در متن جوابیهی این نویسنده و کارگردان تئاتر از رسانههای چند صدایی و اخلاقمدار خواسته شده است که جوابیه را منتشر کنند.
و همچنین در متن ارسالی کیانی اینگونه عنوان شده که «این دو جوابیه پاسخی است به خبرهای این دو رسانه با این عناوین:
الف). مبتذلنویس سکولار نویسندۀ سریال امام خمینی، مورخ 3 شهریور 93
ب). کارگردان تئاترهای ضد دین، فیلمنامۀ زندگی امام را می نویسد، مورخ .4 شهریور 93 »
***
جوابیه خبر اول:
«بسمه تعالی
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
من کار خود را به خداوند یکتا واگذار میکنم که او نسبت به بندگانش بیناست (غافر-44)
یَاتی عَلی النّاسِ زمانُ الصّابِرُ منهُم علی دینه کالقابِضِ علی الَجَمرِ
روزگاری بر مردم بیاید که هر که خواهد دین خود نگه دارد، چنان باشد که آتش به دست گرفته باشد. «حضرت رسول اکرم(ص) نهج الفصاحه»
در پی انتشار خبر نگارش فیلمنامهی مجموعهی تلویزیونی زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، پایگاه اطلاعرسانی رجا نیوز مورخ 3 شهریور 93 با ذکر این خبر، مطالبی را درخصوص فیلمنامهنویس این مجموعه نقل کرد که جا دارد بر حسب حقوق قانونی و حرفهای و رعایت ضوابط اخلاقی پاسخ یا جوابیهی نگارندهی فیلم نامه را هم که به عنوان «حسین ک» از وی نام برده شده در همان بخش درج و منتشر کند، انشاءالله.
نخست این که نگارنده به تنظیمکنندهی خبر یا تصمیمگیرندهی صفحه حق میدهد که طبق گفتهی خود آثار نمایشی وی را ضعیف یا به قول مستقیم خودشان مبتذل ارزیابی کنند. ایشان به عنوان تماشاگر میتوانند هر نظری در مورد هر نمایشی و هر نمایشنامهنویسی داشته باشند اما منتسب کردن نگارنده به افراد حلقهی سکولار تئاتر ایران و تهمت هجو ارزشهای دینی و مذهبی مسئلهای است که ضمن دارا بودن بار قانونی و حقوقی از سوی نگارنده، قابلیت پیگیری قضایی نیز دارد و جزئی از حقوق محفوظ نگارنده محسوب می شود اما تا زمان استفاده از این حق قانونی که امیدوارم هیچگاه فرا نرسد، چند کلام دوستانه و برادرانه با خبرنگار، مسئول صفحه و خوانندگان محترم شما خواهم داشت که انشاءالله خواهید شنید.
نخست اینکه از زمانی که نگارنده وارد کار حرفهای تئاتر شده تا سال گذشته که آخرین نمایش خود را به روی صحنه برده، هیچ کدام از آثار نمایشیام به صورت خصوصی و زیرزمینی و بدون دریافت مجوز قانونی اجرا نشده و تمام اجراها با مجوز رسمی و قانونی در تالارهای رسمی صورت گرفته است، مستحضر باشید که ادارهای چون شورای نظارت و ارزشیابی لااقل در دورهی فعالیت نگارنده هیچگاه به کارگردانی اجازه نداده به هجو ارزشهای دینی و مذهبی بپردازد، چرا که اگر غیر از این بود، نهادهای ذی صلاح و ذی ربط دینی و قضایی تا کنون واکنشهای لازم را نشان میدادند. بنابراین تنظیمکنندهی خبر یا مسئول محترم صفحه با اتهام زنی خود به نگارنده مبنی بر هجو ارزشهای دینی و مذهبی به صورت آشکار، ناخواسته مراجع ذی صلاح و مسئول را هم زیر سوال می برند و به گمانم آنها را به بیخبری و ناآگاهی از هجو ارزشها آن هم با مجوز قانونی ادارهی نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متهم میکنند که خود جا دارد توسط نهادهای ذی ربط پیگیری شود، چرا که تهمت هجو ارزشهای دینی و مذهبی به هنرمندی که همه آثارش با مجوز رسمی و قانونی صورت گرفته، ضمن اینکه قانون را دچار اشکال میداند، قانونگذار را هم از اتهامزنی خود بیبهره نمیگذارد.
