گروه بین الملل، در سال 2004 که نیروهای آمریکایی برای مقابله با شورش سنی های عراق به خانه ای نزدیک فلوجه حمله کردند، توانستند هسته اصلی شبه نظامیانی که تعقیب می کردند را دستگیر کنند. آنها همچنین مردی حدودا 30 ساله که تقریبا هیچ چیز در موردش نمی دانستند و به ظاهر یک مفت خور به نظر می رسید را گرفتند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از نیویورک تایمز، آمریکایی ها بر حسب وظیفه نام وی و دیگر دستگیر
شدگان را ثبت کرده و به بازداشتگاه آمریکایی کمپ کوبا منتقل کردند: او
ابراهیم عواد ابراهیم البدری بود.
شخصیتی که روزی در حاشیه بود، حال برای جهانیان به عنوان ابوبکر البغدادی،
خلیفه خودخوانده در عراق و سوریه و طراح کمپین خشونت برای ترسیم دوباره
نقشه خاورمیانه شناخته شده است.
یکی از مقامات پنتاگون که به شرط برده نشدن نامش صحبت می کرد، گفت: «در سال
2004 که ما بغدادی را انتخاب کردیم، وی یک گردن کلفت خیابانی بود. در آن
زمان ما گوی بلورینی برای پیش بینی آینده در اختیار نداشتیم که به ما بگوید
وی به رهبر داعش تبدیل خواهد شد.»
خیزش بغدادی همواره با مشارکت آمریکا در عراق همراه بوده- اکثر تغییرات
سیاسی که به جنگ وی دامن زده، یا ارتقاء وی را به دنبال داشته مستقیما ناشی
از اقدامات آمریکا بوده است. و حال وی فصل جدیدی از مداخله را بر آمریکا
تحمیل کرده و پیشروی ها و قتل عامی که به راه انداخته دستور اوباما برای
حمله به عراق را به دنبال داشته است.
بغدادی که به نظر می رسد از جنگیدن لذت می برد، وعده می دهد که به زودی به
طور مستقیم با آمریکا روبرو خواهد شد. با این حال، اوایل پیوستنش به
القاعده، در سال های نخست اشغال عراق توسط آمریکا، وی جنگجو نبود و بیشتر
یک شخصیت مذهبی بود. وی از آن زمان خود را خلیفه جهان اسلام خوانده و برای
از بین بردن اقلیت های مذهبی دست به چنان خشونتی زده که حتی سرزنش رهبران
القاعده را نیز به دنبال داشته است.
با وجود آنکه بغدادی حال چهره ای شناخته شدن در جهان است، اطلاعات چندانی
در مورد وی وجود ندارد. پنتاگون می گوید پس از آنکه در اوایل سال 2004 در
فلوجه دستگیر شد، در دسامبر همان سال به همراه گروه بزرگی از زندانیان آزاد
شد. اما حشام الهاشمی، پژوهشگر عراقی که در مورد زندگی بغدادی تحقیق می
کند، می گوید بغدادی پنج سال از عمر خود را در یک بازداشتگاه آمریکایی
گذرانده؛ جایی که مانند بسیاری از جنگجویان داعشی هرچه بیشتر تندرو شد.
وی در اوایل دهه 1990 به بغداد رفت و به مرور تندروتر شد. در همان سال ها
به یک گروه تروریستی جدید به سرکردگی ابومصعب الزرقاوی پوست. اصلا مشخص
نیست که وی تحت نظارت زرقاوی تا چه اندازه پیشرفت کرد. عملیات آمریکا در
سال 2006 که طی آن زرقاوی کشته شد برای این گروه تروریستی ضربه سختی بود و
سال ها طول کشید تا بغدادی شانسی برای رهبری این گروه کسب کند.
آمریکا در ادامه عملیات های خود در عراق بر نابودی رهبران باقی مانده
القاعده در عراق متمرکز شد و در آوریل 2010 عملیات مشترک نیروهای آمریکا و
عراق بزرگترین عملیات علیه این گروه را اجرایی کرده و دو تن از شخصیت های
اصلی آن را کشت. یک ماه بعد بود که این گروه طی بیانیه ای رهبر جدید خود را
معرفی کرد و بغدادی در صدر این فهرست قرار داشت.
در ژوئن سال 2010 استراتفور طی گزارشی از چشم انداز کشتن رهبران ارشد این
گروه نوشت که آینده این سازمان شبه نظامی برای دستیابی به موفقیت تیره و
تار است. با این حال این گزارش با اشاره به دولت داعشی عراق که در آن زمان
جایگزین نامه القاعده در عراق بود نوشت: «قصد دولت داعشی عراق برای راه
اندازی خلافت درعراق به طور کامل از بین نرفته است.»
قبیله های سنی در شرق سوریه و استان های انبار و نینوا در عراق روابط عمیقی
با هم دارند که ورای مرزهای ملی بوده و داعش بر پایه همین روابط بنا شد.
اینطور گزارش می شود که با کاهش دارایی های این گروه در عراق، فرصت های
جدیدی در مبارزه علیه دولت بشار اسد در سوریه ایجاد شد. در شرایطی که گروه
های مخالف میانه رو در مقابل نیروهای امنیتی سوری شکست می خوردند، داعش
پیشروی های بیشتری می کرد. همین مسئله باعث شد قانون گذاران و شخصیت های
سیاسی آمریکا از جمله هیلاری کلینتون، باراک اوباما را متهم کنند که از دو
طریق به ظهور و خیزش داعش کمک کرده است: نخست با خارج کردن کامل نیروهای
آمریکایی از عراق در سال 2011 و پس از آن با تعلل در تجهیز گروه های مخالف
میانه رو در سوریه طی درگیری ها و ناآرامی های این کشور.
اما اقدامات آمریکا پیش از آن نیز در خیزش بغدادی نقش مهمی داشت. وی یک
عراقی است و ایدئولوژی افراطی وی با اشغال عراق توسط آمریکا تشدید شد. ضمن
اینکه سرنگونی صدام حسین که دیکتاتوری بی رحمانه اش این گونه جنبش های
افراطی را سرکوب می کرد، آزادی عمل لازم به بغدادی را داد.
الهاشمی می گوید بغدادی خود را آماده جدایی از القاعده می کرد و به عقیده
برخی کارشناسان در حال حاضر اعتبار وی ناشی از گستردگی قلمروی او است که
نصف عراق و نصف سوریه را در بر می گیرد. و تحلیل گران معتقدند وی به مراتب
بدتر از القاعده است.