بسیاری از اساتید گرافیک و دیگر رشتههای هنری، دورانی از فعالیت کاری خود را با ممیز گذراندهاند و از همکاری با او به نیکی یاد میکنند.
ابراهیم حقیقی، طراح و گرافیست پیشکسوت، یکی از کسانی است که آغاز
فعالیتش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به وسیله همکاری با ممیز
برای ساخت فیلم انیمیشن شکل گرفت. او درباره آشناییاش با ممیز به خبرنگار
ایسنا گفت: مرتضی ممیز را از قدیم به واسطه «کتاب هفته» میشناختم. سال دوم
دانشکده هم یک واحدی را با ایشان میگذراندیم که ترم دوم ممیز رفت پای
تاسیس رشته گرافیک و من که دانشجوی معماری بودم دیگر نمیتوانستم در کنارش
باشم. همان روزها وقتی او را در حیاط دانشکده میدیدم از او میخواستم اگر
خواست کاری در حوزه انیمیشن شروع کند به من هم بگوید تا در کنارش کار کنم.
حقیقی همچنین درباره عکسی که از ممیز در بالکن کانون گرفته، گفت: سال 1350 بود. یک روز که در حیاط دانشکده ایستاده بودیم آمد و گفت میخواهد کار «آنکه خیال بافت، آنکه عمل کرد» را شروع کند. من هم رفتم به ساختمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کنار دستش کار کنم.
او افزود: یک روز ممیز گفت میخواهد عکس خودمان را هم در صحنهای از فیلم و در مسیر عبور قهرمان داستان قرار بدهد و از من که آن موقعها عکاسی میکردم و دوربین همیشه همراهم بود خواست که از بچهها عکس بگیرم. در بالکن ساختمان کانون یکی یکی ایستادیم و من از ممیز و بقیه بچهها عکس گرفتم. بعدها آن عکسها به یک عکس دستهجمعی تبدیل شد و در همان صحنه از فیلم در مسیر قهرمان گذاشته شد.
حقیقی ادامه داد: روزهای خیلی خاطرهانگیزی بود. عصر روزهای تابستان که از کار فارغ میشدیم با ممیز و بقیه دوستان میرفتیم خربزه میخوردیم. مرتضی ممیز خیلی خربزه دوست داشت.
محمدعلی بنیاسدی، طراح، تصویرگر و استاد دانشگاه نیز درباره یکی از
خاطراتش در آخرین روزهای عمر ممیز گفت: بهمن 83 بود که برای ممیز
بزرگداشتی از طرف انجمن تصویرگران در خانه هنرمندان برگزار شده بود. آن
روزها ممیز تازه بعد از شیمی درمانی کمی بهتر شده و از بستر برخاسته بود.
یادم هست آن روز دستی به موهایش کشید و با خوشحالی گفت:«موهایم دوباره
دارند رشد میکنند»؛ خاطره آن روز برای من هم لذتبخش است و هم حسرتانگیز.
او ادامه داد: ممیز و نام او برای همه شناخته شده است. دوست دارم فرصتی
پیدا کنم و هر چه از او میدانم در کتابی منتشر کنم. یادم هست یک روز که با
هم صحبت میکردیم، وقتی میخواستم به دانشکده بروم به من گفت:«حواست باشد
که اگر پنج دانشجو هم در کلاس باشند حرفی که تو میزنی را پنج طور
میفهمند.» معتقد بود که باید از چیزهایی که میگفتیم و یاد میدادیم
مراقبت کرد. خودش هم همیشه مراقب بود که در کارهایش اخلاق را در نظر داشته
باشد.
بنیاسدی همچنین گفت: ما به غلط فکر میکنیم که همیشه یکی باید بالای سرمان باشد تا کارمان را درست انجام بدهیم، در حالیکه تعبیر من از حرفها و رفتار مرتضی ممیز این بود که آن یک نفر باید در دورن خود آدم باشد.
***
ممیز برای مردم عادی هم نامی آشناست. این هنرمند بسیاری از لوگوهای معروفی که امروز میشناسیم را طراحی کرده است. لوگوهای «سازمان چای ایران»، «شرکت سایپا»، «موزه رضا عباسی»، «علامت استاندارد ایران»، «سازمان آتشنشانی» و «شهرداری تهران» از کارهای معروف ممیز در این زمینه هستند.
فعالیت او در عرصه هنر با ورود به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شکل گرفت. فعالیتی که چه پیش از انقلاب و چه در سالهای پس از آن روندی رو به جلو داشت و باعث شد نام ممیز با هنر و گرافیک گره بخورد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com