در پیام نوروزی رهبر انقلاب، دو خواستهی اساسی مورد تأکید قرار گرفت. اقتصاد و فرهنگ. اما مخاطب این دو خواسته، دو قشر مختلف بودند.
گروه سیاسی بولتن نیوز،
1
. در پیام نوروزی رهبر انقلاب، دو خواستهی اساسی مورد تأکید قرار گرفت. اقتصاد و فرهنگ. اما مخاطب این دو خواسته، دو قشر مختلف بودند. یکی مدیران نظام و دیگری آحاد مردم. به نظر میرسد آنچه در مجموعه فعالیتهای رسانهای در خصوص پیگیری شعار امسال صورت گرفته، توجه لازم به مدیریت جهادی در عرصهی فرهنگ و اقتصاد شده است. اما آن مخاطب دیگر یعنی آحاد مردم چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
2. در عرصهی فرهنگ کشور، دو گروه عمده مشغول به فعالیت هستند. یک گروه که از نهادهای دولتی و حکومتی تشکیل شده و گروه دیگر، مجموعهی افراد و موسسات مردم نهادی را شامل میشود که بدون حمایت دولتی مشغول به کار فرهنگی هستند. طبق تجربهی فعالان فرهنگی، اعتراف مدیران فرهنگی و تأییدات رهبر انقلاب، کار اصلی را در حوزهی فرهنگ کشور، گروههای مردم نهاد انجام میدهند.
3. حال سوالی که اینجا مطرح است این است که چرا تا به حال از ظرفیت گروههای مردم نهاد برای اعتلای فعالیتهای اقتصادی بهره گرفته نشده است؟ با اینکه این گروهها توانستهاند به خوبی فضای فرهنگی کشور را به دست گرفته و کنندهی اصلی در این حوزه باشند، چرا این گروهها برای ساماندهی اوضاع نابسامان فرهنگی اقدامی نکرده و تقریبا همهی این کار را بر دوش دولت انداختهاند؟ به عبارت دیگر، جایگاه عزم ملی در اقتصاد کجاست و شامل چه مصادیقی میشود؟
4. یکی از مقولات مهم در عرصهی اقتصاد که از قضا ظرفیت آنرا دارد تا توسط گروههای مردم نهاد مدیریت شود (همانطور که همین الان هم در بعضی جاها این اتفاق میافتد) بحث قرضالحسنه است. واقعیتی که در جامعهی ما وجود دارد این است که به علت مشکلات اقتصادی، خیلی از مردم ما یکباره و چندباره به سمت دریافت وامهای بانکی گرایش پیدا کردهاند. وامهایی که اگر بخواهیم از قید مسائل شرعی پیرامون آن بگذریم، در دو بخش آن نمیتوان تردید کرد. یکی در جریمهی دیرکرد وامها که نظر اکثر مراجع بر غیر شرعی بودن آن است و زندگی بعضی از مردم را تحت تأثیر قرار داده. و دیگری بحث نحوهی دریافت و پرداخت آن است که بسیار دشوار است و خیلیها را به زحمت انداخته است.
به نظر میرسد آنچه باعث شده تا مردم برای حل مشکلات اقتصادیشان به سمت تسهیلات بانکهای دولتی و غیردولتی (اما با نظارت دولت) بروند، خلاء نظام قرضالحسنه در بین مردم جامعه است. به عبارت دیگر، اگر در بین خانوادهها، در محلات و مساجد، در بین همکاران، در جمع خانوادگی و سایر گروههای اجتماعی قابل فرض، صندوقهای قرضالحسنهی مختلف و ریشهدار با تواناییهای مالی گوناگون وجود میداشت، شاید دریافت وامهای بانکی پرحاشیه و پر دردسر، اولین راهحلی نبود که برای کمبود بودجه به ذهن ما میرسید.
5. البته قرضالحسنه در بعضی شهرهای ایران تا حدودی جا افتاده و مصادیق زیادی وجود دارد که شخص مدنظر بجای دریافت وام بانکی، از یک قرضالحسنه پول دریافت کرده تا مشکلات مالیشان را برطرف کنند. اما واقعیت این است که این سنت اسلامی در خیلی شهرها اصلا جا نیفتاده و در بعضی شهرها هم از استحکام لازم برخوردار نیست. یعنی اوضاع قرضالحسنه در کشور ما طوریست که میتوان ادعا کرد این سنت، یکی از فراموش شدهترین سنتهای اسلامیست که جامعه، هزینهی زیادی بابت این فراموشکاریش داده است.
6. نباید برای احیای این سنت منتظر کسی بود. و نباید آنقدر آنرا بزرگ فرض کرد که نشدنی تصور شود. این کار میتواند از یک جمع خانوادگی شروع شود و حداقل مشکلات کوچک همان جمع را برطرف کند. اگر خدا برکتش را نازل کند، همین کارهای به ظاهر کوچک، گرههای بزرگی را باز میکند که کرده است. تنها باید اعتماد به خدا کرد و عزم داشت.
بسمالله...