مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پروندهای تحت عنوان «تحلیلی بر نامهی 31 نهجالبلاغه در حوزهی سبک زندگی اسلامی» آورده میشود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیست که پس از پیادهسازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعهشناسی و روانشناسی از نامهی 31 نهجالبلاغه، باب جدیدی در مقولهی سبک زندگی اسلامی باز کند.
گروه سبک زندگی، مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پروندهای تحت عنوان «تحلیلی بر نامهی 31 نهجالبلاغه در حوزهی سبک زندگی اسلامی» آورده میشود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامیست که پس از پیادهسازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعهشناسی و روانشناسی از نامهی 31 نهجالبلاغه، باب جدیدی در مقولهی سبک زندگی اسلامی باز کند.
به گزارش بولتن نیوز، اگر شما به الان ما نگاه بکنید، آخرت گرایی در زندگی دنیایی ما و کلیهی روشهای زندگی ما مثل گزینشها، برخوردها، دوستیها، ملاکها، همه اینها هدر میشود. اگر آخرت و قیامت در زندگی دنیایی ما اصل شد، این حداقلش است که ما دزدی نکنیم خدای نکرده. حق دیگران را نخوریم. این حداقلش است. حداکثرش چیست؟ آقا اگر ما آمدیم در کاری سرمایهگذاری کردیم و بعد بهر حال رزق ما در این کار نبود، دیگر سکته نمیکنیم. قرصهای اعصاب نمیخوریم. اگر کنکور امتحان دادیم قبول نشدیم، خوب توفیق نبوده. اگر در جایی پست مدیریتی گرفتیم، میگوییم باید تلاش بکنیم، خدمت به خلق کنیم. نه اینکه پز بدهیم که بگو آقای دکتر فلانی آمده. تو برای خدمت به خلق آمدی یا برای پست آمدی؟ اگر مهمانی خواستیم بدهیم، برای خدا میدهیم که ذخیرهی آخرتمان بشود. نه اینکه بگوییم خدای نکرده اگر به نوبت مهماني ندهیم، آبرویمان رفت. اگر آبرویمان اینقدر چیز کم ارزشی باشد که با یک وعدهی غذای کم و زیاد دادن، با یک قلم جنس توی سفره کم و زیاد دادن، از بین میرود این آبرو که بدرد نمی خورد.
اگر دقت بکنیم رنسانس بزرگترین ضربهای که به بشر زده این است که قیامت را از زندگی انسان حذف کرده. اگر شما نگاه کنید، توی بازار آدمهایی که میگویند ما وقت نداریم عمده مشکلشان این است که قیامت از زندگیشان حذف شده. مسابقه دارند میدهند. دارند میدوند اما همه مسابقه دنیاست و همه تو سر هم میزنند، چهار تا دروغ به هم میگویند که بیشتر پول دربیاورند. اینکه جنس را چند خریدي، چند میخواهی بفروشی، از کجا تا کجا حلالست، از یک جا به بعدش حرامست، آقا جنسی را خریده مثلاً سه هزار تومان. آقا چند مي فروشي؟ نگاه میکند به کیف مرد در ذهنش میگوید این پولدارست، آقا این هيجده هزار تومان، برای شما شانزده هزار تومان حلال است؟ ميگويد خوب به من چه؟ من گفتم او هم خرید دیگر. من که مجبورش نکردم. خب برادر من ديگران هم با تو همين کار را بکنند تو ناراحت نميشوي؟ شما آخرتت را نمیبینی؟
مثلاً کار خدماتی میکند، کامپیوتر شما خراب شده یا موتور شما خراب شده. یک پیچش را باید عوض کنيد. ميگويد نه، این خیلی کار دارد. سر من هم شلوغ است برو فردا بیا. سر من وقتی خلوت شد درست درستش میکنم برايت. میروی و فردا میآیي نمیدانی چقدر کار کرده سرش. یا قطعهاش را عوض میکند. بعد فردا میآیی، دو هزار تومان حق عملش است، میگوید ده هزار تومان. حلال است؟ اگر قیامت برای ما اصل باشد، چه آن آدم در کنار ما باشد، چه در کنار ما نباشد وقتی وسیلهاش را تعمیر کردی نمیتوانی پول زیاد بگیری. میگوید آقا این پول حرام است، خوردن ندارد.
