این منتقد ادبی گفت: مسعود
کیمیایی همیشه به این موضوع اشاره داشته که سینمایش متأثر از شعر نصرت
رحمانی است و من چند سالی درباره خط و ربط سینمای کیمیایی با شعر زنده و
خیابانی رحمانی تحقیق کردهام. سینمای ایران معمولا متأثر از ادبیات بوده،
در این سینما بر اساس رمانهای «شازده احتجاب»، «اوسنه بابا سبحان»، «بوف
کور» و «شوهر آهوخانم» فیلم ساخته شده، اما برای اولینبار است که شعر روی
سینمای کارگردانی چون کیمیایی اثر داشته است. این تاثیر در واقع یک جامعه
نرینهسالار را نشان میدهد. در فیلمهای کیمیایی، از «قیصر» تا «گوزنها» و
«غزل» این را میتوان دید که یک زن در جامعه فدا میشود.
او در ادامه اظهار کرد: در کتاب «کیمیای رحمانی» 10 فیلم تأثیرگذار کیمیایی و خط و ربطش با شعر نصرت رحمانی بررسی شده است. کتاب با همکاری قدرت قائممقامی نوشته شده و با تیراژ 2000 نسخه در 140 صفحه و با قیمت 6000 تومان در نشر نوید شیراز منتشر شده است.
شریفی همچنین درباره دیگر کتاب خود گفت: کتاب دیگری هم در دست چاپ دارم که «غم دونده» نام دارد، عنوان این کتاب را از اسم کتاب هاروکی موراکامی با عنوان «وقتی از دو حرف میزنم از چه حرف میزنم» گرفتهام. در واقع این کتاب از غم کسی حرف میزند که همیشه دویده و هرگز راه نرفته، این کتاب شامل نقدی بر «سوشوون» سیمین دانشور و دو نمایشنامه «شکل چندم من» و «فراق» میشود که این کتاب هم زیر چاپ است.
کتابهایی در حوزه داستان و نمایش در کتابفروشیها
شخصیت اصلی رمان «از همان راهی که آمدی، برگرد» نوشته فرشته نوبخت دختری است که در پرورشگاه بزرگ شده و با ورود به اجتماع با حوادثی مواجه میشود.
نوبخت درباره این رمان میگوید: رمان «از همان راهی که آمدی، برگرد» تم اجتماعی دارد. شخصیت اصلی آن دختری است به نام «شیدا» که دوران کودکیاش در پرورشگاه گذشته است. این دختر وارد اجتماع میشود و در مواجهه با اجتماع برایش حوادثی پیش میآید. «از همان راهی که آمدی برگرد» یک رمان حادثهمحور است.
او میافزاید: رمان دیگری به نام «خواب آفتاب» نوشتهام که آن هم تم اجتماعی دارد. این رمان به بازنگری مختصری نیاز دارد و احتمالا سال آینده در نشر چشمه منتشر میشود.
«از همان راهی که آمدی، برگرد» با 130 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 7000 تومان در نشر چشمه منتشر شده است.
«شعارنویسی بر دیوار کاغذی»
کتاب «شعارنویسی بر دیوار کاغذی» (از متن و حاشیه ادبیات معاصر) نوشته امیر احمدی آریان، شامل یک مقدمه و دو بخش با عنوانهای «زمانه و زمینه ادبیات در دهه هشتاد» و «چخوفیسم ایرانی و ادبیات زندگی روزمره» است.
آنطور که پشت جلد کتاب «شعارنویسی بر دیوار کاغذی» آمده، این کتاب «مروری
است بر یک دهه فعالیت ادبیات داستانی در ایران، دهه 1380، که البته در این
کتاب با تقویم مطابقت نمیکند. فاصله 1376 تا 1388 دهه 80 نامیده شده است،
دورهای دوازدهساله بین دو نقطهعطف تاریخ ایران بعد از انقلاب، که فصلی
دشوار و اغلب تلخ از حیات ادبی ما بود.
کتاب بر دو بخش است؛ بخش نخست مروری بر آنچه در حوالی ادبیات داستانی گذشت، از ظهور ناگهانی خیل داستاننویسان جوان تا فشار هشتسالهای که کمسابقه بود و ترسی که در جان نویسندگان ریشه دواند و مهاجرت تدریجی اهالی ادبیات به فضای مجازی. بخش دوم نگاهی است به متون منتشرشده، تلاشی است برای شکار خصایل کلی و عناصر بوتیقایی داستاننویسی ایران در این دوران.»
این کتاب را هم نشر یادشده با 141 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 7500 تومان منتشر کرده است.
«ترکیببندی در سرخ»
رمان «ترکیببندی در سرخ» نوشته مهام میقاتی در 9 فصل منتشر شده و در بخشی
از متن آن آمده است: «چند قطره باران روی شیشه ماشین نشست. خالهایی سیاه
آرامآرام روی صورت زنم شکل میگرفتند. انگار او داشت آب میشد، و یا آتشی
که چندان گرم و سوزان نبود، از درونش زبانه میکشید و پوستش را لکهدار
میکرد. نور چراغقرمز برای ما، که یکی از ماشینهای ردیف اولِ پشت خط عابر
بودیم، مثل نور پرده سینما عمل میکرد یا بهتر است بگویم مثل نورِ
لولهایِ سیرک، وقتی روی شعبدهباز میتابد و همه برای او دست میزنند.
