گروه اجتماعی، اگر قصد و هدف "کار
کردن" است چه فرقی میکند که محیط زنانه باشد یا مردانه؟ اما اگر قصد چیز دیگری
است جنجالهای سیاسی نباید به این حد برسد. مخالفان و موافقان در یک فضای علمی به مناظره
بنشینند و دلایل منطقی و علمی خود را بیان کنند.
به گزارش بولتن نیوز، چند سالی است کمیته ای زیر
نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار است علوم انسانی را در دانشگاه ها بومی سازی کند.
ضرورت این موضوع کم و بیش برهمگان آشکار بود ولی در حوادثی که طی یک ماه گذشته طی اجرای
طرح " تکریم مقام بانوان و خانواده" در شهرداری اتفاق افتاد لزوم سرعت بخشیدن
به بومی سازی علوم انسانی دو چندان نمایان شد.
پس از اجرای طرح "تکریم مقام بانوان
و خانواده" در شهرداری برخی رسانه ها با استناد به نظرات جامعه شناسان، هجمه گسترده
ای بر علیه این طرح ترتیب داده و با غیر کارشناسی خواندن و غیر علمی دانستن این طرح،
بر لزوم اختلاط زنان و مردان در محیط کار پافشاری کردند.
به همین دلیل به سراغ دکتر مجید ابهری،
دبیر گروه اجتماعی مرکز مطالعات استراتژیک آریا و مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس رفتیم.
آسیب شناس اجتماعی و استاد دانشگاهی که دکترای علوم رفتاری را از انگلستان اخذ کرده
ولی متعهد به مبانی اسلامی بوده و کتابی در خصوص "روانشناسی و مشاوره اسلامی"
در پرونده خود دارد.
بیشترین آزار جنسی کارکنان نیسان و جنرال موتورز در محیط کاردرخصوص طرح تکریم بانوان برخی مدعی غیر علمی بودن آن شدند. آیا از لحاظ علمی اجرای این طرح قابل دفاع است؟طرح
تکریم بانوان دارای پشتوانه علمی و زمینه تجربی است. از نگاه رفتارشناسی
سازمانی و مدیریت منابع انسانی امنیت روانی کارکنان یکی از ارکان اصلی
افزایش کارایی و رشد و تعالی سازمانی است. در مدیریت رفتار سازمانی رضایت
شغلی وقتی به طور کامل تامین میشود که محیط اداری برای کارکنان جنبه خانه و
حریم امن داشته باشد. در محیط اجتماعی آزارهای خیابانی چه به شکل آزارهای
گفتاری و متلکپرانی و چه به شکل آزارهای جسمانی باعث کاهش امنیت روانی
بانوان در اجتماع می شود. جداسازی محیط زنان از مردان موضوع جدید و محدود
به کشور ما نیست. همین چند روز پیش در کشور تایلند قطارهای زیرزمینی (مترو)
به خاطر رفاه حال مسافران به شکل زنانه و مردانه تفکیک شد. در توکیو
سالهاست که این روش اجرا میشود و مردم یعنی اکثریت زنان و مردان که قصد
آزار جنسی ندارند از این طرحها اظهار رضایت و خوشحالی مینمایند.
پس چرا برخی کارشناسان علوم اجتماعی از غیر علمی بودن آن دم می زنند؟بدون
ورود به باورهای دینی و عقیدتی در یک قضاوت سازمانی باید بانوان شاغل
اظهار نظر نمایند که اگر چند خانم در یک اتاق با یکدیگر همکاری داشته باشند
راحت و آسوده هستند و یا وقتی یک یا دو خانم همراه با همکاران مرد در یک
اتاق باشند. در صورت تفکیک هم مردان راحتترند هم زنان. چه از نظر گفتاری
مثلاً برای رفع خستگی لطیفهای بگویند یا حرفهای زنانه یا مردانهای
مبادله نمایند. مهمتر از این بیشترین ساعات دیداری ما در اداره و سازمان در
کنار همکاران میگذرد.
ایجاد ارتباط عاطفی بین افراد متاهل بارها و
بارها موجب بروز مشکلات خانوادگی گردیده است. در آزمایش رفتاری در کارخانه
نیسان و در یک نظرخواهی در کارخانه جنرالموتور بانوان اعلام کردند
بیشترین آزارهای جنسی را در محیط کار تحمل کردهاند. حالا سؤال اینجانب این
است: اگر قصد و هدف کار کردن است چه فرقی میکند که محیط زنانه باشد یا
مردانه؟ اما اگر قصد چیز دیگری است این جنجالهای سیاسی نباید به این درجه
برسد. یک نظریه سازمانی مطرح شده است. مخالفان و موافقان در یک فضای علمی
به مناظره بنشینند، دلایل عقلی و منطقی و علمی خود را در دفاع یا تهاجم
بیان کنند.