اما گذشته از موانع متعدد قانونی که در مسیر هجو ارزشهای دینی و مذهبی قرار دارد، موانع شرعی، اخلاقی و عرفی هم هست که در بسیاری مواقع موثرتر از موانع قانونی عمل میکنند. نگارنده بدون آنکه داعیهی تشرع و اخلاق مداری ظاهری و خدای ناکرده ریاکارانه ای داشته باشد، حاضر است در گفتوگویی منصفانه به مدعی هجو ارزشهای دینی در آثار خود اثبات کند که بنیان های دینی و مذهبی در آثاری از او که تم و درونمایهی مذهبی هم دارند، از بالاترین حرمت و جایگاه برخوردارند و ارزشهای اخلاقی و انسانی مستتر در این بنیانها نه تنها مورد بی احترامی قرار نگرفتهاند، بلکه مورد تاکید و تایید هم قرار دارند، منتهی به زبان و بیانی هنری و پوشیدهگو، نه آشکارا و متظاهرانه و ریاکارانه.
نگاهی به نمایشنامههای «تکیه ملت»، «همسایه ی آقا» و «مشرو طه بانو» که معاونت هنری وقت و بسیاری دیگر آن را بهترین نمایش سال لقب دادند، گواهی براین مدعاست.
و اما آنچه سبب شده مسیر اتهام دیگر به نگارنده هموار شود و او را ملقب به سکولار بودن کند، همین عدم تظاهر ریاکارانه است. اتهامی که اندکی تأمل را نیز برمیانگیزد. مخصوصا چون این اتهام از سوی پایگاه اطلاعرسانی رجا نیوز و روزنامهی محترم کیهان مطرح میشود. بنده و مدعی اینجانب و بسیاری دیگر میدانیم که این واحد رسانهای با هزینه و اعتبار حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی اداره میشوند و به نوعی جزو موسسات عمومی حساب میشوند، موسساتی که به دلیل نقش رسانهای و فراگیر خود طبعاً در آموزش عمومی هم دخالت و تاثیر دارند، تاثیری که انتظار میرود اخلاقمدارانه و مهمتر از آن دین گرایانه و مذهب محور باشد و با هر حرکت خود میوه ای از شاخه های شجره ی طیبه ی ایمان را به مخاطب و خوانندهی خود هدیه کنند، نه اینکه ندیده و نشناخته و بر اساس قضاوت های عجولانه و غیر منصفانه هنرمندی را که به هر دلیلی نمیپسندند، با اتهام سکولار بودن، بی دین و لامذهب معرفی کنند که بی گمان ظلمی آشکار و بزرگ است. ظلمی که تلخکامیاش را تنها پناه بردن به خدا و واگذاردن ظالمین و شیاطین بدو تسلی میبخشد.