انگار زیر نور قرمز چراغ زنم داشت کثیف میشد و همه نگاهمان میکردند.
برفپاککن را که روشن کردم، لکههایش محو شدند. حالا داشت در رودخانهای
سرخ غرق میشد و آبِ متلاطم روی پوستش بالا و پایین میرفت. سایه بینیاش
افتاده بود روی لبهایش و وقتی به چانه میرسید به هم میریخت و از روی
گلویش پایین میرفت. خودش داشت به خروش رودخانهای سرخ تبدیل میشد.»
این کتاب هم با 178 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 9200 تومان در نشر چشمه منتشر شده است.
«سُهراب فرزند ایران»
نمایشنامه «سُهراب فرزند ایران» (یا سبز سهراب سرخ) را محمدباقر نباتیمقدم بر پایه داستان «رستم و سهراب» نوشته است.
در بخشی از این نمایشنامه، «پیر» به رستم میگوید: «گوش دار رستم! این راز
بشنو و فسانه مدان. اگر جگرگوشه بر دوش بگذاری و چهل شبانروز، چهل روزِ
بلندِ تابستان و چهل شبِ تاریک و کوتاه، او را بگردانی، سهرابت زنده خواهد
ماند. اگر به چهل روز یلِ تهمینه تورانی را، تو، گوِ پیلتنِ ایرانی، بر دوش
بگردانی، او به رویت خواهد خندید!»
این نمایشنامه با 35 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 2000 تومان در نشر کتاب عنوان منتشر شده است.
«عروسکهای انگشتی راهی به سوی قصهگویی، بازی و خلاقیت»
کتاب «عروسکهای انگشتی راهی به سوی قصهگویی، بازی و خلاقیت» نوشته محمدهادی محمدی از مجموعه کتابهای آموزشی برنامه «با من بخوان» است که با هدف پیوند فعالیت کتابخوانی با فعالیتهای نمایشی منتشر شده است.
در معرفی این کتاب آمده است: «یکی از راههای تشویق کودکان به خواندن کتاب
اجرای فعالیتهای هنری در پیوند با کتاب است. از جمله فعالیتهای محبوب
کودکان بازی و اجرای نمایش با عروسک است. عروسکهای انگشتی ابزار سادهای
هستند که نه تنها مربی به هنگام کتابخوانی میتواند از آنها بهره ببرد،
کودکان نیز تشویق میشوند که با گذاشتن آنها بر انگشتهای خود داستانی را
که شنیدهاند، بازگو کنند یا داستانی تازه بسازند و به این ترتیب مهارتهای
گفتاری، تخیل و خلاقیتشان پرورش یابد.
کتاب «عروسکهای انگشتی راهی به سوی قصهگویی، بازی و خلاقیت» دارای دو بخش است. بخش یک: روش ساخت گام به گام ۱۴ عروسک از شخصیتهای جانوری آشنا که در بیشتر داستانهای کودکان نقشی به عهده دارند، همراه با الگوی دقیق هریک از آنها. علاقهمندان، بزرگسال یا کودک، میتوانند با استفاده از این الگوها و با دنبال کردن روش ساخت، به آسانی عروسکهای انگشتی زیبایی برای خود بسازند. بخش دو: ۱۴ نمایشنامه کوتاه و آهنگین بر اساس شخصیتهای جانوری عروسکها، که منبع مهم و مفیدی برای مربی و کودکانی است که میخواهند با این عروسکها نمایشهایی زیبا اجرا کنند.»
این کتاب را مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان منتشر کرده است.
تجدید چاپ «حمامها و آدمها» پس از سالها
با اشاره به آماده انتشار شدن ترجمه تازهای از خود در کتابی با عنوان «استالین» از سوی نشر ماهی اظهار داشت: این کتاب اثر ادوارد رادزینسکی نویسنده و تاریخدان روس است که البته نخست به عنوان نویسنده و پس از آن به عنوان تاریخدان شناخته میشود. البته او در دهه 1980 نمایشنامهنویس مشهوری نیز بود اما پس از فروپاشی شوروی به صورت تخصصی رو به تاریخ آورد و توانست آثار تاریخی بسیار پرکششی را هم خلق کند.
وی با اشاره به موضوع کتاب «استالین» افزود: این کتاب همانند یک رمان اثری پرکشش به شمار میرود و یک زندگینامه کامل از ژوزف استالین را شامل میشود. نکته جالب توجه این است که رادزینسکی در سالهای گذشته در رادیو و تلویزیون روسیه برنامه اجرا کرده و مخاطبان زیادی نیز دارد و از همین شهرت برای پرفروش شدن کتاب نیز بهره برده البته در کنار آن کتاب بر پایه اسناد و مدارک متقنی نوشته شده است که پس از فروپاشی شوروی از حالت کاملاً محرمانه خارج شده و قابل دسترس شده است.