بعضی از رانندههای تاکسی یک مقداری بیانصافند و بعضیشان خیلی متدینند. سوار که میشوی میگوید شما که نمیشناسی این مسیر 200 تومان بیشتر نیست. اما بعضیها نگاه میکنند و میگویند نه، تو گویشت نشان میدهد که اهل گيلان یا ساکن اینجا نیستی. 1000 تومانی وقتی میدهی به جای اینکه 200 تومان بردارد، 300 تومان برمیدارد. او که متوجه نمیشود. درست است که ما متوجه نمیشویم ولی خدا که متوجه میشود. حضرت علی (ع) خیلی میتوانست زیرک بودن خودش را در موقعی که حکومت میکرد به رخ عمروعاص، معاویه و... بکشد. خودش گفته من زیرکتر از اینها هستم. اگر انسانی به قیامت فکر بکند، آن وقت میتواند در فراز و نشیبهای دنیا موضع گیری کند. بعد ادامه میدهد حضرت. حرفی را که مطمئن نیستی نزن و جایی را که تکلیف نداری نخواه که وارد عمل بشوی. بعضیها هستن که تکلیف ندارند اما میآیند وارد عمل میشوند و خرابتر میکنند. مخصوصاً ما در فضای محرم خیلی با این مواجه هستیم. بدون اینکه بدانیم فلسفه قیام عاشورا و اتفاقاتی که در کربلا افتاد چی بود، میخواهیم هیئت بزنیم. هیئت میزنیم، نماز جماعت میشود سه نفرند. ساعت هشت هم هیئت است. ساعت هشت و نیم میآیم مسجد، میبینیم دویست تا جوان آمدهاند مسجد بگویند حسین حسین. موقع نماز کجا بودید؟ میگوید: نماز آقا به دل است. ایمان به دل است. اگر به دل است، امام حسین (ع) چرا چهار نفر را گذاشت جلوی خودش که نماز بخواند و وقتی نماز خواندند افتادند شهید شدند. جوانش را داد. خوب وقتی معرفت حسینی نباشد، مشکل پیش میآید. آقا ما حق نداریم هیئت بزنیم کوچه را ببندیم. داربست بزنیم. اگر پیرزنی، پیر مردی افتاد قلبش گرفت مریض شد، میخواهند ببرند بیمارستان، شما راه را بند بیاورید قبول نیست. چند سال پیش مرحوم آیتاله لنکرانی مریض بودند. چربی ايشان بالا بود. بعد دکتر گفت نباید خیلی سر و صدا ايشان را آزار بدهد. پشت خانهاش یک حسینیه بود. خیلیها گفتند که حضرت آیتاله مریض است، دکتر گفته نباید سر و صدا اذیتش کند. نه آقا، عشق حسینی است. سر و صدا را کم نکردند. خب اين قبول نیست. اينهايي که بیرون مسجد هستند احتمالاً کار دارند که نیامدهاند عزاداري. اگر شما این صدا را بیرون پخش بکنید و یک نفر بخواهد زودتر بخوابد یا استراحت بکند و اذیت بشود، عزاداری شما قبول نیست. بدون معرفت وارد این فضا شدن نتیجه معکوس میدهد.