«وقُل رب اعوذبک من هَمَزات الشیاطین» «واعوذبک رب ان یحضُرون»
«و بگو پروردگارا از وسوسههای شیاطین به تو پناه آوردم و پناه بر تو پروردگارا از اینکه آنان نزد من حاضر شوند.» «سورهی مبارکهی مومنون. آیات 97 و 98»
و اما جای دریغ آنگاه بیشتر میشود که میبینیم در تعریف سکولاریسم چنین آمده؛ «موسسات عمومی و به ویژه آموزش عمومی و موسسات خاص سیاسی که به درجات مختلف تحت کنترل دولت و حاکمیت هستند، باید از سیطرهی مستقیم یا غیر مستقیم دین رها شوند و به عبارتی باید سکولار باشند، نه دینی.» نگارنده بنابراین تعریف و نحوهی برخورد و قضاوت غیرعادلانه ای که با او شده، از خود مدعی و بالا دستیهایش و خوانندگان محترم، انتظار قضاوت دینی، انسانی و اخلاقی را دارم که بگویند کدام طرف بر مبانی و مبادی دین حرکت میکند؟ آنکه بی محابا تهمت میزند و ناعادلانه قضاوت میکند، یا آنکه دعوت به قضاوت براساس اخلاق دینی میکند؟
و اما در پایان این مطلب که قرار نبود این قدر به درازا بکشد، یادآور میشوم طبق ادعای تنظیمکنندهی مدعی خبر پایگاه اطلاعرسانی رجا نیوز، اگر نگارنده به داشتن آثار ضعیف و مبتذل مشهور است، چگونه است که این مبتذلنویسِ ضعیف سه دوره در سالهای 78، 79 و 92 جایزهی بهترین نمایشنامهی برگزیدهی جشنواره بینالمللی فجر را به خود اختصاص می دهد، در جشنواره ی ایران زمین وجشنواره های دانشجویی مورد تقدیر قرار می گیرد و جایزه ی بهترین نمایشنامه نویس رادیویی را در جشنواره تولیدات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت 1384 از دست جناب آقای ضرغامی ریاست وقت و فعلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دریافت می دارد.
جا دارد مراتب تاسف خود را از خبر رجانیوز با عنوان «مبتذل نویس سکولار نویسندهی سریال امام خمینی( ره) » اینگونه اعلام کنم که ای کاش یادداشتهای نگارنده را هم که برای مردم تحت ستم و بیگناه باریکهی غزه و تقبیح و محکوم کردن اعمال رژیم جعلی و سفاک صهیونیست نوشته شده مرور میکردید و بعد قضاوت میکردید. نوشتههایی که مورد توجه دوستانی که مدعی حفظ دین و پاسدار ارزشها نیستند هم قرار گرفت اما شما هرگز آنها را ندیدید یا نخواستید که ببینید.
آیین تقوی ما نیز دانیم / لیکن چه چاره با بخت گمراه
حافظ چه نالی گر وصل خواهی/ خون بایدت خورد در گاه و بیگاه
«والسلم علی من اتبع هدی»
حسین کیانی - چهارم شهریور 93»
***
جوابیه خبر دوم:
« بسمه تعالی
«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
«بگو بار خدایا دارندهی پادشاهی (فرمانروایی)، دهی پادشاهی را به هر که خواهی و بستانیش از هرکه خواهی و عزیز گردانی هر که را خواهی و خوار کنی هر که را خواهی، به دست تو است خیر، همانا تویی بر همه چیز توانا »
«سورهی مبارکه آل عمران - آیه 26 ترجمهی استاد محمد کاظم معزی»
پیرو خبر تکمیلی پایگاه اطلاعرسانی رجا دربارهی سریال زندگی امام خمینی( ره ) به فیلم نامه نویسی اینجانب، در تاریخ سه شنبه 4 شهریور 93، این جوابیه را نوشته و برای آن پایگاه اطلاع رسانی محترم ارسال میشود. امید است که طبق قوانین حرفه ای و شرعی و عرفی در صفحات اصلی و فرهنگی آن پایگاه خبری به مانند درج خبر مربوطه درج و منتشر شود، انشاءالله.