گلکار ادامه داد: این کتاب زندگینامه استالین از زمان تولد تا مرگ را شامل میشود و در سه بخش نوشته شده است. بخش نخست که کوتاهترین بخش آن نیز هست، کودکی استالین را روایت میکند و در بخش دوم نوع و نحوه ورود استالین به فعالیتهای انقلابی را بازگو میکند. فعالیتهای استالین با نام مخفی «کوبا» و نیز نقش وی در فضای سیاسی شوروی پس از انقلاب اکتبر نیز از دیگر بخشهای فصل دوم این کتاب است.
این مترجم و استاد دانشگاه تصریح کرد: سومین بخش از این کتاب به موضوع چگونگی به قدرت رسیدن استالین به عنوان رهبر شوروی و حکومت وی بر این کشور نوشته شده است که یکی از جذابترین بخشهای این کتاب است.
به گفته کلکار این کتاب پش از انتشار نسخه نخست در دهه 90 در هر نوبت ویرایش و بر اساس اسناد تازه پیدا شده توسط نویسنده مورد ویرایش مجدد قرار گرفته است و به تازگی هم مجوز نشر را دریافت کرده و هفته آینده راهی بازار کتاب میشود.
وی همچنین از بازنشر کتاب دیگری از خود توسط این ناشر با عنوان «حمامها و آدمها» خبر داد و گفت: این کتاب که مجموعهای از داستانکهای طنز نوشته شده توسط میخائیل زوشنکو است پیش از این توسط ناشر دیگری منتشر شده بود اما به خاطر تعطیل شدن این ناشر امکان تجدید چاپ نیافت و اخیراً با اسم تازهای برای بازچاپ در اختیار نشر ماهی قرار گرفته است.
به گفته گلکار داستانهای کوتاه این کتاب همگی متعلق به دهههای اول انقلاب کمونیستی در شوروی است و این اثر هم مجوز نشر را دریافت کرده و به زودی از سوی همین ناشر (ماهی) راهی بازار کتاب خواهد شد.
یونس تراکمه یکی از این نویسندههایی است که معتقد است انتشار کتاب در کشورهای فارسیزبان همجوار، مثل افغانستان، راهی است برای مبارزه با ممیزی: «یکی از راههای مبارزه با سانسور در ایران انتشار کتاب در افغانستان است. ناشران رسمی افغانستان ممیزی ندارند، کتابهایشان هم بالأخره از ایران سر درمیآورد.»
او تأکید میکند: «کتابم را برای کسب مجوز به وزارت ارشاد نمیدهم چون اوضاع را میدانم. فکر میکنم ضرورتی ندارد کتابم را بدهم، بعد بروم چانه بزنم. معتقدم نباید به سانسور تن داد. یکی از راههایی که ما داریم چاپ کتاب در افغانستان است. چاپ کتاب با تیراژ کم و به صورت ریسوگراف هم یکی از راهکارهاست و عملی است. وقتی اثری در افغانستان منتشر شود، هم فروش جهانی دارد و هم اینکه بالأخره کتاب در کشوری که زبانش فارسی است، به شکل رسمی و حرفهیی چاپ شده است.»
وقتی قانون زیر پا گذاشته میشود...
محمدرضا رستمبگلو هم شاعری است که آثارش را به صورت غیررسمی و در فضای مجازی منتشر میکند. او درباره علت روی آوردنش به انتشار غیررسمی شعر میگوید: «متأسفانه سانسور براساس مسائل عقیدتی و ایدئولوژیکی و برمبنای مسائل غیرکارشناسی انجام میشود. وقتی در کاری که دغدغه فرمالیستی دارد، حذف غیرکارشناسی رخ میدهد، ظاهرا سطری حذف میشود، اما در باطن تمام ارکان فرمی به هم میریزد. جالب است کتاب من به خاطر شعرهایی رد شد که همان شعرها در کتابی دیگر با عنوان بهترین غزلها یا بهترین عاشقانهها، بدون سانسور چاپ شدند چون کسی که آن کتاب را ارائه کرد، فردی بود از حوزه هنری با موقعیت ارتباطی دیگر.»
انتخاب نکردهام
محمد زارعی، نویسنده جوانی که آثارش را در فضای مجازی منتشر میکند، درباره دلیل انتخاب این روش برای ارائه کارهایش میگوید: «من تا به حال دست به انتخاب نزدهام و انتشار نوشتههایم در فضای مجازی ناگزیر اتفاق افتاده است. کار من به این ترتیب بوده که نوشتهای را در وبلاگم گذاشتهام، بعد در جاهای مختلف منتشر شده و از سایتی تماس گرفتهاند و اجازه گرفتهاند کارم را منتشر کنند. افراد دیگری هم بودهاند که همین اتفاق برایشان افتاده است؛ کسانی که یا کتابشان مجوز نگرفته یا آنقدر برای گرفتن مجوز معطل شدهاند که بیخیال شدهاند. شاید هم خیلیها مثل من فقط میخواستهاند اول آشنایان اثرشان را بخوانند، اما بعد کارشان در همین فضا منتشر شده است.»