مخالفت با تفکیک جنسیتی برای دلجویی از فمنیستهاستتفکیک جنسیتی منجر به آسیبهای اجتماعی مانند "تقویت کلیشههای جنسیتی "، "رشد همجنسگرایی" و "تداوم پیشداوری جنسی" نمیشود؟این
فرضیهها که تفکیک جنسیتی در موارد غیرضروری باعث ایجاد الگوی جنسی یا
همجنسگرایی میشود، توهین آشکار به محیطهای کاملاً زنانه مثل آموزش و
پرورش و بعضی بیمارسانهاست. اگر قرار است همجنسگرایی باشد در خوابگارهای
دخترانه و پسرانه و در دانشگاههای تک جنسیتی باید منتظر اینگونه
ناهنجاریها باشیم. این شعارها فقط برای دلجویی از فمنیستها و ژست
روشنفکرنمایی است. اگر قرار است در دفاع از یک واقعیت ما متحجر قلمداد شویم
مردم خود بهترین داوران هستند. نباید برای دلجویی از یک گروه محدود
واقعیتهای عینی را زیر پا گذاشت. ما نمیگوییم در خیابانها و در کل
سازمانها تفکیک جنسیتی گردد، بلکه اعتقاد داریم در بعضی از بخشهای اداری
که ضرورت ایجاب نمیکند، اختلاط جنسی باعث بروز بعضی از آسیبهای رفتاری
میگردد.
آیا نظریههای علمی معتبری هستند که ضرورتی برای اختلاط قائل باشند؟نه،
فقط یک نظریه در سکسوتراپی است که میگوید اختلاط جنسی باعث افزایش کارآیی
است. چرا که اختلاط باعث لذت های کوچک جنسی کلامی شده و با رضایت خاطری که
پدید می آورد موجب بالا رفتن کارایی میشود. ولی این نظریه مشخص نمی کند
افرادی که حین انجام کار به دنبال رسیدن به این لذتها هستند چگونه قرار است
تمرکز کافی بر روی کار خود داشته باشند.
افرادی که میگویند تفکیک جنسیتی در شهرداری ضرر دارد و حتماً باید زنان و مردان در کنار همدیگر باشند از این نظریه تبعیت میکنند؟دقیقاً
از نظریه استثمار و بهرهگیری جنسی استفاده میکنند. در دانشگاه هم دختری
که قرار است ساعتها وقت برای آرایش خود بگذارد اگر این وقت را برای درس
بگذارد قطعا سود بیشتری خواهد برد. دختری که ارایش می کند برای خودنمایی
این کار را می کند و اگر قرار باشد دیده شود کسی هم باید باشد که حواسش به
او باشد. در این صورت چه کسی حواسش به کار و درس خواهد بود؟
از بین رفتن حجب و حیا با ایجاد عادت روزانهحجب و حیا و آگاهی زنان و مردان کفایت نمی کند برای جلوگیری از ناهنجاری های احتمالی محیط کار؟الان بحث حجب و حیا نیست. ایجاد عادت. وقتی روزی 8 ساعت کنار هم بنشینید، یواش یواش یکنواخت میشود و حجب و حیا از بین میرود.
پس اگر حجب و حیایی هم باشد استمرار این روند باعث میشود آن حجب و حیا هم از بین برود.مگر
درجه بالای ایمان و تقوا وجود داشته باشد . حتی مثلاً یک خانم محجبه در یک
اتاق بوده و 3 نفر مرد بودهاند. انقدر پچ پچ کردهاند که آن طرف بیشتر از
اینها راه افتاده است. یکسال دیگر دیدهایم آن محجبه از آنها بدتر جک
میگوید. راه میاندازند دیگر، تو باید همرنگ آنها بشوی. جامعه شناسان
مخالف این طرح برای خوشایند آقای روحانی و اصلاطلبها این حرف ها را
میزنند و حرفشان هم علمی نیست. من به عنوان یک رفتار شناس و کسی که
بنیانگذار آسیب شناسی اجتماعی در ایران است معتقد هستم که در مواردی که
ضرورت ندارد، زن و مرد را باید جدا کنیم. زن و مرد اگر یک جا باشند نفر سوم
شیطان است.
60درصد آزارهای جنسی در غرب ناشی از اختلاط شغلی استدر برخی کشورها به جای تفکیک از قانونهای سختگیرانهای استفاده کردهاند تا از بروز ناهنجاریهای اختلاط در محیط کار کاسته شود.من
خودم کارآموز بودم در کارخانه لیلاند و دوره دکترایم در آنجا بود، در
اماکنی که تفکیک جنسیتی صورت گرفته بود کارآیی آن قسمتها دوبرابر دیگر
اماکن بود و زنانی که در محیط مختلط مشغول بودند همواره از آزار جنسی شکایت
داشتند. به نظر من 60 درصد از آزارهای جنسی در غرب ناشی از اختلاط شغلی زن
و مرد است، بقیه هم در خیابانها و اماکن تاریک صورت میگیرد.
