلاب و تمام دلمشغولی های ذهنی و روحی او بسیار طبیعی است. حقیقت
آن است که آقای خمینی (امام خمینی ره) زیاد اهل خندیدن نبوند و تصویر من
از امام صورت و کاراکتر جدی و متفکرشان در اغلب لحظات بود. حتی وقتی دوربین
همراهم نبود و قصد عکاسی نداشتم هم باز چهره مصمم و غرق در تفکر آقای
خمینی را می توانستم به وضوح درک کنم.