او یک بار برای انتشار قانونی آثارش اقدام کرده است: «سال 87 برای انتشار کتابم اقدام کردم. اثرم پنج سال در وزارت ارشاد ماند. ایرادهای مختلفی گرفتند، گفتند دو داستانت را حذف کن و... من با همه اصلاحات کنار آمدم، اما با وجود این اصلاحات نمیدانم در نهایت چه شد که این کتاب هیچ وقت به چاپ نرسید. البته همه داستانهای این کتاب در فضای مجازی منتشر شده است.»
آسیبهای یک آشفتهبازار
راهی که این افراد به صورت تحمیلی یا انتخابی در پیش گرفتهاند، چندان بیدردسر و ساده نیست. یونس تراکمه درباره هزینههایی که انتشار غیرقانونی کتاب برای نویسنده به همراه دارد، میگوید: «هزینههایش را مسؤولان تعیین میکنند و بستگی دارد به اینکه کار چقدر از نظر آنها مسألهدار باشد و بتوانند نادیدهاش بگیرند یا نه. ممکن است فردی هم خل و چل باشد و پیه عواقب احتمالاً سنگین را هم به تن بمالد. به هر حال امکان سوءاستفاده هم هست. هر آشفتهبازاری یکسری آسیب به همراه دارد. چاپ کتاب در افغانستان هم هرچند قانونی است، ممکن است هزینه داشته باشد.»
عقوبتِ شدید به خاطرِ خوب نوشتن
محمد زارعی هم که هنوز هیچکدام از داستانهایش را به صورت افست منتشر نکرده، درباره عواقب فعالیت ادبی در فضای غیررسمی میگوید: «به طور کلی بیشتر فعالیتها در زمینه ادبیات هزینه کردن است، چون حداقل باید ساعتهای کاری بسیاری پشت میز صرف کنید و بنویسید بدون اینکه بهره خاصی ببرید. کتاب چاپ کردن هم هزینههای نویسندگی را جبران نمیکند. انتشار اثر در فضای مجازی به مراتب سختتر است. سایتهای ادبی معمولا حمایت مالی خاصی دریافت نمیکنند و کم پیش میآید مبلغی به نویسنده بپردازند. قسمت تراژیک ماجرا این است که اگر داستان شما آنقدر خوب و بحثبرانگیز باشد که مشهور شود، اتفاقا سابقه بدی برای شما خواهد شد و اگر قرار باشد بعدا وارد حیطه چاپ و نشر معمولی شوید، میتواند دستاویزی باشد برای اینکه اذیتتان کنند. پس هرچه داستان بهتری بنویسی، ممکن است عقوبت سختتری در انتظارت باشد.»
هنر زیرزمینی معتبرتر از هنرهای مجاز؟
گذشته از عواقب و تأثیراتی که انتشار غیررسمی کتاب بر سرنوشت شخصی و حرفهیی نویسندگان دارد، پرسش قابل تأمل این است که این موضوع چه آثاری بر سرنوشت جریان ادبیات فارسی خواهد داشت. محمدرضا رستمبگلو درباره تأثیر انتشار زیرزمینی کتاب بر جریان ادبیات میگوید: «در دورهای کتابهای جلال آلاحمد و صمد بهرنگی بهترین کتابها بود، اما همانها دستی تکثیر میشد. کتابهایشان را منگنه میکردند و اسمشان را با ماژیک و خودکار رویش مینوشتند. من مطمئنم هنر زیرزمینی که از سال 60 به این سو باقی مانده، معتبرتر از هنرهای مجاز خواهد بود. اما متأسفانه با فاصله افتادن بین سرودن اثر تا کشف آن، فقط عقبماندگی ما بیشتر میشود. ما همیشه امکان بهتر بودن داریم، اما به خاطر کجسلیقگی عده معدودی سر جای اول هستیم.»
قاچاقی کتاب چاپ کردن ارزش نیست
یونس تراکمه هم فکر میکند انتشار رسمی و غیررسمی کتاب در ماندگاری اثر تأثیری ندارد: «کار که اصیل باشد، میماند. صرف غیرمجاز بودن یک اثر دلیل مهم بودن آن نیست. اگر کار درست و حسابی و اثر شاخصی باشد، مخاطبانش را پیدا میکند و جایگاه خود را مییابد، اگرچه نه بهسرعت.»