هیئتها حتماً باید روحانی محور باشد. باید یک نفر بگوید آقا چی را بخوان، چی را نخوان. خوب قربان قد و بالات بروم ابالفضل بدون معرفت فایده ندارد. مهم نیست تو قربان قد و بالایش بروی. اصلاً به گریه کردن نیاز ندارد. حدیث داریم وقتی انسانی در راه خداوند شهید میشود و خونش به زمین میریزد، همین که وارد بهشت میشود، چنان دچار بشارتهای روحی میشود، تازه میشود. خوشحال میشود که از خدا تقاضا میکند خدایا به من اجازه بده باز هم چند بار به دنیا برگردم و در راه تو شهید بشوم. اینقدر خوب است، اینقدر لذتبخش است. پس چرا ما برای امام حسین (ع) گریه میکنیم با این منطق. عزاداریهایی که برای امام حسین (ع) شکل میگیرد نباید عزاداریهای دنیایی باشد. آقا هیئت ما کولاک کرد. مداحی که ما آوردیم معروفتر است، نمیدانم مداح ما بیشتر گریه میگیرد. گریه کردن بر عزای امام حسین (ع) اصل نيست، طريقيت دارد. بله باید گریه کرد، اما انسانها باید بر خودشان گریه کنند که چرا چنین عزیزی را از دست دادند. چرا به یاریش نشتافتند. چرا جامعهی دینی به مرحلهای رسید که نوهی پیامبر را گرفتند سرش را از پشت بریدند. کشتند، بعد جشن گرفتند، حنا گذاشتند، باید برای این گریه کرد نه برای اباعبدالله. پس عزاداریهایی که شکل میگیرد، یعنی آقایی که میآید اینجا مداحی کند، آب جوش برای صداش خوب است. بعد شلغم بخور، نشاسته و اینها را گرم کن بخور که صدایت باز بشود داد بزنی، بدون اکو هم نمیشود! وقتي اين حواشي زياد شد فلسفه کار گم مي شود.
مرحوم آیتالله احمدی میانجي روحانی پیرمرد بسیار مؤدب و اخلاقی بود توی قم که در مسجد بسیار کوچکي که یک چهارم این مسجد بود میرفت نماز میخواند. وقتی یک السلام علیک یا ابا عبدالله میگفت میچکید اشک از چشمانش. نه صدایی بود، نه اکویی، نه بلندگویی. آدمهایی که میآمدند همان جوری بودند. یک جمع بسیار کوچک ولی آدمهایی که معرفت دینی داشتند. آنوقت بعضی موقعها جا نبود توی مسجد. اما وقتی کسی مشکلی داشت، دعا میکردند، مستجاب میشد.
سودا گران عالم پندار را بگو سرمایه کم کنيد که سود و زیان یکیست. (حافظ)
برای دنیا میگوید. میگوید توی محفل دنیایی این همه سرمایهگذاری نکن. سرمایهگذاری نکن که فلان پست مدیریت را بگیری. مثلاً شادی کردن برای جشن عروسی و تولد چیز خوبی است، شادی کردن در جشن عروسی فرزند چیز خوبیست. اما اگر در این شادی شما آخرت خود را به شادی بفروشی فایده ندارد. بنابراین باید عدم اختلاط زن و مرد رعایت بشود. مسئلهی حجاب، نوشیدنیها، همينطور. البته شادی هم باشد نه اينکه مثل کوه ساکت کنار هم بنشينند!
علمای اخلاق میگویند هیچ چیزی به اندازهی ياد مرگ، باعث رام کردن نفس انسان نیست. به مرحلهای ميرسد که آخرتش را به دنیا نفروشد. آقا ما چکار کنیم که آخرتمان را به دنیا نفروشیم؟ یکی از راه حلها اینست که ما هر از چند گاهی یاد مرگ بیفتیم. اگر اطلاعیه یا اعلامیهاي روی دیوار میبینیم بایستیم و فاتحهای بفرستیم. دستش از دنیا کوتاه است. امروز عکس فلانی را روی دیوار زدند، ممکن است فردا عکس خودمان باشد. واقعیت است. یکی از جلوههایش همین است.