نخست اینکه نگارندهی این سطور که از قضای روزگار نویسندهی فیلم نامهی زندگی امام خمینی( ره ) شده به برادران دینی و ایمانی و انقلابی خود حق میدهد که نسبت به فیلم نامهی زندگی پربار بنیانگذار انقلاب اسلامی نگران باشند و حساسیت به خرج دهند، چرا که معتقدم این احساس از این منظر نشاندهندهی میزان تعهد این برادران و خواهران نسبت به امام(ره) و انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بوده و بسیار با اهمیت است و مسئولیت سنگین و بسیار حساس نگارش فیلمنامه و انشاءالله ساخت سریال امام خمینی (ره) را یادآوری و همواره در اولویت قرار میدهد و امری است که از نخستین روزهای تحقیق و نگارش فیلم نامه مد نظر بوده و تا آخرین روزهای ساخت آن در صدر اولویتهای نویسنده و سازندگان قرار خواهد گرفت، انشاءالله.
اما بعد، انتظار اینجانب از همین برادران دینی این بود که بعد از شنیدن خبر نگارش فیلمنامهی سریال امام خمینی(ره) توسط مدیر محترم ادارهی تولیدات الف ویژهی معاونت سیما، جناب آقای تاجبخش فناییان، اندکی و تنها اندکی تامل میکردند و طی تماسی کوتاه با ایشان که از ابتدا در جریان امر بودهاند، از چگونگی و کیفیت آنچه تاکنون نوشته شده و مهمتر از این، نحوه و چرایی انتخاب اینجانب به عنوان نویسندهی چنین سریال با اهمیتی، اطلاعاتی کسب میکردند و بعد با انصاف و عدالت در خبرگزاریها و روزنامههای خود اظهار رأی و نظر میفرمودند.
اما همین کمترین حق و خواسته نه تنها رعایت نشد که این برادران دینی با تندترین الفاظ همچون مبتذلنویس، سکولار، بی دین، ناسزاگو، شبه روشن فکر و آنچه الحق درخور نگارنده نبود و نیست، با شتاب و عجله شروع به تنظیم خبر پرداختند و مجموعهای را که قرار است مهمترین و ارزشمندترین مجموعهی تلویزیونی در رابطه با زندگی مهمترین مرد تاریخ ساز ایران معاصر باشد، با جنجال و هیاهو و تهمت و افتراهایی غیر منصفانه به استقبال رفتند.
استقبالی که نه انصاف را در حق نویسنده و تهیهکننده و سازمان محترم صدا و سیما رعایت کرد و نه مهمتر از اینها، شأن والای بنیان گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام راحل، در آن لحاظ شد.
بنده در این نوشته هیچ قصد ندارم نقدهای غیرمنصفانه و تندی که به لحاظ کیفی به آثار نمایشیام روا داشته شده را پاسخ بدهم.
نویسندگان بخش فرهنگی هنری آن پایگاه اطلاعرسانی محترم، لابد حق دارند آثار من و هر هنرمند دیگری را بی ارزش و پوچ و مبتذل ارزیابی کنند و او را به لحاظ کیفیت اثرش، هم سنگ خاک و خاکستر کنند. این حق آنهاست و خواهد بود اما آیا این هم حق آنهاست که نسبتهایی چون بی دین، سکولار، شبه روشنفکر و وطن فروش به نمایش نامه نویس به قول خودشان، نام آشنای کشورشان، بدهند و مستندات خود را هم برای دادن این نسبتها، تنها بر اساس قرائت و تأویل شخصی خود از آثار نمایشی او قرار دهند؟! کیست که در این زمینه دستی بر آتش داشته باشد و نداند که آثار هنری و نمایشی تأویل پذیرند و این تأویل ها و برداشت های شخصی نمی تواند مبنای قضاوت و اعتبار سنجی و اعتقادات قلبی و درونی نویسنده ی این آثار قرار بگیرد؟
کدام مصاحبه، کدام یادداشت یا کدام حرکت و رفتار اجتماعی و فرهنگی از اینجانب در راستای اثبات این نسبت ها که به بنده میدهید، دیدهاید یا شنیدهاید که به خود حق میدهید چنین بنویسید؟! «چنین فردی که جز شهادتین شبه روشنفکری چیز دیگری در کارنامه ندارد.» یا «نویسنده از هیچ فرصتی برای نق زدن و ناسزا گفتن دریغ نمی کند.» یا «دریغ از هنر، نویسنده بیانیه صادر میکند و بازیگران ژست فلاکت به خود میگیرند، برگردان تصویری گزارشهای احمد شهید» یا «معمولا در آثارش قشر متدین را به واسطهی اعتقادات به زعم او خرافیشان، نقد میکند.» و قس علی هذا ...