او هشدار میدهد که سانسور شدن و گیر کردن یک کتاب در چرخه سانسور وزارت ارشاد، لزوماً به معنای ارزشمند بودن آن نیست: «صرفاً قاچاقی کتاب چاپ کردن ایجاد ارزش نمیکند. قاضی زمانه خیلی بیرحمتر از اینهاست. کلاه سرش نمیرود. شما بررسی بکنید ببینید در هر دهه مثلاً چند صد نفر شعر گفتند و داستان نوشتند، حتا ممکن است در برههای به نحوی مطرح هم شده باشند، اما کدامشان ماندهاند و شاملو شدهاند، گلشیری شدهاند، چوبک یا ساعدی شدهاند؟ پشت سر هر کدام از این چهرهها کلی سیاهی لشکر زمین افتاده است. یک نکته مهم این است که ژست سیاسی نگیریم و مظلومنمایی نکنیم و فکر نکنیم هر کتابی در ارشاد رد شده شاهکار بوده است. هر ناشری 50 یا 100 کتاب پشت سد سانسور دارد. فکر نکنیم اگر این کتابها دربیاید، چه غوغایی به پا میشود. ارزشها جای دیگری است. مخاطب و زمانه تعیین میکنند کدام کار باارزش و کدام بیارزش است. فاجعه اینجاست که یک سانسورچی بیسواد یا پرت از موضوع میخواهد روی آثار خلاقه ارزشگذاری کند. زمانه است که تعیین میکند کاری چقدر ماندگار و باارزش است. سانسورچیها میخواهند مبنای قضاوتها و ارزشگذاری آثار خلاقه را عوض کنند. به معیارها و مسائلی اولویت میدهند که اصلاً در روند خلاقیت مطرح نیست. با سانسور ملاکها و معیارهای واقعی عقب میروند و معیارهای کاذب دغدغه میشوند؛ معیارهایی که رکود ایجاد میکند و خلاقیت را از بین میبرد.»
ادبیات با کتاب رسمیت پیدا میکند
با وجود همه این مسائل، آنچه تقریبا بیشتر اهل ادبیات با آن موافقاند این است که ادبیات زمانی جنبه رسمی پیدا میکند که در قالب کتاب و به شکل رسمی منتشر شود و هنوز هیچکدام از راههایی فرعی نتوانستهاند اعتباری را که جریان اصلی انتشار کتاب دارد، کسب کنند. محمد زارعی اظهار میکند: «فضای رسمی قرار است به «نویسنده» رسمیت بدهد و از زمانی که کتاب چاپ میشود، فرد را به عنوان «نویسنده» میشناسیم. ادبیات با کتاب رسمیت پیدا میکند.»
او درباره انتشار اثر ادبی در فضای مجازی میگوید: «فکر نمیکنم این اتفاق به این زودی رخ دهد که مردم فایل پیدیاف را به جای کتاب جایگزین کنند. متأسفانه در نگاه مخاطب، جدیت ادبیات داستانی در فضای مجازی کمتر است. ناخودآگاه فکر میکنیم فضای مجازی جایی است برای تمرین و چاپ جایی است که نتیجه تمرین ما منتشر میشود. با این حال وقتی مخاطب داستانی را در فضای مجازی میخواند، انگار قرار است یک داستان جسورتر، تجربیتر و متهورانهتر بخواند. فکر میکنم بهزودی موج انتشار داستانها در فضای مجازی به ادبیات ما سمت و سوی جدیدی بدهد. یعنی نویسندگان بعدی بخواهند از امکانات این فضا استفاده کنند. یکی از امکانات این است که در فضای مجازی میتوانید با کلیک کردن روی یک کلیدواژه، به صفحههای دیگری بروید. قابلیت دیگر این است که داستان در فضای مجازی میتواند از امکانات جدیدی مثل لینک، تصویر، صدا و موسیقی استفاده کند. من از این امکانات در داستان جدیدم استفاده کردهام؛ داستانی که مخصوص فضای مجازی نوشته شده و نمیتواند روی کاغذ چاپ شود. این واقعیت تلخ که نویسندهها برای چاپ آثارشان با سدی روبهرو شدهاند، میتواند در آینده به خلاقیتهایی منجر شود.»
زارعی معتقد است انتشار رسمی و غیررسمی کتاب مطمئنا فرق دارد: «ترجیح اکثر آدمها این است که اثرشان چاپ بشود، چون چاپ کتاب به نویسنده رسمیت میدهد. اگر کسی 50 داستان و رمان هم بنویسد، اما کتابش چاپ نشده باشد، در جامعه ایران به نظر نمیرسد که نویسنده است. با این حال من از انتشار کارهایم در فضای مجازی ناراضی نیستم، چون فکر میکنم داستانم مخاطبش را پیدا کرده است، هرچند دلیل اصلی این اتفاق یک جور اجبار بوده است، چون چاره دیگری برای انتشار نداشتهام.
شرح پشیمانی
در راه انتشار رسمی کتاب علاوه بر ممیزی، موانع بسیار دیگری هم وجود دارد؛ مشکلاتی که ممکن است شاعران و نویسندگان را بیشتر به حضور در فضای غیررسمی ترغیب کند. محمدرضا رستمبگلو اخیرا کتابی را به شکل رسمی منتشر کرده، اما از انتشار این کتاب ناراضی است: «یک کتاب با عنوان «اتاق کنار باران» چاپ کردم. خیلی هم پشیمانم.»