یعنی قوانینی که وضع کردهاند اصلاً نتوانسته جلوی این آزارها را بگیرد؟قوانین
سلبی و پلیسی ممکن است در کوتاه مدت کارآیی داشته باشد ولی در دراز مدت
مفید نیستند فقط بالا بردن باورهای دینی و اخلاقی میتواند تاثیر دایمی
داشته باشد. همان چیزی که ما در خودکشی میگوییم اگر آموزههای دینی پررنگ
بشود خودکشی کم میشود. در این زمینه هم میگوییم. اگر آموزههای دینی
واقعیتر بشود ممکن است در صورت اختلاط مشکلی پیش نیاید ولی باید در آن
محیط یک روشهای بازدارنده اعمال بشود. مثلاً دوربین بگذارند، ریاست مراقبت
کند، در کارمندها مخبر داشته باشند، در این صورت میشود بدون تفکیک محیط
هم اسیب ها را کاهش داد. اما این که گفته شود جزوه ای به کارمندها داده شود
و پس از مطالعه به راحتی در کنار هم کار کنند باور نمی کنم تاثیر گذار
باشد.
اداره محیط کار است نه محل شناخت از جنس مخالفیکی
از علتهایی که گفته میشود مردها و زنها در کنار هم باشند امکان شناخت
بیشتری از جنس مخالف است. محیط کار جای مناسبی برای ایجاد این چنین شناختی
هست؟محیط کار به هیچ عنوان برای کسب شناخت مناسب نیست. چون
برای کسب شناخت لازم است صحبت کنی، رابطه داشته باشی، گفتگو داشته باشی و
با این شرایط از کار باز میمانی. اگر در دانشگاه بگویند برای کسب شناخت،
من قبول دارم. چهار با هم هستیم، زنگ تفریح داریم، پژوهش داریم، گردش علمی
داریم. ولی در اداره که صبح تا شب شما باید سرت پایین باشد و کارت را بکنی،
چه شناختی میخواهی از بقل دستیات پیدا کنی؟
ایجاد این شناخت
وظیفه خانوادهها و نهادهای آموزشی است. حالا همه جا را رها کنند و بیایند
در ادارهها شناخت پیدا کنند؟ مگر اداره جای شناخت پیدا کردن است یا بالا
رفتن آمار ازدواج ؟ چند درصد از اداریهای ما در ادارهجات با هم ازدواج ؟
مخالفت با طرح تکریم مقام بانوان شهرداری بدون انجام حتی یک پژوهششما آماری از ازدواج در محیط کار ندارید؟5
درصد هم نمیشود. مشکلی نیست بیایند در اداره به صورت کلی آشنا بشوند و
بعد ازدواج کنند، برای این اتفاق نیازی نیست که حتما در یک اتاق با هم کار
کنند. ولی از سوی دیگر بارها دیده شده و خود من مراجعه کنندگانی داشتم که
زن از مرد جدا شده و با هم اتاقی خود در اداره ازدواج کرده است. یک بخشی از
طلاقها بابت اختلاط جنسی در ادارات است. چرا که آن کارمند با دیدن افراد
دیگر و مقایسه آنها با همسر خود به صورت روزانه باعث میشود به اصطلاح همسر
آن کارمند از چشم او بی افتد. فقط همین امسال 4 مورد مشاوره در این زمینه
به من مراجعه شده است.
ولی گفته میشود آمار حوادث این چنینی بسیار کم است و فواید اختلاط از ریسک آن بیشتر است.خب
چرا باید حتی یک طلاق هم داشته باشیم؟ زیان هر طلاق برابر هزار ازدواج
است. چرا باید همان یک طلاق به فرض اینکه ما یک طلاق در هر اداره داشته
باشیم، مگر کم فاجعهای درست میشود؟ در حال حاضر آمار طلاق بین زنان شاغل
خیلی بیشتر از زنان خانهدار است. علتش بدرفتاری است، بالا رفتن توقعات
جنسی و رفتاری است. علتش اصلاً اختلالات رفتاری ایست.
تا به حالا پژوهشهای دقیقی در زمینه ضرورت اختلاط و یا تفکیک در ایران صورت گرفته است؟نه، میخواهم شروع کنم اگر یک سازمانی حمایت کند، من این کار را انجام بدهم.
طلاق در بین زنان شاغل دو برابر زنان خانه دار استپس
کارشناسان مخالف طرح چطور با این قطعیت این تصمیم شهرداری را غیر علمی می
دانند درصورتی که هیچ گونه پژوهشی در خصوص آن انجام نداده اند؟این
را باید از آنها بپرسید. من سال 91 و 92 پژوهشی انجام دادم در بنیاد صیانت
از خانواده، در این پژوش مشخص شد طلاق بین زنان شاغل دو برابر زنان
خانهدار بوده است. مخالفان طرح تکریم مقام بانوان و خانواده کجا پژوهش
کردهاند؟ صرفا بر اساس نظریههای یک عده جامعه شناس غربی اظهار نظر
میکنند در حالی که این نظریه ها به هیچ عنوان با مبانی فکری و اعتقادی ما
سازگار نیست.
دوستان به جای دخالت دادن تعصبهای جناحی و گروهی،
باید به طور علمی این موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند نه با پیغام و
پسغام و جنجال. یعنی وسیله تسویه حساب سیاسی نشود این کار.
منبع: مشرق نیوز