این باعث تاسف من نیست، بلکه باعث تاسف نمایشنامهنویسی متأخر ایران است که شما برادران دینی نمایشنامههای یکی از نویسندههای نام آشنایش را به قول خودتان «ورق پارههای یک نمایشنامهنویس شبه روشنفکر» بنامید. آیا اگر ورق پارهنویس شبهروشنفکر بودم، هیچگاه از سوی سازمان محترم صدا و سیما و مسئولین امر به عنوان نویسندهی سریال با اهمیت امام خمینی ( ره ) انتخاب میشدم؟
آن انتخاب عجیب و غریب که شما را نگران کرده، به همین علت است که نگارنده نه تنها یک ورق پاره نویس شبه روشنفکر مبتذل و سکولار نیست، بلکه اساسا چنین فردی با این خصوصیات، اعتقادی به نوشتن یک سریال مذهبی، انقلابی و سیاسی ندارد و اصلا مگر سازمان صدا و سیما که از مراکز تحت امر رهبری نظام اسلامی است، آبروی خود را از سر راه آورده که نگارش یکی از مهمترین مجموعه های خود را به دست فردی با این همه خصوصیات ناپسند و ناصواب بسپارد؟!
الحمدلله که مدیران مربوطهی سازمان صدا و سیما عاقل و مدبر و با ایمانند و کارنامهی هنری و فرهنگی و اجتماعی نویسنده هم عیان و آشکار.
چانچه میزان ارادت و علاقهی نگارنده به عالی ترین و والاترین نمایش مذهبی عالم اسلام که در دنیا نظیر ندارد، یعنی شبیه خوانی و تعزیه و استفاده از این هنر مقدس و دینی در آثارش، بر منتقدین منصف و تماشاگران علاقمند پوشیده نبوده و نیست و ای کاش شرایط اقتصادی و دشوار کنونی تئاتر ما اجازه می داد تا دو نمایش نامه ای را که چند سال پیش به مناسبت شهادت امیر مؤمنان علی( ع ) و واقعه ی کربلا به نامهای «امیر غریب» و «مرگ دیگر» نوشته ام، به طرزی شایسته به اجرا در بیاورم تا از این به بعد در قضاوتهای خود لااقل به اندازه ی یک جو عدل و انصاف را رعایت کنید. اما این زمان را می گذارم تا وقت دیگرو آن وقت شاید جهانی باشد که اداره اش از اختیار من و شما خارج است و احقاق حق الناس در آنجا چون نگینی می درخشد.
اگر آنچه بر اساس تاویلات و برداشت های کاملا شخصی از آثار من، به بنده نسبت داده اید، درست نباشد، آنگاه حق الناس را با تهمت به بنده ای از بندگان خدا زیر پا نهاده اید و تهمت عملی است که رسول اکرم، حضرت محمد(ص)، در باره ی آن می فرماید:
«من ذکر امرا بما لیس فیه لیعیبه، حبسه الله فی نار جهنم، حتی یاتی بنفاذ ما قال»
«هرکه به عیب جویی،کسی را به صفتی که در او نیست یاد کند، خدا او را در آتش جهنم محبوس دارد، تا گفته ی خویش را مجری دارد.»
«نهج الفصاحه – ترجمهی ابوالقاسم پاینده»
«والسلم علی من اتبع الهدی»
حسین کیانی
نهم شهریور ماه»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com