او در شرح این پشیمانی میگوید: «کسانی که کتابشان بالای یکی – دو بار چاپ میشود، اثرشان درواقع در 200 یا 300 نسخه منتشر میشود، نه 1100 نسخه که در کتابها درج میشود. موقع انتشار کتابم به من هم چنین پیشنهادی شد. گفتم من از این کارها نمیکنم. بعد از چاپ، ناشر میگفت هنوز 1100 نسخه کتاب فروخته نشده، در حالیکه خود من 2500 نسخه از آن را در نمایشگاه کتاب امضا کرده بودم. به خاطر این مسائل از انتشار کتابم پشیمانم. خیلی هم سانسور شده، اما خیالم راحت است که قبلا آن را زیرزمینی چاپ کردهام. من به ذات هنر وفادارم. هرگز شعری را چاپ نمیکنم که قبلا به صورت زیرزمینی منتشر نشده باشد!»
با همه این مسائل این شاعر هم مانند اکثر نویسندگان و شاعران همچنان تمایل دارد کارهایش را رسمی و قانونی هم چاپ کند: «برای اینکه کتابم در فیپا باشد. وقتی آثارم رسمی منتشر نشود، کسی که در خارج از کشور درباره ادبیات فارسی کار میکند، اگر سِرچ (جستوجوی اینترنتی) کند به من نمیرسد. من برای انتشار رسمی همه کارهایی که زیرزمینی چاپ کردهام، اقدام میکنم، ولی سعی میکنم شعرهایم کمتر آسیب ببینند و شعرهایی را برای انتشار بدهم که کمترین حذف به آنها وارد شود. البته من هشت سال کتاب چاپ نکردم. در دولت یازدهم برای چاپ کتاب اقدام کردهام و میکنم. چاپ نکردن کتاب بهترین واکنش یک هنرمند به موقعیت سیاسی است.»
او درباره انگیزهاش از انتشار کتاب ادامه میدهد: «من باید نان بخورم یا
نه؟ حرفهیی یعنی کسی که از کارش نان بخورد و این برای ما ممکن نیست چون یک
عده آدم جعلی روی کارند. روی حداقل درآمدش حساب میکنم. بابت چاپ همین
1100 نسخه، یک میلیون تومان پول گرفتهام. اگر ارشاد بارکد، تعداد فروش
و... را کنترل میکرد، چهار - پنج میلیون درآورده بودم.»
دو کتاب از غلامحسین ساعدی منتشر شد
چاپ نهم «شبنشینی باشکوه» و چاپ دوازدهم «ترس و لرز» از آثار این نویسنده به تازگی منتشر شدهاند.
«شبنشینی باشکوه» شامل چند داستان کوتاه است که عمدتا به زندگی کارمندی، کسالت و یکنواختی این زندگی میپردازد.
«ترس و لرز» نیز شامل شش داستان کوتاه بههم پیوسته رئالیستی است که در یک
روستای کوچک در سواحل جنوبی ایران جریان دارد و هر کدام نمایی از مردم این
روستا را ارائه میدهند.
غلامحسین ساعدی 24 دیماه 1314 در تبریز به دنیا آمد و تحصیلات خود را در زمینه روانپزشکی تا درجه دکترا در تهران به پایان رساند. او اولین مجموعه داستان خود را با عنوان «شبنشینیی باشکوه» منتشر کرد و در نهایت در روز دوم آذرماه ۱۳۶۴ در پاریس از دنیا رفت و پیکرش در گورستان پرلاشز در کنار آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
«عزاداران بیل»، «کاربافکها در سنگر»، «کلاته گل»، «ده لالبازی»، «چوب
بهدستهای ورزیل»، «بهترین بابای دنیا»، «پنج نمایشنامه از انقلاب
مشروطیت»، «آی باکلاه آی بیکلاه»، «خانه روشنی»، «دیکته و زاویه»،
«پرواربندان»، «وای بر مغلوب»، «ما نمیشنویم»، «جانشین»، «چشم در برابر
چشم»، «مار در معبد»، «عاقبت قلمفرسایی»، «هنگامه آرایان»، «ضحاک» و «ماه
عسل» آثاری هستند که از این نویسنده برجای ماندهاند.
حضور مجدد «مرزبانان بیدار» در کتابفروشیها
نشر آرما کتاب «مرزبانان بیدار» اثر حامد شکوری را از مجموعه داستانهای تاریخ برای نوجوانان و با هدف معرفی مرزبانان فرهنگی و سیاسی و جعفرافیایی ایران منتشر کرد.
در این کتاب 12 نفر از افرادی که در تاریخ ایران به عنوان مرزبان ایران از زوایای مختلف، به فعالیت پرداختهاند، معرفی و در مورد زندگی و اقدامات آنها توضیحاتی برای نوجوانان داده شده است.
امام قلیخان، نادرشاه، عباس میرزا، میرزا مسیح مجتهد، ملاعلی کنی، ستارخان، ضرغامالسلطنه، رئیسعلی دلواری، میرزاکوچک خان جنگلی، آیتالله مدرس، امام خمینی (ره)، آیتالله نورلله نجفی، آیتالله کاشانی و محمد مصدق از مهمترین شخصیتهایی هستند که در این کتاب در مورد زندگی و اقدامات آنها توضیحاتی داده شده است.
بنا به اظهار نظر نویسنده، شخصیتهای حاضر در این کتاب در زمره افرادی هستند که مستقل از دولت حاکم از مرزهای ایران دفاع کردهاند و در زمنیههای مختلفی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با بیگانگان متعرض به ایران جنگیدهاند.
ارائه داستانهایی توام با تصاویر جذاب برای نوجوانان که با روایتی هیجانانگیز بیان شده و نیز استفاده مناسب و بجا از تصاویر در شرح هر یک از رویدادهای تاریخی موجود در کتاب از ویژگیهای اصلی این اثر به شمار میرود.
این کتاب در عین حال به دلیل صداقت و پایبندی به روایت صادقانه از تاریخ معاصر ایران و فرجام رویدادهای آن بدون جهتگیری و تفسیر به رای برای استفاده مخاطبان نوجوان، اثری قابل اعتنا به شمار میرود.
نشر آرما این کتاب را که به تازگی به چاپ دوم نیز رسیده است در 47 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 7 هزار تومان منتشر کرده است.
کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» نقد میشود
دومین نشست نقد کتاب از سلسله نشستهای جدید انتشارات علمی و فرهنگی روز سهشنبه 11 شهریور ماه کار خود را با نقد و بررسی کتاب ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت) دنبال خواهد کرد.
کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» در واقع دارای دو عنوان اصلی و فرعی است که این عناوین نشان دهندۀ مباحث بنیادین آن است.
این رساله بر این باور است که واقعیت ساخته و پرداختۀ جامعه است و جامعهشناسی شناخت باید فرآیندی را که امر مورد نظر در آن روی میدهد، تجزیه و تحلیل کند.
مباحث «جامعه به منزلۀ واقعیت عینی» و «جامعه به منزلۀ واقعیت ذهنی» به منظور ساختن پلی برای مسائل روان شناسی اجتماعی مطرح شده است.
ساخت اجتماعی واقعیت را پتر برگر و توماس لوکمان نوشتهاند و فریبرز مجیدی آن را به فارسی برگردانده و انتشارات علمی و فرهنگی هم آن را به چاپ رسانده است.
در نشست این هفته انتشارات علمی و فرهنگی محمد امین قانعیراد، غلامرضا جواد کاشی و بیژن عبداالکریمی، کتاب مورد نظر را نقد و بررسی خواهند کرد.
این نشست در محل موسسه انتشارات علمی و فرهنگی واقع در بلوار آفریقا نرسیده به چهاراره جهان کودک کوچه کمان شمار 25 و از ساعت 15 الی 17 برگزار میشود.
تدارک مجموعه اشعار کرامت بهبهانی برای چاپ
نشر ورجاوند در تدارک انتشار دیوان حافظ با چاپی متفاوت است. به گفته مسئولان این موسسه انتشاراتی، برای طراحی این دیوان یک سال زمان صرف شده و قرار است با چاپ سنگی منتشر شود.
این دیوان حافظ با خط نستعلیق مهدی منصوری چاپ میشود و تمام طرحهای آن برای چاپ سنگی در حال آمادهسازی است. آنچه در انتشار این دیوان حافظ اهمیت داشته، تکنیکهای چاپ بوده است. این کتاب با قطعهای وزیری و نیمجیبی با صحافی چرم طبیعی چاپ خواهد شد. رقم شمارگان آن نیز 3 هزار نسخه خواهد بود.
اما این ناشر در صدد انتشار یک مجموعهشعر از شاعران معاصر کشور نیز هست. «سالها شعر» عنوان مجموعه شعر کرامت بهبهانی است که اشعار پیش از انقلاب تا اکنون او را شامل خواهد شد.
بهبهانی برای هر شعر این کتاب، توضیحاتی از جمله مکان و زمان سرایش آن را درج کرده است. این کتاب نیز قرار است به صورت چاپ نفیس و با جلدهای گالینگور پارچهای و طلاکوب راهی بازار نشر شود.
2 کتاب یادشده حداکثر تا اواسط مهرماه منتشر و عرضه خواهند شد.
کتاب نفیس «یا ضامن آهو» رونمایی میشود
کتاب «یا ضامن آهو» در واقع ادای احترام عدهای از هنرمندان ایرانی است که با وجود سلایق و علایق متفاوت، فصل مشترک خود را در این کتاب، تنها مهر و دوستی امام رضا (ع) قرار دادهاند.
این اثر شامل 110 قطعه هنری اعم از: نگارگری، نقاشی، نقاشی - خط، خوشنویسی، تذهیب و عکاسی است که از 80 هنرمند معاصر کشورمان گردآوری شده است. آغاز گردآوری آثار، پائیز 87 و انجام تولید این کتاب، تابستان 93 بوده و در همین زمان و مقارن با میلاد امام رضا (ع) در 11 ذیقعهده 1435 رونمایی خواهد شد.
این کتاب دارای مقدمهای از دکتر احمد مهدوی دامغانی است و تمام مطالب آن به دو زبان فارسی و انگلیسی است. این کتاب محصول مشترک انتشارات نگار و انتشارات امام رئوف است که با حمایتهای محمد کشتیآرای رئیس اتحادیه کشوری طلا و جوار و با نیت انجام «خدمتی فرهنگی» به آستان ملک پاسبان هشتمین امام، تهیه و منتشر شده است.
اسامی هنرمندان حاضر در کتاب «یا ضامن آهو» بر اساس حروف الفبا به شرح زیر است:
خوشنویسان: اشکان آشفته، سیدمحمد احصایی، عباس اخوین، غلامحسین امیرخانی، امید بناکار شیرازی، علیرضا پهلوانزاده، حامدرضا توسلی، محمد جوادزاده، سیاوش حسینی، عبدالرضا حسینی گرکانی، محسن دایینبی، جلیل رسولی، حمدیرضا رحیمینژاد، محمد سلحشور، محمد شهبازی، اکبر صابونچی، عبدالصمد صمدی، احمد عبدالرضایی، حمید عجمی، محمدحسین عطارچیان، امیراحمد فلسفی، اسدالله کیانی، محمدعلی گرجستانی، علیرضا مددی، محمدمهدی منصوری، سیدمحمدکاظم ناصری و حسین نجفی.
نگارگران و نقاشان: محمدرضا آتشزاد، آیدین آغداشلو، امیرحسن آقامیری، علیرضا آسانلو، کوروش اصلانی، محمدعلی افرازی، نیلوفر امیدی، علی امینی، رضا بدرالسماء، طاهره چیذری، مسعود حسینزاده، مریم خرمی، سیدجمالالدین خرمینژاد، منصور دارایی، عطاءالله ذینوری، مهدی رضائیان، داریوش زاهدی، غلامحسین زمردی، اشرف سعیدی، محمود سمندریان، بهمن شریفی، رسول شفقت، نرگس شمس، علیاکبر صادقی، سیدمحمود صنعتی، دلآرام فتاحینیا، حسام فرجی، محمود فرشچیان، مریم قدیمی، سلیمان کامل، کمالالملک، شبنم لوعلیان، علیرضا محمداسماعیل، مرتضی محمدی، فرزاد مختارپور، سیاوش مظلومیپور، سیدوحیدالدین معینی،، داود منصوری، ابوالفضل میرزابیگی، علی ناصر نخعی، محمد ناصریپور، محمدرضا نجفزاده، عنایتالله نظرینوری، ناصر نورمحمدزاده، محمود نیستانی، بهمن نیکو، احمد وثوقاحمدی و محمدعلی یزدچی.
عکاسان: سعید محمودی ازناوه، همایون امیریگانه، محمد خوشرو، داود صادقسا، محمدصادق فسایی و نصرالله کسرائیان.
مراسم رونمایی از کتاب «یا ضامن آهو» از ساعت 19 تا 21 روز پنجشنبه 13 شهریور در کانون زبان فارسی بنیاد موقوفات دکتر محود افشار واقع در خیابان عارف نسب، پلاک 12، برگزار میشود.
انتشار مجموعه داستانی که حالش خوب نیست!
این کتاب به عنوان چهل و پنجمین عنوان انتشارات هیلا به چاپ رسیده است. «حالم خوب نیست» 14 داستان کوتاه را در بر میگیرد. داستانهای اين مجموعه حال و هوای شهری داشته و درباره زندگی امروز آدمها هستند.
عناوین داستانهای کتاب عبارتاند از: بازی، خاک خیس، کافیشاپ، حالم خوب نیست، نیمکت، کفشهای نهچندان تمیز، فردا روز دیگری است، نامه، دیدار نزدیک است، آبی فیروزهای، موضوع انشا، مطب، تو، وصیتنامه.
در قسمتی از داستان «دیدار نزدیک است» میخوانیم:
روز اول انفرادی سختترین روز بود. نه گذر زمان را درست درک میکردم نه از قوانین نانوشته آنجا خبر داشتم. فضا محدود و نفسگیر بود. نمیتوانستم دراز بکشم. طول سلول از قد من کوتاهتر بود. باید به پهلو میخوابیدم و پاهایم را جمع میکردم توی شکمم. زمان انگار ایستاده بود. خودم را میدیدم، تنها، نشسته در مکعبی معلق در فضا در حالی که بیرون مکعب زندگی جریان داشت. تو زندگی میکردی، بچه را میگذاشتی مهد کودک و خودت میرفتم سر کار. ماشینها و آدمها در خیابان در رفت و آمد بودند. مغازهها پر و خالی میشدند. پارکها، ادارهها، کتابخانهها، دانشگاهها هم پر و خالی میشدند. من اما در مکعبی معلق، تنها، در سکوت مطلق رها شده بودم. انگار هیچکس از موقعیت جغرافیایی من خبر نداشت. گاهی شنیدن صداهایی از سلولهای دیگر یادم میانداخت که کجا آمدهام. روز دوم، شب اول قبرم بود، گذشته جلو چشمم آمده بود، گاهی با دور تند، گاهی با دور کند. خودم بودم و اعمالم، به روند تغییر باورهایم فکر میکردم و باورم نمیشد سی و هشت سال به این سرعت گذشته باشد...
این کتاب با 111 صفحه، شمارگان 660 نسخه و قیمت 5 هزار و 500 تومان منتشر شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com